فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۲٬۶۴۷ مورد.
۸۱.

تحلیل اسب نگاره های آبی فام در نگارگری های ایران در سده های دهم تا دوازدهم هجری از منظر عرفان، اسطوره و تمثیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسب نگاره های آبی فام نگار گری ایرانی عرفان تمثیل اسطوره ادبیات منظوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 103 تعداد دانلود : 578
نگارگری ایرانی به مثابهٔ فرهنگنامه ای مصور، دامنهٔ وسیعی از تحقیق و تفحص در زمینه های مختلف برای پژوهشگران فراهم می آورد. اسب نگاره ها از جمله زمینه های موضوعی مهم نگارگری ایرانی هستند که در رنگ های معمول و متنوع و گاه با هویت های اسطوره ای مشخصی همچون شبدیز و رخش در نسخه های منظومی چون شاهنامه مصور گشته اند؛ اما تقریبا از نیمه قرن نهم ه ق/پانزدهم م اسب هایی به رنگ آبی پا به میدان نگارگری نهادند و در حد فاصل قرن های دهم تا دوازدهم هجری نقش پررنگ تری در نگارگری یافتند. این دوران مقارن با رشد و اعتلای اندیشه های عرفانی در ادبیات فارسی است و به نظر می رسد عرفان بر نگرش نگارگران نیز بسیار موثر بوده باشد. این پژوهش  به هدف  شناخت  پیوندهای اسب نگاره های آبی فام در نقاشی و عرفان ایرانی – اسلامی و نیز بررسی و تحلیل مفاهیم رنگ آبی در اسب نگاره های آبی فام بر اساس اسطوره و تمثیل و در پاسخ به این سوالات که 1- چه پیوندی میان اسب های آبی فام در نقاشی و عرفان ایرانی –اسلامی وجود دارد؟و 2- زبان تمثیلی و اسطوره ای نهفته در اسب نگاره های آبی فام در نگارگری ایرانی حامل چه پیامی است؟ به شیوه  توصیفی – تحلیلی و تطبیقی به روش کتابخانه ای با استناد بر آراء عرفای اسلامی، تمثیلها و اسطوره های ایرانی انجام شده است. نتایج نشان می دهد رشد و اعتلای اندیشه های عرفانی در قرن های نهم تا دوازدهم و نفوذ آن در عرصه های ادبی و هنری بویژه نگارگری موجب به کارگیری برخی عناصر با معنای مشخص عرفانی شده است. کاربرد نمادین اسب اسطوره ها به عنوان الگوی قهرمانی، شجاعت، وفاداری و بکارگیری فام های آبی به عنوان تمثیلی از مفاهیم پاکی، ایمان و معصومیت، بازتابی است از بیان راهواری و هدایت سواری لایق و پاک به سر منزل مقصود و جاودانگی.
۸۲.

بررسی بازیگری در اجراهای چندملیتی با مطالعه ی موردی نمایش شهرهای نامرئی به کارگردانی پینو دی بودو در ایران و ایتالیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پینو دی بودو بازیگر اجراگر چندملیتی پارتنر تماشاگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 939 تعداد دانلود : 473
در دهه های اخیر شاهد اجراهای چندملیتی در اقصی نقاط دنیا هستیم. بازیگرانی که با ملیت، فرهنگ، زبان و تکنیک های مختلف کنار هم جمع می شوند و قطعاتی را اجرا می کنند. پرسش این است که بازیگری در این گونه اجراها چگونه می تواند باشد و فرضیه ی این پژوهش این است که اجراهای چندملیتی بر روش بازیگری تأثیر می گذارند و با بازیگری متداول و روانشناختی تفاوت دارند. برای پاسخ به پرسش مطرح شده و اثبات فرضیه به بازی بازیگران اجراگران چندملیتی در پروژه ی شهرهای نامرئی به کارگردانی پینو دی بودو، که در جشنواره ی تئاتر فجر ایران (1396) و فستیوال گروه پوتلچ در ایتالیا (1397) اجرا شده است، مراجعه شده است. در این راستا مصاحبه ی ساختاریافته ای با بازیگران اجراگران چندملیتی شرکت کننده در این دو کشور صورت گرفت و در مورد روند تولید این گونه اجراها و تأثیرات آن ها بر اجراگران در طول تمرین، حین اجرا و سال های بعد پرسش شد. بنابراین مواجهه ی اجراگر با چهار مقوله ی اصلی متن، کارگردان، پارتنر و تماشاگر مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه ی به دست آمده نشان می دهد در فرایند اجراهای چندملیتی بازیگر به اجراگر تبدیل می شود. بنابراین اجراگر باید خلاق تر، انعطاف پذیرتر و مسلط تر باشد،  قابلیت های بدنی و ذهنی بالاتری داشته باشد و در این راستا نیاز به تربیت و آموزش دارد.
۸۳.

بررسی بازنمایی صور طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان در سده 6 تا 8 هجری بر مبنای آراء کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاشی های زرین فام کاشان عناصرطبیعی محاکات بازنمایی کوماراسوامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 185 تعداد دانلود : 412
هنر کاشی گری در ایران سابقه کهن و اهمیت والایی دارد. توفیق هنرمندان ایرانی در بهبود نکات فنی، غنای مجموعه رنگ ها و گسترش انواع نگاره ها، تابش چشمگیری به کاشی های ایرانی بخشیده است. کاشی های زرین فام کاشان بخش ممتازی از گنجینه هنر ایرانی را تشکیل می دهند که از حیث نقش پردازی بسیار درخور توجه می باشند. مجموعه پیوسته ای از ستاره ها، چلیپا ها و شش ضلعی های در هم تابیده که هر یک به نقشی متمایز زینت یافته اند، در زمره ممتازترین نمونه های تصویرگری ایرانی قرار دارند. هنرمندان در این آثار، ذوق و احساسات لطیف خود را در رابطه با طبیعت به بهترین شکل بازنمایی کرده اند. از سوی دیگر، نگاهی اجمالی به نظریات مطرح شده در باب بازنمایی و محاکات طبیعت، حکایت از توجه نظریه پردازان و فلاسفه بدین موضوع دارد. آناندا کوماراسومی از جمله فلاسفه ای است که با جامعیت خاصی بدین موضوع پرداخته است. از نظر او طبیعت، سرمشق یا منبع الهام هنرمند می باشد. بر این مبنا سه نوع اقتباس از طبیعت در آثار هنری قابل ملاحظه است که عبارتند از: 1. شباهت مبتنی بر تقلید و تمثیل 2- شباهت بیانی 3- خیال. هدف این تحقیق تبیین شیوه بازنمایی صور طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان بر مبنای آراء این فیلسوف است. در این راستا اصلی ترین سؤالات این مقاله عبارتند از: 1- عمده ترین عناصر طبیعی رایج در کاشی های ستاره ای کاشان شامل چه مواردی است؟ 2. در بازنمایی این عناصر در تطبیق با آراء کوماراسوامی چه معیارهایی مورد توجه بوده اند؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده است. برای رسیدن به پاسخی مناسب با سؤالات پژوهش، نمونه های انتخابی ابتدا بر مبنای مضمون، دسته بندی و سپس ویژگی های نقوش طبیعی در آن ها بررسی گردید. نتیجه این بررسی نشان از آن دارد که: بیش ترین نوع بازنمایی عناصر طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان، در عرصه شباهت بیانی بوده و شاخصه بهره مندی، مهم ترین مؤلفه قابل توجه در این حیطه می باشد.
۸۴.

بررسی تحلیلی – تطبیقی نگاره دوبرگی کتاب ولادت اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگارگری مکتب شیراز نقوش نجومی زایچه لوح دوبرگی کتاب ولادت اسکندر سلطان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 214 تعداد دانلود : 271
دوره تیموریان یکی از ادوار باشکوه در هنر نگارگری این سرزمین است. تیمور خود علاقه چندانی به کتاب آرایی نداشت اما فرزندان و نوادگان او در کتابت و تصویرگری آثار علمی، تاریخی، نجومی و ادبی از یکدیگر پیشی می گرفتند. عمر سلطنت اسکندر سلطان تیموری (نوه تیمور لنگ) اگرچه بسیار کوتاه ولی یکی از درخشان ترین دوره های شکوفایی هنر نگارگری سبک شیراز تیموری است. در این عصر بسیاری از کتب و آثار ادبی با این مکتب تصویرگری و تزیین گردید. یکی از نقوشی که در این زمان، نگارگری شده و شامل مفاهیم و محاسبات دقیق احکام نجومی است نگاره ای دوبرگی از کتاب ولادت اسکندر است. این کتاب یا درواقع زایچه[1] که باهمت استاد محمد بن یحیی بن محمد الکاشی (عمادالمنجم) در قرن نهم ه. ق نوشته و توسط استاد پیر احمد باغ شمالی نگارگری شده است، طالع و سرنوشت اسکندر سلطان در سال های سلطنت پیش رو را نشان می دهد. ازآنجاکه این نگاره یکی از نادرترین زایچه های تصویری است که از دید علم نجوم احکامی به آن پرداخته نشده، لذا هدف پژوهش واکاوی مفاهیم علمی و رمزی نمادهای آن، با توجه به مطالب علمی و نقوش کتب نجومی پیش از آن بوده و در این راستا تحقیق پیش رو به این سؤالات می پردازد که: 1. چگونه این نگاره مکتب شیراز پیوند میان علم نجوم و نقاشی را با توجه به تعابیر علمی کتب الموالید و البلهان و نیز تفاسیر نمادی نگاره های کتب عجایب المخلوقات قزوینی، مونس الاحرار و البلهان برقرار کرده است؟ 2. اصولاً این زایچه بیانگر چه مفاهیم علمی، فرهنگی و هنری در طالع شاهزاده تیموری است؟ تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی، تطبیقی و تاریخی و شیوه گردآوری مطالعات، با استفاده از منابع کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد این نقاشی علاوه بر اینکه، چکیده ای از مفاهیم علمی کتاب ولادت اسکندر و کتب پیش از خود بوده، در به کارگیری نمادها، طراحی و رنگ آمیزی با در نظر گرفتن اصول و مقتضیات دوران خود، خلاقیت و نوآوری داشته و به خوبی میان نشان دادن نگاره منبعث از متن و اصول نقاشی سنتی ارتباط و تناسب ایجاد کرده است. این نقاشی علاوه بر شرح تصویری طالع اسکندر سلطان، حاوی اصول و مفاهیمی است که باید درخور شایستگی او باشد.[1] . هر زایچه فهرستی از موقعیت پنج سیاره و ماه و خورشید و نقطه ای روی دایره البروج (استیل، 1396: 86) یا صورت فلکی در حال طلوع در لحظه تولد را نشان می دهد.     
۸۵.

تأثیر محیط نمایش خلاق مبتنی بر الگوی سازنده گرایی جاناسن بر راهبردهای حل مسئله کودکان بیش فعال /نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نمایش خلاق الگوی سازنده گرایی جاناسن راهبردهای حل مسئله بیش فعال/ نقص توجه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 411 تعداد دانلود : 533
کودکان بیش فعال دارای نقص دارای مشکلاتی هستند و هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر روش نمایش خلاق بر راهبردهای حل مسئله کودکان بیش فعال/ نقص توجه است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کودکان بیش فعال/ نقص توجه مدارس پیش دبستانی آموزش وپرورش شهر بهارستان در منطقه یک در سال تحصیلی 2019 بود. با روش نمونه گیری، هدفمند 30 کودک بیش فعال/نقص توجه انتخاب شده و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه کنترل(روش سخنرانی) و گروه آزمایش (روش نمایش خلاق مبتنی بر الگوی سازنده گرایی جاناسن) مفهوم صرف جویی و مصرف بهینه را آموزش دیدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد راهبردهای حل مسئله کسیدی، پرسشنامه اختلال بیش فعالی/ نقص توجه کانرز و برنامه آموزشی در محیط نمایش خلاق مبتنی بر الگوی سازنده گرایی جاناسن در کلاس بود. روایی پرسشنامه ها و برنامه آموزشی توسط متخصصان روان شناسی تربیتی به روش روایی محتوایی تائید شد و پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 75/0 و 79/0 محاسبه گردید. نتایج نشان داد، به کارگیری نمایش خلاق مبتنی بر الگوی سازنده گرایی جاناسن موجب افزایش راهبردهای حل مسئله، شیوه های سازنده (شیوه خلاقیت، اعتماد و گرایش) و شیوه های غیر سازنده (درماندگی، شیوه کنترل و اجتناب) کودکان بیش فعال (نقص توجه) دانش آموزان پیش دبستانی می شود. محیط پویای نمایش خلاق مبتنی بر الگوی سازنده گرایی جاناسن اثر مثبت بر راهبردهای حل مسئله کودکان بیش فعال/ نقص دارد و می توان از این محیط یادگیری تأثیرگذار برای ارتقاء مهارت های حل مسئله در کودکان بیش فعال استفاده کرد.
۸۶.

مطالعه تطبیقی آیین سماع در سماع نامه ها و نگارگری ایرانی با رویکرد شمایل نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آیین سماع سماع نامه نگارگری ایرانی موسیقی شمایل نگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 702 تعداد دانلود : 399
سماع به مثابه آیینی در حیطه گفتمان عرفان اسلامی، به فرایندی اطلاق می شود که در وهله نخست، نمودِ ظاهری آن به واسطه کنش های جسمانیِ سماع کنندگان، تداعی گر گونه ای از رقص یا حرکات موزون است. از آنجایی که تکثر منابع مرتبط با آیین سماع، شامل حوزه های گوناگونی نظیر عرفان، ادبیات، موسیقی، نگارگری و غیره می شود، آنچه شناخت دقیق از این پدیده آیینی را تسهیل می کند، مقایسه و تطبیق منابع مذکور با یکدیگر است. هدف از این پژوهش، مطالعه ای تطبیقیْ میان «سماع نامه ها»، به عنوان منابعی نوشتاری و «نگاره های مرتبط با سماع»، در مقامِ منابعی دیداری است. مسئله اصلی پژوهش از رهگذر پرداختن به این پرسش ها پیگیری می شود: 1. منابع مکتوب و تصویریِ موردمطالعه، تا چه اندازه با یکدیگر هم پوشانی داشته اند و 2. عینیت یافتن مباحث نظری مطرح شده در سماع نامه ها به چه ترتیبی در نگاره های مورد بررسی بازنمایی شده است. لذا به منظور بررسی چگونگیِ نمود مباحث مطرح شده در سماع نامه ها و نیز عینیت یافتن آنها در نگاره هایی با محوریتِ سماع، به مقایسه منابع نوشتاری و دیداری پیرامون مقوله «سماع» پرداخته شده است. مقایسه منابع مذکور، شامل سه سطحِ «کنش های جسمانی»، «رفتارهای مناسکی» و «عناصر موسیقایی» می شود که متناسب با هریک از این سطوح، به منابع فرعی مانند رسالات موسیقایی نیز رجوع شده است. یافته ها با روش تطبیقی و مبتنی بر نظریه «شمایل نگاری» پانوفسکی مورد تحلیل قرار گرفته اند و شیوه گردآوری داده ها از طریق رجوع به منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که هریک از سطوحِ جسمانی، مناسکی و موسیقاییِ موردبررسی در منابع مذکور، دارای شباهت ها و تفاوت هایی اند که حاکی از هم پوشانی ها و در برخی موارد تمایزاتی میان این منابع است. همچنین، پایبندی نگارگر به مضامین یادشده در سماع نامه ها عموماً با انعکاس بارقه هایی از واقعیت در اثر وی همراه بوده است و برعکس، به میزانی که نگارگر از محتوای منابع مکتوب فاصله می گیرد خیال انگیزی در نگاره های مربوطه، تشدید و از نسبتِ آنها با واقعیت کاسته می شود.
۸۷.

روایت فضای «خانه» در سینما از منظر پدیدارشناسی، نمونه موردی: فیلم شطرنج باد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خانه پدیدارشناسی فضا معماری سینما فیلم شطرنج باد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 560 تعداد دانلود : 348
سینما و معماری هنر هایی هستند که در هر دو عنصر فضا مورد اهمیت قرار می گیرد و زمان مندی خود را از طریق فضا به نمایش می گذارند. فضا می تواند خود به عنوان کاراکتر اصلی در رسانه سینما نقش آفرینی کند. هدف از این پژوهش، بررسی معنای پدیدارشناسانه خانه از طریق رسانه سینما می باشد. خانه های فراموش نشدنی در بازنمایی سینمایی، ساختمان های خیالی هستند که می توانند از طریق تجربه ی هم حسی به صورت سکونت پذیر به بیننده منتقل شوند. روش تحقیق این پژوهش، از نوع کیفی و روش«توصیفی-تحلیلی-پدیدارشناسی» است. آنچه محور اصلی مقاله را شامل می شود، مفهوم و نحوه سکنی گزیدن در خانه به عنوان اولین تجربه فضایی فرد می باشد. ضمن تحلیل معنا و مفهوم خانه در معماری سینمایی فیلم شطرنج باد، ساخته ی محمد رضا اصلانی بر پایه نظریات کریستین نوربرگ شولتز و یوهانی پالاسما به بررسی معنای دراماتیک عناصر فیزیکی و غیر فیزیکی فضا پرداخته می شود. فیلم شطرنج باد بر اساس مکان به نگارش درآمده است. مکان در شطرنج باد، کاراکتر منحصر به فردی است و تعیین کننده نحوه کنش و حالات شخصیت ها می باشد. قلمرو کاراکترها در خانه جایگاه آنان و تمایلاتشان را نمایان می سازد. خانه  توسط ساکنینش، معنای واقعی وجودی خود را از دست داده و تبدیل به کالای گران بهایی برای رسیدن به قدرت گردیده است.
۸۸.

تولید و تفسیر نشانه ها در هنر تعاملی بر اساس نظریه ی بودریار، مورد مطالعاتی آثار گروه تیم لب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژان بودریار هنر تعاملی وانمایی ارزش نشانه رمزگان تیم لب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 592 تعداد دانلود : 974
    امروزه به کارگیری فن آوری های نوین در خلق آثار هنری به گسترش رویکرد های تعاملی در هنر دامن زده است. نگاه خاص ژان بودریار فیلسوف معاصر و از نظریه پردازان پست مدرن به جایگاه فن آوری در زندگی بشر امروز ، زمینه را برای بررسی نظرات او در هنر تعاملی فراهم ساخته است. به اعتقاد بودریار نشانه ها و رمزگان در جامعه ی پسامدرن بر همه ی شئون زندگی ازجمله هنرتسلط یافته و او به کرات نگرانی خود را از فراموش شدن واقعیت جهان در بین وانموده ها و نشانه ها بیان نموده است. هدف از پژوهش حاضر این است که با تکیه بر مفاهیم کلیدی نظریات بودریار همچون وانمایی و ارزش نشانه و با بررسی دو نمونه ازآثار تعاملی گروه طراحان تیم لب، به این پرسش پاسخ داده شود، چگونه بازتولید نشانه ها و وانمایی مد نظر بودریار در هنر تعاملی رخ می دهد؟ برای نایل آمدن به این هدف، از شیوه توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حضور و کنش مخاطب در هنر تعاملی و تفاوت دیدگاه و نحوه ارتباط او با اثر، نشانه های جدیدی را خلق کرده که بازتولید و تکثیر پذیری نشانه ها در کنار عواملی همچون تعامل، تخیل و حس مخاطب، منجر به محو تمایز بین وانموده و واقعیت و خلق نشانه های بی ارجاع به جهان واقع می گردد.
۸۹.

جاهل های سینما: کارکرد سیاسی و اجتماعی سینمای کلاه مخملی در پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل گفتمان انتقادی فرهنگ عامه پهلوی دوم فیلمفارسی سینمای کلاه مخملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 668 تعداد دانلود : 849
سینما همواره در پیوند با سیاست بوده است. نظام های سیاسی همواره در پی کنترل و به خدمت گرفتن سینما بوده اند و از فیلم-هایی حمایت و استقبال می کنند که از نظر سیاسی مقبول، از نظر فرهنگی مشروع و از نظر مردم محبوب باشد. آنچه سینمای «فیلمفارسی» خوانده می شود، اگرچه توسط برخی منتقدان با بی اعتنایی و کم اهمیتی توصیف می شود، اما چه در سال های پیش از انقلاب و چه پس از انقلاب این گونه از سینما تولید شده و با وجود استقبال همیشگی، کارکردهای سیاسی داشته است.در مقاله حاضر به کلاه مخملی ها، جاهل ها و لوطی ها در سینمای عامه پسند می پردازیم تا نشان دهیم ظهور این شخصیت ها در سینمای عامه پسند چگونه بود؟ کارکرد آنها برای نظام سیاست چه بود؟ با روش شناسی تحلیل گفتمانی به سه سطح توصیفی، کردار گفتمانی و کارکرد اجتماعی متن آثار سینمایی پرداخته شد تا ساختار روایی، نظام دستوری و تصویری فیلم ها مطالعه گردد. نتایج نشان داد که کلاه مخملی ها در سینمای عامه پسند چگونه قادر بودند با ساده سازی پدیده هایی چون گسست اجتماعی (سنت و مدرن)، فاصله فرهنگی (خواص و عوام)، شکاف طبقاتی (بالا و پایین)، تعارض منافع (سیاست اقلیت و موقعیت اکثریت)، دنیایی سهل، ممکن، فانتستیک بسازند و رؤیاهای مردم را تحقق پذیر کنند؛ آنها با ساخت واقعیت های جعل شده به خدمت نظام سیاسی مسلط و تثبیت نظم اجتماعی در می آمدند.
۹۰.

تحلیل نقش دست در بیرق و عَلَم در نگاره های شاهنامه داوری با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دوره قاجار شاهنامه داوری علم آیکونولوژی نماد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 115 تعداد دانلود : 314
شاهنامه از جمله کتب ادبی- حماسی است که در زمان های مختلف مورد توجه بوده است و نگارگران به تصویرسازی آن همت گماشتند. در این نگاره ها نبرد، جایگاه ویژه ای دارد و عَلَم و بیرق از عناصر جدایی ناپذیر در نبردهای مصور است. این عنصر در شاهنامه داوری که از شاهنامه های دوره قاجار است- به شکل دست، سرو، اژدها ختم می شود. آنچه در بین عَلَم های ذکرشده با توجه به دلالت های اسلامی آن توجه مخاطب را به خود جلب می کند عَلَم هایی است که به شکل دست منتهی می شود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که: دلیل استفاده از شکل دست در نوک عَلَم ها چیست؟ نقش دست بر روی عَلَم ها بیانگر چه معنایی است؟ هدف از این پژوهش تحلیل و تبیین نگاره های شاهنامه داوری بر اساس نقش عَلَم و بیرق با نماد دست است. بنابراین برای رسیدن به پاسخ مناسب با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی (شمایل شناسانه) نگاره هایی که دارای عَلَم با نقش دست هستند توصیف، تحلیل و تبیین می گردند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اکثر تصاویر، پهلوانی که عَلَمی به شکل «دست» را برافراشته، پیروز میدان و حریفی که عَلَمی به شکل بته، گرز یا اشکال دیگر در دست دارد، مغلوب است. افزون بر این می توان معنای ضمنیِ یاری رسانیِ دست حضرت عباس یا پنج تن را در تصاویر موجود مشاهده کرد. به نوعی می توان گفت که نگارگر به شکل آگاهانه یا غیرآگاهانه پیروز میدان را کسی معرفی می کند که برخوردار از حمایت نیروهای مذهبی است.
۹۱.

از کلاسیک به فراکلاسیک:جستاری در جایگاهِ مخاطب در رویکردِ دومینیک مَک آیوِر لوپِس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مخاطب کلاسیک مخاطبِ فراکلاسیک دیدن-در بازشناسی بازنمایی سوژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 773 تعداد دانلود : 646
در جستارِ حاضرْ دو بعد از ابعادِ چندگانه ی مخاطب در رویکردِ دومینیک مَک آیوِر لوپِسْ استخراج و معرفی شده اند. این دو بعد که به منزله ی دو نوع مخاطبِ تصویریِ متمایز و هم زمان درهم تنیده معرفی می شوندْ نشان می دهند که سیرِ مواجهه ی کلاسیک به مواجهه ی فراکلاسیک، و درنتیجه مخاطبِ کلاسیک به مخاطبِ فراکلاسیک، یک طیفِ تبدیلیِ ملایم است که از مؤلفه های ادراکی آغاز می شود، به تدریج حاملِ مؤلفه های درکیِ بیشتر می شود، و تا آستانه ی سیستم های تصویری پیش می رود. نگارشِ جستارِ حاضر ازاین رو ضرورت داشت که فلسفه ی آنگلوآمریکایی به شکلِ کلی، و جایگاهِ هنرهای تصویری و تصاویرِ غیرهنری در آن به شکلِ جزئی، در کشورمان تقریباً ناشناخته است. روشِ پژوهشمان یک روشِ مرتبه اولِ مؤلف محور است که پیروِ آنْ تمامیِ آثارِ لوپِس مطالعه شده و بخشی از الگویی که آرای تصویری اش را منسجم می کند در قالبِ بخش بندی های جستارِ حاضر صورت بندی شده است؛ یعنی جستارمان با نگاهی به جایگاهِ تام وتمامِ تصویر در نگاهِ لوپِس نگاشته شده است. نتایجِ حاصل شده نشان می دهد مخاطبِ کلاسیکْ از توانمندی های ادراکی اش استفاده و توانمندی های درکیِ ابتدایی اش را بر آن ها بار می کند، اما مخاطبِ فراکلاسیکْ از توانمندی های ادراکی اش استفاده و توانمندی های درکیِ ابتدایی و نیز پیشرفته اش را بر آن ها بار می کند. لذا بااینکه هردو مخاطبینی منفردند، مخاطبِ فراکلاسیک، مخاطبی است دارای حالاتِ ذهنیِ پیچیده تر.
۹۲.

نقش برجسته های هخامنشی به مثابه «هتروتوپیا» با رویکردِ مفهومِ گفتمان قدرت فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه قدرت فوکو هتروتوپیا نقش برجسته های هخامنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 717 تعداد دانلود : 423
ردپای مفهوم قدرت چه به لحاظ ظاهری در تناسبات مرتبط با شکل ها در آثار هنری و چه در روابط میان طبقات اجتماعی، در جای جای اندیشه و آثار میشل فوکو نمود دارد. وی ذیل این مفهوم، به اصطلاح خودساخته «هتروتوپیا» به معنای دگرمکان یا دگرفضا می پردازد و آن را در جهت تحلیل روابط قدرت در زمینه هدایت مکان ها و رسیدن به فضاهایی به هم پیوسته در راستای گسترش هر چه بیشتر قدرت به کار می گیرد. نقش برجسته های هخامنشی که به سفارش و با حمایت شاهان ساخته شده اند، همچون تابلوی تولید حقیقت و نمایش قدرت امپراتوری، فضائی متفاوت و دیگرگون خلق می کنند که حتی انسان مدرن اشباع از انواع رسانه های قدرتمند را مسحور خود می سازند. پژوهش حاضر با این سؤال آغاز شد که نقش برجسته های هخامنشی چگونه همچون هتروتوپیای فوکویی به مثابه عوامل انتشار قدرت و پدیده های تأثیرگذار در مناسبات اجتماعی  - سیاسی عصر خود مورد خوانش قرار می گیرند و در ادامه با بهره گیری از شیوه اسنادی–  مطالعات کتابخانه ای جهت جمع آوری اطلاعات و با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی و تاریخی به این نتیجه نائل گردید که این آثار با نظر به نقش مؤثری که در شکل گیری حقیقت مورد تائید و تبلیغ سیستم حاکمه در زمان خود داشته اند و نیز به اعتبار دارا بودن ویژگی هایی همچون بهره بردن از ترکیب بندی مقامی، بیان سمبلیک، کاربرد حیوانات ترکیبی، به تصویرکشیدن خدا و فرا انسان نشان دادن پادشاه، قابلیت هتروتوپیاسازی و هتروتوپیابودگی را دارا می باشند.
۹۳.

خوانشی نو از تابلوی شمس اثر استاد نصرالله افجه ای با رویکرد ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بیش متنیت بینامتنیت ترامتنیت ژرار ژنت نصرالله افجه ای نقاشی خط

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 803 تعداد دانلود : 85
خوانش بینامتنی یکی از شیوه های نقد نو محسوب می شود که تلاش دارد به ارتباط متن با دیگر متون پرداخته و با مدنظر قرار دادن روابط میان متون مختلف و تأثیر و تأثرهای آن ها بر یکدیگر، رهیافتی نو از معنا را روشن سازد. بر این بنیان این مقاله در نظر دارد تا به بازخوانی تابلوی شمس اثر استاد نصر الله افجه ای بپردازد و دلالت های نوشتاری و نشانه های تصویری موجود در آن را مورد خوانش قرار داده و به این پرسش پاسخ دهد که هرکدام از این نشانه ها بر چه چیز دلالت می کنند و روابط میان آنها چه معانی مستتری را می تواند شکل دهد؟ از آنجا که این اثر نقاشی خط، دارای بُعد نوشتاری و تصویری به صورت هم زمان است، ابتدا دلالت های نوشتاری و تصویری تبیین شده و سپس در خوانش ارتباط میان آنها با یکدیگر از رویکرد ترامتنی ژرار ژنت بهره گرفته می شود و روابط بینامتنیت و بیش متنیت موجود در اثر مورد تحلیل قرار می گیرد. داده های متنی این تحقیق به روش مطالعه کتابخانه ای و شیوه استنادی تهیه شده و داده های تصویری نیز به روش میدانی و مشاهده مستقیم اثر جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشانگر وجود بینامتن های قوی در زمینه های فرهنگ ایرانی- اسلامی و همچنین خلق هدفمند اثر بر بنیان روابط بیش متنی میان خط ثلث، خط نستعلیق و تصویر حضرت امام خمینی(ره) است که در نهایت اثری را شکل می بخشد که علاوه بر دارابودن بُعد زیبایی شناسانه و پایبندی به اصول هنر نقاشی خط، نمایانگر اعتقادات قلبی هنرمند از مهم ترین تحول تاریخی زمانه خود نیز هست.
۹۴.

جابجایی قدرت در میان شخصیت های نمایشنامه های شکسپیر: راهبردی برای دراماتورژی در چهارچوب دیدگاه راسل؛ مطالعه موردی شاه لیر، جولیوس سزار و مکبث(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت شکسپیر شاه لیر جولیوس سزار مکبث راسل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 278 تعداد دانلود : 226
مفهوم قدرت و قدرت خواهی در نظر بسیاری از اندیشمندان بزرگ حوزه های علوم اجتماعی و سیاسی همچون برتراند راسل، میشل فوکو و برخی دیگر که مورد بررسی این پژوهش نیستند، جایگاه ویژه ای داشته و همواره چرخه انتقال قدرت مورد تحلیل و بررسی بوده است. معمولاً این انتقال قدرت از طریق اشکال مختلفی صورت می پذیرد؛ به عنوان مثال «انقلاب»، «کودتا»، «انتخابات» و «مرگ پادشاهان» نمونه هایی از الگوها و دلایل انتقال قدرت هستند. از طرفی امروزه یکی از موضوعات رایج در آثار نمایشی، استفاده از عنصر قدرت در دراماتورژی و کارگردانی است که به ویژه در تراژدی های شکسپیر به وفور قابل اجرا است. در این پژوهش به بررسی عناصر قدرت در سه تراژدی شکسپیر یعنی شاه لیر، مکبث و جولیوس سزار و تطبیق آن ها با نظریات برتراند راسل در باب «قدرت» و مفهوم «انتقال قدرت» پرداخته شده است. پس از تبیین ملاحظات نظری، بازتاب این رخدادهای سیاسی و اجتماعی را در دراماتورژیِ شخصیت های این آثار بر اساس نمونه های اجرایی مورد بررسی قرار داده ایم؛ تا نشان دهیم چگونه می توان از قدرت به عنوان یک عنصر دراماتیک در دراماتورژی و شخصیت شناسی استفاده کرد. نتایج این مقاله نشان می دهد که شناخت انواع اَشکال مختلف قدرت می تواند پیشنهادهای اجرایی متنوع و گسترده ای را در تمامی زمینه های اجرا اعم از طراحی میزانسن و تحلیل روابط شخصیت ها در اختیار کارگردان قرار دهد.
۹۵.

مقدمه ای بر روش تخیل ویتگنشتاین متأخر در گفت و گونویسی نمایشی با نگاهی به متن مرگ یزدگرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازی های زبانی بهرام بیضائی گفت و گوی نمایشی مرگ یزدگرد فلسفه ی زبان ویتگنشتاین متأخر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 423 تعداد دانلود : 126
شیوه های گفت وگونویسی در متن نمایشی یکی از چالش برانگیزترین حوزه های مطالعاتی ادبیات نمایشی محسوب می شود. ارتباط آن با هنرهای نمایشی ازیک سو و ارتباط با مطالعات زبانی ازسوی دیگر، دامنه ی بحث را به حوزه ی مطالعات میان رشته ای گسترش داده است. بر همین اساس می توان ادعا کرد که چرخش های زبانی قرن بیستم بر حوزه های گفت و گونویسی نمایشی نیز تأثیر گذاشته است. یکی از فیلسوفان زبان که در این چرخش زبانی نقشی عمده ای داشت لودویک ویتگنشتاین متأخر است. او با ایده ی بازی های زبانی، عرصه های معناسازی زبان را وارد بسترهای تازه ای کرد. یکی از عناصری که می توان به عنوان نقطه ای مشترک میان هنر و زبان مورد بررسی قرار داد، حوزه ی تخیل است. تخیل نیز یک بازی زبانی است که از حضور میان کاربران زبان کاربرد یافته و خود را عیان می سازد. هدف از این پژوهش شناختن روش بسط و گسترش شیوه ی گفت و گونویسی نمایشی با استفاده از ایده ی بازی زبانی تخیل نزد ویتگنشتاین است. این مقاله برای شناخت این روش نمایشنامه ی مرگ یزدگرد از بهرام بیضائی را برگزیده است. سؤال مطروحه این است که بیضائی چگونه از روش بازی زبانی تخیل در گسترش زبان نمایشی متن مرگ یزدگرد سود جسته است؟ فرضیه نیز می تواند این گونه تعریف شود که به نظر می رسد بیضائی در بازی زبانی تخیل روش هایی شبکه ای برای گسترش زبان گفت و گونویسی برگزیده است. پژوهش حاضر براساس هدفْ کاربردی، از نظر روش گردآوری اطلاعاتْ کتابخانه ای، بر پایه ی روش، کیفی و بر مبنای ماهیت، توصیفی است. منظور از روش توصیفی، روشی است که ویتگنشتاین در مواجهه با زبان به مثابه ی انگاره ای فلسفی پیشنهاد داده است. نتیجه  اینکه بیضائی برای شکل دهی به قواعد اولیه ی بازی زبانی خود از انکار، اقرار و روش شناخت درک- جنبه استفاده کرده است تا به دلیل تشکیکی که در موقعیت نمایشی خود ایجاد کرده، در بطن به تشکیک در دستور زبان ثانویه ی زبان خود یعنی تردید در تاریخ مرگ یزدگرد بپردازد. 
۹۶.

تحلیل سیرت فریدون و تجلی آن در نگاره «فریدون برای آزمودن خصایل پسران به هیأت اژدها در می آید» با تکیه بر رویکرد پدیدارشناسانه- میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فریدون اسطوره اژدها پدیدارشناسی دینی میرچا الیاده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 264 تعداد دانلود : 148
میرچا الیاده وقایع باستانی را با اندیشه های تمدن های دیرین مرتبط دانسته، به آن ها ماهیتی دینی می بخشد. این مقاله در تلاش است با رویکرد پدیدار شناسانه دینی ازنظر الیاده به شخصیت اسطوره ای فریدون در شاهنامه و بازتاب آن در نگاره فریدون برای آزمودن پسرانش به هیئت اژدها درمی آید بپردازد. توجه به سیرت فریدون و سایر شخصیت ها در داستان و تجلی آن در نگاره بر اساس وجه انسان آیینیِ جهان باستان، منظور اصلی این مقاله است. در این زمینه سؤال هایی مطرح می شوند مبنی بر  اینکه چگونه دگردیسی فریدون به اژدها برای آزمودن خصایل پسران به فرهنگ دینی و اسطوره ای ارتباط می یابد و ارتباط پدیدارشناسانه دینی با عناصر انسانی و غیر انسانی نگاره چگونه تعریف می شود. روش پژوهش حاضر تحلیلی- توصیفی و منابع آن از نوع کتابخانه ای است. نتایج نوشتار نشان می دهد که به طورکلی سیرت فریدون، ماجرای آزمودن خصایل پسران و قدرت دگردیسی او همه در ارتباط با نیروهای ماورایی شکل می گیرد و نقاش با استفاده از عناصر نمادینی چون اژدها، غُرم، موجود وهمی و اسب، در تجسم بخشیدن فضای اسطوره ای  داستان کوشیده است.
۹۷.

پیدایی خط افق در نقاشی با نگاه به سفال نگاره های سلجوقی تا نسخه نگاره های ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ن‍ق‍اش‍ی ای‍ران‍ی سفال نگاره های سلجوقی مکتب بغداد نقاشی ایلخانی خط افق فضای تصویر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 449 تعداد دانلود : 765
خط افق به ویژه در طبیعت نمایی، همچون شیرازه ای آسمان را به زمین می پیوندد و هرآنچه را در این فضاست، به شیوه ای منطقی، جای گیر می سازد. گرچه امروز، بازنمایی خط افق در نقاشی آسان می نماید؛ بررسی نسخه نگاره های پیشاتیموری، تکاپوهای هنرمندان را در رسیدن به چهارچوبی برای بازنمایی روشمندِ عناصر بصری، بدون سردرگمی در فضای آسمان زمین بازمی نماید. پژوهش کنونی با کنکاش در آثار سده های 5 8ه می کوشد روند پیدایی و چهارچوب های ترسیمی خط افق، نیز جنبه هایی از کارآمدی آن را در نقاشی ایرانی آشکار سازد. بازخوانی نگاره های ایرانی برپایه چهارچوب های منطقی و فهم پذیر هندسی، چگونگی صورت یابی و معناپذیری آن ها را دست یافتنی می سازد و این هنر را از پدیده ای دیگرجهانی به سپهر ادراکی بیننده امروز می آورد. پژوهش نشان می دهد در نخستین آثار، مرزبندی فضای آسمان و زمین صورت نمی گرفته و فضای تصویر، معلق بوده است. سپس، هنرمندان کوشیده اند این فضا را با ترسیم مرز آسمان(خط آسمان) و گاه مشخص نمودن حدود آبگیرها (ترازهای آبگیر) به سامان آورند. بهره گیری از کادرهای پایین نقاشی در جایگاه تراز (کادر ترازها) و سپس پرداخت پهنه زمین (خط زمین) گام های بعدی ایشان بود؛ تا سرانجام در نسخه های ایلخانی، خط افق پدیدار شد و سامان یابی و گسترش ژرفناکی نقاشی ایرانی را ممکن ساخت. پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با جستجویِ افزون بر 30 نمونه سفالینه و 300 نسخه نگاره از 40 نسخه برجسته سده های یادشده، پیش می رود.
۹۸.

مقایسه هنر بلوچی دوزی ایران و پاکستان از نظر شیوه نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک های دوخت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بلوچی دوزی نقوش بلوچی تکنیک دوخت ترکیب رنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 148 تعداد دانلود : 578
بلوچی دوزی از مشهورترین هنرهای سنتی در میان اقوام بلوچ ساکن در ایران و پاکستان است. مردم این دو خطه در بحث بلوچی دوزی دارای فرهنگ یکسانی هستند اما تمایز بین طرح و تکنیک در مناطق مختلف بلوچستان موجب گستردگی جغرافیای این هنر و تنوع بالا به لحاظ نقوش و نحوه اجرا گشته است. بر این مبنا پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای، در پی پاسخگویی بدین پرسش ها است که: میان شیوه دوخت و طراحی نقوش در بلوچی دوزی ایران و پاکستان چه شباهت هایی وجود دارد؟ و مهم ترین تفاوت های موجود در این عرصه کدام اند؟ برای بررسی بهتر، نمونه ها به شیوه انتخابی از میان چهل تکنیک دوخت رایج در مراکز عمده بلوچی دوزی ایران و پاکستان برگزیده شدند. سپس با در نظر گرفتن سه شاخصه اساسی؛ نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک اجرا با رویکرد تطبیقی مقایسه ای میان آن ها صورت گرفت. یافته ها نشان گر آن است که با وجود شباهت های چشمگیر میان بلوچی دوزی ایران و پاکستان، تکنیک دوخت و شیوه اجرای نقش بر روی پارچه، ایجاد تمایز میان بلوچی دوزی های این دو کشور را امکان پذیر می سازد. همچنین شمارش تاروپود در بلوچی دوزی ایران که نوعی مهارت دوخت تلقی می شود، سلیقه هنری خاصی را در این آثار رقم زده که وجه ممتاز این هنر در ایران است.
۹۹.

بررسی و تحلیل تصویر داریوش در نقش برجسته های بیستون و نقش رستم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: داریوش بزرگ نقش برجسته بیستون نقش رستم آرامگاه داریوش اهورامزدا هنر هخامنشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 941 تعداد دانلود : 984
هنر هخامنشی اگر اوج قله هنر ایران در دوران پیش از ورود اسلام نبوده باشد، دست کم می بایست آن را یکی از اوج های درخشان هنر ایران در همه ادوار آن دانست؛ هنر رسمی هخامنشی، اغلب در نقش برجسته های صخره ای و دیواری ظهور یافته و داریوش اول، بیشترین نقش را در شکل گیری این هنر داشته است. نقش برجسته های صخره ای بیستون و آرامگاه داریوش در نقش رستم، دو یادمان اصلی و کتیبه دار هخامنشی بوده که در زمان داریوش برپاشده و تصویر او را در دو قاب مجزا اما ممتد نمایش داده اند. هدف این پژوهش، بررسی و شناخت بصری و معنایی تصویر داریوش به عنوان مهم ترین عنصر مشترک در این دو نقش برجسته و تبیین ارتباط تصویر پادشاه با دیگر عناصر بصری موجود در این آثار بوده است. سؤالات پژوهش عبارت اند از 1. نقش برجسته های بیستون و نقش رستم چه تصویری از داریوش را نمایش داده و چه نسبتی میان این دو تصویر وجود دارد؟ 2. اصلی ترین خط بصری پیونددهنده نقش برجسته های بیستون و آرامگاه داریوش کدام بوده و معنای آن چیست؟ 3. تصویر داریوش در دو نقش برجسته مذکور چه تفاوتی داشته و این تفاوت از کجا ناشی شده است؟ این پژوهش با روش توصیفی_تاریخی_تحلیلی انجام شده و اطلاعات موردنیاز آن از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. در این مقاله، تصویر پادشاه و دیگر عناصر بصری در دو نقش برجسته بیستون و آرامگاه داریوش موردبررسی قرارگرفته و تلاش شده تا تصویر شفاف تری از داریوش (شاهنشاه پارسی) در هنر رسمی هخامنشی نمایان گردد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در نقش برجسته بیستون، داریوش، شاهنشاه پارسی پیروز، مقتدر و برحقی نمایش داده شده که با خواست اهورامزدا و حمایت سپاهیانش، توانسته بر شورشیان و مخالفان دروغ زنی که قصد برهم زدن اتحاد شاهنشاهی هخامنشی را داشته چیره گردد. تصویر داریوش در نقش رستم نیز شاهنشاه پارسی مقتدر، معتقد و پارسامنشی را نمایش داده که با خواست اهورامزدا و با پشتیبانی همراهان و سپاهیانش، بااقتدار و انصاف بر سرزمین های بسیاری فرمانروایی کرده و اینک آماده عزیمت به جهان دیگر است. تصویر داریوش در نقش رستم تکرار تغییریافته تصویر او در بیستون بوده و اصلی ترین خط بصری پیونددهنده میان این آثار، ایستادن داریوش در برابر اهورامزدا در ارتباطی دوسویه و منحصربه فرد بوده که به معنای برگزیده شدن او از جانب خدای بزرگ است. علاوه بر ماهیت و کارکرد متفاوت دو نقش برجسته، تفاوت تصویر داریوش در این دو اثر، به واسطه بومی سازی و شبیه سازی بیشترِ تصویر شاه و خدا در نقش رستم بوده است.
۱۰۰.

واکاوی امکانات بالقوّه و بالفعلِ هم آمیزی مُدال برای گسترش کارگان موسیقی کلاسیک ایرانی؛ مطالعهٔ موردی «داد و بیداد» و دستگاه شور به همراه متعلّقات آن از روایت عبدالله دوامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: موسیقی دستگاهی ردیف دستگاهی داد و بیداد زیرکش سلمک هم آمیزی مُدال موسیقی کلاسیک ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 369 تعداد دانلود : 829
یکی از امکانات بالقوّهٔ موجود در کارگان، هم آمیزی دو موجودیّت مُدال و حصول یک موجودیّت مُدال مستقل از آن ها است. یکی از نمونه های شاخص این امکان، «مقام داد و بیداد»، ابداع حسین علیزاده است. این مورد که در ادبیات موسیقی شناسی از نمونه های شاخص خلّاقیت در موسیقی کلاسیک ایران محسوب می شود، با استفاده از هم آمیزی امکانات مُدال دو موجودیّت مُدال «داد» از دستگاه ماهور و «بیداد» از دستگاه همایون پدید آمده است. بررسی لایه های زیرین و نهان ردیف نشان می دهد که امکان مذکور به صورت کاملاً سنّتی در بطن ردیف نیز به کار رفته است. مقالهٔ حاضر با استفاده از روش های توصیفی، تحلیلی و تطبیقی در راستای تلاش برای گسترش کارگان، با مطالعهٔ دو گروه نمونهٔ مطالعاتی امکان و چگونگی حصول موجودیّت های مُدال جدیدی را از طریق هم آمیزی های مُدال، استخراج و معرّفی کرده است. اطّلاعات لازم از طریق بررسی آثار صوتی و مکتوب، مطالعات کتابخانه ای و همچنین تجربیات عملی نگارنده گردآوری شده اند. این پژوهش نشان می دهد هم آمیزی فضا های مُدال فرایندی متمایز از «مُدگردی» یا «مرکّب نوازی/خوانی» در موسیقی کلاسیک ایرانی است. در چنین فرایندی موجودیّت های مُدال فرضی «الف» و «ب»، فضایی را به وجود می آورند که بسته به توانایی و ذوق خالق آن، از لحاظ موسیقایی معادل «اب»، «با» یا حتّی عنوان مستقل «ج» خواهد بود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان