فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۹۲۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
پرسش از تحول در مفهوم تروریسم هدف اصلی پژوهش حاضر را تشکیل میدهد. در همین راستا فرضیه مقاله بدین قرار میباشد که تحولات عدیده ای در مفهوم تروریسم به وجود آمده است که عبارتند از: 1. استفاده ابزاری از مذهب؛ 2. ساختار سازمانی متفاوت؛ 3. استفاده از تکنولوژیهای نوین و سلاح های کشتار جمعی؛ 4. فراملی بودن و عدم نیاز به حمایت از جانب دولت ها.
جهانی شدن و تروریسم جدید: ارائه مدلی مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تروریسم بین الملل را می توان در چارچوب تحولات نظام بین الملل توصیف نمود. در این راستا مقاله حاضر به بررسی تحولات جدید در سایه جهانی شدن و اثر آن بر شکل گیری تروریسم جدید می پردازد. سوال اصلی این نوشتار آن است که اصولاً مهم ترین عوامل ایجاد و توسعه تروریسم جدید موثر بوده است؟ در پاسخ به این پرسش باید اشاره نمود: به لحاظ سیستمی مولفه های مختلف فرآیند جهانی شدن، که بخش هایی از آن سبب توسعه و اشاعه سلاح های کشتارجمعی، و نیز گسترش توسل به ایدئولوژی به عنوان عامل رهایی از سرخوردگی و بحران هویت ناشی از جهانی شدن گردیده، از مهم ترین علل ایجاد وگسترش تروریسم جدید بوده است. در توضیح باید گفت فرآیند جهانی شدن سبب ایجاد بازیگران جدید غیرحکومتی، گسترش دولت های انتقالی ضعیف، جنایات سازمان یافته، مهاجرت گسترده و افزایش ناهمگونی نژادی در کشورها گردیده و تحولات فناورانه به توسعه سلاح های کشتار جمعی که خود از عوامل اصلی تروریسم جدید است، منجر گردیده است. مقاله حاضر در پی ارائه مدلی تحلیلی برای نظام مند نمودن علل مذکور و بیان روش مند نحوه شکل گیری تروریسم جدید در نظام بین الملل می باشد.
ناتو و سپر دفاع موشکی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت موجود در روابط قدرتهای بزرگ از جمله ایالات متحده، فدراسیون روسیه، چین، اتحادیه اروپا و هند دلالت بر یک جنگ سرد جدید در زمینه های ژئوپلیتیکی، سیاسی، اقتصادی و نظامی دارد که کشورهای عضو پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، به رهبری ایالات متحده آمریکا علیه کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای به رهبری چین و روسیه دارند. جنگ سرد جدید شامل همه جنبه های روابط قدرتهای شرقی با کشورهای غربی و در وهله اول، روابط سیاسی میان روسیه و ایالات متحده آمریکا هست. برای پیدا کردن علائم در حال ظهور از جنگ سرد جدید در آغاز هزاره سوم میلادی، بخش عمده تمرکز بر مناطق ژئوپلیتیک مرکزی اوراسیا، شرق اروپا و خاورمیانه می باشد. در میان این علائم می توان به موارد زیر اشاره کرد: مسابقه تسلیحاتی مسکو و واشنگتن در زمینه سپر دفاع موشکی آمریکا در کشورهای اقماری اتحاد جماهیر شوروی سابق، خروج روسیه از نیروهای متعارف در اروپا، توسعه ناتو به شرق و خاورمیانه، رویارویی روسیه و ایالات متحده در بالکان و استقلال کوزوو، تهاجم روسیه به گرجستان و واکنش ناتو است، نگرانی غرب به دلیل تسلط روسیه بر منابع انرژی و تلاش مسکو بر استفاده از انرژی به عنوان یک ابزار سیاسی و همچنین عدم توافق کاخ سفید، کشورهای اروپایی، روسیه و چین بر سر قدرت هسته ای ایران است.
بررسی و تبیین ژئوپلیتیکی اسلام گرایی اعتدالی در سیاست خارجی ترکیه از سال 1995 تا 2011، با رویکرد سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، کشورهای مختلفی در حوزه این امپراتوری سر برآوردند. مردم برخی از این کشورها پس از ارتباط با غرب و آشنایی با استعمار غرب به این تصور رسیدند که راه موفقیت آنها، در مخالفت با غرب و تأکید بر قوانین و دستورهای دینی است. بدین ترتیب موجی از بیداری و بازگشت به اسلام در بین مردم این کشورها بوجود آمد. اما در این بین ترکیه با حاکمیت رژیم لائیک کمالیست ها مانع از ورود این موج به ترکیه شد. اما در دهه های پایانی قرن بیستم این کشور شاهد گرایشات اسلامی در سیاست داخلی و خارجی خود شد. نکته جالب توجه، تفاوت این نوع اسلام گرایی با اسلام گرایی سایر کشورهای اسلامی در جهان اسلام، به ویژه در حوزه سیاست خارجی ترکیه بود. این تفاوت در گرایش ترک ها به اسلام، اعتدالی بود. از این رو مقاله حاضر سعی در پاسخگویی به این سؤال اساسی دارد که چه عوامل ژئوپلیتیکی و چگونه سبب اسلام گرایی اعتدالی در سیاست خارجی ترکیه از سال 1995 تا 2011 میلادی شده است؟ لازم به ذکر است که این مقاله از شیوه توصیفی ـ تحلیلی بهره برده است.
مرزهای تداوم و تغییر در دکترین امنیت ملی اوباما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با بررسی دکترین نوین امنیت ملی اوباما در پی پاسخ به سؤالاتی همچون: آیا دکترین مزبور شعار «تغییر» را پوشش می دهد؟ آیا مبانی دکترین، تماماً بر اساس «تغییر» استوار شده است و یا همسو با آن روند «تداوم» نیز در برنامه های استراتژیک اوباما جایگاهی دارد؟، می باشد. مطالب این مقاله دلالت بر این دارد که دکترین اوباما حاوی و دربرگیرنده شعار «تغییر» است و در صدد رفع چالش های دوران بوش و در تلاش برای مشروعیت بخشی به قدرت و کسب اعتماد مجدد در نزد جهانیان است. لکن دامنه تغییر، تمامی اصول قدرت هژمونیک امریکا را دربر نمی گیرد و دارای روند «تداوم» به منظور بسط قدرت هژمونیک امریکا نیز می باشد. قدرت هژمونیک از یک سو بر قابلیت های مادی و از سوی دیگر بر کسب رضایت از سوی سایر بازیگران و پیروان استوار است. توجه به هر دو وجه قدرت هژمونیک، قدرت برتر را از موضع هژمون «سلطه گــر» به هژمون «رهبــر» مبدل می سازد. اوباما برای نیل به این مهم، رویکــردهای سه گانه (چندجانبه گرایی، تأکید بر عنصر اقتصاد، ظرفیت سازی های نوین منطقه ای) را که به نوعی در تضاد با رویکردهای امنیت ملی بوش است، در دستورکار خود قرار داده است. هرچند رویکردهای نوین وی منشاء یک سری تحولات در عرصه های منطقه ای و جهانی خواهد شد، اما چالش ها و ابهام های اساسی که در دکترین اوباما قرار دارد، زمینه های شکست آن را فراهم می سازد.
بحران دولت- ملت و آینده احتمالی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات موجود حاکی از آن است که دولت- ملت توجیه پذیری عملکرد خود را از دست می دهد؛ زیرا چنانچه وظایف اساسی این قبیل دولت ها، حفظ ایدئولوژی، اقتصاد، فرهنگ و... در سطح ملی باشد؛ امروزه، چنین کارکرد هایی با فرایند بحران مواجه شده است و دولت های ملی نمی توانند سیاست های دلخواه خود را در عرصه های ملی کاملاً اعمال نمایند. با این وجود در رویکرد کارکردگرایی، ماندگاری نهاد ها، منوط به کارکرد آنها است. بنابراین، پس از این، بقاء نهاد دولت- ملت، نامفهوم خواهد شد. هدف اساسی این مقاله، بیان آینده احتمالی دولت های ملی و جانشین آنها است. نگارنده برای تبیین این موضوع از روش استدلالی بهره می گیرد. نتایج این مقاله شامل دو نکته مهم است: تکوین دولت های ایالتی و شکل گیری نظام سیاسی جهانی بر مبنای دموکراسی.
کازینوی کپنهاگ
درک روابط بین الملل؛ رویکردی قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه اسلام به عنوان یک دین، در مقام نخست، تحول نظام اعتقادی انسان و هدایت وی به سوی الگویی عملی در حیات فردی و اجتماعی اش را مدّنظر دارد که درنهایت به «رستگاری» اخروی او ختم می شود؛ اما معنای این سخن، انحصار گزاره های دینی به حوزة رفتار فردی و اجتماعی نیست. اسلام به دلیل جامعیت و کمال ذاتی ای که دارد، برای تمام حوزه های حیات فردی و جمعی ـ ازجمله سطح بین المللی ـ اصول راهنما دارد. در مقالة حاضر، نگارنده به بررسی تصویر قرآنی از روابط بین الملل پرداخته و تلاش دارد تا با تحلیل گزاره های قرآنی به فهمی اسلامی از نوع مناسبات، قواعد و اصول رفتاری و بالاخره ماهیت روابط بین الملل دست یابد. برای این منظور ضمن طرح و پیشنهاد الگوی تحلیلی «ساخت معنایی تأسیسات حقوقی»، گزاره های قرآنی در قالب رویکردی تطبیقی (بین دو ساخت معنایی جاهلی و اسلامی)، تحلیل و نتایج کاربردی آن برای درک هرچه بهتر روابط بین الملل استنتاج و عرضه شده اند. بر این اساس نظریه اسلامی روابط بین الملل بر بنیاد سه اصل ایمان گروی، سعادتمندی، ولایت مداری با عنوان کلی «نظریه اخلاق گرای واقع بینانه»، استنتاج و معرفی شده است.
مفهوم مسئولیت حمایت : ارزیابی نقش غرب- جنبش عدم تعهد در شکل گیری هنجار جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از قید مفهوم «مسئولیت حمایت» در سند اجلاس سران 2005، بسیاری از حامیان آن تصور می کردند که این مفهوم برخلاف سلف خود یعنی مداخله بشردوستانه، مسیر آسانی در تبدیل شدن به هنجار جهانی خواهد داشت، اما تفاوت در منافع و دغدغه های غرب ـ غیرمتعهدها این روند را کند کرده است. مقاله حاضر در پی ارائه درک بهتری از مفهوم «مسئولیت حمایت» است و در این راستا به چیستی و نحوه پیدایش و ماهیت هنجاری آن توجه می کند و همچنین سعی در تبیین تفاوت واکنش غرب ـ غیرمتعهدها نسبت به این مفهوم دارد. نگارنده معتقد است که مفهوم «مسئولیت حمایت» بر مبنای نظریه جهانشمولی عدالت، حمایت از کرامت بشری و ارتقاءِ اخلاقیات در روابط بین الملل بنا شده است، ولی مقاومت کشورهای غیرمتعهد در برابر پیشبرد سریع این مفهوم به عنوان یک هنجار بین المللی به دلیل امکان کاربرد انتخابی و سیاست زده این مفهوم توسط کشورهای غربی علیه کشورهای دیگر است که در نتیجه به طولانی شدن این روند می انجامد.
ایران و جهان شمولی قواعد بنیادین حقوق بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند رویدادهای دهه گذشته و خواسته های امروزی جامعه بین المللی نشان می دهند که چگونه گسترش، فراگیری و جهان شمولی اعلامیه جهانی حقوق بشر و پیمان نامه های حقوق بشری سازمان ملل متحد در راستای منافع همه ملت ها و کشورهای عضو سازمان ملل است. همچنین هم اندیشی جامعه بین المللی بر روی یک سری قواعد حقوق بشر مانند ممنوعیت شکنجه، بردگی، حق حیات، آزادی بیان و مانند این که قواعد بنیادین حقوق بشر نامیده می شوند غیرقابل نقض هستند. این دو مفروض بر نهادینه سازی هنجارهای حقوق بشری و پشتیبانی از حقوق بشر در هر کجایی از دنیا از جمله کشور ما اثرگذارند. به همین روی ایران در برابر فرایند جهان شمولی حقوق بشر از چه راهبردی می تواند بهره بگیرد؟
درحالی که به ادعای بسیاری از دانشمندان روابط بین الملل و حقوق بین الملل، جهان شمولی حقوق بشر پلی است برای امنیت و پیشرفت کشورها. با قرار دادن این ادعا در حاشیه، این پرسش کلیدی را مطرح می کنیم که راهبرد بهینه ایران در برابر فرایند جهانشولی حقوق بشر چیست؟ این پژوهش این فرضیه را مورد آزمون قرار می دهد که از آنجا که فرهنگ و باورهای بومی و دیرینة فرهنگی، مذهبی و ملی هر کشوری در موضوع حقوق بشر از زمینه نسبی فراگیری و جهان شمولی برخوردار است، راهبرد بهینة ایران دنبال کردن میان فرهنگی بودن قواعد بنیادین حقوق بشر است. در راستای آزمون این فرضیه، چگونگی شکل گیری پیمان نامه های حقوق بشری و مواضع ایران، تمایزات فرهنگی ایران و انواع جهان شمولی ها، حق شرط و تفسیرهای ویژه از حقوق بشر، گفت و گوهای نظری و دانشگاهی در زمینه جهان شمولی حقوق بشر، نسبیّت گرایی فرهنگی و تأثیر میان فرهنگی بودن قواعد بنیادین حقوق بشر بر آشتی بین نسبی گرایی و جهان شمولی حقوق بشر مورد بررسی قرار می گیرد.
رویکردها است.
اثرگذاری تکنولوژی بر دموکراسی: دموکراسی تکنولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو دیدگاه کلی در باب اثر گذاری تکنولوژی بر دموکراسی وجود دارد: دیدگاه نخست، تکنولوژی و یا مصادیقی از آن را برای دموکراسی تهدیدآمیز می داند و دیدگاه دوم، آن را زمینه و بستر مناسب تری برای دموکراسی تلقی می کند. هدف از این نوشتار، بررسی پیامد های اثر تکنولوژی بر دموکراسی است. در این نوشتار، اثرگذاری تکنولوژی ، با نگرشی تکنولوژیستی و فرهنگی ، بر چهار مولفه مقوم مفهوم دموکراسی به مثابه روش حکومت یعنی رویه تصمیم گیری، آدمیان به مثابه عناصر تصمیم گیرنده، جامعه دربردارنده افراد، و مفهوم تعین سرنوشت بررسی شده و استدلال می شود که در عصر تکنولوژیکی نوین، تکنولوژی به بخش جدایی ناپذیری از قوام مفهوم دموکراسی بدل شده است؛ به گونه ای که طرح برساخته «دموکراسی تکنولوژیکی» را ایجاب می نماید. این مفهوم، پرسش از تهدیدآمیز یا سودمندبودن تکنولوژی برای دموکراسی را تحت الشعاع قرار می دهد؛ بر این مبنا، طرح پرسش فوق هنگامی ارزشمند است که در جهت سازگار نمودن بیش تر تکنولوژی با دموکراسی باشد.
پرسش های اساسی رابطه اخلاق و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در صورت مشتمل بودن فعل اخلاقی بر ابعاد مثبت و منفی، از پیوند اخلاق و سیاست، گریزی نیست. توصیه های مثبت و منفی اخلاقی، برای سیاست، در عمل، از اجتناب ناپذیری پیوند مزبور حکایت می کند. اما به نظر می رسد منظور مدافعان جدایی اخلاق و سیاست، پیوند وجه مثبت و مطلق ارزش های اخلاقی با افعال اقتضایی سیاست باشد. شاید این پاسخ، حالتی از موجه نمایی را در صورت، حفظ کند، اما در برابر سؤال اساسی علل و عوامل شکاف میان افعال اختیاری (اخلاقی و سیاسی) و سطوح مختلف حیات فردی و اجتماعی و پایایی این شکاف، بی پاسخ می ماند. بهترین پاسخ به سؤال رابطه اخلاق و سیاست، مشابه دانستن این دو در یک سطح (اختیاری بودن) و دفاع از حیات یکپارچه انسانی و متفاوت دیدن آنها در سطحی دیگر، هدف فی نفسه اخلاق و ارزش های متعالی، به رغم توجه به ضرورت هستی شناختی و غایت شناختی آن (تقدّم ارزشی) و مشروط و وسیله بودن افعال سیاسی یا قدرت (تقدّم رتبی) است. از میان گونه شناسی قدرت، اگر فعل مشروط سیاسی یا قدرت، به طور عمده بر مدار اقناع و نفوذ باشد، گرایش آن به اخلاق، در مقایسه با زمانی که بر مدار زور، تهدید و اغوا دایر باشد، بیشتر است. اطمینان از جهات اخلاقی سیاست نیز در گرو نقد فعّال و نظارت مستمر نهادهای مدنی، به ویژه اخلاقی و دینی در جامعه است.