فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۸۵۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
در پیشینة مثنوی پژوهی، شرح مبسوط ابیات مثنوی و به تازگی نیز پژوهش های موضوعی، مرسوم و مورد توجه بوده است. اما کمتر به بررسی کلان فکرهای مثنوی در هر دفتر و سپس مقایسه و تطبیق آن با سایر دفاتر پرداخته شده است. خواننده این کتاب گاه در پیچ و خم ابیات ژرف و دقیق و در لابه لای حکایت های تودرتوی مثنوی و به تعبیری در جریان موّاج و سیال ذهن مولانا گم میشود و کمتر مجال این را مییابد که نگاهی از افقی بالاتر ـ نگاهی کل نگر ـ به هر دفتر مثنوی داشته باشد. در این پژوهش با استعانت از تجربه چند سال تدریس مثنوی در مقطع کارشناسی ارشد به شیوه تحلیل محتوا، تلاش شده است تا درون مایه های مندرج در دفتر دوم مثنوی از نظر بسامدی ارزیابی شود تا از رهگذر آن بتوان کلان فکرهای مندرج در این دفتر را معرفی کرد.
مطالعه تطبیقی داستان مرد و گنج از مثنوی با کتاب کیمیاگر پائولوکوئیلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات فارسی مولانا از برجسته ترین شاعرانی است که درسرودن مضامین عارفانه دستی توانا دارد و تمثیلاتش مشحون از معرفت و عشق است. از زمره این حکایات عرفانی داستان مرد و گنج از دفتر ششم مثنوی معنوی است که رد پای این شناخت را بوضوح در کتاب کیمیاگر پائولوکوئیلو می بینیم. این تأثیر انسان راوادار می سازدکه بر فراگیر بودن اندیشه عالی و جهانی مولانا آفرین گوید و او را بستاید. پژوهش حاضر در صدد است با تطبیق بین این دو داستان، وجوه تشابه و تفریق آن دو را بنماید و تأثیر ذهن و سخن مولانا را بر اندیشه نویسنده بزرگ آمریکای لاتین بوضوح نشان دهد.
بوطیقای سوررئالیستی مولوی
حوزه های تخصصی:
مولوی شناسی: مولوی و مثنوی اش
منبع:
حافظ مرداد ۱۳۸۶ شماره ۴۳
حوزه های تخصصی:
ساعتی در سایه آفتاب
مولوی و منطق الطیر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق الطیر تعبیری است برگرفته از قرآن که از آن هم در معنای ظاهری (زبان مرغان) و هم در معنای باطنی (زبانی رمزی میان خداوند و انبیا/ اولیا) تعبیر و تفسیر کرده اند. این تعبیر، دست مایة آفرینش رساﻠﺔ الطیرها و به ویژه منظومة منطق الطیر عطار شده است که به شرح معنوی سفر ارواح از غربتکدة غربی خاک، به ســوی اصل شرقی افلاک پرداخته اند. افزون بر کاربرد فراوان این ترکیب و مترادفات آن در شعر فارسی، مولانا نیز بارها از آن یاد کرده و ازجمله در پایان دفتر دوم مثنوی، از تعبیر «منطق الطیر خاقانی» در مقابلِ «منطق الطیر سلیمانی» استفاده کرده است. عموم شارحان، این تعبیر را اشاره ای طعن آمیز به قصیده منطق الطیر خاقانی دانسته اند. نگارنده ضمن ردّ این نگاه، منطق الطیر سلیمانی (منسوب به سلیمان = انسان کامل) را زبان ولی خدا می داند که با ارواح به فراخور درک و استعداد هر یک سخن میگوید و منطق الطیر خاقانی (منسوب به خاقان= پادشاهان دنیوی)، درک و دریافت عوام از این زبان رمزی به صورت صوتی ظاهری است.
شراب آسمانی: تأویل در نگاه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویل، شیوه ای کهن در تفسیر متون مقدس است که سابقة آن به حماسة "ایلیاد و ادیسه" بر می گردد. در میان مسلمانان، این روش، نخست در تأویل حروف مقطعه رخ نمود و آنگاه فرقه های گوناگون مانند معتزله، باطنیه، اخوان الصفا، فلاسفه، حروفیه، عرفا و ... به تأویل «قرآن» و حدیث دست زدند. در عرفان، عروج از لفظ به معنا و سیر صعودی از عبارت به اشارت تأویل نام دارد که مبنای آن انسان است که با تحول و ارتقای وجودی به ادراک حقایق در هر مرتبه نائل می شود. مولانا در «مثنوی شریف» - که تفسیری عارفانه به شمار می رود- فراوان دست به تأویل می زند؛ روش او جمع بین ظاهر و باطن است. او الفاظ را به معنای حقیقی خود می گیرد که البته این جز با شهود باطنی و رؤیت درونی به دست نمی آید. او این معنا را با تمثیلهای متعدد و متنوع و دل انگیز به تصویر می کشد.
بررسی مقایسهای عنصر نور در مثنوی با مهمترین آثار عرفانی ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است که جلوه¬های گوناگون معرفت¬شناختی و هستی¬شناختی عنصر نور را در مثنوی بررسی و آن را با آثار عرفانی مهم فارسی مقایسه کند. نتیجه کار نشان می¬دهد که مولوی بیشتر به جنبه¬های معرفتشناختی عنصر نور با تکیه بر قرآن و شریعت پرداخته است و تلقّی او از عنصر نور و توابع آن، هم با تلقّی اصطلاحی صوفیانی مثل علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری و هم با تلقّی هستیشناختی و معرفتشناختی ویژه امثال عینالقضات همدانی و احمد غزّالی و نیز نظام اندیشهای ساختارمند و منسجم تأویلی ابن عربی و پیروانش تفاوت دارد. مولوی هرچند به ویژگیها و ارزشهای معرفت¬شناختی عنصر نور از جنبه¬های مختلف اشاره دارد، اما از دید هستیشناختی از چهارچوب قرآن و حدیث پا را فراتر نمی¬نهد.
تمثیل گرایی فلسفی و پیوند آن با ادبیات تمثیلی مولانا در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تمثیل گرایی فلسفی بر پایه اعتقاد به دوگانگی جهان ناسوت و لاهوت، صدور معقول در محسوس و نزول از وحدت به کثرت استوار است. این فلسفه که بر ماهیت دو بعدی تمثیل- روساخت روایی و ژرف ساخت فکری- مبتنی است، ساختاری دو وجهی به حکایت تمثیلی می بخشد که یکی نقش ممثل به داستانی و دیگری نقش ممثل فلسفی را برعهده دارد. درآثار مولانا- به خصوص مثنوی- نیز پیوند میان تمثیل گرایی فلسفی و ادبیات تمثیلی را در ساختار داستانی مثنوی مولانا می توان دید، پیوندی که در ادبیات غرب در ارتباط بین سمبولیزم غربی و ایده آلیسم افلاطونی دیده می شود.در این جستار، ضمن مروری بر ریشه های تمثیل گرایی فلسفی، تجلی این فکر در جهان بینی و آثار مولانا مورد نگرش قرار خواهد گرفت و جلوه های این پیوند میان نظام فکری و بیان ادبی در ساختار داستانی مثنوی مولانا مورد بررسی قرار می گیرد، اشکال ساختاری ظهور این گرایش در قصص مثنوی در سه عنوان تعلیق گریزی، مثل گذاری و تفسیر تمثیلی، تحلیل خواهد شد.
تبیین دلایل وقفه در سرودن مثنوی از زبان مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بحث برانگیزترین بخش های مثنویکه همواره دیدگاه های متفاوتی در تأویل و تفسیر آن مطرح شده است، ابیات نخستین دفتر دوم آن است. در این ابیات، مولوی به صورت ضمنی و غیرصریح، درباره علت ایجاد وقفه در سیر سرودن مثنویسخن می گوید؛ البته شارحان مثنوینیز در تفسیر و شرح این ابیات و توجیه این تأخیر، مطالب گوناگون و مختلفی بیان کرده اند. در این پژوهش، با نگاهی متفاوت و با اندکی تأمل در مفاهیم دیباچه های منثور مثنویو مقایسة آن با مضامین ابیات پایانیِ دفتر اول، نخستین ابیات پیش گفتار دفتر دوم، و ابیات آغازین دفتر سوم، مطالب جدیدی دربارة سبب تأخیر در سرودن این دفاتر به دست داده می شود. براساس نتایج این تحقیق و نشانه هایی که در ویژگی های ظاهر و غیرظاهر کلام در ابیات پایانی دفتر اول و در دیباچه و پیش گفتار آغاز دفتر دوم دیدهمی شود، این تأخیر از سویی متأثر از احوال متکلم است و از سوی دیگر، احوال مخاطبان و شرایط بافت موقعیتی عامل آن به شمارمی آید. با توجه به اینکه نتایج این پژوهش براساس روش تفسیر متن به خود آن متن بنا نهاده شدهاست، مطالب آن در توجیه فترت بین دو دفتر نخستین این منظومه و تأخیر در آغاز دفتر سوم به صواب نزدیک تر و با افکار مولوی منطبق تر است.
کانون روایت در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور و پایه داستانپردازی مولانا گفتگوست. در بیان چارچوب هر داستان مثنوی، محور و مدار ارتباط، که همانا انتقال مفهومی از ذهنی به ذهن دیگر است، گفتگوی شخصیتهاست که شالوده و ساختمان حکایتها را می سازد؛ اما مولانا در بسیاری از داستانها از نوع ارتباط دیگری هم بخوبی بهره برده است که در علوم ارتباطات و جامعه شناسی امروز از آن به «ارتباطات غیرکلامی» تعبیر می کنند. اینکه چرا وی در بیابان نکاتی دقیق و عمیق به یکباره به این ابزار رو می آورد، نشاندهنده این نکته است که او از تفاوتها و شباهتهای ارتباطات کلامی و غیرکلامی آگاهی کامل داشته است؛ قابل اعتمادتر بودن، استمرار بیشتر داشتن، چند کانالی بودن، مرتبط بودن با فرهنگ، نمادین بودن آن و در عین حال، قاعده مند بودن ارتباطات غیرکلامی و بویژه جلوگیری کردن از سوء برداشتهایی که غالبا در ارتباطات کلامی رخ می دهد از جمله عوامل موثر بسیار مهمی است که مولانا را مخصوصا در مواقعی خاص- که در مقابله بدان پرداخته می شود - به بهره گیری از این شیوه علمی وا می دارد. در این مقاله با بهره گیری از منابع علمی ابتدا منظور از این اصطلاح، اصول ارتباطات غیرکلامی، ویژگیهای آن، شباهتها و تفاوتهای آن با ارتباطات کلامی باز شناسانده می شود. سپس چگونگی استفاده مولانا از این ابزار ارتباطی در مثنوی و بویژه در داستانپردازی آن بازگو می شود. همچنی این نکته مورد دقت نظر قرار می گیرد که در چه مواردی این شیوه ارتباط، بیشتر و بهتر توانسته است پاسخگوی بیان مفاهیم ذهنی مولانا برای مخاطبان او باشد و بیشترین تکیه او در این زمینه شامل چه مواردی بوده است. بیان مصداقها و نمونه های شعری تا اندازه زیادی این الگوی ساختاری داستانپردازی مولانا را روشنتر خواهد کرد. سرانجام در پایان مقاله به نتیجه گیری پرداخته می شود.
هنجارگریزی مولوی در ردیف غزل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولوی در غزلیات خود، بیش از شاعران دیگر به هنجارگریزی و نوآوری، روی آورده است؛ این رویکرد در همه زمینه های شعر او؛ بویژه در ردیف آشکار است. وی از موسیقی ردیف و اهمّیت آن در شعر فارسی کاملاً آگاه بوده و بیشترین بهره را از قبَل ردیف برده است. او از حیث تنوّع و هنجار شکنی ردیف در تأمین ابعاد موسیقایی سخن، ممتاز است. هیچ یک از شاعران پارسی گوی به اندازه او از این امتیاز برخوردار نبوده است؛ غزلهای او اغلب از تأثیر وجد و شور سماع پدید آمده اند و همین امر باعث سنّت شکنی ها از جمله در ردیف شده است. طولانی بودن و شورانگیزی ردیف و گاه عدم رعایت قافیه پیش از آن و تبدیل قافیه به ردیف، امتزاج ردیف و قافیه، هم معنی نبودن ردیفها از جمله مواردی است که در این پژوهش بدانها پرداخته می شود.
سیمای نماز در مثنوی معنوی با استناد به آیات و روایات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
گرایش های دینی در مثنوی چندان گسترده نیست که بتوان مولوی را به مثابه دانشمندی دینی فرض کرد که در مثنوی خود به شرح و تفسیر آیات و روایات پراخته است، اما گسترده معلومات مولوی شامل مسایل فقهی هم می شود.یکی از مباحثی که مورد توجه ایشان واقع شده، بحث نماز است. ضرورت عبادت و نماز و مقدمات و شرایط قبولی و کمال و ارکان و واجبات و برخی اسرار نماز و نماز جماعت و نماز جمعه و برخی احکام دیگر فقهی نماز، که مبتنی بر شریعت می باشد، در این مقاله از دیدگاه مولانا مورد بررسی، و استنادات قرآنی و روایی آن ها مورد اشاره واقع شده است.
بررسی تطبیقی وحدت وجود در اوپانیشاد و مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شباهت بین تصوف اسلامی با عرفان دیگر اقوام جهان، بی شک در خور توجه بسیار است، اگرچه ویژگی های مشترکی در تجارب عرفانی جهان است، نباید انتظار داشته باشیم که همیشه و همه جا با کلمات مشابهی بیان شده باشد، اما وقتی می بینیم مضامین و حتی تمثیلات مورد استفاده در اوپانیشاد و مثنوی درباره موضوعات مختلف مشابه ودر بعضی مواقع کاملا یکسان است، حیرت خواهیم کرد.در این مقاله مفهوم عرفانی وحدت وجود در اوپانیشاد و مثنوی مورد تطبیق قرار گرفت، در کار تطبیق تلاش به موارد مهم آن اشاره شود، اما هرگز همانندسازی مد نظر نبود بلکه تناسب ها مورد توجه قرار گرفت، این تناسبات آشکار کننده نکات ظریف غیر منتظره ای است. زیرا دو مکتب در مجموع خود بینشی مشابه از موضوعات اصلی متافیزیک دارند.
حسام الدین چلبی: مرید مرادپرور بررسی نوع رابطة حسام الدین چلبی و تأثیر شخصیت او بر سیر رشد مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا در سیر رشد خود همواره یار و همدمی در کنار خود داشته است. هریک از این همدمان، نقش خاص و متفاوتی در تعالی و تربیت او داشته اند. در مثنوی، نقش حسام الدین، آخرین همراه مولانا، با ستایش های اغراق آمیز مولوی همراه می شود؛ به همین سبب شناخت چگونگی نقش چلبی در ارتقای روحی مولوی دشواری هایی دارد. در این مقاله با توجه به آثار مولانا و زندگی نامه های او، می توان دریافت که حسام الدین با قابلیت های فردی خود، توانسته است مولانا را از سطح عارفی اهل وجد و سکر به مقام شیخ و مرادی کامل برساند.
تجلی اسطوره در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روزگار سکوت تاریخ و عصر ناتوانی باستان شناسی این دین و اسطوره است که بشر را یاریگر شده است و او را از دریای تاریک و پرتلاطم رمز و رازهای ذهنی خویش به دنیای زیبای آرام و قرار توانایی رهنمون شده . آنچه بشر رابه ساختن و چگونه زیستن راهنمایی کرده ‘ دین بوده است . سخن از ماورا‘ عالم بالا و قدرتی مافوق ما ‘ سخنی است که از طریق دین به بشر الهام گردیده است . سخن از دین و تعریف دقیق آن کار بسیار دشواری است اگر به آغاز دین نزد بشر بنگریم پیوند ناگسستنی آن با اسطوره معلوم میگردد. اگر سخن درباره دین و اسطوره را درمثنوی پیگیری نمائیم ‘ خواهیم دید مولانا در این بحر خروشان عرفانی ‘ چگونه از دین بهره برده است . مولانا همه علوم را از خدا میداند که به انبیاء آموخته. این نجوم و طبّ وحی انبیاست عقل و حس را سوی بی سو ره کجاست ج2-ص354-18 نگاه درونی مولانا به معنا که جان و حیات مثنوی در آن خلاص شده همان پیوند محکم دین و اسطوره است که بصورت قصه و تمثیل جلوه گر شده است . ای برادر قصه چون پیمانه ایست معنی اندر وی مثال دانه ایست ج1-ص451-2