هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین ارزشیابی های کلاسی و جو یادگیری در کلاسهای درس دوره راهنمایی نواحی پنجگانه ی شهر اصفهان بوده است.
جامعهی آماری این پژوهش کلیه ی معلمان مدارس دوره ی راهنمایی شهر اصفهان بوده است. حجم نمونه 30 نفر بوده است که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با حجم و با توجه به متغیر جنسیت و ناحیه محل خدمت انتخاب گردیده اند. روش پژوهش همبستگی است و داده ها به وسیله دو چک لیست و با مشاهدهی رفتار معلمان در کلاس های درس در طول یکسال تحصیلی به دست آمده است.
نتایج این پژوهش نشان داد که معلمان دوره ی راهنمایی شهر اصفهان کارکرد ارزشیابی را پایین تر از حد متوسط (84/2= ) و فرآیند یاددهی- یادگیری را بیشتر از حد متوسط (33/3= ) ایجاد نموده اند. بین ارزشیابیهای مستمر کلاسی وجو یادگیری رابطه ی مثبت و معنی داری وجود داشته است. ضریب همبستگی 554/0 و ضریب تعیین 307/0 بوده است. به عبارت دیگر 30 درصد جو یادگیری کلاس درس را می توان بوسیله ارزشیابی تبیین نمود.
هدف پژوهش حاضربررسی میزان آشنایی و رابطه ی آن با کاربرد ارزشیابی فرایندی در بین معلمان دوره ابتدایی شهرستان ممقان است تا مشخص شود معلمان تا چه اندازه با ارزشیابی فرایندی آشنایی دارند و از آن در کلاس درس خود استفاده می کنند. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی بوده و شامل کلیه ی معلمان مدارس ابتدایی منطقه ی ممقان در سال تحصیلی 93-1392 به تعداد 180 جهت بررسی انتخاب شدند که از این تعداد 127 نفر به پرسشنامه ها پاسخ دادند. ابزار گردآوری داده های پژوهش دو پرسشنامه ی محقق ساخته است که پایایی پرسشنامه اول از طریق آلفای کرونباخ 92/0 و پرسشنامه دوم از طریق روش دو نیمه کردن 83/0 محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد معلمان از ارزشیابی فرایندی و ابزارهای آن شناخت کمتری دارند، اکثر معلمان از مفاهیم، فرآیندها، روش ها و ویژگی های ارزشیابی فرایندی آگاهی لازم را ندارند. معلمان نسبت به ارزشیابی فرایندی دیدگاهی مثبت دارند و در کلاس های درس خود استفاده می کنند، اما سابقه و مدرک آنها با میزان شناخت از این نوع ارزشیابی و به کارگیری آن ارتباط معنی داری ندارد
هدف اساسی پژوهش حاضر بررسی مدیریت دانش مناطق مختلف دانشگاه آزاد اسلامی است. جامعه آماری این پژوهش را تمام کارکنان اداری واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی تشکیل می دهند. با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای و طبقه بندی تعداد 1590 نفر از کارکنان واحدهای مختلف دانشگاه آزاد اسلامی انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارت است از پرسشنامه مدیریت دانش که دارای ابعاد (مدیریت و رهبری،کار سیستمی و جوامع یادگیرنده، تقسیم دانش، خلق دانش، عدالت دیجیتالی، ایده ها و ماموریت، استراتژی، فرهنگ سازمانی، سرمایه عقلانی و سازمان یادگیرنده) است و (97/0 = α) است که روی کارکنان اجرا شد. با توجه به F محاسبه شده (39/11) و سطح معنی داری (000/0) می توان قضاوت کرد که بین میانگین نمره مدیریت دانش به تفکیک مناطق مختلف دانشگاه آزاد اسلامی تفاوت معنی داری وجود دارد. و نتایج حاصل از آزمون تعقیبی L.S.D. نشان داد که نمره مدیریت دانش منطقه 3 دانشگاه آزاد اسلامی از بقیه مناطق بیشتر است. میانگین نمره مدیریت دانش به تفکیک منطقه نشان می دهد منطقه 3 در مقایسه با سایر مناطق از مدیریت دانش بیشتری برخوردارند.
بررسی نظام آموزش علم اقتصاد در دورة اخیر نشان میدهد که پس از انقلاب اسلامی، دیدگاه های متفاوتی دربارة نحوة تعامل با علوم متعارف از جمله اقتصاد به نحوی که بتواند پاسخگوی نیازهای کشور اسلامی ما باشد، مطرح شد. به دلایل مختلف، در نهایت آنچه اتفاق افتاد، اتخاذ رویکردی تفکیکی در تدریس اقتصاد متعارف بود. این رویکرد که هنوز با تغییرات مختصری ادامه دارد، به این معنی است که درس های اقتصاد متعارف بدون تغییری اساسی ارائه شوند و درس های دیگری که به اقتصاد اسلامی مرتبط هستند، به صورت کاملاً مستقل از درس های متعارف، به واحدهای درسی دانشجویان اضافه شوند. این مقاله به بررسی و نقد «رویکرد تفکیکی» در آموزش اقتصاد میپردازد و نشان میدهد این رویکرد، هم به لحاظ نظری و روش شناختی و فلسفی، و هم به لحاظ عملی و با در نظر گرفتن تجربة سه دهة اخیر، با چالش هایی جدی مواجه شده است. پس از آن «رویکرد تلفیقی» را به عنوان الگویی جایگزین در دو نسخة حد اکثری و حد اقلی ارائه میکند و نشان میدهد که رویکرد تلفیقی، نسبت به دیدگاه فعلی مزیت هایی دارد. در واقع، در این رویکرد دیگر اقتصاد اسلامی تنها به چند درس خاص محدود نمیشود، بلکه به بسیار توسعه یافته، درس های اصلی رشتة اقتصاد را دربر میگیرد.