سلامت یکی از نیازهای اساسی جامعه برای رشد و بالندگی آن می باشد که با تغییر سبک زندگی و نوع بیماری های مسری به مزمن نقش عوامل اجتماعی در تعیین سطح آن بیشتر نمایان شده و جامعه شناسی سلامت را به محور بحث های جامعه شناختی تبدیل کرده است. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی و احساس محرومیت نسبی و تبعیض بر سلامت شهروندان می باشد. جامعه آماری این پژوهش را شهروندان اصفهانی تشکیل می دهند. نمونه آماری مشتمل بر 384 نفر می باشد که از طریق فرمول کوکران بدست آمده است. روش نمونه گیری تحقیق به صورت خوشه ای دو مرحله ای بوده، اطلاعات بدست آمده با تکنیک پیمایش، به صورت مقطعی و از طریق ابزار پرسشنامه گردآوری شده که روایی و اعتبار آن مورد تایید قرار گرفت. طبق نتایج بدست آمده فرض اساسی تحقیق مبنی بر تأثیر سرمایه اجتماعی بر سلامت شهروندان اصفهانی مورد تایید قرا گرفت. همچنین هر چهار بعد سرمایه اجتماعی اندازه گیری شده در تحقیق رابطه معناداری با سلامت دارند، علاوه بر آن متغیرهای احساس تبعیض و احساس محرومیت رابطه معناداری را با سلامت نشان دادند. نتایج تحلیل های چند متغیره نشان داد از میان متغیرهای مورد بررسی، متغیرهای اعتماد، حمایت، پیوستگی و همبستگی اجتماعی در مجموع 204/0 از متغیر وابسته را مورد تبیین قرار می دهند .
هزاره گرایی امروزه به یک صنعت فرهنگی ترس بسیار مهم تبدیل شده است که کالاهای فرهنگی و ایدئولوژیکش _ کتاب، فیلم، بازی های ریانه ای، پوستر و غیره _ را در ظاهر برای آگاه کردن مردم از وقایع جهان گستر پیش رو و فرونشاندن ترس آنان و در باطن به منظور سودجویی به سراسر جهان می فروشد. صنعت فرهنگی سرمایه داری نه تنها به هزاره گرایی دامن می زند و از آن طریق سودجویی می کند، بلکه مخالفان هزاره گرایی را نیز به این بازی کشانده و به آنان نیز این ترس را می فروشد. در این مقاله، به این نکته می پردازیم که این صنعت چگونه با تولید محصولات فرهنگی مختلف هزاره گرایی را به عنصری از فرهنگ مردم پسند جهان تبدیل کرده است.
محوراصلی این فصل، بررسی روشهایی است که از طریق آن، فناوری رسانههای جدید با تحت تاثیر قراردادن مخاطبان، نوع برخورد و رابطه آنها را نسبت به محصولات مورد مصرف خود تغییر میدهد. معرفی سریع فناوریهای جدید رسانهای به این معنی است که هرگونه تحلیل صورت گرفته دراین زمینه باید به نوعی موید این مطلب باشد که دیدگاه اتخاذ شده نسبت به فناوری، هرگونه کوششی را برای درک چگونگی اجرای فناوری جدید در جامعه و تاثیر آن بر روشهایی که مخاطبان از طریق آن محصولات مورد نظر خود را دریافت و مصرف میکنند، تایید کند. این فصل با نگاهی به اثر ریموند ویلیامز که نظریه مفیدی را درباب فناوری و جامعه ارائه داده است، آغاز میشود و با بررسی مفاهیم و روشهای مختلفی که از طریق آن تاریخچه فناوری به نگارش درآمده است، ادامه مییابد. در پایان نیز رابطه در حال تغییر بین فناوری و مخاطبان رسانهها مورد توجه قرار میگیرد.