فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲٬۸۹۷ مورد.
تبیین مفهوم اپوخه در پژوهش های پدیدارشناختی و کاربرد آن در حوزه کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها
مزیت های روش تحقیق پدیدارشناسانه، برای پژوهشگران، فرصتی فراهم می سازد تا بتوانند نظریه های پرمحتوایی را ارائه نمایند. مرکز ثقل پژوهش های پدیدارشناسانه مفهوم اپوخه است. اگرچه اپوخه به طور فزاینده ای در پژوهش های کیفی مطرح شده، اما به نظر می رسد عمدتاً به عنوان روشی سطحی یا مبهم به کار رفته است. اپوخه روش مورد استفاده در پژوهش های کیفی است که برای کاهش اثرات بالقوه مضر پیش فرض هایی به کار می رود که ممکن است روند پژوهش را نامعتبر سازند. بنابراین از جمله مهم ترین مواردی که در طراحی یک پژوهش پدیدارشناسانه باید مورد توجه قرار گیرند، می توان به چگونگی طراحی اپوخه، اشاره نمود. هدف این مقاله، تأملی بر مفهوم اپوخه، چیستی و شیوه به کارگیری آن در پژوهش های کیفی است. در این راستا ابتدا مروری در باب معنای اپوخه صورت می گیرد و سپس در قالب دو بخش مجزا به شیوه طراحی استراتژی و عملیات اپوخه به شکل تفصیلی پرداخته خواهد شد. با توجه به اینکه پژوهشگر باید متناسب با پژوهش خویش به طراحی شیوه اپوخه بپردازد و هیچ گونه استاندارد مشخصی در این خصوص وجود ندارد، برای آشنایی بیشتر علاقه مندان، در بخش انتهایی مقاله یک نمونه عملی از کاربرد اپوخه در طراحی پژوهش های پدیدارشناختی حوزه کارآفرینی به طور گام به گام مورد بررسی قرار گرفته است. انتظار می رود خوانندگان این مقاله با مفهوم اپوخه و شیوه کاربست عملی آن در پژوهش های پدیدارشناختی بیش از پیش آشنا شوند
ویتگنشتاین
حوزه های تخصصی:
چکیده
آنچه در این مقاله آمده ترجمه مدخل ویتگنشتاین از دایره المعارف فلسفه پل ادواردز به قلم نورمن ملکوم است . به دلیل مفصل بودن مقاله، قسمت زندگینامه و یکى دو مورد از مطالب را حذف شده است . در بخش اول، فلسفه متقدم یا نظریه تصویرى زبان و در بخش دوم، فلسفه متاخر یا نظریه کاربردى در زبان مطرح شده است . قبلا تحقیقى به قلم مترجم این مقاله در همین موضوع در فصلنامه حوزه و دانشگاه شماره 24- 25 منتشر شده است که مىتواند مکمل این باشد .
کی یر کگور و اراده گروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
کى یرکگور [Sorn] Kierkegaardفیلسوف و متفکر مشهور دانمارک و پدر اگزیستانسیالیسم (1855-1813) معتقد است، نمىتوان به کمک دلایل عقلانى، مسائل ایمانى را اثبات نمود، از این رو عقل نمىتواند معبرى براى ایمان باشد و مؤمن باید به کمک عزم به وادى ایمان بجهد.
ایمان باز بسته تصمیم است، و با اندیشه و عقل بى ارتباط، از این رو نه له دین و نه علیه آن نمىتوان دلیلى عقلى اقامه کرد. آیا با تأکیدات کىیرکگور، بر نقش عزم و تصمیم در ایمان، ما مجاز هستیم او را یک ارادهگرا بنامیم؟ اصولاً اراده گرایى چیست؟ و طرفداران و مخالفان آن چه مىگویند؟
این مقاله عهدهدار بحث از این موضوع است و نظرات و دلایل برخى از معروفترین موافقان و مخالفان اراده گرایى و دیدگاه آنان، در مورد اراده گرایى کى یرکگور را مورد بحث قرار مىدهد.
عقلانیت ارتباطی به جای عقلانیت ابزاری
منبع:
راهبرد ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزه های تخصصی:
فلسفه و شرایط گفتگو از چشم انداز مولوی با نگاهی تطبیقی به آراء باختین و بوبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه درباره فلسفه
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات رابطه تصوف و عرفان با علوم دیگر
این گفتار با بر شمردن دو عنصر زبان شناختی و جامعه شناختی در هر گفتگو بر اصالت ضرورت و اهمیت عنصر جامعه شناختی به عنوان یکی از ارکان و پایه های اساسی برقراری گفتگو تاکید می ورزد از نظرمولوی اساس گفتگو بر بنیاد کنش ارتباطی میان طرفین گفتگو و برقراری رابطه دو جانبه میان گوینده (نویسنده) و شنونده (خواننده) بنا شده است وی از این ارتباط دو جانبه و سویه جامعه شناختی سخن با تعبیر اتصال جذب و کشش یاد کرده است از این منظر حضور مخاطب یا شنونده یا خواننده جهت برقراری ارتباط کلامی ضروری نیست همچنین سخن گفتن ملفوظ یا خاموشی نیز تاثیر در برقراری این تعامل کلامی نخواهد داشت در همین راستا قابل ذرک است که مولوی جاذبه کشش و اتصال یاد شده را به معنای هر نوع پیوند و ارتباط و چالش در نظر گرفته است از این رو روابطی که بر مبنای تضاد تناقض و اختلاف پی ریزی شده همچون دوستی دشمنی عشق و تنفر از آن جهت که متضممن نوعی رابطه و تعامل است و بدون وجود دیگری در کنار یا در برابر و یا در تقابل با من تحقق نمی یابد در همین قلمرو طرح شدنی است در ادامه عنصر جامعه شناختی گفتگو را با نگاهی تطبیقی به منطق گفتگویی میخائیل باختین و جهان رابطه های مارتین بوبر پی می گیریم تاکید این دو اندیشور بر سرشت اجتماعی و بیناذهنی زبان همچنین اشاره به تعریف مفهوم مفهوم و سطوح متعدد و اشکال گوناگون گفتگو از نگاه باختین در این گفتارمورد مطالعه قرار می گیرد مباحث یاد شده در این گفتار این نتیجه را به دست می دهد که آنجا که عنصر جامعه شناختی و کنش تعاملی موجود باشد از آن رو که معنا و مفهوم در فاصله دو افق در جریان و در انتقال است چه عنصرزبان شناختی موجود باشد و چه موجود نباشد گفتگو آگاهانه یا ناآگاهانه به عمد یا به سهو برقرار شده است.
آزادی و خودمختاری انسان از دیدگاه کانت و نقد و بررسی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانت، حوزة عقل نظری را ناتوان از اثبات خودمختاری و آزادی انسان میداند، و میکوشد از طریق عقل عملی یا اخلاق، آن را به عنوان اصل موضوع اثبات نماید. وی اعتقاد دارد که اگر آزادی و خودمختاری بخواهد صفت چیزی باشد، باید صفت اراده باشد. او ارادة آزاد را با ارادة خودمختار همسان میداند؛ یعنی اراده هنگامی آزاد است که علت ایجاد آثار و اعمالی باشد، در حالی که خود معلول امر دیگری نباشد. او از معنای سلبی آزادی، به معنای ایجابی آن منتقل میشود و قانون حاکم بر آن، خودتحمیلی یا خودمختارانه باشد؛ یعنی قانون حاکم بر خود را خود وضع نماید. او همچنین ارادة آزاد را با ارادة تحت قانون اخلاقی یکی میداند و البته به این معنا نیست که افرادی که غیر اخلاقی عمل میکنند، آزاد نیستند. کانت تا آنجا پیش میرود که اخلاق دینی را «دیگر آیین» و در نتیجه منافی با خودمختاری انسان میداند. این دیدگاه کانت در مقاله حاضر مورد نقد قرار گرفته و اثبات شده است که اخلاق دینی منافاتی با خودمختاری انسان ندارد.
خاستگاه تاریخى و روششناختى فلسفه دین هیوم
حوزه های تخصصی:
مطالعات هیوم در فلسفه دین، در پى سنجش دلایل اقامه شده بر درستى عقاید دینى و بررسى علل پدیدهاى به نام دین، در تاریخ و اجتماع است. وى براى انجام این دو کار، در اغلب مواقع، روش تحقیق واحدى را به کار گرفته، آن را «استدلال آزمایشى» و یا «استنتاج علّى» نامیده است. علت استفاده هیوم از این روش، تجربهباورى اوست. وى معتقد است داورى درباره همه امور واقع، از جمله مؤلفههاى باور دینى، همانند باور به وجود خدا یا بهوقوع معجزات، باید به روش استنتاج علّى صورت گیرد. مسائلى را که هیوم در فلسفه دین مورد بررسى قرار داده، از یکسو تحتتأثیر این دیدگاه روششناختى است و از سوى دیگر به اقتضاى موقعیت خاص تاریخى زمان اوست؛ زیرا در روزگار هیوم، دینطبیعى یا عقلانى و به ویژه مباحث خاصى همچون: برهان نظم و برهان معجزه، موردتوجه اندیشمندان بوده است. بر این اساس هیوم اینگونه مباحث را در اولویت تحقیقات خود در قلمرو فلسفه دین قرار داده است.
زبان، جستجو و آپوریا در نامهی هفتم افلاطون (Language, Search and Aporia in Plato’s Seventh Letter)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله رابطهی میان زبان و وجود را آن گونه که در به اصطلاح انحراف فلسفی نامهی هفتمِ منسوب به افلاطون فهمیده شده است، بررسی میکند. در اینجا نویسندهی نامه، برخلاف گواهی بسیاری از رسالات افلاطون، مدعی است که هیچ کلمه ای دربارهی فلسفهی افلاطون نوشته نشده است و نخواهد شد؛ وبه علاوه، گویا نگارنده به این دلیل که مطلب چندان سردرگم کننده نبوده است، در ادامه توضیح میدهد که در واقع مسائل فلسفی به هیچ وجه بیان شفاهی را نمیپذیرند.این مقاله، برای طرح استدلالات این ادعاها و بیان نتایج آنها، آنچه را میجوید که به گفتهی نامه تنها راه خروج از کمبودهای معرفت شناسانه و وجود شناسانهی ذاتی زبان است. این مقاله در کوشش برای کشف اینکه چگونه نویسندهی نامه برای نابسندگی فهم عقلانی، نظری و زبانی واقعیت نهایی استدلال میکند، در مفاهیم سونوسیا (sunousia) و تریبو (tribô) (که شاید در این بافت به ""گفتگوی زنده"" و ""صرف زمان"" ترجمه شدنی باشد)، به عنوان تنها اعمال به قدر کافی نیرومند برای چیرگی بر موانع زبان و دست یابی به فهمی حقیقی از وجود، کنکاش میکند. این مقاله به منظور استدلال علیه تفسیری اسطوره ای از مفاهیم سونوسیا و تریبو- بر اساس وحدت مسلم سوژه و ابژه- مدعی است که بر طبق نامه، رابطهی فلسفی حقیقی با وجود، به عنوان نتیجهی نوع خاصی از جستجو فهمیده نمیشود، بلکه باید به عنوان خود جستجو فهمیده شود. مقاله میگوید نه سونوسیا و نه تریبو، هیچ کدام نوع خاصی از موقعیت تأملی را تسخیر نمیکنند، بلکه یک گفتگوی مفصل منعکس کنندهی شرایط خاصی از یک رهیافت فلسفی است.
انسان شناسی حکمت خالده به روایت سید حسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۴
حوزه های تخصصی:
سید حسین نصر، یکی از طرفداران حکمت خالده است که با نقد دنیای متجدد، میکوشد معرفت قدسی را جای گزین مدرنیسم سازد. از نظر وی، «خالده» معرفتی است که درون همه ادیان و سنتها وجود دارد. لازمة سنتگروی، اعتقاد به یک امر قدسی است که نه تنها مرجعیت فکری انسانهاست که در رفتار آنها نیز تجلی مییابد. معرفت شناسی نصر، معرفتی است مبتنی بر عقل شهودی و نه عقل استدلالی. فعلیت عقل شهودی نیز با وحی است، نه علوم اکتسابی. معرفت قدسی برای آدمی، آزادی بخش است؛ زیرا که همة وجود او را در بر میگیرد. ریشه این معرفت قدسی نیز در انسان شناسی نصر نهفته است که انسان را موجودی حامل امر قدسی میداند. به باور وی آنگاه که آدمی در بهشت برین بود، از این معرفت قدسی برخوردار بود، ولی با هبوط به دنیا، آن معرفت را از دست داد. نتیجه این هبوط آن شد که آدمی اشیاء را در حالت غربت و انفصال میبینید؛ نه وحدانی و در ارتباط با حق. بر خلاف دیدگاه نصر، در دورة جدید، این انسان شناسی تغییر یافته است و معرفت پاره پارهای از انسان عرضه میشود. باید ریشة ضعفهای انسان شناسی جدید را در بیتوجهی به معرفت قدسی و نگاه کمیت گرایانه به انسان و جهان دانست. قداست زدایی از معرفت و پیدایش علم جدید سبب شد ساحت ذوقی وجود انسان به فراموشی سپرده شود و آدمی از مرکز کلی وجود جدا گردد.
ماهیت اراده در آثار اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۳ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
اسپینوزا در آثارش تعریفهای متفاوتی را از اراده ذکر میکند. این تعریفهای به طور مشخص عبارتاند از: هر عمل درونی و نفسانی، اعم از تصور، میل و خواهش ؛ هر نوع تصدیق و انکار، تصدیق و انکار حق و باطل یا تصور حق و باطل یا عقل ؛ خواهش و میل با کوشش نفسانی برای حفظ ذات. در جمع میان این موارد, احتمالاتی مطرح است. از جمله این که اسپینوزا در این تعریفها گاه به اصطلاح عام اراده نظر دارد و گاه به اصطلاح خاص اراده و گاه به معنای عرفی و لغوی آن
گفت و گو چیست؟ برای چیست؟
منبع:
زیباشناخت ۱۳۸۷ شماره ۱۹