آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۳

چکیده

مقدمه: دانش و درک صحیح کشاورزان و بومیان یک منطقه از تغییر اقلیم و پیامدهای آن کمک شایانی به اتخاذ رویکردها و استراتژی های سازگاری با تغییر اقلیم خواهد نمود. هدف پژوهش: هدف تحقیق حاضر ارزیابی میزان آگاهی کشاورزان نسبت به تغییرپذیری اقلیم و پیامدها و راهکارهای سازگاری با آن در شهرستان هیرمند است. روش شناسی تحقیق:  این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق، شامل16 روستای بالای 20 بهره بردار کشاورزی (1034 خانوار) است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 363 خانوار کشاورز به عنوان نمونه انتخاب شد و طیف گسترده ای از شاخص ها با ابعاد آگاهی از تغییرپذیری اقلیم، اثرات منفی تغییرپذیری اقلیم و استراتژی های سازگار با تغییرات اقلیمی موردبررسی قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: منطقه موردمطالعه شامل نواحی روستایی شهرستان هیرمند در شمال استان سیستان و بلوچستان و از توابع منطقه سیستان است. یافته ها و بحث: متن یافته های پژوهش مؤید آن است که، کشاورزان منطقه نسبت به تغییرپذیری اقلیم آگاه بوده و بارها اثرات منفی آن را تجربه کرده اند. از دیدگاه پاسخ دهندگان گرایش یافتن ساکنین منطقه به شغل های کاذب از پیامدهای منفی اثرات تغییر اقلیم است که نسبت به آن کشاورزان هم نظر بودند. برخلاف آگاهی آن ها نسبت به راهکارهای سازگار با تغییر اقلیم؛ ولی معیشت ساکنین این مناطق هنوز وابسته به کشاورزی آبی است و به هیچ عنوان از کشت مبنی بر سازگاری با محیط فراخشک و سازگار با شوری و کم آبی بهره نمی برند. لذا به دلیل نرخ وابستگی بالای آن ها به کشاورزی و همچنین نرخ بالای رشد جمعیت نشان می دهد که از آسیب پذیری بالای برخوردار می باشند. نتایج حاصل از آزمون اسپیرمن نشان داد بین متغیر میزان درآمد ماهیانه کشاورزان و شناخت آن ها نسبت به متغیرها افزایش سازگاری با برابر تغییر اقلیم با ضریب همبستگی 663/0 رابطه معناداری وجود دارد نتایج: ساکنین منطقه هیرمند از آگاهی مناسبی نسبت به راهکارهای سازگار با تغییر اقلیم برخوردار می باشند اما بر اساس مشاهدات صورت گرفته به هیچ عنوان از کشت های مقاوم به کم آب و خشکی و شوری بهره نمی گیرند.

Rural Attitudes toward Climate Change and Adaptation Strategies (Case Study: Hirmand Villagers)

Knowledge and understanding of farmers and natives of a region about climate change and its effect. It will help a lot in making the right decisions about climate change adaptation approaches and strategies.. This research has been done by Descriptive - analytical method. The statistical population of this study consists of 16 villages with over 20 farmers (1034 households) that engaged in agricultural activities. Using the Cochran Formula, 363 households were selected as the sample population in the level of Signification of 0.5%. In order to achieve the desired goals, as well as documentary studies, a wide range of indicators were examined in three different categories: farmers' awareness of climate variability, negative impacts of climate variability and compatible, Strategies that are adapted to climate change were determined and in the framework of field studies (completed questionnaires and field surveys forms) were investigated. Spearman correlation coefficient and one sample T-test were used for data analysis in SPSS software. The findings of the study confirm that farmers in the region are aware of climate variability and have experienced its negative effects. From the respondents' point of view, the tendency of locals to find false jobs is a negative consequence of the effects of climate change, in which the farmers were unanimous. Contrary to their awareness of climate change adaptation strategies, but the livelihoods of the inhabitants of these areas are still dependent on irrigated agriculture and do not benefit from any resistant cultivation compatible with the arid, saline and low-water environment.

تبلیغات