آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

مقدمه و هدف پژوهش: بررسی میزان شادکامی مددجویان برای سازمان بهزیستی و خصوصاً ارزیابی ادواری از زندگی افرادی که از خدمات حمایتی و توانبخشی بهزیستی بهره مند شده اند با توجه به ماموریت ها و اقدامات این سازمان در جامعه، کاملاً ضروری است. این پیمایش نیز در همین راستا انجام شده است. پس از مرور دیدگاه های مختلف، به ویژه، با تاکید بر دیدگاه های نابرابری آدامز، نظریه محرومیت نسبی گار و نظریه پیامدهای مدرنیته گیدنز، فرضیه ها تدوین شد. روش پژوهش: این تحقیق با استفاده از روش پیمایش و پرسشنامه شادکامی آکسفورد با کمی اصلاح، در بین مددجویان بهزیستی شهرستان رشت به صورت نمونه گیری احتمالی ساده انجام شد و مراجعه کنندگان به واحدهای مختلف مددکاری بهزیستی و مراکز تحت نظر اداره بهزیستی شهرستان رشت، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان می دهد 58.1 درصد از نمونه ها شادکامی متوسط دارند. 22.1 درصد شادکامی کم و 19.8 درصد، شادکامی زیاد دارند. برای تحلیل چند متغیری، از تحلیل رگرسیون استفاده شده است که بر اساس آن سه متغیر تحقیق در ارتباط همزمان با متغیر شادکامی، معنادار بوده اند که شامل ارضاء نیازها، همبستگی اجتماعی و احساس امنیت است. حدود 60 درصد از تغییرات متغیر شادکامی، توسط متغیرهای مدکور تبیین می شود. نتیجه گیری: احساس شادکامی در زندگی اگر چه تا حد زیادی بستگی به شرایط فردی دارد، اما تأثیر عوامل اجتماعی، به ویژه ارضاء نیازها، همبستگی اجتماعی و احساس امنیت در افزایش و یا کاهش آن بسیار زیاد است  

تبلیغات