فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۲۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن غفاری کاشانی، مورخ ایرانی قرن دوازدهم هجری، در تثبیت اندیشه تاریخ نگاری در عصر زندیان، بسیار تأثیر گذار بوده است، این نوشتار با توجه به جایگاه تاریخ نگاری او در ایران، می کوشد که زندگی، خاستگاه اجتماعی، روش و بینش تاریخ نگارانه وی را واکاوی کند. گلشن مراد اثر غفاری کاشانی با برخورداری از منظومه فکری و روش تاریخ نگارانه از متون تاریخی مهم این دوره به شمار می رود که در ادوار بعد به الگویی برای مورخان تبدیل شد. بینش و روش تاریخ نگاری غفاری کاشانی موضوعی است که تاکنون از دید پژوهشگران به دور مانده بنابر این مسأله در این پژوهش آن است که با روش توصیفی و تحلیلی، بینش و روش تاریخ نگارانه غفاری کاشانی شناسانده شود. بنابراین پژوهش حاضر از آن جهت که به طور مستقل به شناسایی و واکاوی تاریخ نگاری غفاری پرداخته،از اهمیتی دو چندان برخوردار است. نظام فکری و اندیشه ای وی مبتنی بر مؤلفه هایی همچون؛ سلطنت گرایی، مشیت گرایی، نخبه گرایی و انتقادی است.
گفتمان تبارشناسی آل سامان در روایت بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت سامانی در شرق قلمرو خلافت اسلامی در بستری غنی از مؤلفه ها و مفاهیم فرهنگی-اجتماعی در قرن 4ه.ق تأسیس گردید. آل سامان در کشاکش با گفتمان سیاسی دولت های رقیب نیازمند اثبات حقانیت و کسب مقبولیت از طریق بهره برداری از مفاهیم و ارزش های موجود در بافت فکری، فرهنگی و نظام معنایی تثبیت شده در ساختار زبانی ساکنان سرزمین های مفتوحه شدند. یکی از مفاهیم ریشه دار در چنین بافت و نظام اندیشه ای: «برخورداری از تبار پادشاهان و قهرمانان اساطیری-تاریخی» در پذیرش سیاسی و فرهنگی یک سلسله بود. بر این اساس در این مقاله برخلاف روش های معمول مطالعات تبارشناسی در رویکردی جدید از روش شناسی و نظریه تحلیل گفتمان در بررسی روایت بلعمی از تبار اشکانیِ سامانیان استفاده گردید و آشکار شد که دربار سامانی در بستر رقابت های سیاسی و اهداف ایدئولوژیک، گزاره های سیاسی و تبارشناسی خود را در وارد این کتاب تاریخی نموده است.
دست یابی به تاریخ یقینی؛ بررسی مقایسه ای روش شناسی تاریخی سه متکلم تاریخی گرا (شیخ مفید، قاضی عبدالجبار معتزلی، ابن حزم اندلسی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
متکلمان مسلمان کوشیده اند باورهای مذهبی خود را بر یقینیات استوار سازند. از سوی دیگر ظنی بودن بیشتر گزاره های تاریخی ما را به این پرسش روبرو می سازد که آیا متکلمان نمی توانسته اند هیچ یک از رویدادهای تاریخی را مبنای باورهای خود قرار دهند؟ در حالی که تأثیر پاره ای رویدادهای تاریخی بر شکل گیری یک باور مذهبی بر کسی پوشیده نیست. این مقاله می کوشد با یک رویکرد مقایسه ای روش سه تن از متلکمان جهان اسلامی یعنی شیخ مفید (م413 ق) قاضی عبدالجبار (م415 ق) و ابن حزم اندلسی (م456 ق) را برای دست یافنن به آن دسته از گزاره های یقینی تاریخی که بخشی از باورهای فکری آنها را تشکیل می دهد مورد بررسی قرار دهد. چنین به نظر می رسد که آنان از جهت روش شناسی تاریخی برای دست یابی به تاریخ یقینی به هم نزدیک شده اند اما بر خلاف انتظار، اشکالاتی متوجه هر یک است که راه حل آنان را ناکارآمد می گذارد و این موضوع هم چنان برای گفت وگوی بیشتر و عمیق تر پیش روی تاریخ پژوهان است.
تاریخ خوارزم محمودبن محمد خوارزمی:تاریخ محلی با رویکردی فرهنگی- دینی
حوزه های تخصصی:
تاریخ های محلی نایافته ی ایرانی فراوان است، هر چند که مطالعات درباره ی تاریخ نگاری در ایران بر تاریخ های محلی موجود و نیز اقسام آن متمرکز بوده است.پژوهش حاضر به مطالعه ی تاریخ خوارزم اثر مفقود محمودبن محمد خوارزم (د568 ق) به زبان عربی اختصاص دارد که افزون بر مستخرجات، خلاصه ای مخطوط هم از آن در دست است.این مقاله که ویراسته ی خلاصه ی مذکور را نیز شامل می شود، نشان می دهد علاوه بر اقسام شناخته شده ی دینی و غیردینیِ تاریخ محلی، گونه ی دیگری به عنوان تاریخ محلی فرهنگی- دینی نیز قابل شناسایی است.نوع اخیر که تاریخ خوارزم نمونه ی خوبی برای آن است، برخلاف تاریخ های محلی صرفاً دینی، ترجمه های دانشمندان علوم غیرحدیث را نیز در برمی گیرد.به سبب همین ویژگی، محمودبن خوارزمی می تواند در زمره ی مورخان محلی پیشتاز ایران در سده های میانه به شمار آید.یافته ها همچنین آشکار می کند که الگوی ذکر حدیث و دیگر روایت های اسلامی در تاریخ های محلی ایرانی برای ستودن محلی خاص، لزوماً به معنی پذیرش آن منقولات از سوی خوانندگان نیست.
تاریخ نگاری در ایرانِ باستانِ متأخر
حوزه های تخصصی:
آنچه در پی خواهد آمد، ترجمه ای از فصل پنجم کتاب برداشت هایی از ایران: تاریخ، اسطوره ها و ملی گرایی از سده های میانه ایران تا جمهوری اسلامی، تحت عنوان «تاریخ نگاری در ایرانِ باستانِ متأخر» که به قلم دکتر تورج دریایی، استاد تاریخ ایران در دانشگاه ارواین کالیفرنیا نوشته شده است. دریایی در این نوشتار معتقد است که ساسانیان مبدع «تاریخ نگاری مقدس» شدند، زیرا تاریخ نگاری ساسانیان از متون و سرودهای زرتشتی استفاده کرد و آنچه غیردینی و مخالف با سلیقه موبدان به نظر می رسید، حذف شد و آنچه مطابق با دین زرتشتی بود، در خدای نامه حفظ گردید. بنابراین، تاریخ ساسانیان دارای «گرایش زرتشتی» بود و ظهور آن ها به همانگونه ای بود که در اوستا توصیف شده بود. در این طرح، در خدای نامه، دودمان های اوستایی همچون کیانیان و پیشدادیان جایگزین هخامنشیان و اشکانیان شدند؛ بنابراین، دودمان های سنتی اوستا به شاهان سنتی ایران تبدیل شدند. حذف هخامنشیان و بعداً اشکانیان، ممکن است به این خاطر باشد که «تاریخ مقدس» ساسانیان به ذکر دقیق رویدادهای تاریخی اهمیت نمی دهد، اما رویدادها و شخصیت های مرتبط با سنت دینی زرتشتیان، دارای اهمیت اند.
سیر تحول سیره نویسی با تأکید برمکتب مدینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیره نویسی به وسیلة اهل حدیث و با اصول خاص مکتب مدینه جهت به کارگیری سنت پیامبر(ص) به عنوان اسوة مسلمانان، شکل گرفت. در این مقاله ضمن اشاره به علل منع نگارش حدیث پس از رحلت پیامبر(ص)، چگونگی آغاز سیره نویسی و شرح مختصری از پیشتازان این عرصه در مکتب مدینه با تقسیم بندی جدید ، به روش توصیفی- تحلیلی ارائه شده است.
تاریخ نگاری شمس الحسن و وجوه اشتراک آن با دو اثر متأخر خود(ظفرنامه ی یزدی و جامع التواریخ حسنی)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های تاریخ نگاری دوره ی تیموری حکومت محوری آن است.اگرچه این رویکرد به ظاهر تداوم اقدام های مورخان دوره های قبلی است؛ اما بررسی متون این دوره نشان می دهد که انگاره های موجود در جامعه ی عصر تیموری و نیاز شدید امیرزادگان تیموری برای کسب مشروعیت بخشی، جریان تاریخ نگاری این دوره را تا حدودی با سایر دوره های تاریخی متمایز کرده است.تاج السلمانی از متقدم ترین این افراد بود که اهداف و انگاره های طراحان اصلی حاکمیت را به خوبی در شمس الحسن خود برآورده کرد.با وجود این، نسبت به هم دوره های خود کمتر از او و اثرش یاد شده است.شناسایی و بررسی ابعاد مختلف تاریخ نگاری کتاب شمس الحسن با عنایت بر تکاپوهای مؤلف در تقویب گفتمان امارت محور و تحقق جریان مشروعیت بخشی از جمله اهداف اصلی این مقاله است.سؤال اصلی مقاله این است که تاریخ نگاری شمس الحسن دارای چه مؤلفه هایی است؟چه رابطه ای میان تاریخ نگاری کتاب تاج السلمانی و آثار متأخر وجود داشته است و آیا اصولاً این اثر توانسته اهداف گفتمانی طراحان اصلی حاکمیت را برآورده کند یا خیر؟ پژوهش حاضر نشان می دهد که تلاش برای توجه مشروعیت مبهم خاندان جغتایی از جمله دغدغه های امیرزادگان تیموری است که آن ها را بر آن داشت تا نویسندگانی را برای تحقیق این امر به کار گمارند.شمس الحسن تاج السلمانی نیز در زمره ی همین آثار است که با رویکردی کاملاً گفتمانی و در جهت تقویت گفتمان امارت محور نوشته شده است.پس آن دو اثر بعدی و شناخته تر به نام ظفرنامه ی یزدی و جامع التواریخ حسنی نیز از همین شیوه تبعیت کردند.مهم ترین ویژگی این کتاب ها پرداختن به دو شاخص گفتمانی، یعنی برتری دادن به اقدام های نظامیان و کمرنگ جلوه دادن تلاش های وزیران ایرانی است.
بینش و روش در تاریخ نگاری حافظ ابرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حافظ ابرو یکی از مورخان بزرگ و نامی ایران درسدة نهم هجری است. وی دارای تألیفات بسیاری است. آثار وی گنجینه ای ازاطلاعات سیاسی – نظامی و جغرافیایی است. باتوجه به جایگاه وی درتاریخ نگاری ایرانی – اسلامی، این مقاله درصدد است با شناخت بینش تاریخی مورخ، ازطریق بررسی شاخصه هایی چون بینش معرفت شناسانه، بینش شریعت مدارانه، بینش نخبه گرایانه، بینش ستایش گرایانه ، بینش سلطنت گرایانه و بینش اجتماعی، چگونگی انعکاس این بینش را در تاریخ نگاری وی بازجسته و تأثیر آن را در روش تاریخ نگاری وی تحلیل نماید.
برای رسیدن به این هدف، مهم ترین پرسش این پژوهش عبارت است از: بینش تاریخی حاکم براندیشه حافظ ابرو بر روش تاریخ نگاری وی چه تأثیری داشته است؟ یافته های این پژوهش بر اساس روش تحلیلی -توصیفی نشان می دهد، بینش تاریخی حافظ ابرو بر روش تاریخ نگاری وی تأثیر داشته و موجب اتخاذ روش توصیفی از سوی مورخ شده است. به سخن دیگر، بینش تاریخی وی سبب کمرنگ شدن بینش علّی و نگرش اجتماعی وعدم وجود دیدگاه های انتقادی درتاریخ نگاری وی گردیده، بطوریکه تاریخ نگاری وی را به واقعه نگاری نزدیک ساخته است.
درآمدی بر بازشناسی تاریخ نگاری منصوره اتحادیه
حوزه های تخصصی:
توجه به تاریخ نگاری زنان و پرداختن به ریشه های تاریخ نگاری و تاریخ نگری مورخان زن، یکی از مباحث مهم معرفت شناختی در حوزه ی پژوهش های تاریخی به شمار می رود و در این منصوره اتحادیه بانوی مورخی است که در معرفی کتاب ها و شناسایی و نشر اسناد تاریخی ایران در دوره ی قاجار نقش مؤثری ایفا کرده است.در این پژوهش می کوشیم با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و از طریق مراجعه به آثار متعدد وی به بیان و بررسی روش تاریخ نگاری او بپردازیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اتحادیه به دلیل پیروی نکردن از مکتبی خاص، در تدوین آثار تاریخی روشی پیچیده ندارد و رهیافت هایش در این حوزه مبتنی بر تعاریف آسان است و به دور از هرگونه مباحث فلسفه ی تاریخ، تاریخ را از دریچه ی انسان برای انسان می نگرد.
مروری بر تاریخ به مثابه ی رفتار آشوب گونه ی یک سامانه ی غیرخطی
حوزه های تخصصی:
دستاوردهای علمی جدید درعلوم مهندسی و در حوزه ی سامانه های پیچیده و تحلیل سامانه های غیرخطی می تواند علاوه بر علوم پایه و مهندسی، در علوم انسان، به ویژه در تحلیل مسائل اجتماعی و پژوهش های تاریخی نیز راه گشای مسائل مبهم گذشته باشد. در این مقاله، بر مبنای این دستاوردها روشی جدید در حوزه ی پژوهش در تاریخ، به مثابه ی تحولات حاکم بر یک سامانه ی باز، غیرخطی و متغیر با زمان، معرفی شده است؛ پس از تعریف کلی مفاهیم سامانه، سامانه های خطی و غیرخطی، سامانه های باز و بسته، قطعیت و عدم قطعیت، آشوب و اثر پروانه ای و پیچیدگی در سامانه ها، کارکرد و کاربرد این مفاهیم در حوزه ی تحقیق و تحلیل وقایع تاریخی بررسی شده و از هر یک مثال آورده شده است. با استفاده از این روش می توان با مطالعه ی جوامع انسانی به منزله ی سامانه های غیرخطی باز و متغیر با زمان، سیر تحولات آن ها را در طول زمان، که به نام «تاریخ» می شناسیم، تحلیل کرد.این نوع تحلیل می تواند راه گشای مسیر جدیدی در پژوهش های تاریخی باشد.
بررسی تطبیقی دیدگاه های تاریخ نگاری اسکندربیک منشی و ملاجلال منجم یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مشکلاتی که نقد تاریخ نگاری صفویه با آن مواجه است کمبود اطلاعات درباره زندگی نامه، روش ها و دیدگاه های مورخان و واقعه نگارانی است که معمولاً از میان اهل دیوان برخاسته اند. در این پژوهش، دو مورخ درباری دوره شاه عباس اول (996-1038 ه.ق)، اسکندربیک ترکمان مؤلف تاریخ عالم آرای عباسی به عنوان منشی و ملاجلال یزدی مؤلف تاریخ عباسی به عنوان منجم که هر دو سی و اندی سال را در خدمت شاه بوده اند برگزیده شده اند. دلایل این انتخاب، معاصر بودن حیات شغلی این دو مورخ با یکدیگر، رویارویی با رویداد های یک دوره زمانی مشخص و ارائه گزارشهای متفاوت توسط آنها می باشد.
این مقاله با هدف مقایسه تطبیقی سبک تاریخ نگاری و دیدگاه های هر یک از دو مورخ درباره موضوعات مشترک تاریخی مشخص،ازجمله قیام خان احمد گیلانی، نجات جان شاه عباس در سال 1001 ه.ق. سفر پیاده شاه از اصفهان به مشهد در سال 1010 ه.ق و ... به این سؤالات پاسخ خواهد داد که چه عواملی بر سبک و دیدگاه های تاریخ نگاری هر کدام موثر بوده و چرا با وجود تقارن زمانی، موضوعات مشترک اندکی در آثارشان دیده می شود؟ در مجموع، دیدگاه های تاریخ نگاری هر یک تحت تأثیر کمیت و کیفیت دانش تاریخ نگاری آن ها بوده و ویژگی های شغلی هر یک در نوع نگاه و درک آن ها از موضوعات موثر بوده است.
بررسی عوامل عدم ثبت تواریخ محلی لرستان با تکیه بر تاریخنگاری آن در عصر رضاشاه
حوزه های تخصصی:
از جمله سرزمین های کهن در غرب ایران، منطقه لرستان می باشد که با پیشینه تاریخی و وجود خاندان های بزرگ حکومتگر اتابکان و والیان از عصر سلاجقه تا دوره پهلوی در این سرزمین، اثری مربوط به تاریخ محلی به دست نیامده است. از دلایل آن می توان به زندگی عشایری و عدم کتابت و بی میلی حاکمان این دیار به ثبت تاریخ خود، اشاره نمود. با ورود رضاشاه به این سرزمین و توجه فرماندهان نظامی مانند امیراحمدی و رزم آرا به لرستان، ثبت وقایع شروع شد که بعد از آن با تکیه بر آثار این دو، وقایع نگاری در لرستان شکل نوینی به خود گرفت. این تحقیق به شیوه کتابخانه ای انجام شده است و هدف آن واکاوی دلایل عدم ثبت تواریخ محلی در لرستان تا عصر رضاشاه با تکیه بر بررسی عوامل بازدارنده ثبت تاریخ محلی لرستان و اشاره به اثر گذاری فرماندهان نظامی لرستان در عصر رضاشاه بر شکل گیری منابع تاریخنگاری لرستان و شناخت و معرفی آثار آنها بوده و همچنین پاسخگویی به این سؤال است: چه عواملی باعث توجه به تاریخ محلی در لرستان بعد از حمله لشکر غرب در لرستان شد؟ به نظر می رسد که تواریخ محلی لرستان به دلیل عدم حمایت حاکمان محلی آن، شیوه زندگی عشایری و عدم کتابت، شکل نگرفت.
بازنمایی سیمای کیانیان در تاریخ نگاری و حماسه سرایی دوره ی ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پیامدهای مهم تهاجم مغولان و استقرار دولت ایلخانی در ایران، رشد و گسترش تاریخ نگاری و گرایش های تازه در تاریخ نگری ایرانیان است. در این دوره، برخی تاریخ نگاران ایرانی ضمن توجه به جهان گشایی مغولان و خلق حماسه های تاریخی، در یک کنش رنسانسی به بازخوانی حماسی ترین دوره در روایات ملی ایرانیان، یعنی عصر کیانی روی آوردند و در رویکردی آگاهانه، به انطباق آن با دوره ی ایلخانان پرداختند. در این مقاله، با روش توصیفی- تحلیلی و براساس تفسیر متون و منابع، سه مرحله ی تلاش دانشوران ایرانی درجهت بازآفرینی عصر کیانیان در دوره ی مغول مورد بررسی قرار گرفته و مهم ترین رویدادها، منابع و ذهنیت تاریخی نمایندگان هر مرحله ارزیابی شده است. مرحله ی نخست، تفسیر مورخان از هجوم مغول به مثابه ی تحقق هجوم تورانیان است که سلطان جلال الدین خوارزمشاه مانند پهلوانان کیانی در پیکار با تورانیان شناخته می شود. مرحله ی دوم، تشبیه ایلخانان به کیانیان و جغتاییان به تورانیان و تأکید مورخان بر جنگ های خارجی ایلخانان به عنوان تلاش برای دفاع از مرزهای ایران زمین است. در این مرحله، اباقا به دلیل جنگ های طولانی اش با دشمنان شرقی و غربی، دارایشخصیتی کیانی می شود و در جایگاه کیخسروی قرار می گیرد. مرحله ی سوم، دوره ی ایلخانان مسلمان- از غازان تا ابوسعید- است که دانشوران ایرانی با سرودن حماسه های تاریخی به تلاش برای انطباق رویدادها و اقدامات شاهان ایلخانی به ویژه غازان با کیانیان می پردازند. حماسه های تاریخی ظفرنامه (اثر حمدالله مستوفی) و غازان نامه(از نوری اژدری) دو نمونه ی برجسته در بازخوانی سیمای کیانیان در این مرحله از تاریخ مغول به شمار می آیند. علاوه بر این، هنرمندان، نویسندگان و دیوانیان ایرانی با پژوهش های گسترده در شاهنامه ونسخه برداری های متعدد از آن، به اقدامی بی سابقه درجهت احیای روایات ایرانی و ارائه ی تصویری حماسی از دولت ایلخانان دربرابر دشمنانشان دست زدند. نسخه ی حمدالله مستوفی از شاهنامه در کنار سرودن ظفرنامه و همچنین تهیه ی شاهنامه ی بزرگ مغول و شاهنامه های کوچک در دربار ایلخانان و آل اینجو در فارس از آن جمله اند.
نوروایت گری، روشی نوین در تاریخ نگاری
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلاتی که رشته ی تاریخ در دانشگاه های ایران از آن رنج می برد، نداشتن روش علمی مخصوص به خود است. این مسأله پژوهشگران و دانشجویان تاریخ را در سردرگمی روشی فرو برده و آنان را به سمت روش های جامعه شناختی و فلسفی کشانده است که در بسیاری از موارد، خلط، تقلیل و عدم التزام روشی را با خود به همراه دارد. حال باید این سؤال را مطرح کرد که پژوهش تاریخی با چه روشی قرابت بیشتری دارد؟ و آیا می توان از روش مختص به تاریخ در کنار دیگر علوم اجتماعی سخن گفت؟ در نوشتار زیر که متن پیاده شده ی دو سخنرانی دکتر محمدعلی اکبری در «دانشگاه باقرالعلوم (ع)» و «پژوهشکده تاریخ اسلام» با عناوین «نقد روش روایی» و «نوروایت گری» است به سؤالات مذکور پاسخ داده است. متن دو سخنرانی با اندکی تغییر و ویرایش توسط سخنران محترم و گردآورنده در قالب یک نوشتار عرضه شده است. به زعم سخنران، نوروایت گری این امکان را فراهم می آورد که با روشی از جنس تاریخ، با تاریخ روبرو شویم. این روش جدید همانند روش سنتی مورخان در پرداختن به روایت های تاریخی نیست، بلکه از دل نظریات جدید نقد ادبی و پست مدرن بیرون آمده که خود حاصل نقد مکاتب اثبات گرا، نو اثبات گرا منطقی و آنال است.
هویت و انسان ایرانی در تاریخنگاری باستانی پاریزی
حوزه های تخصصی:
هویت و انسان ایرانی در تاریخنگاری محمد ابراهیم باستانی پاریزی (1304 – 1393) مهم ترین رکن اندیشه او است. در کتاب های پرشمار و مقالات فراوانی که نوشته، پی گیری خط سیر اندیشه وی مارا به این معنی رهنمون می سازد که باستانی پاریزی دغدغه ایران داشت. انسان ایرانی و فرهنگ ایرانی. نشان دادن ویژگیهای "" ایرانیت""در ذهن او دستمایه این پژوهش قرار گرفته، از آن رو که هویت ها در دنیای امروز با شتابی فزاینده رو به دگرگونی گذارده اند و چون باستانی از تاریخ ایران می نوشت و به درستی تاریخنگار مردم بود، باید دید او چه مؤلفه هایی را برای هویت مجزای ایرانی در نظر می گرفت و آنرا چگونه نشان می داد و از این راه بتوان به شناخت دست یافت. شناختی که در نتیجه گیری های ما و ترسیم دشواری ها، بیم ها، و امیدها برای پایداری این فرهنگ خاص ضروری است.
تاریخ نگاری و تاریخ نگری عبدی بیک شیرازی در تکمله الاخبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگری و تاریخ نگاریِ مورخین عصر صفوی، بر بنیان اصولی پایه گرفته است که، در کمتر دوره ای از دوره های تاریخ نگاری در ایران، با چنین بسط و گسترشی در این زمینه مواجه می شویم، در حقیقت در آثار مورخان این دوره، برخی مولفه هایِ مقبولیت بخش و مشروعیت ساز وجود دارد که، این اصول متمایز را، شکل داده است.
از جمله این مورخان می توان، به عبدی بیک شیرازی، مورخ صاحب سبک و نویسنده تکمله الاخبار، اشاره داشت، که با توجه به تاریخ نگاریِ شکل گرفته وی، براساس آموزه های کلامی، از یک سو و از سوی دیگر، خدمتگزاری به نظام حاکم، در توجیه مشروعیت صفویان، در نوشته های خود، از هیچ کوششی فروگذار نکرده، بخصوص، در قالب عناصر معرفتیِ موعود گرایی، تأویل گرایی و نیز اندیشه های ایرانشهری، درصدد است تا گونه ای مشروعیت و مقبولیت، برای پادشاهی صفوی تعبیه نماید، بر همین اساس، این نوشتار به بررسی دیدگاههای معرفت شناسانه وی،که گونه ای تاریخ نگری ِمبتنی بر پادشاهیِ آرمانی، در آن نهفته است، می پردازد.
هویت ایرانی در اندیشه ی تاریخ نگاری ِابن بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنگری روایت های بازمانده از دوره های مختلف تاریخی می تواند، فراتر از رهیافت های نظریِ موجود در عرصه هویت، در تبیین هویت ایرانی در یک دوره ی تاریخی راهگشا باشد. شناسایی جایگاه هویت ایرانی در اندیشه ی ابن بلخی در دوره ی سلجوقی و تاثیر انگاره های هویتی بر نگرش وی در روایت رخدادها و نگارش فارسنامه، موضوع این پژوهش است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چگونه می توان رویکرد ابن بلخی به هویت ایرانی را تبیین کرد و بازتاب هویت ایرانی در فارسنامه متاثر از چه عواملی بوده است؟ ارزیابی چهار مؤلفه ی کلان سازنده ی هویت ایرانی در فارسنامه نشان می دهد که ابن بلخی مسلمانی است با فرهنگ ایرانی و برای ایرانیان هویتی تاریخی قائل است. دیرپایی نفوذ دامنه دارِ دوره ی نوزایش فرهنگ ایرانی اسلامی در جامعه، گرایش به روح اجتماعی، توجه به روایت های ملهم از فرهنگ عامه و پرداختن به موضوع فارس، تخت گاه کهن و با شکوهِ حکومت های باستانی ایران، در توجه ابن بلخی به عناصر ذهنی و عینی هویت ایرانی مؤثر بوده است.