مقاله حاضر براساس پژوهشی کیفی انجام شده و تلاش شده است چالش های زندگی زنان پس از آزادی از زندان و همچنین، شیوه مدیریت این چالش ها بنا بر روایت ایشان، تجزیه و تحلیل شود. بر این اساس، با 38 زن 68-19ساله آزادشده، مصاحبه های عمیق کیفی و پدیدارشناسانه انجام شده و تجربه زیسته آنها از دوران حبس و پس از آزادی ارزیابی و تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد بسیاری از این زنان، درزمینه مسائلی مانند پذیرش در خانواده و اتصال به شبکه های اجتماعی با چالش مواجه اند. همچنین، مطابق نتایج به دست آمده سرزنش و تحقیر، احساس تنهابودن، احساس محرومیت و عقب ماندگی، از دست دادن سرمایه های اجتماعی- اقتصادی و... مشکلاتی را در زندگی آنها به وجود آورده و آنان را مجبور کرده است به کمک این شیوه ها این چالش ها را در زندگی خود مدیریت کنند: سرپوش گذاشتن بر هویت مجرمانه، گمنامی و ناشناختگی، قطع شبکه های جرم زا و خلق شبکه های جدید، درگیری در فعالیت های روزانه مانند اشتغال و مراقبت از فرزندان و مواردی نظیر اینها.
در این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده است. روش نمونه گیری تمام شماری بوده و تمام معتادان بازتوان شده کنگره 60 در سال 1393 مورد بررسی قرار گرفتند و به همان تعداد نیز افراد معتاد بازتوان شده در کلینیک های ترک اعتیاد برای مقایسه با گروه آزمایش و به روش نمونه گیری در دسترس از کلینیک های سطح شهر تهران در نظر گرفته شدند. داده های پژوهش پس از جمع آوریاز طریقپرسشنامه های استاندارد کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی، با استفاده از نرم افزار spss تحلیل و با توجه به سؤالات تحقیق از آزمون همبستگی پیرسون، استفاده شده است.نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین کیفیت زندگی معتادان بازتوان شده کنگره 60 و کلینیک های ترک اعتیاد تفاوت معنادار وجود داشته و سطح کیفیت زندگی افراد بازتوان شده در کنگره 60 بالاتر از معتادان بازتوان شده در کلینیک های ترک اعتیاد می باشد.
مشارکت اجتماعی به عنوان صورتی فعّالانه از شرکت در حیات اجتماعی شناخته می شود. مشارکت مالی یکی از انواع مشارکت اجتماعی است. معمولاً نظام آموزش و پرورش از مشارکت مردم در کمک به تأمین هزینه های مالی در زمینة ساخت وساز، توسعه و تجهیز واحدهای آموزشی استقبال می کند. هدف اصلی مقاله حاضر، شناسایی و معرّفی مفهوم مشارکت از نگاه مشارکت کنندگان در برنامه های توسعه و تجهیز فضاهای آموزشی بود. واکاوی انتظارات خیّران مدرسه ساز از سازو کارهای کنونی مشارکت در مدرسه سازی برای حفظ و ارتقای سطح مشارکت، هدف دیگر این مقاله بود. این پژوهش با رویکرد کیفی، با استفاده از مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته صورت گرفت و متن مصاحبه به روش تحلیل تماتیک تحلیل شد. یافته ها نشان می دهند که مشارکت کنندگان برداشتی معنوی و اجتماعی از فعالیّت خود به عنوان خیّر دارند. برداشت معنوی با درون مایه هایی از جنس باقیات الصالحات، کسب رضای خدا، برکت در زندگی، کسب آرامش و احساس لذّت، تبلور ارجحیّت معنویات بر مادیات، ارزش ساخت بنای خیر و ضرورت مشارکت در امور خیر طرح شد و برداشت اجتماعی با درون مایه های تبلور حسّ تعلّق به مکان، کسب منزلت، تلاش در رفع نیاز ادراک شده، بیان احساس مسؤولیّت، خدمت به جامعه و مردم، ارزش آموزش، علم و آگاهی مطرح شد. همچنین انتظارات خیّران در دو وجه سخت افزاری و نرم افزاری مشارکت در مدرسه سازی، طبقه بندی و مفهوم پردازی شد. وجوه سخت افزاری در قالب «مدیریّت فرآیند ساخت وساز» و «جنبه های حقوقی مدرسه-سازی» و وجوه نرم افزاری آن در قالب «مدیریّت تعاملات» و «مشوّق ها» بازشناسی شدند.
زمینه و هدف: سوء مصرف مواد و شیوع آن یکی از اصلی ترین دغدغه های جوامع امروزی به شمار می رود و سالانه هزینه های زیادی صرف درمان افراد معتاد می شود. به همین دلیل شناسایی شیوه های مختلفی که بتوانند در درمان معتادان اثرگذاشته یا آن را سرعت ببخشند، ارزشمند است. در این راستا پژوهش حاضر قصد دارد اثربخشی معنادرمانی به شیوه گروهی را بر ارتقاء سرمایه روان شناختی و مؤلفه های آن در افراد معتاد مورد بررسی قرار دهد. روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل اس ت. جامعه پژوهش شامل معتادان مرکز متادون درمانی ترک اعتیاد شهرستان قروه (نیکو سلامت) در سال 1392 به تعداد 120 نفر است که از بین آن ها 90 نفر به دلیل دارا بودن شرایط تحصیلی به عنوان نمونه انتخاب و سپس بر اساس نمرات پرسش نامه سرمایه روان شناختی (آلفای کرونباخ 85/0)، 30 نفر از این افراد که پایین ترین نمره را گرفتند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای معنادرمانی به شیوه گروهی را دریافت کردند، اما گروه کنترل تحت هیچگونه آموزشی قرار نگرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس سرمایه روان شناختی (PCQ) و برای تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها و نتایج: پژوهش نشان داد که میانگین نمرات سرمایه روان شناختی و مؤلفه های خودکارآمدی، تاب آوری، امیدواری و خوش بینی، در پس آزمون گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون در گروه کنترل بالاتر است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که معنادرمانی به شیوه گروهی به طور معناداری در ارتقا میزان سرمایه روان شناختی و مؤلفه های آن در افراد معتاد مؤثر است.