فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۴۴۲ مورد.
۱۸۱.

تأثیر تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن CTRP15 عضلانی و انتقال دهنده های اسید چرب آدیپوسیت ها در موش های صحرایی نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت ورزشی تناوبی شدید متابولیسم FATCD36 FATP1 FABP4 CTRP15

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۵ تعداد دانلود : ۴۴۱
هدف پژوهش حاضر بررسی چهار هفته فعالیت ورزشی تناوبی شدید بر بیان ژن CTRP15 عضلانی و انتقال دهنده های اسید چرب آدیپوسیت ها در موش های صحرایی بالغ نژاد ویستار بود. در این پژوهش، 14 سر موش صحرایی نر بالغ از نژاد ویستار (با سن هشت هفته) به صورت تصادفی ساده به دو گروه هفت تایی شاهد و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین چهار هفته تمرین تناوبی شدید دویدن روی نوارگردان (پنج جلسه در هفته، از سرعت 35 تا 55 متر در دقیقه از هفته اول تا هفته چهارم) انجام دادند و گروه شاهد، هیچ گونه تمرینی نداشتند. عضله نعلی، بافت چربی زیرپوستی هموژن شده، میزان بیان ژن CTRP15 و انتقال دهنده های اسید چرب ( FABP4 ، FATP1 و (FATCD36 با روش Real- time PCR  برای هریک از بافت ها سنجیده شدند . داده ها با استفاده از روش آماری تی مستقل با P
۱۸۲.

تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی بر نیم رخ لیپیدی و سطح سرمی هپتوکاین HFREP1 در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت نوع دو تمرین هوازی تمرین مقاومتی نیم رخ لیپیدی HFREP1

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۸ تعداد دانلود : ۳۸۹
شیوع فزاینده اضافه وزن و چاقی ابتلا به دیابت را درسراسر جهان افزایش داده است. پژوهش های قبلی آثار فعالیت بدنی و ورزش منظم را در افزایش حساسیت انسولین و بهبود متابولیسم گلوکز تأیید کرده اند؛ اما آثار آن بر هپتوکاین ها به عنوان القاکننده مقاومت به انسولین روشن نشده است؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی بر نیم رخ لیپیدی و سطح سرمی هپتوکاین- پروتئین وابسته به فیبرینوژن مشتق شده از هپاتوسیت (HFREP1 ) در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود. تعداد 34 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو به صورت تصادفی در سه گروه تمرین هوازی (سن83/1 ± 41/52 سال و BMI 33/3± 40/32 کیلوگرم/ مترمربع)، مقاومتی (سن 5/1± 45/52 سال و BMI 20/1± 20/31 کیلوگرم/ مترمربع) و کنترل (سن 13/1± 09/53 سال و BMI        88/2  ± 60/32 کیلوگرم/ مترمربع) قرار گرفتند. گروه های تجربی هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی انجام دادند. در این پژوهش، متغیرهای HFREP1، قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، مقاومت انسولینی، تری گلیسیرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین کم چگال و لیپوپروتئین پرچگال، قبل و بعد از دوره تمرینی به ترتیب با روش های آزمایشگاهی الایزا، HPLC و فتومتریک آنزیماتیک اندازه گیری شدند. پس از تعیین نرمال بودن داددها توسط آزمون شاپیرو- ویلک، از آزمونآنالیز کو واریانس و آزمون تعقیبی بانفرونی برای مقایسه داده های سه گروه استفاده شد. همچنین، سطح معناداری برای تمام تحلیل های آماری P < 0.05 درنظر گرفته شد. تمرینات مقاومتی و هوازی، هر دو بر فاکتورهای مقاومت انسولینی و نیم رخ لیپیدی مؤثر بودند و سبب کاهش HFREP1، قند خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، مقاومت انسولینی، تری گلیسیرید، کلسترول تام و لیپوپروتئین کم چگال شدند؛ در حالی که لیپوپروتئین پر چگال افزایش یافت. همچنین، در تمام فاکتورها به جز مقاومت انسولینی، لیپوپروتئین پر چگال و لیپوپروتئین کم چگال در گروه مقاومتی تغییرات بیشتری در مقایسه با گروه استقامتی مشاهده شد (P > 0.05). هر دو تمرین مقاومتی و هوازی می توانند بر مقاومت انسولینی و نیم رخ لیپیدی مؤثر باشند؛ اما به نظر می رسد تأثیرگذاری تمرینات مقاومتی بر هپتوکاین های موثر بر مقاومت انسولین و نیمرخ لیپیدی بیشتر است.
۱۸۳.

اثر کوتاه مدت حرکات کششی ایستا و پویا بر نسبت عملکردی و رایج عضله همسترینگ به چهارسررانی زنان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کشش ایستا اوج گشتاور نسبت رایج اوج گشتاور عضله همسترینگ به چهارسررانی نسبت عملکردی اوج گشتاور عضله همسترینگ به چهارسررانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۷۵۴
هدف این پژوهش بررسی اثر کوتاه مدت حرکات کششی ایستا و پویا بر اوج گشتاور برون گرا عضله همسترینگ و نسبت عملکردی و رایج عضله همسترینگ بر چهارسررانی زنان ورزشکار بود. در این پژوهش، 16 زن ورزشکار رشته فوتسال (2/4 ± 24 سال و وزن 83/15 ± 65/52 کیلوگرم) و بدون سابقه آسیب دیدگی در اندام تحتانی شرکت کردند. از آزمودنی ها در سه جلسه مختلف در یکی از وضعیت های بدون کشش (کنترل)، کشش ایستا و کشش پویا، میزان اوج گشتاور ایزوکینتیک عضلات چهارسررانی و همسترینگ در انقباض های درون گرا و برون گرا اندازه گیری شد. جلسه تمرین های کششی آزمودنی ها شامل چهار حرکت کششی برای گروه های عضلانی اصلی در اندام تحتانی (همسترینگ، چهارسررانی، نزدیک کننده های ران و عضله سوئز) بود. حرکات کششی دو بار و هر بار 30 ثانیه در وضعیت کشش ایستا و 15 تکرار دوثانیه ای در وضعیت کشش پویا با فاصله استراحت به مدت 20 ثانیه انجام شد. 15 دقیقه پس از اتمام حرکات کششی، آزمون های ایزوکینتیک با استفاده از دینامومتر ایزوکینتیک- بایودکس برای تعیین اوج گشتاور برون گرا و درون گرا و نیز، نسبت رایج و عملکردی همسترینگ به چهارسررانی در سرعت های زاویه ای 60 و 180 درجه بر ثانیه انجام شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری دوعاملی (سرعت زاویه ای و نوع کشش) در سطح P  تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که 15 دقیقه پس از پایان کشش، کاهش اوج گشتاور برون گرای همسترینگ در وضعیت کشش پویا معنادار بود. همچنین، در متغیر نسبت رایج قدرت همسترینگ به چهارسررانی، تغییرات معناداری پس از انجام کشش ایستا و پویا مشاهده نشد. نتایج در متغیر نسبت عملکردی نیز نشان دهنده کاهش معنادار آن در کشش پویا در مقایسه با وضعیت بدون کشش و کشش ایستا بود ( >0.05 P ). براساس یافته های حاصل از این پژوهش، به نظر می رسد 15 دقیقه استراحت غیرفعال، برخی اثرهای نامطلوب کشش ایستا را برطرف می کند؛ اما درزمینه توصیه به استفاده از حرکات کششی پویا باید احتیاط بیشتری کرد.
۱۸۴.

اثر هشت هفته تمرین هوازی همراه با مصرف ژل رویال بر برخی شاخص های قلبی عروقی طی پرفشار خونی مزمن ناشی از القای ال- نیم در موش های نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی ژل رویال پر فشار خونی شاخص های قلبی عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴ تعداد دانلود : ۲۶۶
پرفشار خونی یکی از شایع ترین علت های ابتلا به بیماری های قلبی عروقی است که می توان با استفاده از راهبرد های غیر دارویی همچون ورزش و مکمل های آنتی اکسیدانی آن را کنترل کرد. هدف پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مصرف ژل رویال بر مهارکننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین ( ACE-I ) و نیتریک اکساید ( NO ) پلاسما و  VEGF بافت قلب موش های مبتلا به پرفشار خونی بود.42 موش صحرایی نر به صورت تصادفی به شش گروه: کنترل، شم، ال- نیم، ال- نیم+ مکمل، ال- نیم+ تمرین، ال- نیم+ مکمل+ تمرین تقسیم شدند. به جز گروه کنترل و شم سایر گروه ها به مدت هشت هفته و شش جلسه در هفته محلول ال- نیم (10 میلی گرم/کیلوگرم)، برای ایجاد پرفشارخونی، به صورت زیر صفاقی دریافت کردند. تمرین نوارگردان با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه به مدت 25 تا 64 دقیقه پنج جلسه در هفته به مدت هشت هفته در گروه های تمرینی اجرا شد. گروه های مکمل، ژل رویال را با دوز 100 میلی گرم/کیلوگرم به مدت هشت هفته و پنج بار در هفته به صورت گاواژ دریافت کردند. سنجش شاخص ها با استفاده از کیت مورد نظر و به روش الایزا انجام شد. یافته ها نشان داد تمرین هوازی و مصرف ژل در گروه ترکیبی سبب افزایش معنی دار NO و  ACE-I پلاسما نسبت به گروه ال- نیم و نیز افزایش معنی دار مقادیر VEGF  بافت قلب گروه تمرین و گروه ترکیبی نسبت به گروه ال- نیم ( P<0.05 ) می شود. بر اساس نتایج، با وجود اثر مثبت تمرین و مصرف ژل بر شاخص های پژوهش، این تغییرات در گروه ترکیبی معنی دار بود که نشانگر اثر هم افزایی آنها می باشد. لذا به نظر می رسد هشت هفته تمرین به همراه مصرف ژل رویال بتواند استرس اکسیداتیو ناشی از القای ال- نیم را کاهش دهد.
۱۸۵.

مقایسه سرعت هدایت عصبی اندام تحتانی غالب و غیرغالب ورزشکاران و غیرورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اندام غالب (DL) اندام غیرغالب (NDL) استقامتی و نیمه استقامتی سرعت هدایت عصبی (NCV) فوتبال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۶۶۳ تعداد دانلود : ۵۹۴
این مطالعه به منظور مقایسه سرعت هدایت عصبی (NCV) اندام تحتانی سه گروه هشت نفره از بازیکنان فوتبال، دوندگان نیمه استقامت و دوندگان استقامت به همراه گروه کنترل با دامنه سنی 21 تا 26 سال انجام گرفت. برای بررسی پارامترهای الکترونروگرافی و سرعت هدایت هر آزمودنی، معاینه جداگانه تست عصبی محیطی با دستگاه الکترونروگرافی ENG انجام گرفت. به منظور تجزیه آماری از آزمون تحلیل واریانس برای مقایسه میانگین سرعت هدایت عصبی بین گروه ها در اندام غالب و غیرغالب و در صورت وجود تفاوت بین گروه ها از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج به دست آمده برای هر دو اندام غالب و غیرغالب تفاوت معنا داری را بین دو گروه نیمه استقامتی ها در برابر استقامت )0)(P= 0 (P= و فوتبال در برابر استقامت ) 0(P=  ) 0(P=  گزارش کرد. همین طور اختلاف معنا داری بین نیمه استقامتی ها در برابر کنترل) 002/0 (P=  (002/0 (P= و فوتبال در برابر کنترل)  0 (P= ) 013/0 (P= ملاحظه شد. در اختلاف اندام غالب و غیرغالب هم اختلاف معنادار فقط در ورزشکاران فوتبال دیده شد) 04/0 (P=. براساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که احتمالاً توسعه هدایت عصبی در اندام تحتانی ورزشکاران اغلب در ورزش های با شدت بالاتر روی داده است که شاید به سیستم های انرژی یکسان آنها مربوط شود و همین طور پای برتر و تمرکز روی آن در الگوهای برنامه تمرینی محیط متغیر بیشتر از رشته هایی صرفاً استقامتی با محرک های محیطی ثابت است.
۱۸۶.

تأثیر حاد فعالیت تداومی و تناوبی شدید بر سطوح پلاسمایی ایی سلکتین و شاخص های گلبول های سفید در بیماران عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی شدید ایی سلکتین شاخص های گلبول های سفید جراحی بایپس عروق کرونر استنت گذاری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۱۹۰ تعداد دانلود : ۳۵۵۷
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حاد فعالیت تناوبی شدید و تداومی بر سطوح پلاسمایی ایی سلکتین و شاخص های گلبول های سفید در بیماران عروق کرونر بود. بدین منظور، از بین بیماران قلبی مرد داوطلب با سابقه عمل جراحی بای پس و استنت گذاری، 30 بیمار انتخاب شدند و در سه گروه کنترل، تمرین تداومی و تناوبی شدید جای گرفتند. فعالیت تناوبی شامل: گرم کردن، هشت تکرار چهار دقیقه ای فعالیت (دو دقیقه فعالیت با شدت 90 درصد اوج اکسیژن مصرفی و دو دقیقه استراحت فعال با شدت 30 درصد اوج اکسیژن مصرفی) و سرد کردن بود. فعالیت تداومی نیز دربرگیرنده 30 دقیقه فعالیت با شدت 60 درصد اوج اکسیژن مصرفی بود. نمونه های خونی قبل و بعد از فعالیت جمع آوری شده و برای اندازه گیری ایی سلکتین و شاخص های گلبول های سفید آنالیز گردیدند. از واریانس یک راهه و هم بستگی پیرسون برای تحلیل آماری داده ها استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بین افزایش ایی سلکتین در سه گروه تفاوت معنا داری وجود دارد ( P<0.001 ، F 2,27=27.8 ). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز حاکی از آن است که بالاتر بودن میزان افزایش ایی سلکتین در گروه تناوبی نسبت به گروه کنترل ( P<0.001 )، گروه تداومی نسبت به گروه کنترل ( P=0.001 ) و گروه تناوبی نسبت به گروه تداومی ( P=0.009 ) به لحاظ آماری معنا دار می باشد؛ اما تغییرات شاخص های گلبول های سفید در سه گروه تفاوت معنا داری را نشان نمی دهد ( P>0.05 ). به طورکلی، یک جلسه فعالیت ورزشی برای بیماران عروق کرونر باعث تحریک مسیرهای التهابی و افزایش شاخص های التهابی در بدن می شود که با افزایش شدت فعالیت به واسطه فعالیت تناوبی شدید، این پاسخ افزایش می یابد؛ لذا، استفاده از این فعالیت ها برای یک جلسه در بیماران قلبی پیشنهاد نمی شود.
۱۸۷.

بررسی تغییرات عوامل خطر متابولیکی قلبی عروقی متعاقب هشت هفته تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی در کودکان چاق غیر فعال هشت تا 12 سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عوامل خطر متابولیکی قلبی عروقی تمرینات استقامتی تمرینات مقاومتی و تمرینات ترکیبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۸ تعداد دانلود : ۳۲۸
هدف از این مطالعه، بررسی تغییرات مقاومت انسولینی، آدیپونکتین و عامل رشد فیبروبلاستی 21 سرمی به عنوان عوامل خطر متابولیکی قلبی عروقی متعاقب هشت هفته تمرینات استقامتی، مقاومتی و ترکیبی در کودکان چاق غیر فعال 8-12 سال بود. 60 کودک پسر چاق (سن: 41/1 ± 05/10 سال و شاخص توده ی بدنی: 77/1 ± 36/32 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی به چهار گروه 15 نفری تمرین استقامتی، تمرین مقاومتی و تمرین ترکیبی و کنترل تقسیم شدند. تمرینات ورزشی چهار جلسه در هفته به مدت هشت هفته اجرا شد. تمرینات ترکیبی شامل دو جلسه تمرین استقامتی و دو جلسه تمرین مقاومتی به صورت مجزا بود. نمونه گیری خونی قبل و بعد از دوره ی تمرینی از آزمودنی ها جهت اندازه گیری متغیرها جمع آوری شدبرای ارزیابی داده ها از آزمون تحلیل واریانس با داده های تکراری و یک طرفه و نرم افزار اس پی اس اس نسخه 21 استفاده گردید. یافته ها نشان داد مقاومت انسولینی در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش و میزان آدیپونکتین و عامل رشد فیبروبلاستی 21 سرمی افزایش معنی دار نشان داد ( P<0.001 ). روش تمرین استقامتی نسبت به روش های تمرینی مقاومتی و ترکیبی باعث افزایش بیشتری در بهبود آدیپونکتین سرمی شد ( P<0.001 ). بنابراین، می توان گفت سه نوع تمرین ورزشی مورد استفاده در این تحقیق، به ویژه تمرین استقامتی را احتمالاً بتوان به عنوان یک روش غیردارویی جهت پیشگیری و کاهش عوامل خطر متابولیکی قلبی عروقی و اختلالات مربوط به چاقی در کودکان چاق در نظر گرفت.
۱۸۸.

تأثیر کم آبی خفیف بر توجه انتخابی و مداوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توجه انتخابی توجه مداوم کم آبی خفیف هیدراته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹۵ تعداد دانلود : ۸۲۵
هدف این پژوهش بررسی تأثیر کم آبی خفیف بر توجه انتخابی و مداوم بود. پژوهش از نوع نیمه تجربی و بر روی 22 دانشجوی دختر (21/2 ± 23/21) انجام گرفت. آزمودنی ها به صورت در دسترس انتخاب و تحت سه شرایط پایه، پرآب و کم آب قرار گرفتند. شرکت کنندگان در حالت پایه، هیچ گونه فعالیت بدنی نداشتند اما در شرایط پرآب و کم آب برنامة 60 دقیقه ای پیاده روی بر روی تردمیل و دوچرخه را اجرا نمودند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون استروپ و عملکرد پیوسته نسخة چهار بودند که برای سنجش توجه انتخابی و مداوم استفاده شدند. جهت تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری استفاده گردید. یافته ها نشان داد میانگین نمرات توجه انتخابی و مداوم در حالت پایه نسبت به کم آب و در حالت پرآب نسبت به کم آب به طور معناداری بهتر بود و کم آبی خفیف منجر به اختلال در توجه انتخابی و مداوم شد. لذا توجه به حالت هیدراتة مطلوب در زمان انجام فعالیت بدنی ضروری می باشد.
۱۸۹.

تأثیر یک دوره مکمل دهی عصارة دارچین بر پاسخ nAChR عضلة اسکلتی موش های صحرایی سالمند به فعالیت حاد وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سالمندی فعالیت وامانده ساز سارکوپنیا گیرندة نیکوتینی استیل کولین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۴۴۹ تعداد دانلود : ۱۱۰۴
مصرف مکمل های حاوی آنتی اکسیدان در بهبود عملکرد در دوران سالمندی اهمیت زیادی دارد. هدف این تحقیق، بررسی تأثیر یک دوره مکمل دهی عصاره دارچین بر پاسخ گیرندة نیکوتینی استیل کولین (nAChR)پس از یک جلسه فعالیت وامانده ساز در موش های صحرایی سالمند بود. 32 سر موش سالمند نژاد ویستار به طور تصادفی در چهار گروه ورزش وامانده ساز، دارچین، دارچین– ورزش و کنترل تقسیم شدند. موش ها در گروه دارچین و دارچین- ورزش mg/kg/day 200 عصارة دارچین به مدت 14 روز به صورت گاواژ دریافت کردند. در گروه ورزش و دارچین– ورزش، موش ها ابتدا با سرعت m/min 10 برای گرم کردن روی تردمیل راه رفتند و سپس هر دو دقیقه، m/min 2 به سرعت تردمیل اضافه شد تا سرعت به m/min 28 رسید. پس از بیهوشی، عضله SOL و EDL در حالت استراحت، بلافاصله و چهار ساعت بعد خارج شد. از روش هموژن کردن و سپس وسترن بلات برای شناسایی تغییر متغیرها استفاده شدند. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه (One Way ANOVA) در سطح معناداری (05/0 ≥P ) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که میزان nAChR بلافاصله و چهار ساعت بعد در عضله SOL، در همه گروه ها به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (05/0˂ P). با وجود این در عضله EDL این افزایش معنادار نبود (05/0 ≤P). به نظر می رسد که مکمل دهی عصاره دارچین و فعالیت استقامتی، روش مناسبی برای کاهش توسعة سارکوپنیا و افزایش سنتز nAChR در افراد سالمند باشد.
۱۹۰.

اثر هشت هفته مصرف روی و تمرین هوازی بر سطح گلوکز پلاسما و تعداد سلول های بتای پانکراس در رت های دیابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت تمرین هوازی سلول های بتا مکمل روی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۶۳۰ تعداد دانلود : ۷۵۲
هدف از این مطالعه بررسی اثر مصرف مکمل روی و هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح قند خون و توزیع سلول های بتا پانکراس در موش های صحرایی دیابتی است. به طور تصادفی 60 رت نر بالغ به شش گروه تقسیم شدند: کنترل سالم (C)، کنترل تمرین (CE)، دیابت کنترل (D)، دیابتی با روی ((DZ، دیابتی با تمرین (DE)، و گروه دیابتی با روی و تمرین (DEZ). پس از هشت هفته، رت ها بی هوش شدند، سپس پانکراس جدا و پردازش شد. بخش هایی به طور تصادفی تعیین و تعداد سلول های رنگی بتا پانکراس شمارش شدند. سطح قند خون (BGL) در هفته های مختلف در این تحقیقات اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل آماری از آزمون واریانس ها نشان داد که BGL به طور چشمگیری در گروه های DEZ و DZ در مقایسه با C و گروه های D و CE کاهش یافت (05/0>P). تعداد سلول های بتای جزایر لانگرهانس در گروه DEZ به طور معنا داری (05/0>P) بالاتر از گروه D (اندازه اثر 81٪) و DE (اندازه اثر 97٪) و DZ بالاتر از گروه D (اندازه اثر 99٪) بود و قابل مقایسه با گروه شاهد C و CE بودند. نتایج این مطالعه نشان داد که مکمل روی همراه با تمرین هوازی می تواند نقش مؤثرتری در مدیریت دیابت داشته باشد و احتمالاً با کنترل بیماری دیابت و تحریک سلول های بتا به افزایش ترشح انسولین منجر شود. همچنین تا حد زیادی از تخریب سلول های بتای باقی مانده به وسیله برخی از تغییرات پاتولوژیک مثل هیپرتروفی جلوگیری می کند.
۱۹۱.

تأثیر کوتاه مدت مکمل دهی کوآنزیم Q10 و استراتژی پیش سرمایی بر شاخص های آسیب عضلانی شناگران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۲۴ تعداد دانلود : ۵۴۲
هدف از مطالعة حاضر بررسی استفاده از مکمل دهی دوهفته ای کوآنزیم Q 10(CoQ 10) و پیش سرمایی بر سطح سِرمی کراتین کیناز (CK)، آسپارتات آمینوترانس فراز (AST) و لاکتات (LAC) پلاسمایی شناگران نوجوان نخبه حین تمرینات سنگین و رکوردگیری شنا بود. 32 پسر سالم داوطلب به صورت تصادفی به چهار گروه هشت نفری، مکمل دهی CoQ 10، پیش سرمایی، مکمل دهی+پیش سرمایی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها طی 18 جلسه در تمرینات ترکیبی شنای سرعت و استقامت به مسافت 5 کیلومتر در هر جلسه شرکت کردند. خون گیری سه مرحله ای، پیش از رکوردگیری اول و سپس قبل و بعد از رکوردگیری دوم در مسافت های 800، 200 و 50 متر جمع آوری شد. آنالیز داده ها با آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرّر و آنکووا انجام گرفت. مطابق با نتایج، تفاوت آماری معناداری در مرحلة اوّل خون گیری با مقایسة بین گروهی سطح شاخص های CK، AST و LAC مشاهده نشد (05/0P˃). تفاوت آماری معناداری در مراحل دوم و سوم خون گیری با مقایسة بین گروهی مشاهده شد (05/0P˂). به طوری که سطح شاخص های CK، AST و LAC در گروه های پیش سرمایی و کنترل نسبت به گروه های مکمل دهی و مکمل دهی+ پیش سرمایی افزایش معناداری یافتند. در نتیجه، مکمل دهی CoQ 10از تغییرات نامطلوب شاخص های آسیب عضلانی در حین تمرینات سنگین و رکوردگیری شنا ممانعت می کند. درحالی که استراتژی پیش سرمایی به تنهایی تأثیری بر کاهش سطح شاخص های آسیب عضلانی ندارد.
۱۹۲.

تأثیر چهار هفته تمرین هوازی بر اختلالات شناختی و عملکرد حرکتی موش های صحرایی نر دیابتی شده با استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیابت تمرین اختلالات شناختی استرپتوزوتوسین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی آموزش و پژوهش در روانشناسی ورزشی
تعداد بازدید : ۱۶۹۵ تعداد دانلود : ۸۵۸
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر چهار هفته تمرین هوازی بر اختلالات شناختی و عملکرد حرکتی موش های صحرایی نر دیابتی بود. به این منظور 24 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار (وزن 9/9±275 گرم، سن 13 هفته) خریداری و به طور تصادفی به سه گروه شم، دیابت و دیابت+تمرین تقسیم شدند. دیابت با تزریق داخل صفاقی یک دوز استرپتوزوتوسین به مقدار ml/kg 60 القا شد. ملاک دیابتی شدن، قند خون بالای mg/dl 250 بود. یک هفته پس از القای دیابت، رت های گروه ورزش، به مدت چهار هفته، پنج روز در هفته (به مدت 30-20 دقیقه با سرعت 18-10 متر در دقیقه) روی تردمیل دویدند. از آزمون حافظه احترازی غیرفعال برای بررسی میزان اختلال در حافظه و از آزمون های سطح شیبدار و بارفیکس به منظور ارزیابی عملکرد حرکتی استفاده شد. یافته ها نشان داد که تمرین ورزشی به طور معنا داری میزان اختلال ناشی از دیابت در حافظه کوتاه مدت در آزمون حافظه احترازی غیرفعال (0001/0=P) را کاهش و عملکرد حرکتی موش های صحرایی دیابتی را در آزمون سطح شیبدار (017/0=P) و آزمون بارفیکس (0001/0=P) افزایش داد. به طور کلی می توان گفت که چهار هفته تمرین هوازی به بهبود اختلالات شناختی و عملکرد حرکتی در موش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین منجر می شود.
۱۹۳.

اثر هشت هفته تمرین مقاومتی با دو شدت مختلف بر شاخص های استرس اکسیداتیو مردان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی مالون دی آلدهید شدت تمرین ظرفیت آنتی اکسیدانی تام گلوتاتیون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۵۸۹ تعداد دانلود : ۱۱۹۲
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر دو شدت مختلف تمرین مقاومتی با حجم یکسان بر سطوح پلاسمایی مالون دی آلدهید، گلوتاتیون احیا و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در مردان سالم بود. بدین منظور، 30 مرد سالم با دامنه سنی 25 20 سال به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت نمودند و به طور تصادفی به سه گروه تمرین مقاومتی با شدت متوسط (هایپرتروفی)، تمرین مقاومتی با شدت بالا (قدرتی) و گروه کنترل تقسیم شدند. تمرین مقاومتی هایپرتروفی (سه ست 10 تکراری با شدت 70 درصد یک تکرار بیشنه) و تمرین قدرتی (چهار ست شش تکراری با شدت 85 درصد یک تکرار بیشینه) به مدت هشت هفته و به صورت سه جلسه در هفته اجرا گردید. همچنین، نمونه های خون سیاهرگی در شرایط ناشتا و در دو نوبت، 24 ساعت قبل از شروع پروتکل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی از آزمودنی ها گرفته شد. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان می دهد که غلظت مالون دی آلدهید در گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری پیدا کرده است ( P=0.016 ) که میزان آن در گروه تمرین هایپرتروفی در مقایسه با گروه تمرین قدرتی بیشتر می باشد ( P=0.04 ). همچنین، غلظت گلوتاتیون احیا در گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری را نشان می دهد ( P=0.027 ). تمرین هایپرتروفی نیز موجب افزایش بیشتر در گلوتاتیون احیا در مقایسه با تمرین قدرتی شده است. علاوه براین، سطوح ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در دو گروه تمرینی افزایش یافته است؛ اما این افزایش تنها در گروه تمرین هایپرتروفی معنا دار می باشد ( P=0.013 ). لازم به ذکر است که تفاوت معنا داری بین گروه ها مشاهده نمی شود ( P=0.103 ). درمجموع، تمرینات مقاومتی (احتمالاً) می تواند موجب بهبود سیستم آنتی اکسیدانی (گلوتاتیون احیا و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام) و کاهش مالون دی آلدهید شود که این تغییرات مستقل از شدت تمرین می باشد.
۱۹۴.

تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و ویتامین D بر شاخص های آمادگی جسمانی زنان جوان مبتلا به ام .اس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آمادگی جسمانی تمرینات ثبات مرکزی ویتامین D بیماری ام .اس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
تعداد بازدید : ۱۵۸۹ تعداد دانلود : ۱۱۸۰
هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر تمرینات ثبات مرکزی و ویتامین D بر شاخص های آمادگی جسمانی زنان جوان مبتلا به ام .اس بود. بدین منظور، 36 زن مبتلا به ام .اس از نوع عود کننده فروکش کننده با سطح وضعیت ناتوانی گسترش یافته( EDSS ) کمتر یا مساوی سه (با میانگین سنی 57/6±72/32 سال؛ قد 23/4±164 سانتی متر؛ وزن 4/11±1/65 کیلوگرم؛ سابقه بیماری 20/1±4 سال) به طور داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند و به شکل تصادفی به چهار گروه (شامل: سه گروه مکمل، تمرین و ترکیب تمرین + مکمل و گروه کنترل) تقسیم شدند. قبل و بعد از دوره آزمایش، تمامی آزمودنی ها در آزمون قدرت عضلات اکستنسور بالاتنه با دینامومتر، استقامت عضلات فلکسور تنه با آزمون نگه داری تنه در زاویه 60 درجه، انعطاف پذیری با آزمون ولز، هماهنگی با آزمون پرتاب پی در پی توپ تنیس و تعادل با آزمون ایستادن تک پا شرکت کردند. تمرینات ثبات مرکزی به مدت هشت هفته و به صورت سه بار در هفته به طور فزاینده (جلسه اول، پنج ثانیه حفظ حرکت با شش تکرار تا جلسه آخر، هشت ثانیه حفظ حرکت با 10 تکرار) اجرا گشت. گروه های مکمل هر دو هفته، یک بارکپسول IU 1500 ویتامین D را مصرف می کردند. از آزمون آماری تحلیل کوواریانس برای ارزیابی اطلاعات استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که تمرین ورزشی همراه با مصرف ویتامین D درمقایسه با گروه کنترل موجب بهبود قدرت (P=0.002) و استقامت (0.001=P) ) عضلانی، انعطاف پذیری (P=0.001) ، هماهنگی (P=0.001) و تعادل (P=0.001) شده و درمقایسه با مصرف ویتامین D، منجر به بهبود استقامت عضلانی (P=0.001)، انعطاف پذیری (0.001=P) ، هماهنگی (P=0.001) و تعادل (P=0.001) می گردد. همچنین، تمرین ورزشی بدون مصرف ویتامین D درمقایسه با گروه مصرف ویتامین D موجب بهبود استقامت عضلانی (P=0.015) شده و درمقایسه با گروه کنترل موجب بهبود استقامت (P=0.002)، هماهنگی (P=0.031) و تعادل(P=0.001) گشته است؛ اما مصرف ویتامین D به تنهایی، تأثیر مثبت و معناداری بر متغیرهای پژوهش نداشت (P>0.05). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که به ترتیب اولویت، تمرین ورزشی همراه با مصرف ویتامین D و سپس تمرین ورزشی، تأثیر مطلوبی بر بهبود شاخص های آمادگی جسمانی دارد.
۱۹۵.

تغییرات سایتوکاین های اینترلوکین 2 و اینترلوکین 12 در سلول های طحال موش های بالب سی به دنبال استفاده از یک وهله ورزش استقامتی به عنوان اجوانت واکسن ویروس هرپس سیمپلکس یک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اینترلوکین 2 اینترلوکین 12 هرپس سیمپلکس ویروس اجوانت ورزش استقامتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۶۵ تعداد دانلود : ۷۴۳
در راستای افزایش کارایی واکسن ها، استفاده از اجوانت ها همواره موردتوجه ایمونولوژیست ها بوده است. فعالیت های ورزشی با توجه به تغییرات ایمونولوژیکی که ایجاد می کنند می توانند به عنوان اجوانت واکسن برای پاسخ های ایمنی مؤثر باشند. در این ارتباط، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر اجوانتی یک وهله ورزش استقامتی بر تولید سایتوکاین های اینترلوکین 2 و اینترلوکین 12 از سلول های طحال در مدل واکسن ویروس هرپس سیمپلکس یک بود. بدین منظور، 24 موش نژاد بالب سی 5 4 هفته ( با میانگین وزنی 67/17 گرم) به سه گروه کنترل، گروه واکسن و دریافت کننده واکسن و یک وهله ورزش استقامتی تقسیم گردیدند. دو هفته بعد از سه دوره واکسن، تولید سایتوکاین های اینترلوکین 2 و اینترلوکین 12 پس از کشت سلولی طحال توسط تکنیک الایزا سنجیده شد. برای بررسی متغیرهای پژوهش از آنالیز واریانس یک طرفه استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که بین گروه های پژوهش درمورد سایتوکاین اینترلوکین 2 تفاوت معناداری وجود دارد (P=0.008). نتایج آزمون پیگیری توکی نیز نشان دهنده وجود تفاوت معنادار بین گروه های کنترل و دریافت کننده واکسن و یک وهله ورزش استقامتی می باشد (P=0.006)؛ اما با وجود افزایش تولید سایتوکاین اینترلوکین 12 در گروه واکسن و یک وهله ورزش استقامتی، این افزایش معنادار نمی باشد. همچنین، نتایج حاکی از افزایش تولید سایتوکاین اینترلوکین 2 از سلول های طحال به دنبال استفاده از یک وهله ورزش استقامتی به عنوان اجوانت است. به نظر می رسد که استفاده از یک وهله ورزش استقامتی به عنوان اجوانت واکسن ویروس هرپس سیمپلکس یک احتمالاً توانسته است کارایی سیستم ایمنی را درجهت سلول های کمکی نوع یک به منظور مبارزه با عفونت های ویروسی تقویت کند.
۱۹۶.

مقایسه دو و چهار هفته مکمل یاری کوآنزیم Q10 بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی ورزشکاران استقامتی مرد جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آستانه تهویه آستانه تنفسی جبرانی مکمل یاری کوآنزیم Q10

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۳۰۴ تعداد دانلود : ۷۳۸
هدف از این پژوهش نیمه تجربی، تعیین تأثیر دو و چهار هفته مکمل یاری کوآنزیمQ10 بر آستانه تهویه(VT) و آستانه تنفسی جبرانی(RCP) ورزشکاران استقامتی مرد جوان بود. جهت انجام پژوهش، 14 مرد جوان ورزشکار (با میانگین سنی 2/1 ± 4/22 سال، درصد چربی 4/4 ± 5/12 و توان هوازی 7/2 ± 3/53 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) به طور تصادفی در دو گروه مساوی (هفت نفره) قرار گرفته و در یک پژوهش دوسویه کور به مدت چهار هفته، کوآنزیمQ10 (گروه مکمل) و دکستروز (گروه کنترل) را به مقدار 60 میلی گرم در روز به صورت کپسول مصرف نمودند. درادامه، دو گروه به منظور تعیین آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی، آزمون بیشینه فزاینده ایلیف را در روزهای اول، چهاردهم و بیست و هشتم بر روی نوارگردان انجام دادند. شایان ذکر است که گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه گازآنالیزور نفس به نفس جمع آوری گردید و مقادیرVO2 ،VCO2 وVE اندازه گیری شد. اکسیژن معادل با آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی نیز در فواصل زمانی 15 ثانیه ای برآورد گردید. همچنین، به منظور مقایسه متغیرها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرنی (درون گروهی) و تی مستقل (بین گروهی) استفاده شد (P<0.05 ). نتایج نشان می دهد که در گروه کوآنزیمQ10 ، میانگین اکسیژن مصرفی معادل با آستانه تهویه وVO2max افزایش معناداری داشته است؛ اما این افزایش نسبت به گروه کنترل اختلاف معنا داری ندارد(P>0.05 ). علاوه براین، در هیچ یک از گروه ها، آستانه تنفسی جبرانی در سه مرحله زمانی اختلاف معناداری را نشان نمی دهد (0.34 =P,1.19 = ( 2,12 )F ). به طورکلی، مکمل یاری کوآنزیمQ10 به مدت دو و چهار هفته، تأثیر معناداری بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی مردان جوان ورزشکار نداشته است؛ در نتیجه، مکمل یاری کوآنزیمQ10 به مقدار 60 میلی گرم در روز به مدت دو و چهار هفته، تأثیری بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی ورزشکاران استقامتی مرد جوان ندارد.
۱۹۷.

تأثیر شیوه های گوناگون تمرین ورزشی بر سطوح پلاسمایی IL-6 و IL-10 موش های صحرایی نر بالغ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اینترلوکین 6 اینترلوکین10 فعالیت ورزشی استقامتی فعالیت ورزشی شدید تناوبی فعالیت ورزشی شدید تداومی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۱۰۷ تعداد دانلود : ۸۱۶
هدف از مطالعه حاضر بررسی و مقایسه ی تأثیر شیوه های مختلف فعالیت ورزشی بر IL-6 و IL-10 و کنترل وزن موش های صحرایی نر بالغ بود. در این پژوهش تجربی- آزمایشگاهی 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با سن 8 هفته و میانگین وزن 10±170 گرم)، به طور تصادفی به 5 گروه مساوی 8 تایی کنترل، فعالیت ورزشی استقامتی(ET-Endurance Training) ، فعالیت ورزشی تناوبی شدید (HIIT-High Intensity Interval Training)، فعالیت ورزشی تداومی شدید (ST-Sprint Training) و فعالیت ورزشی بر سطح شیب دارITW-Incline Treadmill Workout) ) تقسیم شدند. گروه کنترل هیچ گونه برنامه تمرینی نداشت و گروه های فعالیت ورزشی به مدت 8 هفته و 5 جلسه در هفته فعالیت ورزشی انجام دادند. IL-6 و IL-10 با روش الایزا سنجیده شد و داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه با 05/0p < تحلیل شدند. پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر IL-6 و IL-10 پلاسمایی پس از 8 هفته، در هیچ یک از گروه های تمرینی نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری نداشت(05/0p
۱۹۸.

تأثیر تمرین هوازی و هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن IL-6 در بافت های هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی هوای آلوده ذرات کربن سیاه IL-6 هیپوکمپ قشر قدامی مغز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۴ تعداد دانلود : ۲۲۶
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی و هوای آلوده به ذرات کربن سیاه بر بیان ژن اینترلوکین-شش در هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موش های صحرایی نر بود. 24 سر موش نر نژاد ویستار هشت تا ده هفته ای به طور تصادفی در چهار گروه الف) کنترل، ب) آلودگی، ج) تمرین و د) تمرین- آلودگی قرار گرفتند. از دستگاه تزریق ذرات و اتاقک (فالونک) به منظور قرارگیری حیوانات در معرض ذرات کربن سیاه با قطر کمتر از ده میکرون استفاده شد. موش های گروه های آلودگی و تمرین- آلودگی به مدت چهار هفته (پنج روز در هفته، دو ساعت در روز) در معرض هوای آلوده به ذرات کربن سیاه قرار گرفتند. پس از هر جلسه آلودگی، گروه تمرین – آلودگی به همراه گروه تمرین به اجرای برنامه تمرین هوازی با 50 درصد سرعت بیشینه خود (60 دقیقه در هر جلسه) پرداخته و 24 ساعت پس از آخرین جلسه حیوانات قربانی شدند. با استفاده از روش ریل  تایم- Pcr ، بیان ژن اینترلوکین-شش بافت های هیپوکمپ و قشر قدامی مغز موش ها مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تعیین معنادار بودن تأثیر تمرین و آلودگی از تحلیل واریانس دوطرفه استفاده گردید. هوای آلوده به ذرات کربن سیاه منجر به افزایش معنی داری در بیان ژن اینترلوکین-شش بافت های هیپوکمپ ( 0.007 = P ) و قشر قدامی مغز ( 0.010 = P ) گردید، بااین وجود تمرین هوازی تأثیر معنی داری بر بیان این ژن نداشت. باوجود عدم معنی داری تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژن اینترلوکین-شش نتایج این تحقیق نشان داد که میزان بیان این ژن در گروه های تمرین و آلودگی- تمرین کمتر از گروه آلودگی بود. بنابراین به نظر می رسد تمرین می تواند با کاهش اینترلوکین-شش در مغز اثرات التهاب عصبی ناشی از آلودگی را تعدیل کند.
۱۹۹.

اثر پیش درمان تمرینات اینتروال همراه با ویتامین دی بر IL-10، BDNF و TNFα در مغز رت های مدل آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی (EAE)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین اینتروال ویتامین D ضدالتهابی سایتوکاین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۹ تعداد دانلود : ۲۶۶
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر پیش درمان تمرینات اینتروال و ویتامین دی ( D ) بر فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) و TNFα در مغز رت های مدل آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی ( EAE ) انجام شد. بدین منظور، 30 سر رت نژاد لوئیس شش هفته ای، پنج روز در هفته و به مدت شش هفته تمرینات دوی اینتروال را به صورت ۱۰ تکرار ۱ دقیقه ای انجام دادند. نسبت کار به استراحت ۱ به ۲ و کل زمان دویدن ۳۰ دقیقه در نظر گرفته شد. بعد از اتمام دوره تمرینی، رت ها با نخاع خوکچه هندی و ادجوانت کامل ایمونیزه شدند. روند بیماری و تغییرات بالینی رت ها به مدت 2 هفته بعد از القاء مدل بیماری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد رت های ماده نژاد لوئیس مبتلا به آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی افزایش معنی داری در اینترلوکین-10 (IL-10) ( P=0.003 ) و کاهش معنی داری در فاکتور نکروز توموری آلفا ( TNF-α ) ( P=0.001 ) داشتند اما تغییرات BDNF ( P=0.62 ) به حد معناداری نرسید. همچنین علایم بالینی در موش ها تمرین کرده با تاخیر ظاهر شد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، به نظر می رسد که تمرین اینتروال به مدت شش هفته به همراه ویتامین D میتواند ضمن به تاخیر انداختن بروز علایم بالینی، ذخایر شاخص های ضدالتهابی و التهابی را در مغز مدل های مبتلا به آنسفالومیلیت خود ایمن تجربی افزایش داده و در نتیجه به حفاظت عصبی کمک نماید.
۲۰۰.

اثر مصرف کوتاه مدت مکمل تورین بر میزان خستگی عصبی عضلانی و سطوح لاکتات خون در فعالیت تناوبی بیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لاکتات خون اسید آمینه تورین خستگی عصبی - عضلانی فعالیت ورزشی تناوبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۲۸۷۷ تعداد دانلود : ۸۳۳
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل اسید آمینة تورین بر خستگی عصبی- عضلانی و تجمع لاکتات پس از اجرای فعالیت ورزشی تناوبی بیشینه بود. جامعه آماری دانشجویان تربیت بدنی و روش تحقیق نیمه تجربی بود. بدین منظور 20 مرد فعال داوطلب (با میانگین سنی 25/1±12/22 سال، قد 63/4±59/174 سانتی متر، وزن 97/8±52/71 کیلوگرم، شاخص تودة بدن 19/2±40/23 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی بدن 21/1±81/11) در دو گروه مکمل یا دارونما که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، طی دو جلسه پیش آزمون و پس آزمون در اجرای فعالیت ورزشی تناوبی بیشینه شرکت کردند. مکمل تورین و دارونما (نشاسته) به صورت کپسول های یک گرمی در اختیار آزمودنی های گروه تجربی و کنترل قرار گرفت، تا روزانه 5 کپسول را به مدت دو هفته مصرف کنند. پس از پایان دوره مصرف مکمل، بلافاصله، پس آزمون صورت گرفت. به منظور تعیین تفاوت بین متغیرها از آزمون انوا با عامل بین گروهی و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که مصرف کوتاه مدت مکمل اسید آمینه تورین میزان خستگی عصبی- عضلانی (002/0P=) و میزان تجمع لاکتات خون (000/0P=) را پس از اجرای فعالیت ورزشی تناوبی بیشینه کاهش می دهد. بنابراین، می توان بااحتیاط گفت که از این مکمل می توان به عنوان راهگشای بهبود عملکرد ورزشی در فعالیت های متناوب سرعتی استفاده کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان