فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش ارزیابی تأثیر جهانی شدن بر فرآیند یاددهی یادگیری در آموزش عالی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاههای شیراز و شهید بهشتی بوده است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیأت علمی دانشگاه های شیراز و شهید بهشتی تهران می باشد. براساس نمونه گیری طبقه ای ساده، 250 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاههای شیراز و شهید بهشتی مورد انتخاب قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ""تأثیرات پدیده جهانی شدن در بعد فرآیندهای یاددهی – یادگیری""، محقق ساخته بود. برای سنجش روایی، روش تحلیل گویه و برای سنجش پایایی نیز آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که تأثیر جهانی شدن بر ابعاد فرآیند یاددهی یادگیری به ترتیب در مواردی مانند: تنوع رشته و مدارک، تبادل استاد و دانشجو، تأکید بر یادگیری مداوم، سرمایه گذاری، فناوری اطلاعات، برنامه و پروژه و استاندارد شدن عناصر آموزشی می باشد. یافته ها نشان داد که بین دیدگاه اعضای هیأت علمی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی(رشته تحصیلی، سابقه تدریس و مرتبه علمی) در مورد تأثیر جهانی شدن بر ابعاد فرآیند یاددهی یادگیری، تفاوت معناداری وجود دارد.
تاثیر تدریس مبتنی بر شواهد با رویکرد حل مساله بر جست وجوی منابع علمی، شناخت اصول سلامت و رضایت از تدریس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: دانشجویان علوم پزشکی به مهارت های رویکرد مبتنی بر شواهد برای ارتقای تفکر خلاق و توانمندی شغلی نیاز دارند. روش تدریس مناسب در "" آموزش مبتنی بر شواهد"" نامشخص است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی تاثیر تدریس مبتنی بر شواهد با رویکرد حل مساله بر یادگیری جست وجوی منابع علمی، شناخت اصول سلامت و رضایت از تدریس بود.
روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی دانشجویان ترم سوم رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال 1388 به روش سرشماری انتخاب شدند. برای تدریس درس بهداشت، نمونه ها به صورت تصادفی به 2 گروه مساوی 38نفری تجربی و کنترل تقسیم شدند. از دو ابزار گردآوری اطلاعات در آغاز و پایان مطالعه استفاده و نمرات جست وجوی منابع علمی، شناخت اصول سلامت و رضایت دانشجویان از تدریس سنجش شد. داده ها با نرم افزار SPSS 16 و آزمون های آماری مجذور کای، T مستقل و T زوجی تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین نمره کل شناخت دانشجویان و جست وجوی منابع علمی در گروه تجربی پس از مداخله به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل بود. میانگین نمره کل رضایت گروه تجربی از تدریس مبتنی بر شواهد با رویکرد حل مساله به طور معنی داری بالاتر از تدریس به روش سخنرانی و بحث گروهی در گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: به کارگیری رویکرد حل مساله در تدریس مبتنی بر شواهد با توجه به فعالیت گروهی دانشجویان، همچنین نظارت و حمایت مداوم مدرس از فعالیت های آموزشی دانشجویان می تواند دسترسی دانشجویان به منابع علمی، رضایت از تدریس و یادگیری آنان از اصول سلامت را ارتقا دهد.
رابطه کاربست یادگیری فعال با باورهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی و تعیین رابطه یادگیری فعال با باورهای انگیزشی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه بود. نمونه ای با حجم379 نفر ازهردو جنس پسر و دختر پایه دوم و سوم دوره متوسطه رشته علوم تجربی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با اجرای پرسشنامه های کاربست یادگیری فعال و باورهای انگیزشی پرسشنامه MSLQ پنتریچ و دی گروت(1990) به دست آمد. پایایی هر دو پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ احراز شد و برای روایی سازه در پرسشنامه کاربست یادگیری فعال از تحلیل عاملی اکتشافی و برای پرسشنامه راهبردهای انگیزشی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش های همبستگی و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام انجام شد. یافته ها نشان داد که رابطه کاربست یادگیری فعال و عملکرد تحصیلی و هم چنین رابطه کاربست یادگیری فعال با خودکارآمدی و ارزش گذاری درونی معنادار است. نتایج رگرسیون چندگانه به روش گام به گام نشان داد که از بین مؤلّفه های کاربست یادگیری فعال و باورهای انگیزشی تنها متغیرهای خودکارآمدی، فعالیت، تسهیل کنندگی و اضطراب امتحان به طور معنادار و مثبتی عملکرد تحصیلی را پیش بینی می کنند که از بین این متغیرها، خودکارآمدی قوی ترین پیش بین برای عملکرد تحصیلی بود
ارتباط باورهای فراشناختی دانشجویان با مؤلفه های رفتارذخیرهای/احتکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه بین اجزای دانش فراشناختی و درک مطلب خواندن با دیدگاهی تحولی در دانشآموزان پایه های پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اجزای دانش فراشناختی و درک مطلب خواندن با دیدگاهی تحولی در دانش آموزان پایه های پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی بود. جامعه این پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی منطقه 7 آموزش و پرورش تهران است. تعداد 38 نفر دانش آموز دختر پایه سوم راهنمایی و 42 نفر دانش آموز دختر پایه پنجم ابتدایی با شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دانش فراشناختی و پرسشنامه درک مطلب خواندن بود. نتایج نشان داد که: بین نمرات درک مطلب خواندن و اجزای دانش فراشناختی در هر دو پایه تحصیلی و در کل نمونه همبستگی مثبت معنادار وجود دارد؛ در پایه پنجم ابتدایی زیرمقیاس شخص پیش بینی کننده مناسبی برای درک مطلب خواندن است. در پایه سوم راهنمایی زیرمقیاس تکلیف پیش بینی کننده مناسبی برای درک مطلب خواندن است. در کل نمونه شخص و تکلیف با هم 47% از واریانس درک مطلب خواندن را پیش بینی می کنند. دانش آموزان پایه سوم راهنمایی در تمامی اجزای دانش فراشناختی نمرات بالاتری نسبت به دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی داشتند. میانگین درک مطلب دانش آموزان سوم راهنمایی به شکل معناداری بالاتر از دانش آموزان پنجم ابتدایی است.
رابطه درک جملات موصولی و درک متن: ابزار سنجش درک نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی نیمرخ سواد اطلاعاتی، تفکّر انتقادی و عزّت نفس تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی از لحاظ پیشرفت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نیمرخ سواد اطلاعاتی، تفکّر انتقادی و عزّت نفس تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی از لحاظ پیشرفت تحصیلی بود. برای این منظور 260 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های سنجش سواد اطلاعاتی آیزنبرگ و برکویتز، تفکّر انتقادی کالیفرنیا و عزّت نفس تحصیلی کوپر اسمیت جمع آوری شد و با استفاده از روش های آماری تحلیل خوشه ای، t-Testt گروه های مستقل و روش همبستگی تجزیه و تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین متغیرهای سواد اطلاعاتی، عزّت نفس تحصیلی و پیشرفت تحصیلی همبستگی معناداری وجود دارد، ولی بین سواد اطلاعاتی و تفکّر انتقادی رابطه معناداری وجود ندارد؛ همچنین نیمرخ دانشجویان از لحاظ متغیرهای مورد بررسی در دو خوشه سواد اطلاعاتی و تفکّر انتقادی مشخص شد و بین دو خوشه مذکور تفاوت معناداری پیدا نشد.
شیوه های موثر بر تدریس و یادگیری درس آناتومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: آناتومی از پایه های اساسی دانش پزشکی و آموزش آن برای دانشجویان رشته های مختلف پزشکی، ضروری است. ارتقای کیفیت این درس جز با شناخت دقیق ارکان آن میسر نخواهد بود. این مطالعه با هدف یافتن بهترین شیوه آموزشی و مهم ترین عوامل موثر بر یادگیری آناتومی از دیدگاه دانشجویان انجام شد.
روش ها: این مطالعه توصیفی در دانشجویان مقطع کارشناسی پیوسته رشته های پیراپزشکی ورودی سال های 88-1387 دانشگاه علوم پزشکی بابل به روش سرشماری انجام گرفت. 167 دانشجو به پرسش نامه ها پاسخ داده و وارد مطالعه شدند. پرسش نامه مورد استفاده برای جمع آوری داده ها خودایفا و دارای 15 سئوال در زمینه روش تدریس نظری و عملی، روند ارزشیابی اساتید و فاکتورهای موثر برای ارتقای کیفیت یادگیری دانشجویان مانند فضای فیزیکی کلاس، ساعت تدریس و نحوه چیدمان صندلی بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون و نرم افزار SPSS 18 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: از نظر دانشجویان، مرور مباحث نظری در کلاس عملی، نحوه چیدمان صندلی U شکل در کلاس، برگزاری کلاس های عملی، ارزشیابی پایان دوره به صورت تلفیقی، برگزاری کوئیزهای کلاسی و افزایش ساعت های کلاس عملی، ارتقای روش های تدریس اساتید، برگزاری کلاس های آناتومی در ساعت 8 تا 10 صبح و ارایه جمع بندی مطالب تدریس شده در پایان هر جلسه توسط استاد بر یادگیری درس آناتومی تاثیر مثبت داشت.
نتیجه گیری: با به کارگیری مناسب ابزارهای کمک آموزشی و ارتقای مهارت های تدریس اساتید، می توان گامی موثر در پیشبرد یادگیری دانشجویان در درس آناتومی برداشت.
تفاوت های رشدی – تکاملی در یادگیری توالی حرکتی : رویکرد یادگیری تکلیف مبتنی بر رشد حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یادگیری تکالیف حرکتی یکی از مؤلفه های اساسی تجربیات بشر و مجموعه ای از فرایندهای حسی ، شناختی و حرکتی می باشد. بسیاری از رفتارهای پیچیده حرکتی بر اساس نوعی ترتیب یا توالی انجام می شوند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تفاوت های رشدی تکاملی در یادگیری توالی حرکتی در سه نمونه مقطعی از کودکان با دامنه سنی 7، 8 و 10 سال و یک گروه گواه از بزرگسالان بوده است. برای این منظور، ابتدا نرم افزار تخصصی ارائه محرک های متوالی، ثبت زمان و خطای پاسخ در محیط برنامه نویسی C++ طراحی شد. در این تحقیق 48 نفر آزمودنی راست دست(سه گروه12 نفری از کودکان و یک گروه گواه 12نفری از بزرگسال)، سالم از نظر سیستم عصبی و بدون تجربه قبلی با تکلیف مورد نظر شرکت داشتند. کل مداخله شامل 10 مرحله بود که 8 مرحله به اکتساب توالی ها و دو مرحله به آزمون یادداری اختصاص داشت. عملکرد با بررسی تغییرات در دقت و هماهنگی پاسخ اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس عاملی و آزمون کولموگروف- اسمیرنف تجزیه و تحلیل شد. نتایج یک پیشرفت رشدی در یادگیری توالی حرکتی برای گروه ها را نشان داد. به طور قابل توجهی در دو جزء دقت پاسخ و هماهنگی پاسخ، مسیرهای رشدی متفاوتی نشان داده شد. برای مؤلفه دقت پاسخ، در دو گروه 7و 8 ساله ها در مرحله اکتساب نسبت به بزرگسالان و 10 ساله ها تفاوت معنی دار وجود داشت، اما بین بزرگسالان و ده ساله ها تفاوت معنی دار وجود نداشت. برای مؤلفه هماهنگی پاسخ، بزرگسالان هماهنگ تر از همه گروه ها و 10 ساله ها از 6 ساله ها سریعتر به محرک ها پاسخ دادند. در آزمون یادداری نیز برای دقت پاسخ 10 ساله ها مشابه بزرگسالان و برای هماهنگی پاسخ بزرگسالان از همه گروه ها هماهنگ تر بودند اما گروه 7ساله ها نسبت به بقیه گروه ها تأخیر در هماهنگی پاسخ داشتند. به طور کلی تفاوت مشاهده شده بین گروه ها در دقت و هماهنگی پاسخ در این تحقیق با نظریه ای منطبق است که بیان می کند دقت ممکن است متکی بر مسیرهای قشری باشد که بیشترین بالیدگی آنها بین سنین 7 تا 10 حاصل می شود، هماهنگی ممکن است متکی بر مسیرهای زیرقشری باشد که تا نوجوانی و جوانی، تکامل آنها ادامه دارد. با توجه به یافته ها از یک طرف یادگیری حرکتی متأثر از جنبه های مختلف رشد حرکتی است و از طرف دیگر در یادگیری اجزاء مختلف یک تکلیف، پارامترهایی که به لحاظ کنترل حرکتی دشوارترند (مانند هماهنگی پاسخ) در یک پروسه طولانی تر یادگرفته و یادآوری می شوند.
اثر بخشی آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان بر تفکر انتقادی دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان بر میزان تفکر انتقادی دانش آموزان پسر دوره متوسطه بود. طرح پژوهش حاضر شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون باگروه کنترل است. جامعه آماری راکلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهرستان ملایر تشکیل می دادند، از این جامعه 219 دانش آموز سال دوم و سوم رشته های علوم انسانی و الکتروتکنیک به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه (113کنترل، 106 آزمایشی) در قالب 8 کلاس مورد بررسی قرار گرفتند. دبیران 4 کلاس (درس های فلسفه، منطق، دینی، الکترونیک کاربردی) به عنوان گروه آزمایشی دوره مهارت های پرسشگری را دریافت و دبیران 4 کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل در این دوره شرکت نکردند. برای گردآوری اطلاعات پژوهش از آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم«ب» (فاشیون و فاشیون، 1997) استفاده شد. داده ها با آزمون های t و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که دانش آموزان هردوگروه از نظر سن، معدل، بهره هوشی و تفکر انتقادی و زیر مقیاس های آن باتوجه به نمره های پیش آزمون همگن بودند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های پرسشگری به معلمان باعث افزایش 12 درصدی تفکر انتقادی دانش آموزان شده است. در پنج زیر مقیاس تفکر انتقادی؛ تحلیل 9 درصد، ارزیابی 12درصد، استنتاج 4 درصد، استدلال قیاسی 6 درصد واستدلال استقرایی 5 درصد افزایش یافته بود. تفاوت میانگین نمره مهارت های تفکر انتقادی به طور کلی و پنج زیر مقیاس آن در دانش آموزان رشته های الکتروتکنیک وعلوم انسانی معنادار نبود.
سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سیستم های مغزی- رفتاری تأثیر زیادی بر شخصیت و رفتار انسان دارند. سیستم بازداری رفتاری با رفتارهای اجتناب و کناره گیری مرتبط است؛ در حالی که سیستم فعال ساز رفتاری با رفتار روی آورد در ارتباط می باشد. بیش فعالی و کم کنشی هر یک از این سیستم ها می تواند دامنه وسیعی از اختلالات را تبیین کند. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری، باورهای فراشناختی و راهبردهای کنترل فکر فراشناختی در بیماران مبتلا به وسواسی- اجباری انجام گرفت.
روش: در این پژوهش که از نوع مطالعات همبستگی بود، 80 بیمار مرد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به مراکز روان پزشکی 22 بهمن و ابن سینای شهر مشهد در شش ماهه اول سال 1391 انتخاب شدند. آزمودنی ها پرسشنامه های وسواسی- اجباری مادزلی، شخصیت گری ویلسون، باورهای فراشناخت- 30 سؤالی و راهبردهای کنترل فکر را تکمیل نمودند. داده های پژوهش از طریق روش همبستگی و رگرسیون چندگانه گام به گام تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: باور نیاز به کنترل افکار و راهبرد تنبیه خود، بیشترین همبستگی را با سیستم بازداری رفتاری داشتند. خودآگاهی شناختی، باورهای مثبت درباره ی نگرانی و باورهای مربوط به کنترل ناپذیری و خطر؛ راهبردهای تنبیه خود و نگرانی؛ و سیستم بازداری رفتاری قوی ترین پیش بینی کننده های علائم وسواس بودند.
نتیجه گیری: بین باورهای فراشناختی، راهبردهای کنترل فکر و سیستم های مغزی- رفتاری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری ارتباط معناداری وجود دارد. آشنایی با سطوح فراشناختی و انتخاب راهبردهای کنترل فکر مناسب در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، می تواند چارچوب ارتباط این اختلال را با سیستم های مغزی- رفتاری مشخص تر سازد.
بررسی ارتباط بین سیستم های فعال ساز و بازداری رفتار، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرانی، پدیده ای رایج و ویژگی مشترک بسیاری از اختلالات، به خصوص اختلالات اضطرابی است. هدف از انجام این مطالعه پیش بینی نگرانی، از طریق سه عامل پیش بین کننده آن در سه حوزه مرتبط با بیولوژیک، هیجان و شناخت است. در این مطالعه متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، سیستم فعال ساز رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت به عنوان متغیر پیش بین مورد بررسی قرار گرفتند. در یک طرح پژوهش توصیفی ـ مقطعی از نوع همبستگی، 234 دانشجوی کارشناسی و کارشناسی ارشد و علوم پایه گروه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ای در این پژوهش شرکت کردند. این دانشجویان مقیاس های سیستم فعال ساز و بازداری رفتاری (BIS/BAS)، دشواری در تنظیم هیجانی (DERS)، فراشناخت-30 (MCQ-30) و پرسشنامه حالت نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ) را تکمیل کردند. متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت با نگرانی رابطه مثبت معنی دار داشتند (01/0>P ). رابطه متغیر سیستم فعال ساز رفتاری با نگرانی معنادار نبود. تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که مدل پیش بینی نگرانی به ترتیب شامل متغیرهای سیستم بازداری رفتاری، دشواری در تنظیم هیجانی و فراشناخت است. متغیر سیستم فعال ساز رفتاری به دلیل عدم همبستگی معنادار با نگرانی از همان ابتدا وارد مدل رگرسیون نشد. نتایج حاصل از این مطالعه به بررسی نگرانی در ابعاد مختلف بیولوژیکی، هیجانی و فراشناختی اشاره دارد. همچنین به نقش سیستم بازداری رفتاری به عنوان یک عامل سرشتی و بیولوژیکی در فهم آسیب شناسی نگرانی در جمعیت بزرگسال تاکید می کند.
اثرتکرار (برای خود و دیگری) بر حافظه عملی و کلامی و یادآوری واژگان تکرارشده به دو روش نگهدارنده و بسط دهنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در اغلب پژوهش ها؛ حافظه در بستری انفرادی بررسی گردیده است، حال آنکه اجتماعی بودن انسان علاوه بر جهت دهی به رفتار آشکار، بر ظرفیت های شناختی از جمله حافظه و یادگیری نیز مؤثر است. هدف این پژوهش مطالعه یادگیری در رابطه ای متقابل، از طریق مقایسه اثر دو روش مرور «برای خود و برای دیگری» بر یادآوری آزاد واژگان مرور شده به دو روش «نگهدارنده و بسط دهنده» و بر حافظه «عملی و کلامی» می باشد. روش: در این مطالعه که از نوع تجربی می باشد، تعداد 166 دانش آموز دبستانی در چهار گروه مستقل و در هشت آزمون شرکت کردند. هر گروه، واژگان ارائه شده را به یکی از 4 نوع «نگهدارنده – بسط دهنده» برای خود و برای دیگری؛ و «کلامی- عملی» برای خود و برای دیگری؛ مرور کردند. پس از مدت 48 ساعت آزمون یادآوری آزاد انجام گرفت. داده ها به روش آزمون تی و تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: این تحقیق نشان داد که اولاً، میزان یادآوری در مرور عملی و نگهدارنده در مقایسه با مرور کلامی و بسط دهنده بهطور معناداری بالاتر است. ثانیاً، در شرایط فشار زمان، مرور بسط دهنده در مقایسه با مرور نگهدارنده کاهش معناداری در یادآوری به دنبال دارد. ثالثاً، میزان یادآوری در مرور بسط دهنده در شرایط «برای دیگری» در مقایسه با «برای خود» بهطور معناداری بالاتر است. نتیجه گیری: مرور برای دیگری با افزایش عمق پردازش، عملکرد مرور بسط دهنده بر یاآوری را افزایش می گردد. اما فشار زمان باعث کاهش اثر مرور بسط دهنده می گردد چرا که این نوع مرور نیاز به منابع ذهنی و زمان کافی دارد. مرور عملی و نگهدارنده در شرایط فشار زمانی بالاترین میزان افزایش یادآوری را همراه داشتند.
تأثیر سبک یادگیری دانشجویان بر سبک تدریس مرجّح آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به وجود رابطه بین سبک یادگیری افراد با سبک تدریس مرجّح آنان، مطالعه پیمایشی حاضر با هدف بررسی تأثیر سبک تدریس مرجح دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد بر سبک یادگیری آنان انجام شد. 180 دانشجو از میان 500 دانشجو در سال تحصیلی1390-1389 از طریق جدول نمونه گیری مورگان، انتخاب شده و به پرسشنامه های سبک تدریس و سبک یادگیری پاسخ دادند. نتایج نشان داد که دانشجویان به سبک تدریس فعال گرایش دارند و سبک یادگیری غالب آنان نیز سبک همگرا و جذب کننده است. به علاوه، دانشجویانی که سبک تدریس فعال را ترجیح می دهند، سبک یادگیری آنان اغلب واگراست طبق یافته ها پیشنهاد می شود که استادان از روش های فعال تدریس استفاده کنند و در ضمن طراحی های تدریس خود شیوه های متفاوتی به کارگیرند تا دانشجویان در تمام شیوه های یادگیری مهارت پیدا کنند و با لحاظ شدن سبک های مختلف تدریس مرجح آنان، موجبات پیشرفت تحصیلی آنان فراهم شود.
اثر بسامد (حس آشنایی)تکلیف و انتظار آزمون در فراخوانی و باز شناسی واژگان
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر بررسی اثر بسامد و انتظار آزمون در حافظه فراخوانی و بازشناسی است.روش تحقیق توصیفی وجامعه تحقیق دانشجویان دانشگاه پیام نوراست . نمونه گیری تصادفی از میان نمونه های در دسترس شامل 48 نفر در گروه 23 و 25 تایی انجام گرفت.ابزار تحقیق، آزمون فراخوانی و باز شناسی واژگان شامل 30 ردیف سه تایی واژگان چهار حرفی با بسامد بالا و پایین(مجموعا 90واژه) است .کلیه واژگان آزمون بر اساس طرح تحقیق ""شناسایی واژگان پایه فارسی دانش آموزان ایرانی در دوره ابتدایی"" انتحاب و روایی آن هامجددا توسط کارشناسان تعیین گردید. 30 واژه هدف آزمون(15 واژه با بسامد بالا و 15 واژه بابسامدپایین) در یک ردیف سه تایی از واژگان چهار حرفی (با همان بسامد) به صورت تصادفی قرار گرفت. درزمان اجر،ابتدا برای دانشجویان دو گروه، 30 واژه چهارحرفی مورد نظر با صوت یکنواخت قرائت شد. سپس آزمون باز یابی کلمات به عمل آمد.گروه اول انتظار آزمون فراخوانی و گروه دوم انتظار آزمون بازشناسی را داشتند. برای هر دو گروه یک آزمون منتظره و یک غیر منتظره اجرا شد.نتایج تجزیه و تحلیل توصیفی وآزمون T وتحلیل واریانس ANOVA نشان داد که بین فراخوانی و بازشناسی تفاوت معنی دار وجود دارد. تأثیر متفاوت بسامد واژگان در نمره کل فراخوانی و بازشناسی نیز تأیید شد.واژگان با بسامد بالا بهتر از واژگان با بسامد پایین چه در کل آزمون وچه در فراخوانی و بازشناسی،یاداوری شدند. نتایج تحقیق اثر متفاوت را تأیید نکرد و برخلاف برداشت های متعارف،انتظار آزمون در بازیابی اطلاعات چه به صورت فراخوانی و چه باز شناسی موثر نبود. دانستن نوع آزمون در یادآوری واژگان به طور کلی و با هر نوع بسامدی موثر نمیباشد.
اثر هیجان خشم و سبک های شناختی بر فرایند تصمیم گیری با واسطه گری تمایلات فراشناختی: ارائه مدلی یکپارچه در تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مکانیسم فرایند تصمیم گیری از منظر شناخت داغ می باشد. در همین راستا، نقش خشم به عنوان یک هیجان (همراه با نیمرخ شناختی) و سبک ها ی شناختی (نیاز به شناخت، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان شاخص انگیزش بر تصمیم گیری تحلیلی مبتنی بر مدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004) مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل تمایلات فراشناختی نقش واسطه متغیرهای پیش بین را با تصمیم گیری ایفا می کند. تفکر فعال روشنفکرانه نیز شاخص تمایلات فراشناختی می باشد. گروه نمونه پژوهش حاضر را 223 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز شکل دادند. مقیاس نیاز به شناخت (کاچیوپو و همکاران، 1996)، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت (تامپسون و همکاران، 1992)؛ خشم (لرنر و کلتنر، 2000)، ارزیابی شناختی (اسمیت و الزورت، 1985)، تفکر فعال روشنفکرانه (استانوویچ و وست، 2007) و تصمیم گیری (کلازینسکی، 2001) مورد استفاده قرار گرفتند. روایی و پایایی مقیاس ها مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها ی پژوهش نشان می دهند که خشم به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تفکر روشنفکرانه) تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ نیاز به شناخت نیز به همین شکل اما در جهت مثبت پیش بینی کننده تصمیم گیری می باشد؛ نیاز به ساختار تنها با واسطه تفکر روشنفکرانه تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند و نیاز به قطعیت پیش بینی کننده نمی باشد. ارزیابی ها ی شناختی قطعیت و مسئولیت/کنترل فردی نیز نیمرخ شناختی هیجان خشم را تشکیل می دهند.
بررسی رابطه بین میزان اثربخشی (انسجام، توازن و تناسب) برنامه درسی با شایستگی های فنی، زمینه ای و رفتاری دانشجویان دوره کارشناسی رشته های مدیریت (بازرگانی، صنعتی و آموزشی) دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین میزان اثربخشی (انسجام، توازن و تناسب) برنامه درسی با شایستگی های فنی، زمینه ای و رفتاری دانشجویان رشته های مدیریت (بازرگانی، صنعتی و آموزشی) دانشگاه شیراز بود. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بوده که جامعه آماری آن را تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های (مدیریت بازرگانی، صنعتی و آموزشی) دانشگاه شیراز (560 نفر) تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و بر اساس جدول مورگان نمونه پژوهش (376 نفر) انتخاب گردید. در تحلیل اطلاعات از نرم افزارهای آماری SPSS16 و LISREL استفاده شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه اثربخشی برنامه درسی (علی نیا، 1391) و پرسش نامه محقق ساخته مبتنی بر مدل چشم شایستگی بود که پس از محاسبه روایی و پایایی، بین افراد نمونه توزیع گردید. با استفاده از روش های آمار استنباطی داده ها تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین انسجام، توازن و تناسب برنامه درسی و نیز بین شایستگی های فنی، زمینه ای و رفتاری دانشجویان رشته های مورد نظر تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین مشخص گردید اثربخشی برنامه درسی با شایستگی های فنی، زمینه ای و رفتاری دانشجویان این سه رشته رابطه مثبت و معناداری دارد.
تأثیر بازخورد به کوشش های موفق و ناموفق بر یادگیری تکالیف ردیابی ساده و پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشک بازخورد افزوده نقش مؤثری در بهینهسازی یادگیری دارد، ولی آنچه چالشبرانگیز است، محتوای آن است. هدف از تحقیق حاضر، مقایسة اثر بازخورد به کوششهای موفق و ناموفق در تکالیف ردیابی ساده و پیچیده است. بهاین منظور 48 آزمودنی دختر و پسر راست دست با میانگین سنی 8/1± 23 سال از جامعة آماری دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری که واحد تربیت عمومی را انتخاب کرده بودند، انتخاب شدند و بهطور تصادفی در چهار گروه بازخورد به کوششهای موفق و ناموفق در تکالیف ساده و پیچیده قرار گرفتند. تکلیف مورد استفاده در این تحقیق تکلیف ردیابی موقعیتی بود که بهصورت نرمافزاری در دو سطح ساده و پیچیده طراحی شد و هدف از اجرای آن، ردیابی سریع با حداقل خطا بود. آزمودنیها طی مرحلة اکتساب، هر جلسه 7 دسته کوشش 6 تایی را طی 8 جلسه اکتساب انجام دادند و از هر دسته کوشش 6تایی برای 2 کوشش بازخورد آگاهی از نتیجه دریافت کردند. روش تحقیق نیمهتجربی بود و بهمنظور تحلیل دادهها، از تحلیل واریانس عاملی مرکب و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمونهای تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0 P< استفاده شد. نتایج نشان داد در آزمون اکتساب در زمان حرکت، اثر اصلی روزهای تمرینی و پیچیدگی تکلیف معنادار و اثر هیچکدام از مؤلفهها در خطای حرکت و تعامل آنها معنادار نبود. در آزمون یادداری فوری در زمان حرکت، اثر نوع تکلیف و نوع بازخورد معنادار و اثر هیچکدام از مؤلفهها در خطای حرکت و تعامل آنها معنادار نبود. آزمون یادداری تأخیری در زمان حرکت و خطای حرکت، فقط اثر نوع تکلیف را معنادار نشان داد. در آزمون انتقال در زمان حرکت، اثر نوع بازخورد و نوع تکلیف معنادار بود و در خطای حرکت هیچکدام از عوامل و تعامل آنها معنادار نبود. براساس این یافتهها میتوان گفت که اثر نوع بازخورد و نوع تکلیف هر کدام میتواند بهعنوان عاملی مستقل در یادگیری مؤثر باشد و اثرگذاری نوع بازخورد و نوع تکلیف در مؤلفة زمان حرکت مؤثرتر است.
بررسی ارتباط راهبردهای انگیزشی، راهبردهای یادگیری و خلاقیت با پیشرفت ریاضی در دانش آموزان تیزهوش اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ارتباط راهبردهای انگیزشی (جهت گیری هدف های پیشرفت، خودکارآمدی و اضطراب امتحان)، راهبردهای یادگیری(مرور ذهنی، بسط دهی و سازمان دهی و راهبردهای یادگیری فراشناختی (تفکر انتقادی و خودنظم دهی فراشناختی) و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان تیزهوش اصفهان انجام شد. جامعه این پژوهش همه دانش آموزان دبیرستانی رشته های نظری شهر اصفهان بودند. برای انجام این پژوهش 200 دانش آموز(108 دختر و 92 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و همه آن ها پرسشنامه جهت گیری هدف های پیشرفت الیوت و موریاما، پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری پینتریچ و همکاران، و پرسشنامه خلاقیت تورنس را تکمیل نمودند. یافته ها نشان داد که هدف تبحرگرا، خودکارآمدی، سازمان دهی و خلاقیت با پیشرفت تحصیلی رابطه ی مثبت و معنادار، و اضطراب امتحان با پیشرفت تحصیلی رابطه ی منفی و معنادار داشتند. خودکارآمدی، اضطراب امتحان و خلاقیت در یک مدل توانستند 42 درصد از واریانس پیشرفت درس ریاضی را پیش بینی کنند و نیز سهم خودکارآمدی در پیش بینی پیشرفت تحصیلی بیش از سایر متغیرها بود.