محسن حمیدیان پور

محسن حمیدیان پور

مدرک تحصیلی: استادیار اقلیم شناسی در برنامه ریزی محیطی، دانشکده جغرافیا و برنامه ریزی محیطی، دانشگاه سیستان و بلوچستان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۹ مورد از کل ۱۹ مورد.
۱.

بررسی میزان فرونشست در محدوده ای از دشت مشهد- توس با استفاده از تکنیک DInsar(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرونشست چاه های پیزومتر خشکسالی CoKriging DInSAR

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 348 تعداد دانلود : 934
پدیده فرونشست را می توان یکی از شایع ترین خطراتی دانست که در سراسر دنیا رخ می دهد و هر ساله خسارات جبران ناپذیری را تحمیل می کند. عوامل زیادی مثل پایین رفتن سطح آب زیرزمینی در آبخوان ها، کاهش آبدهی قنات ها، خشک شدن دریاچه ها، خشکسالی های مکرر و... باعث به وجود آمدن این پدیده می شود. برای بررسی فرونشست دشت مشهد از تکنیک تداخل سنجی راداری (D-Insar) و از تصاویر ماهواره ای Envisat سنجنده ASAR در باند C در بازه زمانی 2003 تا 2010 و همچنین از تصاویر ماهواره Sentinel 1 سنجنده ASAR در باند C در بازه زمانی یک ساله 2019 استفاده شد. نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان فرونشست مربوط به بازه زمانی 2008 تا 2010 حدود 44 سانتی متر و در بازه زمانی 2007 تا 2009 به میزان37 سانتیمتر در محدوده اراضی قاسم آباد و کلاته برفی است. نتایج درونیابی با استفاده از آمارهای چاه های پیزومتر نیز افت آبهای زیرزمینی در این محدوده را تأیید می کند. فرونشست در این دشت در حالت فوق بحرانی قرار دارد. نتایج حاصل از آنالیز تصاویر در سال 2019 نیز فرونشست 36 سانتی متری را نشان می دهد. . به منطور تایید نتایج از شاخص Z استفاده شد. بر اساس این شاخص مشخص گردید که هر گاه خشکسالی رخ داده است افت آبهای زیرزمینی بیشتر شده است و این امر تاییدی بر نتایج تکنیک تداخل سنجی است.
۲.

تغییرپذیری مکانی - زمانی شاخص اقلیم گردشگری سواحل جنوب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آزمون من - کندال تحلیل روند روش گرافیکی ITA سواحل دریای عمان و خلیج فارس TCI

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 93 تعداد دانلود : 46
زمینه و هدف: گردشگری به عنوان یکی از بخش های اصلی اقتصاد جهانی، صنعتی بسیار حساس به اقلیم و تغییرات وابسته به آن است. هدف پژوهش حاضر واکاوی تغییرات مکانی و زمانی شاخص اقلیم گردشگری TCI در کرانه های جنوبی ایران می باشد.روش شناسی: برای رسیدن به هدف مطالعه پارامترهای اقلیمی مورد نیاز شاخص TCI برای 14 ایستگاه سینوپتیک واقع در نوار ساحلی جنوب ایران طی دوره زمانی 25 ساله (2019-1995) از سازمان هواشناسی کشور دریافت گردید؛ سپس مقادیر شاخص در یک مقیاس ماهانه به تفکیک ایستگاه ها محاسبه شد تا از این طریق مناطق مطلوب گردشگری در ماه های مختلف سال مشخص شود. در ادامه جهت بررسی رفتار زمانی شاخص، روند متغیرهای اقلیمی دما و بارش و همچنین شاخص TCI در سه مقصد مهم گردشگری با استفاده از آزمون های ناپارمتریک من-کندال و روش نوین ITA ارزیابی شد.یافته ها: نتایج نشان داد مناسب ترین زمان های گردشگری در سواحل دریای عمان ماه های نوامبر، دسامبر و مارس و در سواحل خلیج فارس دسامبر و ژانویه است، در این بین دسامبر از مطلوب ترین شرایط اقلیم گردشگری برخوردار بوده و همه ایستگاه های واقع در سواحل جنوب ایران در این زمان در طبقه عالی شاخص TCI قرار می گیرند. نتایج آزمون تحلیل روند نیز حاکی از این است که رفتار شاخص TCI متأثر از تغییرات افزایشی دما و کاهشی بارش در محدوده مورد مطالعه می باشد؛ به طوری که برمبنای روش نوین Sen، شاخص TCI در بوشهر طی 4 ماه ژانویه، فوریه، مارس و دسامبر در طبقات خوب، خیلی خوب، عالی و ایده آل دارای روند افزایشی است. این شرایط در کیش تنها در ژانویه مشاهده می شود اما در چابهار شیب روند در ماه دسامبر و محدوده خوب، خیلی خوب و عالی مثبت بوده و طبقه ایده آل شاخص روند کاهشی دارد.نتیجه گیری و پیشنهادات: در مجموع می توان گفت: براساس میانگین دوره آماری 2019-1995، مطابق الگوی فضایی شاخص TCI از اواخر پاییز تا اواسط زمستان در نوار ساحلی جنوب ایران شرایط گردشگری بسیار مطلوب بوده و شاخص در وضعیت های عالی تا بسیار خوب قرار دارد.نوآوری و اصالت: واکاوی تغییرات روند پارامترهای دما و بارش به عنوان تأثیرگذارترین مؤلفه هابی اقلیمی بر گردشگری، در منطقه ساحلی جنوب ایران، محور اصلی بحث پژوهش حاضر می باشد که این روند در شرایط گرمایش جهانی و اقلیم در حال گذار اهمیت بیشتری پیدا می کند. همچنین روند شاخص TCI در مقاصد مهم گردشگری ساحلی جنوب با استفاده از روش گرافیکی شیب سن (ITA) ارزیابی گردید که بر اساس این روش تغییرات رخ داده در وضعیت اقلیم گردشگری ایستگاه های مورد نظر طی یک بازه زمانی طولانی مدت و به تفکیک طبقات شاخص مورد سنجش قرار می گیرد.
۳.

تحلیل فضایی تغییر اقلیم ایران از دیدگاه شار گرمای محسوس و شار گرمای نهان به روش باون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییر اقلیم ضریب باون گرمایش جهانی تحلیل فضایی - زمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 120 تعداد دانلود : 416
شار گرمای محسوس و شار گرمای نهان از جمله متغیرهایی هستند که وابستگی زیادی به دما دارند و از طرفی اکثر متغیرهای هواشناسی وابسته به دما می باشند. لذا در این پژوهش قصد داریم با بررسی سیر تغییرات شار گرمایی محسوس و گرمای نهان و نسبت بین این دو به بواکاوی و آشکارسازی تغییرات اقلیمی ایران بپردازیم. بدین منظور از داده های باز تحلیلی NCEP/NCAR شامل شار گرمای محسوس و نهان طی دوره 1948-2020 در محدوده ایران استفاده شد. از نسبت این دو شار گرمایی، میزان ضریب باون محاسبه شد. برای تحلیل فضایی زمانی – مکانی آنها از روش های درون یابی استفاده شد. ضمن اینکه با بهره گیری از روش های ناپارامتریک من کندال و شیب سن تغییرات فضایی و زمانی نیز بررسی شد. بخش اوّل نتایج نشان داد که به لحاظ مکانی میزان ضریب باون تابعی از عرض جغرافیایی و ناهمواری ها می باشد. و به لحاظ زمانی کمترین مقدار مربوط به ماه ژانویه و بیشترین مقدار مربوط به ماه ژوئیه است. نتایج بخش دوّم بیانگر این مطلب است که ضریب باون در طول زمان دارای سیر و روندی مثبت است. سیر صعودی آن بیانگر افزایش ضریب خشکی کشور است. به طوری که این وضعیت در روند مثبت و افزایش دما قابل مشاهده است.
۴.

تعیین نقطه تغییر آستانه های دمایی امواج گرمایی و سرمایی در ایران زمین طی دوره آماری 2018- 1966(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقطه تغییر روش پتیت روش آزمون همگنی نرمال استاندارد روش بویشاند گرمایش جهانی تغییر اقلیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 686 تعداد دانلود : 253
با بررسی روند تغییرات دمای هوا، می توان ردپای تغییرات اقلیمی را در پهنه ایران جستجو کرد. تغییر اقلیم و افزایش دما از مسایل مهم زیست محیطی بشر به حساب میآیند. بر اساس روش نقطه تغییر، می توان زمان آغاز تغییرات متغیرهای اساسی مانند دمای کمینه و بیشینه را شناسایی نمود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر واکاوی نقطه تغییر آستانههای دمایی امواج گرمایی و سرمایی در ایران زمین است. منظور از آستانه دمایی مقدار صدک 95ام برای مقادیر بیشینه دمایی و صدک 5 ام برای مقادیر کمینه می باشد. بدین منظوراز دادههای روزانه دمای (کمینه و بیشینه) 43 ایستگاه همدید ایران که دارای دوره آماری طولانی ( 1966-2018) و پراکنش مناسب بوده، استفاده گردید. به منظور شناسایی زمان تغییر آستانه دمایی از سه روش نقطه تغییر پتیت، آزمون همگنی استاندارد و بویشاند بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که آستانه ی دمایی امواج گرمایی و سرمایی طی چند دهه گذشته روندی افزایشی داشتهاند. نرخ رشد افزایشی به ترتیب به ازای هر سال برابر با 019/0 و 052/0 درجه سلسیوس به ازای هر سال است. بنابراین در پژوهش پیش رو مشخص گردید که روند افزایشی آستانه ی دمای منجر به افزایش بسامد بیشتر دماهای بیشینه گردید و از طرفی منجر به افزایش روزهای گرم و کاهش شب های سرد خواهد شد، افزون بر بسامد بیشتر رویدادها، می توان اظهار نمود بسامدها از دمای بالاتری نیز برخوردار می باشند. بر اساس نتایج تحلیل فضایی - زمانی آستانه ها روند افزایشی دمای کمینه در نواحی شمال غرب، زاگرس و جنوب شرق ایران کاملاً مشهود است و از دیگر نتایج این مطالعه می توان به زمان نقطه تغییر یا جهش آستانه دمایی امواج سرمای و گرمایی در حدود سال 1991 تاکید نمود. سال مذکور با مطالعات جهانی همراستای دارد
۵.

شناسایی و تحلیل موانع توسعه گردشگری در دریای عمان (مطالعه موردی: سواحل استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صنعت گردشگری گردشگری ساحلی دریای عمان سیستان و بلوچستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 920 تعداد دانلود : 221
هدف از این پژوهش، شناسایی و تحلیل موانع توسعه گردشگری در سواحل دریای عمان است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی - تحلیلی است. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری تحقیق، شامل دو دسته: گردشگران ورودی به منطقه که با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 382 پرسشنامه به صورت نمونه گیری تصادفی و از بین گردشگران در دسترس و پاسخگو و نیز 30 نفر از مسئولین ادارات مرتبط با موضوع گردشگری است. جهت تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای، تحلیل رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که از نظر گردشگران، گردشگری در سواحل دریای عمان در وضعیت نامطلوبی قرار دارند. چنان که میانگین موانع اقتصادی (920/2)، موانع تبلیغاتی (957/2)، موانع زیرساختی و خدماتی (912/2)، موانع ورزش های ساحلی (767/2)، موانع فرهنگی - اجتماعی (928/2) و موانع مدیریتی (857/2) همگی پایین تر از میانگین مطلوب (3) قرار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان داد که موانع مدیریتی و موانع اقتصادی به ترتیب با مقدار بتای 368/0 و 302/0 بیشترین تأثیر و موانع انجام ورزش های آبی ورزشی با ضریب بتای 154/0، موانع اجتماعی با ضریب بتای 171/0، موانع امکانات زیرساختی و خدمات گردشگری با ضریب بتای 224/0 و موانع تبلیغاتی با ضریب بتای 294/0 به ترتیب اثرات کمتری بر گردشگری ساحلی در سواحل دریای عمان داشته اند. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که موانع مدیریتی با 820/0 و موانع اقتصادی با 623/0 به ترتیب بیشترین تأثیر را بر گردشگری ساحلی در سواحل دریای عمان داشته و موانع توسعه ورزش های ساحلی با 154/0 کمترین تأثیر را بر گردشگری ساحلی داشته است. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده می توان چنین بیان نمود که موانع توسعه گردشگری در سواحل دریای عمان وابسته به عواملی همچون عامل اقتصادی، تبلیغاتی، مدیریتی، اجتماعی- فرهنگی، ورزش های ساحلی و زیرساختی – خدماتی است که تا زمانی که این مشکلات و موانع برطرف نشوند، گردشگری در این مناطق به رشد و توسعه مناسب نخواهد رسید.
۶.

آینده نگری کشت نخل خرما در مناطق خشک و فراخشک جنوب شرقی ایران براساس سناریوهای تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییر اقلیم پیش نمایی برنامه ریزی آینده نیاز آبی محصول نخل خرما

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 469 تعداد دانلود : 17
نخل خرما یک محصول مهم تجاری در بسیاری از کشورها از جمله ایران می باشند. درک شرایط اقلیم احتمالی آینده، تصمیم گیران را قادر به تبیین استراتژی های مناسب برای مدیریت تغییرات می سازد. در بررسی حاضر، شرایط اقلیمی و نیاز آبی نخل خرما در مناطق خشک جنوب شرقی ایران تحت شرایط اقلیم احتمالی آینده شبیه سازی شده است. برای این منظور، از مدل شبیه سازی تصادفی هوا (LARS-WG) برای تولید سناریوهای اقلیمی در مقیاس محلی بر پایه مدل های اقلیمی جهانی برای ارزیابی اثرات تغییر اقلیم آینده استفاده شده است. پیش بینی ها برای دوره دوره زمانی آینده نزدیک(2040-2021) و آینده دور (2080-2061) بر پایه داده های مشاهداتی ایستگاه های هواشناسی سراوان و ایرانشهر در دوره پایه 2010-1987 صورت گرفته است. نیاز آبی نخل خرما نیز از طریق برنامه کامپیوتری CROPWAT 8.0 برای دوره های مدنظر بر پایه داده های اقلیمی شبیه سازی شده تعیین گردیده است. نتایج حاصل از شبیه سازی های اقلیم، کاهش کیفیت اقلیم بهینه نخل خرما را در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد. بدین مفهوم که افزایش پیش بینی شده مقدار بارش قادر به جبران کسری تبخیر و تعرق ناشی از افزایش پیش بینی شده دما نخواهد بود و این شرایط نیاز آبی محصول را افزایش می دهد. اما در سوی دیگر، تغییر رژیم بارش (زمان دریافت) و رویدادهای حدی آب و هوا اثرات منفی بر کشت نخل خرما در جنوب شرقی ایران خواهد داشت. نتایج این بررسی می تواند سهم قابل توجهی در اتخاذ سیاست های آینده نگرانه دولت ها برای رویارویی با اثرات و چالش های تغییر اقلیم بر روی بخش کشاورزی ایفا نماید.
۷.

تغییرات زمانی-فضایی غلظت هواویزه در استان سیستان و بلوچستان (2018 – 2000)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییرات محیطی گردوغبار مخاطرات محیطی اقلیم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 166 تعداد دانلود : 358
استان سیستان و بلوچستان به دلیل موقعیت جغرافیایی تحت تأثیر بلایای طبیعی مختلف، ازجمله گردوغبار و غلظت زیاد هواویزه قرار دارد. هدف این پژوهش تحلیل فضایی و زمانی این مخاطره در گستره استان سیستان و بلوچستان می باشد.برای دستیابی به این هدف و واکاوی تغییرات زمانی و فضایی غلظت آیروسل ، از محصول عمق نوری هواویزه ( AOD ) سنجنده مودیس ماهواره آکٌوا و تِرآ ( MODAL2_M_AER_OD ) با دقت مکانی 10×10 کیلومتر طی دوره آماری 2018-2000 در دوره گرم سال (ژوئن، جولای و اوت) استفاده شد . نتایج نشان داد، بیشینه مقدار غلظت هواویزه متعلق به نواحی همچون زابل، زهک، هیرمند، هامون، ایرانشهر، بمپور، حوضه جازموریان، چابهار و کنارک می باشد. به طور متوسط بیشترین تغییرات زمانی غلظت هواویزه مربوط به نواحی جنوبی استان شامل دشتیاری، پُلان و چابهار و کمترین تغییرات آن در نواحی شمالی پیشین، پٌلان، چابهار، کٌنارک و بمپٌور است . روند تغییرات این شاخص بر پایه روش ناپارامتریک من-کندال در دو سطح معنی داری ۹۵ و ۹۹ درصد به صورت پیکسل مبنا مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این بخش نشان داد که AOD در ماه های ژوئن، جولای و اوت (تابستان) در مناطق جنوبی استان تا حوالی شهرستان زاهدان مانند دلگان، ایرانشهر، بمپور، بزمان، میرجاوه، نوک آباد، زاهدان، نصرت آباد، زابلی، قصرقند، ایرندگان و دشت سیب و سوران دارای روندی مثبت و افزایشی و مناطق تقریباً شمالی استان همچون کورین، زابل، زهک، سیرکان (بم پشت)، هامون دارای روندی منفی و کاهشی می باشند.
۸.

ارزیابی کارایی مدل SDSM در بررسی پیامدهای تغییر اقلیم برای پهنه های اقلیمی مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدل SDSM تغییر اقلیم پهنه های اقلیمی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 503 تعداد دانلود : 111
تغییرپذیری اقلیم و تغییر آن یکی از مهمترین چالش های پیش روی بشر در قرن بیست و یکم است. بهترین روش پیش نمای رفتار اقلیم استفاده از مدل های گردش عمومی جو است. یکی از نقاط ضعف این مدل های شبیه ساز اقلیم زمین، عدم تطابق قدرت تفکیک مکانی آنها با مطالعات ریزمقیاس همچون ارزیابی های پیامد-محور است. در بسیاری از موارد اطلاعات حاصله می بایست در خدمت سیاستمداران و همچنین برنامه ریزان محلی و منطقه ای قرار گیرد تا بدین وسیله قادر به برنامه ریزی و اتخاذ استراتژی های آینده باشند. بدین منظور روش های ریزگردانی (Downscaling) پیشنهاد شده است. یکی از روش های ریزگردانی که به کرات در پژوهش های اقلیمی ایران استفاده شده است روش ریزگردانی آماری با استفاده از نرم افزار SDSMمی باشد. با هدف ارزیابی کارایی این مدل در مناطق مختلف اقلیمی ایران یک ایستگاه نماینده با دوره ی آماری 41 ساله انتخاب گردید. برای مقایسه نتایج مدل با داده های مشاهده شده از معیارهای همچون میانگین خطاهای مطلق، میانگین مربعات خطا و مجذور میانگین مربعات خطا استفاده گردید. نتایج نشان می دهد برونداد مدل برای مناطق خشک و فراخشک (گرم و سرد) چندان نتایج مناسب نمی باشد و این نتایج از سمت مناطق مرطوب کشور (شمال غرب و شمالی) به سمت مناطق خشک و فراخشک (جنوب، جنوب شرق و جنوب غرب) از نتایج غیرمنطقی و نامناسبی برخوردار می باشد. بررسی این علت بیانگر تکرار و عدم روز بارشی در ایستگاه ها می باشد. در واقع ایستگاه های مناطق مذکور با سرریز عدم بارش (Over flow) یا عدد صفر روبرو هستند. در ریزگردانی با مدل مذکور یکنواختی و میزان بارش دو فاکتور بسیار مهم می باشند. به طوری که توزیع یکنواخت بارش در افزایش کارایی مدل نسبت به میزان بارش بسیار شایان اهمیت است. بنابراین هرگونه برنامه ریزی بلند مدت بر اساس پیش نمایی های مدل SDSMدر مناطق خشک و نیمه خشک با خطا و عدم قطعیت بسیار بالایی همراه بوده و قابل اتکا و اصولی نخواهد بود
۹.

نگرش روستاییان نسبت به تغییر پذیری اقلیم و و راهکارهای سازگاری با آن (مورد: روستائیان هیرمند)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 66 تعداد دانلود : 939
مقدمه: دانش و درک صحیح کشاورزان و بومیان یک منطقه از تغییر اقلیم و پیامدهای آن کمک شایانی به اتخاذ رویکردها و استراتژی های سازگاری با تغییر اقلیم خواهد نمود. هدف پژوهش: هدف تحقیق حاضر ارزیابی میزان آگاهی کشاورزان نسبت به تغییرپذیری اقلیم و پیامدها و راهکارهای سازگاری با آن در شهرستان هیرمند است. روش شناسی تحقیق:  این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق، شامل16 روستای بالای 20 بهره بردار کشاورزی (1034 خانوار) است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 363 خانوار کشاورز به عنوان نمونه انتخاب شد و طیف گسترده ای از شاخص ها با ابعاد آگاهی از تغییرپذیری اقلیم، اثرات منفی تغییرپذیری اقلیم و استراتژی های سازگار با تغییرات اقلیمی موردبررسی قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی اسپیرمن و T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: منطقه موردمطالعه شامل نواحی روستایی شهرستان هیرمند در شمال استان سیستان و بلوچستان و از توابع منطقه سیستان است. یافته ها و بحث: متن یافته های پژوهش مؤید آن است که، کشاورزان منطقه نسبت به تغییرپذیری اقلیم آگاه بوده و بارها اثرات منفی آن را تجربه کرده اند. از دیدگاه پاسخ دهندگان گرایش یافتن ساکنین منطقه به شغل های کاذب از پیامدهای منفی اثرات تغییر اقلیم است که نسبت به آن کشاورزان هم نظر بودند. برخلاف آگاهی آن ها نسبت به راهکارهای سازگار با تغییر اقلیم؛ ولی معیشت ساکنین این مناطق هنوز وابسته به کشاورزی آبی است و به هیچ عنوان از کشت مبنی بر سازگاری با محیط فراخشک و سازگار با شوری و کم آبی بهره نمی برند. لذا به دلیل نرخ وابستگی بالای آن ها به کشاورزی و همچنین نرخ بالای رشد جمعیت نشان می دهد که از آسیب پذیری بالای برخوردار می باشند. نتایج حاصل از آزمون اسپیرمن نشان داد بین متغیر میزان درآمد ماهیانه کشاورزان و شناخت آن ها نسبت به متغیرها افزایش سازگاری با برابر تغییر اقلیم با ضریب همبستگی 663/0 رابطه معناداری وجود دارد نتایج: ساکنین منطقه هیرمند از آگاهی مناسبی نسبت به راهکارهای سازگار با تغییر اقلیم برخوردار می باشند اما بر اساس مشاهدات صورت گرفته به هیچ عنوان از کشت های مقاوم به کم آب و خشکی و شوری بهره نمی گیرند.
۱۰.

واکاوی میانگین بلندمدت سپیدایی سرخ فام ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران چارک سپیدایی مودیس میانگین بلندمدت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 307 تعداد دانلود : 59
سپیدایی از فراسنجﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧیﺎز در ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت آب و ﻫﻮایی است. بررسی رفتار زمانی و مکانی آن می تواند ابزاری برای شناخت تغییرات محیطی باشد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه تغییرات بلندمدت سپیدایی کشور براساس داده های ماهواره ای در یک دوره هجده ساله با توجه به اثر عوامل جغرافیایی همچون ارتفاع و عرض جغرافیایی است. از این رو، نخست داده های روزانه سپیدایی سنجنده مودیس در محدوده ایران در بازه زمانی 1/1/1379 تا 29/12/1396 از تارنمای مودیس استخراج شد. سپس، میانگین بلندمدت سپیدایی ایران زمین محاسبه شد. یافته ها نشان داد سپیدایی ایران با میانگین 21درصد نزدیک به میانگین سیاره ای است که این ویژگی گذشته از عرض جغرافیایی به ناهمواری ها و شرایط رویه زمین بستگی دارد. از این جهت، پیوند سپیدایی سرخ فام و ارتفاع از تراز دریا بررسی شد. یافته های این بخش نشان داد که این پیوند یک رابطه قطعه به قطعه خطی است؛ به طوری که ابتدا با افزایش ارتفاع (از سطح زمین تا 1000متری)، سپیدایی کاهش یافته و سپس با افزایش ارتفاع (بالاتر از 1400متری) به سبب کاهش دما و پوشش برفی بر سپیدایی افزوده شده است. به طور کلی، می توان گفت این پیوند قطعه به قطعه خطی برگرفته از تنوع ناهمواری ها و جنس رویه زمین است.
۱۱.

بررسی آگاهی کشاورزان نسبت به تغییر اقلیم در مناطق روستایی ساحلی پیرامون دریاچه طشک و بختگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییر اقلیم آگاهی کشاورزان مناطق روستایی دریاچه طشک و بختگان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 229 تعداد دانلود : 817
پدیده تغییر اقلیم اثرات منفی زیادی را بر سیستم های مختلف از جمله منابع آب، محیط زیست، صنعت، بهداشت، کشاورزی و کلیه سیستم هایی که در کنش با سیستم اقلیم می باشند می گذارد در این میان سیستم منابع آب از اصلی ترین آن ها به شمار می رود که نقش اساسی در زندگی مردم در مناطق روستایی دارد. در این راستا هدف تحقیق حاضر ارزیابی میزان آگاهی کشاورزان نسبت به تغییر اقلیم در مناطق روستایی پیرامون دریاچه طشک و بختگان در استان فارس می باشد. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر، را تمامی 17 روستای تا شعاع 3 کیلومتری پیرامون دریاچه طشک و بختگان با 2522 خانوار که به فعالیت کشاورزی مشغول می باشند را تشکیل می دهد، که با استفاده از فرمول کوکران سطح خطای 5/0 درصد تعداد 333 خانوار به عنوان جامعه نمونه انتخاب گردید. برای تحقق اهداف مورد نظر، ضمن مطالعات اسنادی، طیف گسترده ای از شاخص ها در چارچوب مطالعات میدانی (تکمیل پرسش نامه ها، فرم های مشاهدات میدانی) مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های کندال، اسپیرمن و T تک نمونه ای در نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. یافته های پژوهش مؤید آن است که، کشاورزان منطقه با میانگین 47/4 و سطح معناداری 000/0 دارای بیشترین آگاهی و شناخت نسبت به تغییر اقلیم در منطقه مورد مطالعه می باشند. نتایج آزمون ضریب همبستگی کندال نشان داد که بین میزان اثرات منفی تغییر اقلیم و طبقات فاصله روستاها از دریاچه طشک و بختگان با توجه به مقدار ضریب همبستگی کندال (060/0-) و سطح خطای کمتر از 01/0 درصد، رابطه منفی معناداری وجود دارد. همچنین نتایج آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین میزان آگاهی کشاورزان از تغییر اقلیم و میزان استفاده از استراتژی های سازگار با تغییر اقلیم با توجه به ضریب همبستگی (197/0) و سطح خطای کمتر از 01/0 درصد رابطه مثبت معناداری وجود دارد .
۱۲.

واکاوی ساختار همدیدی الگوهای گردشی جو زمان رخداد برف در منطقه خشک (مورد: شمال استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برف سینوپتیک ارتفاع منطقه خشک عرض جغرافیایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 367 تعداد دانلود : 683
به منظور واکاوی ساختار همدیدی الگوهای گردشی جو موثر بر روزهای برفی نیمه شرقی ایران از رویکرد محیطی – گردشی اقلیم-شناسی سینوپتیک استفاده شد. بدین منظور نخست روزهای برفی بر اساس کدهای هوای حاضر (ww) ایستگاه های شمال استان سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی از سازمان های زیربط اخذ گردید. مبتنی بر این روزها متغیرهای تراز زمین از جمله فشار تراز دریا، دما و متغیرهای ارتفاع ژئوپتانسیل، بادمداری و نصف النهاری، ضخامت جو، جهت جریان در ترازهای 1000، 850 و 500 ه.پ. از داده-های شبکه ای NCEP/NCAR استفاده شد. نتایح این مطالعه نشان داد که ریزش برف در این منطقه با توجه به موقعیت جغرافیایی و دارا بودن از اقلیم خشک و نمیه خشک پدیده ای کم-بسامد بوده و در شکل گیری ریزش باران به شکل جامد یا مایع (برف یا باران) ارتفاع تاثیر بیشتری نسبت به عرض جغرافیایی دارد. ضمن اینکه بارش برف تحث تاثیر عواملی سینوپتیکی مانند پرفشار سیبری و ادغامش با پرفشار اروپایی به منظور فرارفت هوای سرد و همزمان ریزش هوای مرطوب و گرم از سامانه ی کم فشار مستقر در روی دریای عرب، خلیج بنگال و خلیج فارس میسر می گردد. لازم به بیان است که شکل گیری پرفشار سیبری در عرض های پایین تر برای ایحاد برف بسیار موثرتر است. به طوری که در این شرایط فشار مرکزی این سامانه حدود 1040 ه.پ؛ و پربند 1030 ه.پ. شرق ایران را متاثر می کند. علاوه بر آن این پژوهش نشان داد که هرگاه اعظم کشور (به ویژه بر روی رشته کوه های زاگرس) زیر استیلای پرفشار های داخلی و همگرایی بالایی قرار بگیرد در اثر چرخش واچرخندی خود در سطح زمین باعث انتقال هوای مرطوب دریای خزر به منطقه می گردد. از دیگر نتایح این مطالعه نقش رودباد قوی با سرعت 65 متر بر ثانیه در تراز 300 ه.پ؛ و گاها انحنای نصف النهاری آن در تشدید ناپایداری و صعود هوا می باشد. ریزش برف در منطقه با ضخامت 5300 تا 5400 با دمای حدود 3 درجه سلسیوس همراه است.
۱۳.

اثر تغییر اقلیم بر رواناب رودخانه کارواندر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییر اقلیم رواناب ریزمقیاس نمایی مدلSDSM CORDEX مدل WEAP حوضه کارواندر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 934 تعداد دانلود : 685
پدیده تغییر اقلیم در چند دهه اخیر در نتیجه افزایش گازهای گلخانه ای و گرم تر شدن دمای کلی زمین بوقوع پیوسته است. به طوری که منجر به تغییرات قابل توجه در عناصر هواشناسی و در نتیجه وضعیت منابع آب در مناطق شده است. خشکسالی های پی در پی، سیلاب های بزرگ، هاریکن های دریایی و ... از جمله پیامدهای تغییر اقلیم است. هدف از این تحقیق بررسی اثر تغییر اقلیم بر رواناب رودخانه کارواندر است. در این تحقیق از داده های CORDEX مدل REMO تحت دو سناریو RCP4.5 و RCP8.5 در بازه زمانی پایه (1384-1365) و بازه زمانی آینده (1400-1434) استفاده شد. طی این تحقیق از مدل SDSM و Linear Scaling برای ریزمقیاس سازی داده های اقلیمی استفاده گردید. نتایج بدست آمده مدل SDSM نشان داد که بین رواناب رودخانه کارواندر و 26 پارامتر بزرگ مقیاس اقلیمی (NCEP) همبستگی قابل قبولی وجود ندارد. سپس با روش Linear Scaling همبستگی بالایی بین بارش و رواناب مشاهده شد و مدل اقلیمی REMO در شبیه سازی پارامترهای اقلیمی عملکرد مناسبی نشان داد. پارامترهای اقلیمی برای دوره زمانی آینده (1400-1434) شبیه سازی و با دوره مشاهداتی (1365-1384) مقایسه شد. طبق نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت که رواناب کل حوضه در سری زمانی آینده و تحت هر دو سناریوRCP4.5 و RCP8.5 افزایش داشته است. جهت بررسی اثر تغییر اقلیم بر روی تخصیص آب از مدل ارزیابی و برنامه ریزی آب (WEAP) استفاده شد. نتایج مدل WEAP برای سه سناریو افزایش سطح کشاورزی، پیشرفت صنعتی و افزایش جمعیت نشان دهنده، افزایش نیاز آب در حوضه آبریز و افزایش نیاز تامین نشده برای کشاورزی، شرب و صنعت در منطقه است.  
۱۴.

امکان سنجی احداث نیروگاه های بادی در شمال استان سیستان و بلوچستان از دیدگاه شرایط اقلیمی و محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکان سنجی سیستم اطلاعات جغرافیایی نیروگاه بادی منطق فازی انرژی های تجدیدپذیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 906 تعداد دانلود : 668
کشور ایران پرجمعیت ترین کشور منطقه خاورمیانه است بنابراین درروند توسعه خود نیاز به افزایش انرژی دارد و ضرورتاً می بایست در برنامه ریزی توسعه خود جایگاه ویژه ای را برای تأمین انرژی های تجدید پذیر در نظر داشته باشد. در این میان، باد به عنوان یکی از مظاهر انرژی های نو از جایگاه ویژه ای با توجه به منابع داده های بادی و شرایط توپوگرافی در کشور ایران برخوردار است. در این پژوهش برای تعیین مکان های مناسب جهت احداث نیروگاه بادی در شمال استان، از فرایند تحلیل سیستم فازی برای وزن دهی به لایه ها انتخاب گردید. از سامانه اطلاعات جغرافیایی، به منظور تحلیل فضایی و همپوشانی لایه ها استفاده شد و بعد از تجزیه وتحلیل اطلاعات، شمال استان سیستان و بلوچستان ازنظر قابلیت احداث نیروگاه بادی به چهار سطح عالی به مساحت 49/714245 هکتار، خوب به مساحت 02/130412 هکتار، متوسط به مساحت 31/163565 هکتار و ضعیف به مساحت 25/638829 هکتار تقسیم گردیدند. درنهایت با نحوه آرایش چیدمان توربین بادی 100 کیلو واتی در منطقه پژوهش نزدیک به  307106 توربین بادی قابل نصب می باشد. دوره بازگشت سرمایه حدود شش سال و هفت ماه برآورد گردید.
۱۵.

بررسی تغییرات زمانی و تحلیل فضایی رخداد توفان های تندری و ارتباط آن با انسو مورد: استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: النینو تغییرات زمانی و مکانی رعد و برق توفان های تندری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 794 تعداد دانلود : 420
هدف این پژوهش شناسایی تغییرات زمانی و پراکندگی فضایی رخداد توفان های تندری گستره استان سیستان و بلوچستان، در مقیاس ساعتی، ماهانه، فصلی و سالانه، در دوره آماری سی ساله (2016 -1987) می باشد. بدین منظور از داده های ساعتی هوای حاضر (ww) 7 ایستگاه همدید استان سیستان و بلوچستان استفاده گردید. جهت بررسی تغییرات زمانی این رویداد از روش ناپارامتریک من کندال و شیب سن استفاده شد. ضمن اینکه ارتباط این پدیده با انسو و همچنین پراکندگی مکانی آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی ها نشان می دهد که در مقیاس ساعتی بیشترین توفان های تندری در ساعات 12 و 15 بعد از ظهر رخ داده است و به ندرت در شب رخ می دهند.به لحاظ ماهانه بیشترین بسامد توفان های تندری متعلق به ماه مارس و می باشد. در بین فصول، فصل بهار با 756 (5/17%) رخداد بیشترین و پاییز (5/17%) و تابستان (17%) کمترین فراوانی را دارند و همچنین در دوره ی آماری مورد مطالعه سال 1997 با 195 و سال 1985 با 12 رخداد به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داشته است.بررسی روند تغییرات توفان های تندری در ایستگاه های منتخب نشان می دهد که توفان های تندری در تمامی ایستگاه ها به جز ایستگاه سراوان روند افزایشی دارند. این روند کاهشی در سطح 95% معنی دار است. از دیگر نتایج این پژوهش این است که حدود 72 درصد توفان های تندری در فاز گرم انسو (النینو) رخ می دهد و نوسانات سالانه این پدیده مرتبط به تغییر الگوهای جوی در طی النینو می باشد.به لحاظ آرایش مکانی بیشترین توفان های تندری در تمامی فصول در شرق استان با مرکزیت ایستگاه های ایرانشهر و سراوان رخ می دهد. این آرایش فضایی در مقیاس فصلی بدین صورت است که بیشترین توفان های تندری تابستانه و پاییزه با منشاء حاره ای از مرکزیت شهر ایرانشهر برخوردار است ولی در طی فصول زمستان و بهاره با منشاء برون حاره ای با مرکزیت شهر سراوان می باشد
۱۶.

نقش توپوگرافی بر شبیه سازی ساختار باد سیستان در شرق فلات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توپوگرافی باد سیستان رودباد تراز زیرین جریان زمینه 4 RegCM

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 460 تعداد دانلود : 20
در این مطالعه به منظور آشکارسازی نقش توپوگرافی بر ساختار باد سیستان، از مدل اقلیمی منطقه محدود RegCM4 استفاده شد. با بهره گیری از مدل، چهار تجربه متفاوت با تفکیک افقی 20 کیلومتر اجرا شد که در هر تجربه شرایط متفاوتی از ناهمواری ها در نظر گرفته شد. در تجربه نخست، ناهمواری ها به شکل واقعی مورد استفاده قرار گرفت. در سه تجربه دیگر، مدل به ترتیب با حذف کوه های خراسان جنوبی، حذف کوه های خراسان (جنوبی، رضوی و شمالی) و حذف تمامی کوه های شرق فلات ایران (کوه های خراسان و افغانستان) به اجرا در آمد. یافته ها بیانگر آن است که باد سیستان یک پدیده اقلیمی چند مقیاسه است که هم در مقیاس همدید و هم در مقیاس های متوسط و محلی قابل تحلیل می باشد. شبیه سازی ها، مبین آن است که، ناهمواری های منطقه علاوه بر تاثیرگذاری بر جهت باد، بر شدت آن نیز تأثیرگذارند. در مقیاس همدید، شیب فشار بین سامانه های کم فشار پاکستان و پرفشار ترکمنستان منجر به شکل گیری یک جریان شمالی گسترده بر روی منطقه می گردد. در مقابل، واداشت های مکانیکی و گرمایشی حاصل از استقرار کوه ها، ویژگی های مقیاس متوسط جریان هوا در ترازهای زیرین، بویژه شکل گیری و تداوم رودبادهای تراز زیرین را در مرزهای شرقی ایران رقم می زنند. نتایج مطالعه بیانگر آن است که، واداشت های مکانیکی ناشی از استقرار کوه ها، عامل اصلی تشکیل و تداوم دو هسته رودباد تراز زیرین یکی در حوالی دشت آتیشان و دیگری بر جانب شمالی دریاچه هامون (باد سیستان واقعی) می باشد. در این میان، شکل گیری و تداوم هسته رودباد بر جانب شمالی دریاچه هامون، بیش از همه، به واداشت های مکانیکی کوه های خراسان جنوبی وابسته است. بررسی گرمایش دررو نیز مبین آن است که، هسته های بیشینه ی گرمایش و سرمایش از ناهمواری های منطقه پیروی می نمایند، به طوری که با حذف کوه ها، ضمن حذف این هسته های گرمایی، ساختار محلی جریان در مرزهای شرقی کشور دچار تغییرات اساسی می گردد.
۱۷.

ارزیابی تغییرات دما و بارش جنوب شرق ایران با استفاده از ریزمقیاس نمایی خروجی مدل های مختلف گردش عمومی جو در دورة 2011-2099(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تغییر اقلیم جنوب شرق ایران گردش عمومی جو ریزمقیاس نمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 414 تعداد دانلود : 466
در این پژوهش، با استفاده از مدل ریزمقیاس نمایی آماری LARS-WG5.1، تغییرات بارش و دمای ماهانه در جنوب شرق کشور بر اساس خروجی چهار مدل با سه سناریوی مشترک (A1B ، A2 و B1 )، پس از بررسی توان مندی مدل لارس در شبیه سازی اقلیم گذشته، همچنین با درنظرگرفتن عدم قطعیت ها طی سه دورة زمانی آینده (2011-2030، 2046-2065 و 2080-2099) بررسی شد. یافته های پژوهش نشان از افزایش دما بر اساس تمام مدل- سناریوها، طی دوره های آتی دارد، به طوری که میزان این افزایش دما در ایستگاه های واقع در خشکی از ایستگاه های مناطق ساحلی بیشتر است. برعکس رفتار یکنواخت افزایشی در دما، تغییرات فصلی بارش در ایستگاه های مختلف بسیار نوسانی است. مقدار بارش طی فصول سرد سال در تمامی ایستگاه ها روندی افزایشی دارد، در حالی که بارش های بهاره روی ایستگاه های واقع در خشکی نسبت به نواحی ساحلی افزایش بیشتری خواهد داشت، به طوری که در آینده می توان انتظار افزایش وقوع سیلاب های بهاره را در این مناطق داشت. نتایج تحلیل عدم قطعیت ها نیز نشان داد که بهترین عملکرد در شبیه سازی مقدار دمای ماهانه را مدل HADCH3 و ضعیف ترین عملکرد در شبیه سازی مقدار بارش ماهانه را مدل INCM3 نسبت به سایر مدل- سناریوها دارد.
۱۸.

کاربرد انواع روش های درون یابی به منظور پایش و تحلیل فضایی خشکسالی مورد: استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خراسان رضوی پایش خشکسالی درون یابی اسپیلاین بارش استاندارد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 28 تعداد دانلود : 535
خشکسالی یکی از پیچیده ترین بلایای طبیعی است. این پدیده دارای ویژگی های متفاوتی است که توسط شاخص های متفاوتی محاسبه می گردد. از آنجایی که این شاخص ها متکی به متغیّرهای اقلیمی و ایستگاه های هواشناسی می باشند بنابراین قابلیت ثبت آنها در تمامی مکان ها به شکل پیوسته نیست. بر این اساس جهت تخمین مقدار متغیّرهای هواشناسی در مکان های نمونه برداری نشده و تهیه نقشه های پیوسته از روش های درون یابی فضایی استفاده می شود. در این پژوهش ابتدا با استفاده از شاخص استاندارد بارش (SPI) شدت خشکسالی محاسبه گشته سپس به منظور ارزیابی روش های مختلف درون یابی چندین روش درون یابی فضایی از قبیل کریجینگ عمومی، کوکریجینگ، فاصله معکوس وزن دار (IDW)، چند جمله ای محلی، اسپیلاین کاملاً منظم، اسپیلاین با کشش و اسپیلاین صفحه نازک به کار برده شد و به منظور مقایسه روش های درون یابی از روش ارزیابی متقاطع و همچنین محاسبه معیارهای خطا گیریRMSE, MBA, MSE و شاخص %G استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که بهترین روش برای درون یابی شدت خشکسالی شاخص SPI، روش کریجینگ عمومی می باشد چرا که در اکثر ماه ها دارای کمترین خطا بوده و همچنین در 9 ماه از سال مقدار %G در آن مثبت محاسبه شده است. در واقع این روش دارای کمترین انحراف می باشد. بیشترین خطا مربوط به روش درون یابی روش اسپیلاین صفحه نازک است در واقع هر سه معیار ارزیابی، مقادیر بالای خطا را نسبت به دیگر روش ها نمایش می دهد.
۱۹.

تعیین زمان آغاز، خاتمه و طول مدت وزش باد سیستان با بهره گیری از روش های تخمین نقطه تغییر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باد سیستان نقطه تغییر آغازگری زمان خاتمه مدت وزش باد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای طبیعی آب و هواشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
تعداد بازدید : 540 تعداد دانلود : 628
باد سیستان به عنوان برجسته ترین جریان ترازهای زیرین جو در فلات ایران، بنا به ماهیت، گستره ای محلی تا منطقه ای را در شرق این فلات اشغال می نماید. اگرچه محلی و یا منطقه ای بودن باد سیستان موضوعی باز تلقی می گردد، اما آغاز و خاتمه ناگهانی وزش باد سیستان در شرق ایران و تغییرات سال به سال قابل ملاحظه در زمان آغاز و خاتمه این باد، نقش برجسته عوامل بزرگ مقیاس و مقیاس منطقه ای را در شکل گیری باد سیستان متذکر می گردد. پژوهش حاضر سعی دارد با بهره گیری از روش هایی موسوم به «نقطه تغییر»، زمان آغازگری (Onset)، زمان خاتمه و طول مدت وزش باد سیستان را مورد بررسی قرار دهد. مطالعه با بهره گیری از داده های روزانه شدت و جهت باد در ایستگاه زابل، به عنوان ایستگاه معرف باد سیستان، برای یک دوره 41 ساله (2012-1972) به انجام رسید و جهت تعیین زمان آغازگری و خاتمه باد سیستان از سه روش Pettitt، SNHT و Buishand استفاده شد. در این تحقیق با بهره گیری از سری زمانی روزانه شدت و جهت وزش باد، زمان آغاز، خاتمه و طول مدت وزش باد سیستان تعیین گردید. یافته ها بیانگر آن است که از میان سه روش تخمین نقطه تغییر، روش پتیت در تعیین زمان آغاز و خاتمه باد سیستان از کارایی مناسب تری برخوردار است. بر اساس روش پتیت باد سیستان بطور متوسط در روز 122 ام (2 می) از سال میلادی آغاز شده و تا روز 287 ام (14 اکتبر) تداوم می یابد. بر این اساس، متوسط طول دوره وزش باد سیستان 165 روز در سال تعیین گردید. یافته ها همچنین بیانگر آن است که زمان آغازگری، زمان خاتمه، شدت و طول مدت وزش باد سیستان تغییرات قابل ملاحظه ای را از سالی به سال دیگر نشان می دهد. از دیگر نتایج این مطالعه، نبود یک روند معنی دار در رفتار تمامی ویژگی های باد سیستان است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان