فریبرز درتاج

فریبرز درتاج

مدرک تحصیلی: استاد گروه روان شناسی تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۲۱۳ مورد.
۲۱.

بررسی اثربخشی آموزش خردورزی بر یادگیری خود راهبر دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 227 تعداد دانلود : 540
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش خردورزی در یادگیری خودراهبر و مؤلفه های آن در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات شبه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی 1400- 1401بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران(2001) و بسته آموزش خردورزی دانش پایه و همکاران(2022) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش خردورزی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش خردورزی در افزایش یادگیری خودراهبر، خودمدیریتی، و تمایل به یادگیری دانشجویان معنی دار است. ولی بر بعد خودکنترلی دانشجویان تأثیر معنی داری نداشت. بر این اساس، آموزش خرد می تواند یادگیری خودراهبر دانش آموزان را افزایش دهد. از این رو پیشنهاد می شود اساتید و معلمان بر مهارت های لازم برای آموزش خرد تسلط یافته و به فراگیران انتقال دهند.
۲۲.

تجربه زیسته افراد خبره از هوش اقتصادی: یک مطالعه پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجربه زیسته افراد خبره هوش اقتصادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 170 تعداد دانلود : 560
زمینه: هوش اقتصادی نگرشی است در مورد توانایی و یادگیری و استفاده از پول که برای بقا و موفقیت در زندگی قرن بیست و یکم الزامی است . هوش اقتصادی منجر به افزایش حل مسأله و نقادی، سازگاری ، تجزیه و تحلیل اطلاعات و ک ارآفرینی می شود در حالی که خلاء آن منجر به مشکلات مالی و فشارهای اقتصادی، سر درگم بودن، ناامیدی و افسردگی و مشکلات اجتماعی - اقتصادی می گردد. با وجودی که کشف و فهم پدیدارشناسانه و تجربه زیسته افراد خبره موجب شناسایی عوامل بالقوه می شود اما در زمینه کاربرد این روش در جامعه هدف شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تجربه زیسته افراد خبره از هوش اقتصادی در قالب یک مطالعه پدیدار شناسی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نوع ماهیت داده ها کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی است. جامعه مورد مطالعه پژوهش حاضر شامل کلیه اساتید رشته روانشناسی صنعتی، مدیریت مالی، اقتصاد و روانشاسی تربیتی و روانسنجی در دانشگاه های آزاد و دولتی با بیش از 5 سال سابقه تدریس و همچنین چند تن از کارآفرینان برتر بود. 17 نفر (10 نفر از اساتید و 7 نفر از کارآفرینان برتر) براساس اصل اشباع و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری نظری) و با توجه به ملاک های ورود انتخاب شدند. شرکت کنندگان، از طریق مصاحبه ﻧیﻤﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎریﺎﻓﺘﻪ ﻣﻮرد ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻗﺮارﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. به منظور تحلیل داده های مصاحبه ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها: پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی آن ها، یافته ها شامل ٥ مضمون اصلی (روحیه کارآفرین، نگرش مثبت، رفتار مالی مناسب، تجربه پذیری، الگو برداری) و 21 مضمون فرعی بود. ارتباط این مضامین اصلی و فرعی در اصل مقاله آورده شده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که مواردی مانند خودباوری، دانش اندوزی، مثبت اندیشی، نفکر کارآفرین، وقت شناسی، سرمایه گذاری مدبرانه، خلاقیت، مدیریت زمان، برنامه ریزی راهبردی، کسب تجربه و توجه به فرصت های پیشرفت و تعامل با کارآفرینان از مؤلفه های مهم هوش اقتصادی هستند و آگاهی افراد از این مؤلفه ها می تواند به موفقیت و پیشرفت اقتصادی آن ها کمک کند.
۲۳.

مدل ساختاری رفتارهای خودشکن بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 497 تعداد دانلود : 827
هدف: پژوهش با هدف تعیین برازش مدل ساختاری رفتارهای خودشکن بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی در دختران جوان بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه های شهر تهران که در سال تحصیلی 98-99 مشغول به تحصیل بودند، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های اهمیت هویت اخلاقی برای خود (آکینو و رید،2002)، پرسشنامه ی نیازهای بنیادین روان شناختی (گاردیا و همکاران، 2000)، مقیاس بی صداقتی تحصیلی (کابی و همکاران، 1997)، پرسشنامه خودآگاهی هیجانی (گرنت و همکاران، 2002)، مقیاس شناخت و رفتار خودشکن (کانینگام، 2007) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار Amos تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مدل ساختاری رفتارهای خودشکن براساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی در جوانان از برازش مطلوبی برخوردار است (07/0=RMSEA، 90/0=GFI). بین هویت اخلاقی با رفتارهای خودشکن رابطه منفی معنی دار وجود داشت (01/0>P، 20/0-=r). خودآگاهی با رفتار خودشکن با میانجی گری احساس گناه اثر غیرمستقیم دارد (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل ساختاری رفتارهای خودشکن بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی، هویت اخلاقی و خودآگاهی هیجانی در دانشجویان از برازش مطلوبی برخوردار است.
۲۴.

نقش واسطه ای اضطراب زبان در رابطه بین خلاقیت و هوش هیجانی با یادگیری زبان انگلیسی در دانش آموزان دو زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خلاقیت هوش هیجانی اضطراب زبان یادگیری زبان انگلیسی دوزبانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 559 تعداد دانلود : 448
هدف: یادگیری زبان انگلیسی بمنظور برقراری ارتباط ملت ها با یکدیگر و نیز مبادله های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی در قرن حاضر بیش از پیش در کانون توجه قرار گرفته است. بنابراین، این پژوهش نقش واسطه ای اضطراب زبان در رابطه بین خلاقیت و هوش هیجانی با یادگیری زبان انگلیسی در دانش آموزان دوزبانه را مورد بررسی قرار داد. مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان پسر دوزبانه ترکمن بودند که توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 20 برای هر متغیر، 280 دانشآموز بهعنوان نمونه به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و به پرسش نامه های هوش هیجانی شاته و همکاران (1998)، خلاقیت عابدی (1372)، اضطراب زبان هورویتز و هورویتز (1985) پاسخ دادند. برای سنجش یادگیری زبان انگلیسی از نمره پایان ترم دانش آموزان استفاده شد. داده های بدست آمده با آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار های 24SPSS و23Amos مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازندگی خوبی برخوردار هستند. خلاقیت و هوش هیجانی افزون بر اثرات مستقیم مثبت می توانند با واسطه گری اضطراب زبان به طور غیرمستقیم بر یادگیری زبان انگلیسی اثر بگذارند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان با تدوین برنامه هایی برای افزایش هوش هیجانی و خلاقیت اضطراب زبان را کاهش داده و به این ترتیب یادگیری زبان افزایش یابد.
۲۵.

مقایسه تأثیر آموزش شناختی - اجتماعی و مربی گری بر رفتار اخلاقی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش شناختی اجتماعی مربی گری رفتار اخلاقی دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 292 تعداد دانلود : 395
زمینه: رفتار اخلاقی به مجموعه رفتارهای مورد پذیرش جامعه که می تواند درونی و بیرونی و یا مربوط به دیگران باشد اشاره دارد. تحقیقات نشان داده که آموزش شناختی - اجتماعی در ارتقا رفتار اخلاقی دانش آموزان تأثیر داشته، همچنین مربی گری نیز با توانمندسازی افراد بر این رفتار مؤثر نشان داد. با این حال در زمینه مقایسه تأثیر این دو بر رفتار اخلاقی دانش آموزان شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش شناختی - اجتماعی و مربی گری بر رفتار اخلاقی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم به اجرا درآمد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه در لیست انتظار همراه با پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم در حال اشتغال به تحصیل در منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 45 نفر (برای هر گروه 15 نفر؛ یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 1، یعنی 15 نفر در گروه آزمایشی 2 و 15 نفر نیز در گروه در لیست انتظار) بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار پژوهش شامل سیاهه رفتار اخلاقی توسط ثابت، دلاور، پاشا شریفی و خوش نویسان (1394) و بسته آموزشی مربی گری بازرگان (1397) شامل 8 جلسه 45 دقیقه ای) و شناختی - اجتماعی آن ورنون، ترجمه فیروزبخت (1395) شامل 9 جلسه 45 دقیقه ای بود، آموزش در مدرسه به اجرا درآمد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دو شیوه آموزش شناختی - اجتماعی و آموزش مربی گری بر نمرات رفتار اخلاقی در پس آزمون اثر معنی دار دارد. اثر گروه با توجه به سطوح زمان اندازه گیری متفاوت است. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 0/38 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است (0/01 p<). با توجه به این که میانگین گروه آموزش شناختی - اجتماعی از گروه مربی گری بیشتر بوده است، بنابراین آموزش شناختی اجتماعی در افزایش رفتار اخلاقی دانش آموزان مؤثرتر بوده است. نتیجه گیری: می توان به این نتیجه رسید که با دو روش آموزش شناختی اجتماعی و مربی گری، می توان رفتار اخلاقی را در دانش آموزان افزایش داد و استفاده از این دو شیوه آموزشی در برنامه های تحصیلی دانش آموزان ضرورت دارد
۲۶.

Modeling Academic Emotions based on the Quality of Parent-Child Relationships Mediated by the Psychological Capital(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Academic Emotions parent-child relationship quality Father-child relationship quality Mother-child relationship quality Psychological Capital

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 807 تعداد دانلود : 666
The current study aimed to propose a model for academic emotions based on the quality of parent-child relationships by the mediation of the psychological capital. It was conducted as a descriptive-correlation study and the data were analyzed using the structural equation modeling. The statistical population consisted of all the 10th-grade female students in the 5th district of Tehran during 2016-17 with a population of about 4,000 students, of which Four hundred of them were randomly selected using multi-stage cluster sampling. Fine, J. Morland and Schubel Parent-Child Relationship Scale (PCRS) (1983), Lutans and Avilo Psychological Capital Questionnaire (PCQ) (2007), and Pekrun, Goetz, and Frenzel Academic Emotion Questionnaire (AEQ) (2005) were used to collect data. The data were analyzed using SPSS and LISREL (p<0.05). The results showed that academic emotions were directly affected by the quality of father-child and mother-child relationships and the psychological capital. Moreover, the quality of parent-child relationships indirectly affected academic emotions by the mediation of the psychological capital. The findings of this study can be applied to increase students' positive emotions and decrease their negative emotions by improving the quality of parent-child relationships and the psychological capital variables (i.e., self-efficacy, hope, resilience, and optimism).
۲۷.

اثربخشی بسته آموزشی تفکر انتقادی بر نحوه استفاده و نگرش نوجوانان به شبکه های اجتماعی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تفکر انتقادی نحوه استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی نگرش نسبت به شبکه اجتماعی مجازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 881 تعداد دانلود : 866
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی تفکر انتقادی در نگرش نوجوانان و استفاده آسیب زا از شبکه های اجتماعی مجازی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم می باشد.روش پژوهش حاضر، از نوع آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر اسفراین در سال 1400-1401 را شامل می شد، که با توجه به نوع پژوهش 40 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی جایگزین شدند. در این پژوهش به گروه آزمایش در یازده جلسه 60 دقیقه ای بسته آمورشی تفکر انتقادی داده شد؛ اما گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزار تحقیق، پرسش نامه نگرش نسبت به اینترنت   (IAS-4)که دارای 40 سوال و پرسش نامه محقق ساخته استفاده آسیب زا از شبکه های اجتماعی که دارای 52 سوال است. اعتبار و پایایی پرسش نامه محقق ساخته با استفاده از روش اعتبار صوری تعیین اعتبار و جهت تعیین پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ (89/0) گزارش شده است.داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بسته آموزشی تفکر انتقادی در استفاده آسیب زا از شبکه های اجتماعی مجازی تفاوت معنی داری را بین دو گروه به وجود آورده است (01/0 > P , 224/44= 51 , 4 F ,150/0=W). همچنین یافته ها نشان داد که بسته آموزشی تفکر انتقادی در نگرش نوجوانان به شبکه های اجتماعی مجازی بین گروه های آزمایشی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0 > P , 451/20= 51 , 4 F ,384/0=W). از نتایج این پژوهش برای کاهش رفتارهای آسیب زا در استفاده از شبکه های مجازی در بین دانش آموزان می توان بهره برد.
۲۸.

اثربخشی آموزش مؤلفه های هوش موفق بر افزایش توانایی بصری - فضایی و سرعت پردازش اطلاعات دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 793 تعداد دانلود : 201
زمینه و هدف: ارتقای توانایی های شناختی از جمله اهداف مهم برای بسیاری از نظام های آموزشی است. در این زمینه نظریه هوش موفق کاربردهای آموزشی مختلفی را برای ارتقای توانایی های شناختی دارد. با توجه به محدود بودن مطالعات انجام شده درباره اثربخشی آموزش مؤلفه های هوش موفق بر افزایش توانایی های شناختی پایه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مؤلفه های هوش موفق بر افزایش توانایی بصری - فضایی و سرعت پردازش اطلاعات دانش آموزان انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه هفتم شهرستان هلیلان در سال تحصیلی 99-1398 بود. نمونه شامل 30 نفر از دانش آموزان جامعه ذکر شده بودند که ابتدا از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. پس از اجرای پیش آزمون، دانش آموزان گروه آزمایش در 30 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش مؤلفه های هوش موفق قرار گرفتند و افراد گروه گواه آموزش های معمول مدارس خود را دریافت کردند. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای گردآوری داده ها از مقیاس هوش وکسلر (نسخه پنجم) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفت. برای این منظور از نسخه 24 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله آموزشی باعث افزایش معنادار نمره متغیرهای توانایی بصری - فضایی و سرعت پردازش اطلاعات در دانش آموزان گروه آزمایش شده است (001/0p<). نتیجه گیری: آموزش مؤلفه های هوش موفق با تأثیر بر افزایش نمرات توانایی بصری – فضایی و سرعت پردازش اطلاعات، موجب ارتقای توانایی های شناختی پایه دانش آموزان می شود.
۲۹.

تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی مدیریت کلاس براساس تئوری انتخاب و تعیین اثربخشی آن بر سبک مدیریت معلم و مسئولیت پذیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیریت کلاس مدیریت راهبرانه مسئولیت پذیری دانش آموز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 637 تعداد دانلود : 32
هدف: این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی مدیریت کلاس براساس تئوری انتخاب و تعیین اثربخشی آن بر سبک مدیریت معلم و مسئولیت پذیری دانش آموزان مقطع متوسطه ی اول در سال تحصیلی 1400-1399 صورت گرفت. روش شناسی پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهرستان کنارک در سال تحصیلی 1400-1399 بود که دو کلاس (دانش آموزان و معلمان دروس زیست شناسی، ریاضی و ادبیات هر کلاس) بعد از همتاسازی به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی انتخاب و در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. بسته مدیریت راهبرانه مدیریت کلاس به معلمان گروه آزمایش آموزش داده شد و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. از پرسش نامه های سبک مدیریت معلم و مسئولیت پذیری دانش آموزان در پیش آزمون، پس آزمون و پیگری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزار spss18 از روش های آماری تحلیل کواریانس تک متغیره، تی زوجی و تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته ها: محاسبه دو شاخص CVR و CVI روایی محتوایی بسته آموزشی را تأیید کرد. تحلیل آنکوا نشان دهنده تفاوت معنی دار سبک مدیریت معلمان در پس آزمون بود (P<0/01) و اندازه اثر بسته آموزشی بر متغیر وابسته برابر 91/0 بود. نتایج آنوا با اندازه گیری های مکرر برای متغیر مسئولیت پذیری دانش آموزان حاکی از تفاوت معنی دار نمرات گروه آزمایش در پیش آزمون با پس آزمون و عدم تفاوت معنی دار پس آزمون و پیگیری گروه آزمایش بود P<0/01, F=181/235, df=1)) که حاکی از تأثیر متغیر مداخله بر مسئولیت پذیری دانش آموزان در پس آزمون و ثبات نتایج در آزمون پیگیری بود. پیش آزمون و پس آزمون گروه گواه تفاوت معنی داری نداشت. نتیجه گیری: بسته آموزشی سبک مدیریت کلاس براساس تئوری انتخاب، دارای اعتبار بوده و روی سبک مدیریت معلمان و مسئولیت پذیری دانش آموزان تأثیرگذار است.  
۳۰.

طراحی الگوی مشغولیت تحصیلی: اعتباریابی به روش ترکیبی

تعداد بازدید : 916 تعداد دانلود : 806
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی مشغولیت تحصیلی با رویکرد ترکیبی (کیفی-کمی) است. در بخش کیفی، از راهبرد نظریه داده بنیاد کلاسیک استفاده شد، جامعه آماری پژوهش کارشناسان حوزه آموزش و پرورش بودند. ابتدا نمونه 21 نفره از این جامعه آماری با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند. داده ها با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. یافته های پژوهش منجر به طراحی الگوی عناصر مشغولیت تحصیلی شد. برای غربال مهم ترین شاخص های شناسایی شده، در بخش کمی از تکنیک دلفی فازی استفاده شد. جامعه آماری این بخش خبرگان آموزش و پرورش و روان شناسی بودند که نمونه 18 نفره از آن به روش گلوله برفی گزینش شدند، در این مرحله پرسشنامه ای بر پایه الگوی عناصر مشغولیت تحصیلی طراحی شد و خبرگان آن را تکمیل کردند و بدین گونه داده های بخش کمی به دست آمد و با رویکرد تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی تجزیه و تحلیل شد. نتایج هشت عامل مؤثر بر مشغولیت تحصیلی دانش آموزان را نشان داد که به ترتیب، عبارت اند از انگیزه تحصیلی، تلاش و مسئولیت پذیری دانش آموز، اعتمادبه نفس دانش آموز، هدف و برنامه ریزی تحصیلی، خودنظم جویی تحصیلی، خودآگاهی، راهبردهای مطالعه و یادگیری گروهی.
۳۱.

ساخت، رواسازی و اعتباریابی پرسش نامه رفتار خودشکن تحصیلی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رفتارخودشکن تحصیلی تحلیل عاملی پایایی روایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 960 تعداد دانلود : 924
مقدمه و هدف: رفتارهای خودشکن، اعمالی هستند که آگاهانه و از روی عمد انجام می شوند و با وجود پیامدهای مثبت، در نهایت منجربه شکست می شوند. این پژوهش با هدف ساخت، رواسازی و اعتباریابی پرسش نامه رفتارخودشکن تحصیلی انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری، شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود و نمونه پژوهش ۱۲۶۵نفر (۵۴۸ پسر و ۷۱۷ دختر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در ساخت پرسش نامه از مطالعات پیشین رفتار خودشکن تحصیلی، پرسش نامه رفتار خودشکن کانینگهام (54) و بررسی مؤلفه های آن بر اساس ادبیات نظری استفاده شد. برای بررسی روایی سازه، داده های به دست آمده به دو گروه (۶۳۳ و۶۳۲ نفر) تقسیم شد.داده های گروه اول برای تحلیل عامل اکتشافی و داده های گروه دوم برای تحلیل عامل تأییدی به کار گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد ۳۵ گویه بر ۳ عامل شامل«اهمال کاری/خود ناتوان سازی»، «ناتوانی در جهت گیری هدف/عملکردی» و«ارزیابی نادرست از خود» بارگذاری شدند که در مجموع توانستند ۳۸/۰ درصد از واریانس آزمون را تبیین کنند. پس از تلفیق گویه ها تحلیل عاملی تأییدی نشان از برازش خوب مدل با داده ها داشت.هم چنین، همسانی درونی کل پرسش نامه معادل ۸۵/۰ بود. بحث و نتیجه گیری: این پرسش نامه برای بررسی رفتار خودشکن تحصیلی ساخته شده است و نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان داد که پرسش نامهیاد شده از روایی و پایایی مطلوب بر خوردار و برای سنجش رفتارخودشکن تحصیلی در کنار ابزارهای تشخیصی دیگر مناسب است.
۳۲.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم بر بهبود اضطراب و حافظه سرگذشتی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شناختی رفتاری هیپنوتراپی شناختی حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم اضطراب حافظه سرگذشتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 771 تعداد دانلود : 525
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی و بازپردازش از طریق حرکت چشم بر کاهش اضطراب و حافظه سرگذشتی زنان سیل زده شهر پل دختر انجام شد. پژوهش از نوع کاربردی و به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون چهار گروهی انجام گرفت. جامعه آماری، شامل همه زنان میانسال سیل زده شهر پل-دختر استان لرستان بود که طی دو ماهه نخست سال 1398 به مراکز سلامت و روانشناختی مراجعه کرده بودند. از بین آن ها 60 نفر که دارای بیشترین میزان اختلال استرس پس از سانحه بودند، در سه گروه آزمایش (N = 45; Mage = 42.02, SD = 7.03) و یک گروه کنترل (N = 15; Mage = 41.50, SD = 7.91) به تصادف گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل آزمون حافظه سرگذشتی ویلیامز و برودبنت (1986) و مقیاس اضطراب بک و استر (1990) بود. داده های آماری به کمک تحلیل کوواریانس چندمتغیره، آزمون تعقیبی بن فرونی و آزمون L-Matrix مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد هر سه مداخله درمان شناختی رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و EMDR بر کاهش اضطراب و افزایش حافظه سرگذشتی واژه های مثبت نسبت به گروه کنترل مؤثر بودند (01/0>p). علاوه بر این، نتایج L-Matrix نیز نشان داد درمان شناختی رفتاری و هیپنوتراپی شناختی تأثیر بیشتری نسبت به EMDR بر افزایش حافظه سرگذشتی در زنان سیل زده داشتند از این رو می توان نتیجه گرفت، هیپنوتراپی شناختی رفتاری و در پی آن درمان شناختی رفتاری و EMDR بر کاهش اضطراب و افزایش حافظه سرگذشتی واژه های مثبت زنان سیل زده از اثربخشی مطلوبی برخودارند.
۳۳.

تدوین و اعتباریابی بسته ی آموزشی ذهنیت پویا مبتنی بر نظریه ی باورهای هوشی دوئک و بررسی اثربخشی آن بر سرسختی و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذهنیت پویا روایی محتوایی سرسختی تحصیلی تعلل ورزی تحصیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 85 تعداد دانلود : 289
پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی بسته ی آموزشی ذهنیت پویا مبتنی بر نظریه ی باورهای هوشی و بررسی اثربخشی آن بر سرسختی و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. ابتدا بسته ی آموزشی ذهنیت پویا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای تدوین میزان نسبت روایی محتوا وشاخص روایی محتواآن توسط متخصصین تعیین شد. برای اجرای این پژوهش ابتدا از بین 24 مدرسه متوسطه آموزش و پرورش منطقه 18 شهر تهران یک مدرسه به صورت تصادفی ساده انتخاب وبرای تعداد 200 نفر ازآنها پرسشنامه باورهای هوشی اجراو از بین آنها 36 نفر از کسانی که باورهای هوشی ثابت داشتند به عنوان تعداد نمونه انتخاب وسپس پرسشنامه های سرسختی تحصیلی و تعلل ورزی تحصیلی به عنوان پیش آزمون توسط شرکت کننده ها تکمیل و از بین آنها کسانی که کمترین سرسختی تحصیلی و بیشترین تعلل ورزی را داشتند انتخاب و در دو گروه 18 نفره کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایشی در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای بسته آموزشی ذهنیت پویا را دریافت نمود و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد یافته های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. میزان شاخص روایی محتوا برای تمامی هدف ها در بسته آموزشی بین9/0تا1،ومیزان نسبت روایی محتوا برای تمامی هدف ها در پروتکل آموزشی 8/0تا 1 به دست آمد. یافته ها نشان داد بسته ی آموزشی ذهنیت پویا توانایی افزایش سرسختی تحصیلی و کاهش تعلل ورزی تحصیلی را در بین دانش آموزان دختر را دارا میباشد.
۳۴.

اثربخشی آموزش صلح بر افزایش خودکارآمدی و تاب آوری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش صلح خودکارآمدی تاب آوری دانش آموزان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 331 تعداد دانلود : 317
زمینه: خودکارآمدی و تاب آوری از جمله مهمترین مفاهیم مرتبط با سرمایه روانشناختی بوده و باتوجه به ماهیت چند بعدی آموزش صلح، بررسی تأثیر آن بر افزایش خودکارآمدی و تاب آوری در دانش آموزان مسأله اصلی پژوهش حاضر است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش صلح بر خودکارآمدی و تاب آوری دانش آموزان دوره متوسطه اول انجام شد. روش: پژوهش حاضر به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و در نظر گرفتن سه گروه آزمایش، کنترل با پیگیری دو ماهه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دوره اول متوسطه منطقه 3 شهر تهران، تشکیل داده اند. 60 نفر نمونه (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه گواه) با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه سرمایه های روانشناختی بوده که برای آزمودن دو گویه خودکارآمدی و تاب آوری از آن استفاده شده است. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش طی 8 جلسه 120 دقیقه ای در 8 هفته مداوم، تحت آموزش صلح قرار گرفته و گروه کنترل، نیز هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. در پایان دوره از گروه آزمایش، پس آزمون و بعد از گذشت دو ماه، آزمون پیگیری به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس مختلط در نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر آموزش صلح بر مؤلفه های خودکارآمدی و تاب آوری، در سطح 0/01 معنادار است. همچنین آموزش صلح در مقایسه با گروه کنترل منجر به افزایش میانگین نمرات مؤلفه های خودکارآمدی و تاب آوری در مراحل پس آزمون و پیگیری شده است. نتیجه گیری: باتوجه به تأثیر معنادار آموزش صلح بر افزایش خودکارآمدی و تاب آوری دانش آموزان، می توان از این روش در موفقیت تحصیلی آن ها استفاده نمود.
۳۵.

اثربخشی آموزش خردورزی بر هوش معنوی و مولفه های آن در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خردورزی هوش معنوی فکر وجودی انتقادی آگاهی متعالی تولید معنای شخصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 785 تعداد دانلود : 268
هوش معنوی بیانگر مجموعه ای از توانایی ها، ظرفیت ها و منابع معنوی است که کاربست آن ها در زندگی روزانه می تواند موجب افزایش انطباق پذیری فرد شود و توجه به آن در دانشجویان به عنوان یک نقطه قوت می تواند زمینه ساز آینده حرفه ای موفق تر و مطلوب تر در آن ها باشد. هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش خردورزی در هوش معنوی در دانشجویان بود. روش پژوهش از نوع هدف کاربردی و از نوع مطالعات شبه آزمایشی (پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008)(SISRI) و بسته آموزش خردورزی دانش پایه و همکاران (2022) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش خردورزی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثربخشی آموزش خردورزی در افزایش هوش معنوی، تفکر وجودی انتقادی، بعد آگاهی متعالی و بعد تولید معنای شخصی دانشجویان معنی دار است. ولی بر بعد بسط حالت هشیاری دانشجویان تأثیر معنی داری نداشت. درنتیجه با آموزش خرد و افزایش میزان آن در دانشجویان می توان باعث افزایش معناداری، آگاهی متعالی در زندگی این افراد و درنتیجه افزایش هوش معنوی آنان شویم.
۳۶.

شناسایی متغیرهای میانجی در رابطه میان آموزش موسیقی و افزایش خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خلاقیت آموزش موسیقی متغیرهای میانجی موسیقی درمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 396 تعداد دانلود : 342
زمینه: تحقیقات نشان داده است که هنر موسیقی به عنوان یک زبان، مناطق خاص خود را در مغز دارد و احساس، عاطفه و ادراک انسان را بدون تکلم منتقل می کند، ولی همچنان درک آن نیازمند آموزش است تا بتواند موجب بهره مندی از توانایی های فکری - اجتماعی گردد. همچنین پژوهش های بسیاری موسیقی را به عنوان ابزاری قدرتمند برای تقویت و توسعه خلاقیت با سهل ترین و لذت بخش ترین روش اجرا و کمترین عوارض معرفی می کنند. بنابراین مسأله پژوهش این است که براساس پیشینه تحقیقات تا چه اندازه آموزش موسیقی سبب بروز خلاقیت ویا مؤلفه های وابسته به آن می گردد. هدف: هدف از این مقاله مرور پیشینه پژهش های مرتبط علل و عوامل اثربخشی آموزش موسیقی به منظور ایجاد و توسعه خلاقیت است. روش: با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، منطبق بر اصل پریزما از میان 45 مقاله مرتبط با موضوع خلاقیت و موسیقی، 23 فاکتور مهم به عنوان میانجی های میان خلاقیت و موسیقی شناسایی و نهایتاً معرفی و تحلیل شده است. تا تأثیرپذیری مستقیم از فرآیند آموزش موسیقی ، بسترها و زمینه های لازم برای توسعه خلاقیت شناسایی شود. یافته ها: رشد تفکر، رشد مغزی، بهبود روحیه و استرس، سازگاری و تأثیرپذیری، تخیل و رؤیا سازی، رشد فردی و اجتماعی، اعتماد به خود، واج شناسی، وفاق و همدلی، هوش، تقویت قوای شنیداری، مسئولیت پذیری، تقویت حافظه، پشتکار، رشد ذهنی، بداهه پردازی، حافظه کلامی، به خاطرسپاری کلمات، درک و شناخت مفهوم زبان، ایجاد تمرکز، تقویت احساسات و عواطف رمانتیک، سهولت در خواندن و نوشتن و شمارش و رابطه برای یادگیری، مهارت های حرکتی، شکیبایی و تعامل عواملی هستند که میتوانند تحت تأثیر آموزش موسیقی ارتقا یافته، بسترها و زمینه های بروز، توسعه و بسط خلاقیت افراد را فراهم آورند. نتیجه گیری: از طریق آموزش موسیقی می توان متغیرهای 23 گانه معرفی شده را در آموزش پذیران ارتقاء داد و در نتیجه ی رشد این مؤلفه ها خلاقیت آن ها بسط، توسعه و بروز می یابد.
۳۷.

مدل علی استفاده آسیب زا از اینترنت: نقش دلبستگی ناایمن با میانجیگری راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اینترنت دلبستگی ناایمن تنظیم هیجان پریشانی روانشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 210 تعداد دانلود : 595
اینترنت اثرات گسترده ای بر ابعاد مختلف زندگی انسان دارد و استفاده بی رویه از اینترنت با آسیب های متعدد فردی و اجتماعی همراه است. پژوهش حاضر به بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی در رابطه بین دلبستگی ناایمن و استفاده آسیب زا از اینترنت می پردازد. مطالعه حاضر، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، مرکز و کرج در سال تحصیلی 99-1398 بود. با روش نمونه گیری خوشه ای، تعداد 397 نفر به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استاندارد استفاده آسیب زا از اینترنت، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و مقیاس سبک های دلبستگی بزرگسال بود. تحلیل داده ها از طریق روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر با بهره گیری از نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که پریشانی روانشناختی (50/0)، راهبردهای ناسازگارانه (23/0)، راهبردهای سازگارانه (21/0-)، دلبستگی اجتنابی (11/0)، و دلبستگی دوسوگرا (10/0) دارای بالاترین تا پایین ترین ضریب همبستگی با استفاده آسیب زا از اینترنت هستند (05/0 >P). همچنین راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی دارای نقش میانجی در رابطه بین سبک دلبستگی ناایمن و استفاده آسیب زا از اینترنت بودند. بر این اساس در زمینه طراحی اقدامات لازم به منظور کاهش استفاده آسیب زا از اینترنت می توان به تدوین برنامه هایی در جهت بهبود سبک دلبستگی ناایمن، راهبردهای تنظیم هیجان و پریشانی روانشناختی اقدام نمود.
۳۸.

تدوین بسته آموزشی توانمندسازی روانی - اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب و تعیین اثربخشی آن بر کاهش پرخاشگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توانمندسازی روانی اجتماعی نظریه انتخاب پرخاشگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 87 تعداد دانلود : 687
زمینه و هدف: نوجوانان به دلیل تأثیر از همسالان و قرارگیری در موقعیت های اجتماعی متنوع، بیشتر مستعد رفتارهای پرخاشگرانه هستند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب و تعیین اثربخشی آن بر کاهش پرخاشگری نوجوانان انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه آزمایش، گواه و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مدارس مقطع متوسطه منطقه 3 شهر تهران در سال 99-1398 بود که 30 نفر از آنها به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب گلاسر (1999) را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) بود. تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری یک راهه اندازه گیری مکرر با نرم افزار spss26 بود. یافته ها: نتایج نشان داد اثر گروه بر متغیر پرخاشگری و مؤلفه های پرخاشگری بدنی، کلامی، خشم، و خصومت در دانش آموزان دختر مدارس مقطع متوسطه معنا دار بود (0/001p<)؛ همچنین تفاوت بین دو گروه با توجه به متغیر پرخاشگری و مؤلفه های آن در مجموع معنادار و میزان این تفاوت در جامعه بالاتر از 0/1 بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب بر میزان پرخاشگری نوجوانان دختر و تمامی مؤلفه های آن تأثیر معنا داری داشته و پرخاشگری آنان را کاهش داده است و این اثر تا مرحله پیگیری تداوم داشت؛ بنابراین می توان از این بسته در کنار سایر شیوه های درمانی موجود به عنوان گزینه مناسب برای کاهش رفتارهای پرخاشگرانه نوجوانان استفاده کرد.
۳۹.

مقایسه اثربخشی توان بخشی شناختی و مهارت عاطفی اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن در کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اتیسم توانبخشی مهارت عاطفی اجتماعی نظریه ذهن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 839 تعداد دانلود : 103
 پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی توانبخشی شناختی و مهارت عاطفی اجتماعی بر ارتقای نظریه ذهن درکودکان اتیسم، در حیطه تحقیقات مقطعی و کاربردی بود. روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. از 45 نفر دانش آموز معرفی شده مدرسه پیامبر اعظم منطقه5 و کانون مادران یاریگر توانجویان اتیسم (میتا) منطقه6 تهران در سال(1399-1398) با تکمیل پرسش نامه سنجش دامنه اتیسم جامعه ای 30 نفری با عملکرد بالا در گروه نمونه 30 نفری به روش تصادفی طبقه ای در دو گروه آموزش و یک گروه کنترل (هر گروه 10 نفر)، جایگزین شدند.گروه آزمایشی اول با برنامه هوشمند توانبخشی شناختی بازشناسی هیجانی صورت وِ گروه آزمایشی دوم با آموزش مهارت های عاطفی اجتماعی آموزش دیدند. گروه سوم آموزشی دریافت نکردند. نتایج آماری حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) و آزمون تعقیبی شفه نشان داد، میزان نظریه ذهن در کودکان اتیسم بعد از اعمال تنها توانبخشی شناختی افزایش یافته است و هر دو گروه نسبت به گروه کنترل دارای میانگین بالاتری در سطوح نظریه ذهن کل بودند. گروه های آزمایش یک (توانبخشی شناختی) نسبت به گروه کنترل دارای میانگین بالاتری در سطح 1، 2 و نظریه ذهن کل بودند و اختلاف میانگین ها در سطح 05/0 معنی دار شد.  گروه آزمایش دوم (مهارت عاطفی اجتماعی) نسبت به گروه کنترل دارای میانگین بالاتری در سطح 3 بودند و اختلاف میانگین ها در سطح 05/0 معنی دار شد. می توان نتیجه گرفت توانبخشی شناختی روش مداخله ای مناسب برای مربیان و درمانگران کودکان اتیسم برای ارتقای نظریه ذهن می باشد.  
۴۰.

ارائه مدل ساختاری خردمندی در زوجین بر اساس هوش اخلاقی با نقش واسطه ای ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خردمندی هوش اخلاقی ذهن آگاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 290 تعداد دانلود : 969
هدف: این پژوهش با هدف، ارائه مدل ساختاری خردمندی در زوجین بر اساس هوش اخلاقی با نقش واسطه ای ذهن آگاهی انجام شد. روش پژوهش: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجین (زن و شوهر) در شهر تهران در سال 1400-1399 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 380 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای خردمندی (آردلت، 2003)، هوش اخلاقی (لنیک و کیل، 2011) و ذهن آگاهی (ریان و براوان، 2003) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS-V23 و Amos-V8.8 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد هوش اخلاقی اثر مستقیم بر خردمندی داشته است، رابطه هوش اخلاقی با خردمندی به صورت مستقیم برابر (63/4 = t و 51/0=β) است. همچنین نتایج نشان داد که اثر غیرمستقیم هوش اخلاقی بر خردمندی زوجین به واسطه ذهن آگاهی مورد تأیید بوده است (05/0=P). نتیجه گیری: بنابراین این مدل می تواند الگوی مناسبی برای شناسایی عوامل موثر بر خردمندی زوجین باشد و نتایج آن در راستای برنامه ریزی برای افزایش ذهن آگاهی و هوش اخلاقی در زوجین استفاده شود. لذا توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان