فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۲۰۰ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
127 - 146
حوزه های تخصصی:
تربیت هنری به عنوان یکی از کارکردهای اساسیِ نظام آموزشی است. این در حالی است که امروزه هنر، در برنامه های درسی ایران از جایگاه مناسبی برخوردار نیست و تربیت هنری جدی گرفته نمی شود. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش هنر با رویکرد تربیت هنری بر علاقه به درس هنر و عشق به یادگیری در دانش آموزان انجام شد. جامعه پژوهش، دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر یزد و نمونه شامل 44 نفر در دو گروه 22 نفره از دانش آموزان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی جایگزینی انتخاب شدند. از پرسشنامه های علاقه به درس و عشق به یادگیری جهت گردآوری داده ها استفاده گردید. پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب93/0 و 76/0 بدست آمد. نتایج نیز نشان داد که آموزش هنر با رویکرد تربیت هنری باعث افزایش علاقه به درس هنر در دانش آموزان شده و همچنین تأثیر معناداری در عشق به یادگیری آنان داشته است.
تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی در دوره ابتدایی؛ با رویکرد ارزشیابی
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
70 - 83
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با نگاه ارزشیابانه فردی از تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی دوره ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ نوع پژوهش از نوع توسعه ای است. چون هدف، ارائه یک برنامه درسی با الگویی جدید است به روش توصیفی/ تحلیلی و مبتنی بر "پژوهش ارزشیابانه فردی" با رویکرد استنتاجی انجام گرفته است. مطابق روش شناسی، ابزارهای مورد مطالعه مقالات، متون برنامه درسی و سایت محور مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد برنامه درسی تلفیقی، برنامه ای است که در آن هماهنگی بین دروس حاکم است و از انسجام و وحدت خاصی برخوردار است که منجر به یادگیری همه جانبه در دانش آموزان می شود. از آنجاکه، هنر یکی از دروس مورد علاقه دانش آموزان دوره ابتدایی است، مطابق پیشینه پژوهش و به منظور تقویت شناخت بهتر دانش آموزان از محیط پیرامون خود و نقش مهمی که در فرایند آموزش علوم تجربی دارد، محور تلفیق درس هنر قرار گرفت. در نتیجه، به جهت اینکه علوم تجربی حاوی مطالب مهم و قابل توجهی است و اغلب مواقع دانش آموزان از درک آن ناتوان هستند ودر مقابل درس هنرکه یکی از دروس ارزشمند پایه ابتدایی است و اغلب دانش آموزان خواهان آن هستند؛ این درس می تواند نقش چشمگیری در فراگیری مطالب مهم و دشوار علوم تجربی داشته باشد. با این وصف، تلفیق هنر با آموزش علوم تجربی در مدارس دوره ابتدایی مطلوب به نظر می رسد.
ارزیابی تطبیقی سطح استدلال هندسی دختران و پسران پایه نهم بر اساس نظریه فن هیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
157 - 177
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سطح استدلال هندسی دانش آموزان پایه نهم بر اساس نظریه فن هیلی در یکی از مباحث هندسه، یعنی مبحث استدلال و اثبات در هندسه و ویژگی های آنها بوده است. این پژوهش، به روش زمینه یابی انجام گرفت. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان پایه نهم مدارس دولتی شهرستان بابل و اعضای نمونه شامل 470 نفر است که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری، آزمونی محقق ساخته با 10 سؤال بود. روایی صوری و محتوایی آزمون، توسط چند نفر از استادان ریاضی و آموزش ریاضی و همچنین، چند تن از معلمان باتجربه مقطع متوسطه اول، تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش، بیانگر این است که سطح غالب تفکر هندسی دانش آموزان پایه نهم در مبحث استدلال و اثبات، در سطح اول فن هیلی است. همچنین، یافته ها نشان داد که دانش آموزان پسر عملکرد بهتری نسبت به دانش آموزان دختر در سطوح فن هیلی داشته اند که این تفاوت از نظر آماری تنها در سطح اول معنی دار بود. یافته های این پژوهش می تواند در بازبینی فرایند آموزش هندسه، مورد استفاده دبیران ریاضی، سیاست گذاران آموزشی و مؤلفان کتب درسی قرار گیرد.
تأملی در مؤلفه های برنامه درسی ریاضی مدرسه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به دنبال تبیین ملاک ها و نشانگرهای وضع مطلوب برنامه درسی ریاضی مدرسه ای در ایران است. برای این منظور اسناد بالادستی نظام تعلیم و تربیت در ایران و یافته های تحقیقی و ابتکارهای موجود در حوزه برنامه درسی ریاضی مدرسه ای مورد بررسی قرار گرفت. چارچوب انتخابی برای این مطالعه مدل ده مولفه ای اکر برای برنامه درسی است. بر اساس این مدل، برای اطمینان از تعادل و اثربخشیِ برنامه درسی، با پاسخ به ده سوال مشخص و مبتنی بر برنامه درسی، ملاک هایی برای مولفه های برنامه درسی ریاضی مدرسه ای در ایران ارائه و اعتبارسنجی شدند. مطالعه حاضر با استفاده از روش تحلیل اسنادی، و روش تحلیل کیفی، به شیوه استنباطی انجام شد. شرکت کنند گان در این مطالعه، به صورت هدفمند از بین متخصصان مربوط انتخاب شدند. در نهایت، ملاک ها و نشانگرهای برنامه درسی ریاضی به تفکیک مؤلفه ها تعیین شد. به توصیه این مطالعه، برای بازنگری برنامه درسی ریاضی، توجه به این ملاک ها و نشانگرها، یک ضرورت است.
واکاوی تجارب زیسته معلمان از شرایط حاکم بر سیاست راهبران آموزشی و تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعریف پست سازمانی و به کارگیری راهبران آموزشی و تربیتی از سیاست های وزارت آموزش وپرورش در طی چند سال گذشته بوده است. علی رغم اینکه ارزیابی سیاست های آموزشی جزء لاینفک فرایند بهبود و ارتقا کیفیت آموزش و تربیت به شمار می رود، هنوز پژوهشی در ارتباط با ارزیابی سیاست راهبران آموزشی و تربیتی از دریچه واکاوی نظرات و رضایت جامعه هدف و ذی نفعان آن یعنی معلمان صورت نگرفته است. بدین منظور هدف پژوهش حاضر واکاوی تجارب زیسته معلمان در زمینه سیاست راهبران آموزشی و تربیتی است. رویکرد پژوهش کیفی است. داده های پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با 13 نفر از معلمان استان آذربایجان شرقی صورت گرفته و با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت برخورداری یافته های پژوهش از روایی و اعتبار به مواردی نظیر مصاحبه های مداوم، اختصاص زمان مناسب و مطلوب، درگیری و بررسی مداوم، دقت در تمامی مراحل پژوهش، روشن بودن روش پژوهش و توافق پژوهشگران در ارتباط با دسته بندی مضامین توجه شده است. تحلیل داده های پژوهش منجر به دسته بندی 4 مضمون اصلی و 19 مضمون فرعی شد. مضامین اصلی شامل مسائل روان شناختی مرتبط با راهبران آموزشی (ترس از مواجهه شدن با راهبر و ...)، نقاط ضعف راهبران آموزشی (فقدان آشنایی مناسب راهبران با ویژگی های مناطق روستایی و عشایری و ...)، نقاط مثبت راهبران آموزشی (کمک به ارتقای شایستگی حرفه ای معلمان کم تجربه و ...) و بایسته های حرفه ای و اخلاقی راهبران آموزشی (عدم التقاط وظایف کارکردی راهبر با سایر عوامل مدرسه و ...) است. یافته های پژوهش نشان می دهد عواملی چون وجود ابهام در چرایی و چگونگی نقش راهبران آموزشی زمینه های بروز کاستی هایی را در سیاست آموزشی مذکور به همراه داشته است. متناظر با یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که مسئولین با برطرف سازی نقاط ضعف سیاست راهبران آموزشی و تربیتی، انتخاب افراد مناسب و اطلاع رسانی های مستمر بر کیفیت این سیاست آموزشی بیفزایند.
مطالعه تأثیر مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر ویژگی های غیرشناختی (نگرش عاطفی) یادگیری دانش آموزان دبیرستان های دولتی، غیر دولتی ، نمونه دولتی و استعدادهای درخشان (سمپاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی و کشف تأثیرگذاری مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر ویژگی های غیرشناختی (نگرش عاطفی) یادگیری دانش آموزان دبیرستان های دولتی، غیردولتی، نمونه دولتی و تیزهوشان (سمپاد ) و ارائه راهکارهایی در جهت طراحی بهتر محیط های آموزشی انجام گرفت. روش : روش پژوهش آمیخته یا ترکیبی است که در بخش کمی، از روش پیمایشی نوع مقطعی و در بخش کیفی از روش بررسی موردی ( پژوهش پدیدارشناختی از نوع تجربه زیست شده) استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان کلیه دبیرستان های دوره دوم متوسطه پسرانه ناحیه یک شهر بندرعباس در سال تحصیلی99- 1398 است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی هشت دبیرستان( سه دبیرستان دولتی، سه دبیرستان غیر دولتی، یک دبیرستان نمونه دولتی و یک دبیرستان تیزهوشان) انتخاب شدند.
Investigating the Effective Factors and Consequences of the Curriculum with Entrepreneurship Approach for Top Talented Students in Iran
حوزه های تخصصی:
Purpose : The present study was conducted to investigate the factors and consequences of the curriculum with an entrepreneurial approach for gifted students in Iran. Methodology : Research method in terms of purpose, basic-applied in terms of data type, mixed (qualitative) of exploratory type; In terms of data collection time, it was cross-sectional and in terms of data collection method or the nature and method of research was descriptive survey. The statistical population of the research in the qualitative section included all the heads of the provincial elite foundation and the heads of the talented departments of the General Directorate of Education and the provinces and 20% of the teachers implementing the Shahab project. 20 people were selected by purposive non-random sampling. Quantitatively, the statistical population includes high school students in gifted schools. The number of these students was 7000, which used the Cochran's formula, and based on this, 364 people were selected. Sampling method was done through multi-stage cluster sampling. In the qualitative part of this study, the Delphi questionnaire based on CVR and CVI forms was used and in the quantitative part, the questionnaire was used. The validity and reliability of the instruments were evaluated and confirmed. Findings : The results of the study showed that the curriculum with entrepreneurship approach for top talents including environmental components, economy, entrepreneurs, entrepreneurship, factors affecting the implementation of this approach in the curriculum, including components of support, teacher, system policies and Factors influencing the curriculum with an entrepreneurial approach, including talent discovery, improving top talent and self-efficacy were introduced. Conclusion : Implementing an entrepreneurial curriculum leads to talent discovery. That is, it identifies the top student talents and introduces them to continue their studies in related fields. These talents can also be introduced to various national and international centers.
روش تدریس تفکر جانبی در برنامه درسی دوره ابتدایی
منبع:
پژوهش در برنامه درسی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
84 - 96
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی روش تدریس تفکر جانبی در دوره ابتدایی است. لذا ابتدا کلیاتی درباره تفکر در مدارس طرح شد و ضرورت و اهمیت پرورش تفکر و تعقل در برنامه درسی ملی مطرح و سپس تعریف تفکر از دیدگاه های مختلف بررسی و تفکر جانبی از دیدگاه ادوارد دوبونو تعریف گردید. و مقایسه ای بین تفکر سنتی و تفکر جانبی انجام گرفته و سپس تکنیک های تفکر جانبی شامل ، پو، شکل های هندسی و سهمیه ها، طرح و تردید نسبت به فرضیات شرح داده و برای آن ها نمونه هایی آورده تا در کلاس درس در دوره ابتدایی استفاده شوند. پو تحریک ایده ای است که تفکر را به جایی جدید منتقل می کند که ایده ها یا راه حل های جدید در آن یافت می شود. با استفاده از سهمیه ها، به تعیین تعداد مشخص راه حلهای بدیل که باید تولید شوند، پرداخته می شود. بدین ترتیب فرد تلاش خود را صرف تولید راه حلهای گوناگون و نه پریدن بر روی یک نتیجه، می کند. اشکال هندسی ایجاد راههای متفاوت را مورد تفهیم قرار می دهد. در خلق طرح، دانش آموز به ساخت طرحهای بصری می پردازد و می تواند برای انجام دادن امور، روشهای مختلفی بکار ببرد. تردید نسبت به مفروضات کوشش در تجدید ساخت و تغییر ساخت هر الگویی می باشد در نهایت نشان داده شد که این روش های تدریس می تواند خلاقیت را در دانش آموزان رشد و تقویت نماید و در این راستا معلم در راهنمایی آنان نقش بسزایی دارد.
برنامه درسی پیش بینی نشده؛ به عنوان پیامد عصر کرونا و پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پیدایش و شیوع ویروس کرونا بخش های مختلف جوامع گوناگون با چالش های جدی روبه رو شدند. نهاد آموزش از اساسی ترین کانون های دگرگون شده جهان در دوران اپیدمی ویروس کرونا به شمار می رود. این دگرگونی های حاصل از شیوع ویروس کرونا و تغییرات آن در برنامه های درسی رسمی و غیررسمی، پژوهشگران را بر آن داشت که بر اساس رسالت تخصصی و تحصیلی خود به ارائه مفهومی نو در حوزه مطالعات برنامه درسی مباردت ورزند و عنوان " برنامه درسی پیش بینی نشده" را برگزینند. برای دستیابی به هدف پژوهش از راهبرد توسعه مفهومی بهره گرفته شده است. از معیارهای تجویزی زیگر و نظرات خبرگان نیز جهت اعتبارسنجی تحلیل های صورت گرفته استفاده شده است. در نهایت ضمن آنکه مفهوم برنامه درسی پیش بینی نشده تبیین و مورد واکاوی قرار گرفته، ابعاد، مصادیق و وجوه چالش برانگیز این نوع برنامه درسی نیز تشریح شده است.
بررسی میزان انطباق برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان با صلاحیت های حرفه ای موردنیاز دبیران مدارس متوسطه شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
169 - 200
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله آگاهی از میزان انطباق عناصر نه گانه برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان با صلاحیت های حرفه ای موردنیاز دبیران متوسطه شهر اهواز و تبیین دلایل انطباق یا عدم انطباق این عناصر نه گانه با صلاحیت های حرفه ای موردنیاز دبیران بود. روش پژوهش آمیخته (طرح تبیینی) بود. براساس نتایج بخش کمی بین عناصر اهداف، محتوا، فعالیت های یاددهی-یادگیری و گروه های یادگیری برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان با صلاحیت های حرفه ای دبیران انطباق وجود داشت؛ اما بین عناصر زمان، مواد آموزشی، فضای آموزشی و روش های ارزشیابی انطباق لازم وجود نداشت. در بخش کیفی، به منظورتبیین نتایج بخش کمی، مصاحبه ها بر مبنای رویکرد تحلیل محتوای کیفی به روش استقرائی تحلیل شده و دلایل انطباق یا عدم انطباق هر یک از عناصر نه گانه برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان با صلاحیت های حرفه ای دبیران تبیین گردیده است.
Develop a Model for the Growth of Creativity in the Structure of the Elementary School Curriculum based on the Fundamental Reform Document of Education (FRDE)
حوزه های تخصصی:
Purpose : As regards the effect of creativity and models for the growth of it, this study endeavors to develop a pattern model for the purpose of growing creativity in the structure of the elementary school curriculum based on the fundamental reform document of education (FRDE) Methodology : As for the purpose of this study, it was conducive. Furthermore, in view of the procedure of methods, it could be considered as qualitative. 10 individuals of statistical society were chosen by targeted and snowball sampling methods in 2019. We utilized methods of reviewing the fundamental reform document of education and Semi-structured interviews. Validity and Validity of these methods were desperately examined by triangulation methods of data collection which were suitable for assessment and the coefficient of the agreement was estimated to be 0.76. Ultimately coding method was used in order to analyze the gained data of reviewed documents and interviews. Findings : Results demonstrated that 25 codes belonged to the growth model of creativity in the structure of the primary school curriculum based on the fundamental reform document of education while 15 codes are known to be relevant to this model based on interviews that have gotten done with some experts of the elementary school curriculum. Consequently, the model for the growth of creativity in the structure of the elementary school curriculum was designed based on these codes. Conclusions : Results of the present study contain some practical functions. Moreover, identified codes and designed models were used in order to improve the model of growth in creativity.
رابطه ذهن آگاهی با رفتار غیرمولد تحصیلی: نقش واسطه ای خودپنداشت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
178 - 208
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای خودپنداشت تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و رفتار غیرمولد تحصیلی بود. شرکت کنندگان 209 دانش آموز (113 پسر و 96 دختر) دوره متوسطه اول بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس رفتار غیرمولد تحصیلی ریمکوس (2012)، مقیاس ذهن آگاهی دروتمن و همکاران (2018) و سیاهه خودپنداشت تحصیلی چن و تامپسون (2004) را تکمیل کردند. به منظور پاسخ گویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دادند که اثر مستقیم ذهن آگاهی بر رفتار غیرمولد تحصیلی معنادار نبود؛ اما اثر مستقیم ذهن آگاهی بر خودپنداشت تحصیلی و اثر مستقیم خودپنداشت تحصیلی بر رفتار غیرمولد تحصیلی معنادار بود؛ همچنین، اثر ذهن آگاهی بر رفتار غیرمولد تحصیلی با واسطه گری خودپنداشت تحصیلی معنادار بود. به طور کلی یافته های این پژوهش، نقش ذهن آگاهی و خودپنداشت تحصیلی را در تبیین رفتار غیرمولد تحصیلی نشان می دهند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور کاهش رفتار غیرمولد تحصیلی دانش آموزان، باید به ذهن آگاهی و خودپنداشت تحصیلی آنها توجه شود.
الگوی پیامدهای ارزشی و مهارتی آموزش زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
65 - 98
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله، بررسی نظام مند و ارائه فراترکیبی از پژوهش های مرتبط با پیامدهای آموزش زیبایی شناسی براساس نگرش ها (باورها، ارزش ها) و مهارت ها بود. رویکرد پژوهش، کیفی با استفاده از راهبرد فراترکیب با روش سنتز پژوهی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با شیوه تحلیل محتوای استقرایی با رویکرد جهت دار انجام شد که پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شدند. جامعه مورد بررسی، تحقیقات مرتبط با موضوع از سال های 2000 تا 2019 منتشر در سایت های معتبر داخلی و خارجی است. از مجموع 60 مقاله و کتاب، 47 نمونه به روش هدفمند انتخاب گردید و پایه های نظری و مضامین اصلی استخراج، کدگذاری و طبقه بندی شدند. نتایج نشانگر مدل مفهومی، در سه طبقه اصلی نگرش ها (باورها، ارزش ها)، مهارت های شناختی و مهارت های عملی(تجربی) می باشد. مقوله ها در برخی از ابعاد همپوشانی دارند. نتایج، آموزش زیبایی شناسی را در توسعه پیامدهایی چون درک و لذت از زیبایی ، کنش اجتماعی، ارتقاء تفکر، تجربیات یادگیری محور و ارتباط معنایی با دنیای واقعی مورد تأکید قرار داد.
Identifying and Ranking the Criteria for Evaluating the Performance of Azad University Faculty Members by the Analysis Network Process Method
حوزه های تخصصی:
The main purpose of this study is to identify and rank the criteria for evaluating the performance of Azad University faculty members using the Analysis Network Process method. The research method is mixed. The sample size of the qualitative section was 15 managers of departments who were purposefully selected by theoretical sampling strategy. Data collection was a semi-structured interview. The data obtained from the analyzed interviews were coded using the Grounded theory. Its validity and reliability were checked and confirmed using the results of three-way consensus. Data analysis was performed in three stages of open, axial, and selective coding. In open coding, concepts and cues were extracted from the interviews. In the selective coding stage, three categories (training, research, consulting services) were compressed and considered as the main dimensions of performance evaluation, and then four sub-components were conceptualized for each dimension. A total of twelve categories were conceptualized and then the dimensions and components were ranked using super design software. The sample size was a quantitative section of 30 faculty members who were randomly selected and the tool for collecting quantitative findings was a researcher-made questionnaire. It was an Analysis Network Process. Findings showed: The factors of consulting services, research and education are in order of priority. In education, respectively, components of teaching quality, spiritual competence, psychological competence and managerial competence, in research, respectively, components of communication competence, competence of new technologies, competence of innovation and creativity, entrepreneurship and cognitive competence. Intercultural competence, foreign relations competence, and the most and least important in the group that experts can use the above dimensions and components in evaluating the performance of faculty members.
Cognitive Styles and Sub-Skills: A Study on the Relationship between Reflectivity/ Impulsivity Dimension and Vocabulary/ Grammar Development among EFL Learners
حوزه های تخصصی:
Purpose: This study endeavored to find out the possible relationship between reflectivity and impulsivity as cognitive learning styles and vocabulary/ grammar development as sub-skills among EFL learners. Methodology: Two intact classes of the third-grade students were selected by the researchers and Oxford Placement Test was run for homogenizing them. After that, Barrat’s (2005) Impulsive/ Reflective questionnaire was given to the participants and they had to respond the translated items in a limited time. Regarding the score scale provided by the questionnaire, the participants were labeled as reflective and impulsive ones. Next, a standard grammar/vocabulary test, extracted from their book, administered to them and the scores were recorded by the researchers. Then, the scores of the questionnaires and tests sent to SPSS software for analyzing and interpreting the data. In inferential statistics, the researchers used correlation test to examine the possible relationship between the students' learning styles and their sub-skills development. Findings: Results of the study indicated a positive relationship between the students' sub-skills achievements (vocabulary/ grammar) and their learning styles (reflectivity/ impulsivity). In other words, reflectivity and impulsivity had effect on the students' performance in sub-skills, as the reflective students presented better performance and made fewer errors than the impulsive ones in vocabulary and grammar tests. Conclusion: According to the results, it can be concluded that the higher the reflectivity of the learners is, the more successful they tend to be in such tests. It is expected that the findings of the research indicate the importance of learning styles in educational environment.
Pattern of Managing the Challenges of Thesis Writing in the Educational-Research Field
حوزه های تخصصی:
Purpose: Thesis writing always has been associated with many challenges in different fields and areas and based on this, the present research was conducted with the aim of presenting a pattern of managing the challenges of thesis writing in the educational-research field. Methodology: The current research in terms of implementation method was qualitative and in terms of purpose was applied. The research population was students and graduates of the PhD period of humanities fields at the Islamic Azad University in 2020-21 academic years, which from them number of 12 people were selected as a sample according to the principle of theoretical saturation and with the purposeful sampling method. Data were collected by semi-structured interviews whose validity by 15 professors was obtained by the relative content validity coefficient method 0.84 and its reliability by the Holsti coefficient method was obtained 0.83. Finally, the data were analyzed by methods of open, axial and selective coding and thematic analysis in MAXQDA-18 software. Findings: The findings showed that managing the challenges of thesis writing in the educational-research field had 74 indicators, 13 components and 4 dimensions. The educational gap dimension has includes three components of computer and software training gap, the lack of familiarity with new research methods and the gap in the practical thesis writing course, choosing the subject dimension has includes three components of lack of paying attention to interdisciplinary subjects, lack of suitable guide for choosing subject and not lack of paying attention to students' interests, cooperation of professors dimension has includes five components of back-promising, restrictions on the selection of supervisors, scientific disability of supervisors, lack of access to professors and lack of commitment and responsibility and educational content dimension has includes two components of lack of access to first-hand sources and lack of easy access to content. Finally, pattern of managing the challenges of thesis writing in the educational-research field was drawn using the theme network method. Conclusion: According to the results of this research, planning it seems necessary to managing the challenges of thesis based on the identified dimensions, components and indicators.
تأثیر آموزش سایه بر مقوله تدریس از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۲
111 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهر اصفهان در مورد تأثیر آموزش سایه ای بر تدریس آن ها بود. روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری شامل تمامی معلمان دوره ی دوم ابتدایی نواحی برخوردار (1 و 2 و 3) شهر اصفهان در سال تحصیلی 99-1398 به تعداد 700 نفر بود. با استفاده از جدول کرجسی مورگان تعداد 248 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته با 48گویه در مقیاس پنج درجه ای لیکرت بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان تائید و پایایی آن از طریق تعیین ضریب آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه گردید. یافته های حاصل از تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، نشان داد که بیشترین و کمترین تأثیر آموزش سایه به ترتیب بر بعد مسئولیت حرفه ای و بعد محیط کلاس بوده است. همچنین نتایج حاکی از تأثیر مثبت آموزش سایه در تمامی ابعاد تدریس از دیدگاه معلمان بود.
شناسایی مؤلفه های مؤثر بر آموزش کارآفرینی دانش آموزان دوره دوم متوسطه (رویکرد کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
244 - 267
حوزه های تخصصی:
باتوجه به نقش و اهمیت کارآفرینی در ابعاد زندگی انسان ها از نظام آموزشی هر کشوری انتظار می رود شهروندان شایسته و کارآفرین تربیت نماید. این پژوهش با هدف شناسایی مؤلفه های آموزش کارآفرینی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام گردید. تحقیق حاضر با رویکرد کیفی (به روش گراندد تئوری و با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی) و با کمک نرم افزار Nvivo صورت گرفت. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه انجام گرفت و روش گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته است. مشارکت کنندگان پژوهش را خبرگان، استادان و صاحب نظران اجرایی و دست اندرکاران حوزه آموزش کارآفرینی تشکیل می دادند. در پژوهش از نمونه گیری با رویکرد هدفمند و روش نمونه گیری نظریه ای استفاده گردید. نمونه افراد پس از لحاظ اصل اشباع نظری 13 نفر تعیین شد. معیار انتخاب افراد نمونه کسانی بودند که بتوانند در ارتباط با اهداف پژوهش حاضر اظهار نظر دقیق و کارشناسانه داشته باشند. محقق پس از کدگذاری باز و فرایندی مصاحبه های انجام شده عوامل احصا شده را در قالب شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، استراتژی و پیامد معرفی نمود. تحلیل یافته ها حاکی از آن است که 7 مؤلفه اصلی با 28 زیر گروه شامل (ویژگی های فردی یادگیرنده، آموزش های غیررسمی، محیط آموزشی، حمایت های دولت، جامعه کسب وکار، روش های تدریس و منابع انسانی) اصلی ترین مؤلفه های مؤثر بر ایجاد و توسعه آموزش کارآفرینی دانش آموزان دوره دوم متوسطه به شمار می آیند. ضمناً مدل نهایی آموزش کارآفرینی بر اساس یافته های پژوهش ارائه شده است.
بررسی تطبیقی برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی کشور فنلاند و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی کشور فنلاند و مقایسه آن با کشور ایران بود. نوع پژوهش، کیفی که از دو روش تحلیل تطبیقی اسنادی و روش پدیدارشناسی استفاده شد. در بخش تطبیقی از روش پیشنهادی برودی استفاده شد و در بخش پدیدارشناسی نیز با 20 نفر از صاحب نظران و معلمان حوزه زبان آموزی در دوره ابتدایی برای پاسخگویی به چالش های این برنامه درسی مصاحبه به عمل آمد. داده ها به صورت استقرایی تحلیل شد. نتایج نشان داد مهم ترین اهداف کشور فنلاند در برنامه درسی زبان آموزی توسعه سواد خواندن، تقویت مهارت های یادگیری و تعامل بود. دستاوردهای برنامه درسی فنلاند برای ایران عبارت اند از: تأکید بر اصل رویکرد ارتباطی در گزینش محتوا، توجه به نگارش و اصول نوشتن در قالب دیجیتال و در نظر گرفتن عناصر فرازبانی مثل آهنگ و بهره گیری از موسیقی در اجرا برنامه درسی زبان آموزی است. چالش هایی در فعالیت های یادگیری، محتوا، فنون یاددهی و یادگیری، شرایط مدرسه و معلم در برنامه درسی زبان آموزی ایران وجود دارد.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی آموزش مهارت های ارتباط بین فردی و اجتماعی در دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی آموزش مهارت های روابط بین فردی و اجتماعی در دوره دوم ابتدایی می باشد. در این پژوهش از روش آمیخته (کمی و کیفی) استفاده شد. در مرحله طراحی، با 20 نفر از معلمان و 18 نفر از اساتید دانشگاهی مصاحبه صورت گرفت. جهت تعیین اعتبار، الگوی طراحی شده در قالب پرسشنامه ای در اختیار 26 متخصص حوزه برنامه ریزی درسی قرار گرفت. پس از شناسایی مولفه های مهارت های ارتباطی، شناسایی مشکلات ارتباطی دانش آموزان و نتایج تحلیل محتوای سند برنامه درسی ملی؛ الگوی برنامه درسی طراحی و اعتباریابی شد. حاصل این پژوهش طراحی الگوی برنامه درسی معتبری جهت آموزش مهارت های ارتباط بین فردی و اجتماعی برای دانش آموزان دوره دوم ابتدایی بود که دارای 14 مهارت محوری اصلی، 38 مهارت محوری فرعی و 137 خرده مهارت ارتباطی به عنوان اهداف، 46 مشخصه برای محتوا، 9 روش تدریس و 18 مشخصه برای روش های ارزشیابی برنامه درسی می شد.