سکینه خاتون محمودی

سکینه خاتون محمودی

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری هنر اسلامی دانشگاه تربیت مدرس

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۵ مورد از کل ۱۵ مورد.
۱.

بازتاب عناصر قدرت و معنویت در پیکرنگاری های دوره گورکانیان هند(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 393 تعداد دانلود : 416
یکی از چندین ویژگی تصاویر، کارکرد آن ها در انتقال معناست. این موضوع در تصاویر تاریخی همواره با نمایش تنش ها و تباین های فکری و ایدئولوژیک همراه بوده است. بازنمایی شخصیت ها، از مهم ترین ژانرهای موضوعی نگارگری گورکانی هند است که محل بروز پسندها و سلایق امرای گورکانی نیز شده است. در این تصاویر نکته هایی وجود دارد که بر اثر بسندگی به ساخت و معنای ظاهری، گاه از تأملات کافی به دور مانده است. ساختار دو عنصر قدرت و معنویت، از موارد قابل تأمل در این تصاویر است؛ بنابراین در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده، تلاش می شود بدین پرسش اساسی پاسخ داده شود که عناصر اصلی تصویری قدرت و معنویت در پیکرنگاری های مربوط به دوره پادشاهی گورکانیان هند کدام است؟ نتیجه این پژوهش که بر 30 نمونه آماری منتخب انجام شده، حکایت از آن دارد که: بازتاب دو عنصر قدرت و معنویت در سه گانه تصویری پادشاه، شیخ و یوگی، بیشتر مورد توجه بوده و در پیکرنگاری های انجام یافته از پادشاهان به نحو برجسته تری مورد تأکید قرار گرفته است.
۲.

بررسی بازنمایی صور طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان در سده 6 تا 8 هجری بر مبنای آراء کوماراسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاشی های زرین فام کاشان عناصرطبیعی محاکات بازنمایی کوماراسوامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 607 تعداد دانلود : 308
هنر کاشی گری در ایران سابقه کهن و اهمیت والایی دارد. توفیق هنرمندان ایرانی در بهبود نکات فنی، غنای مجموعه رنگ ها و گسترش انواع نگاره ها، تابش چشمگیری به کاشی های ایرانی بخشیده است. کاشی های زرین فام کاشان بخش ممتازی از گنجینه هنر ایرانی را تشکیل می دهند که از حیث نقش پردازی بسیار درخور توجه می باشند. مجموعه پیوسته ای از ستاره ها، چلیپا ها و شش ضلعی های در هم تابیده که هر یک به نقشی متمایز زینت یافته اند، در زمره ممتازترین نمونه های تصویرگری ایرانی قرار دارند. هنرمندان در این آثار، ذوق و احساسات لطیف خود را در رابطه با طبیعت به بهترین شکل بازنمایی کرده اند. از سوی دیگر، نگاهی اجمالی به نظریات مطرح شده در باب بازنمایی و محاکات طبیعت، حکایت از توجه نظریه پردازان و فلاسفه بدین موضوع دارد. آناندا کوماراسومی از جمله فلاسفه ای است که با جامعیت خاصی بدین موضوع پرداخته است. از نظر او طبیعت، سرمشق یا منبع الهام هنرمند می باشد. بر این مبنا سه نوع اقتباس از طبیعت در آثار هنری قابل ملاحظه است که عبارتند از: 1. شباهت مبتنی بر تقلید و تمثیل 2- شباهت بیانی 3- خیال. هدف این تحقیق تبیین شیوه بازنمایی صور طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان بر مبنای آراء این فیلسوف است. در این راستا اصلی ترین سؤالات این مقاله عبارتند از: 1- عمده ترین عناصر طبیعی رایج در کاشی های ستاره ای کاشان شامل چه مواردی است؟ 2. در بازنمایی این عناصر در تطبیق با آراء کوماراسوامی چه معیارهایی مورد توجه بوده اند؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده است. برای رسیدن به پاسخی مناسب با سؤالات پژوهش، نمونه های انتخابی ابتدا بر مبنای مضمون، دسته بندی و سپس ویژگی های نقوش طبیعی در آن ها بررسی گردید. نتیجه این بررسی نشان از آن دارد که: بیش ترین نوع بازنمایی عناصر طبیعی در کاشی های زرین فام کاشان، در عرصه شباهت بیانی بوده و شاخصه بهره مندی، مهم ترین مؤلفه قابل توجه در این حیطه می باشد.
۳.

مقایسه هنر بلوچی دوزی ایران و پاکستان از نظر شیوه نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک های دوخت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بلوچی دوزی نقوش بلوچی تکنیک دوخت ترکیب رنگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 41 تعداد دانلود : 209
بلوچی دوزی از مشهورترین هنرهای سنتی در میان اقوام بلوچ ساکن در ایران و پاکستان است. مردم این دو خطه در بحث بلوچی دوزی دارای فرهنگ یکسانی هستند اما تمایز بین طرح و تکنیک در مناطق مختلف بلوچستان موجب گستردگی جغرافیای این هنر و تنوع بالا به لحاظ نقوش و نحوه اجرا گشته است. بر این مبنا پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای، در پی پاسخگویی بدین پرسش ها است که: میان شیوه دوخت و طراحی نقوش در بلوچی دوزی ایران و پاکستان چه شباهت هایی وجود دارد؟ و مهم ترین تفاوت های موجود در این عرصه کدام اند؟ برای بررسی بهتر، نمونه ها به شیوه انتخابی از میان چهل تکنیک دوخت رایج در مراکز عمده بلوچی دوزی ایران و پاکستان برگزیده شدند. سپس با در نظر گرفتن سه شاخصه اساسی؛ نقش پردازی، رنگ بندی و تکنیک اجرا با رویکرد تطبیقی مقایسه ای میان آن ها صورت گرفت. یافته ها نشان گر آن است که با وجود شباهت های چشمگیر میان بلوچی دوزی ایران و پاکستان، تکنیک دوخت و شیوه اجرای نقش بر روی پارچه، ایجاد تمایز میان بلوچی دوزی های این دو کشور را امکان پذیر می سازد. همچنین شمارش تاروپود در بلوچی دوزی ایران که نوعی مهارت دوخت تلقی می شود، سلیقه هنری خاصی را در این آثار رقم زده که وجه ممتاز این هنر در ایران است.
۴.

تحلیل گفتمان قدرت در نگاره «تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» در شاهنامه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 107 تعداد دانلود : 36
مقدمه: نقش و کارکرد ایدئولوژیک تصاویر در شاهنامه های مصور و از آن جمله «شاهنامه طهماسبی» از گسترده ترین مباحث گفتمانی پیرامون این اثر ارزشمند است. مسأله تأویل گرایی متون حماسی به عنوان موقعیتی راهبردی برای تبیین ساختار قدرت در عصر صفوی از دیگر موضوعات قابل توجه در این حیطه است. برخی از این تصاویر، به واسطه پیوستگی با یک شخصیت اسطوره ای خاص، اهمیت بیشتری پیدا کرده و روایت حماسی آن ها با کنش های تاریخی درهم تنیده شده است. روایت «تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» از این جمله است. بنابراین مهمترین مسأله پژوهش حاضر، تبیین چگونگی کارکرد و بازنمایی قدرت در نگاره مذکور است. انجام یک تحلیل دقیق از «نگاره تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» برمبنای نشانه های تصویری موجود در نگاره و انطباق آن با مؤلفه های برون متنی هدف این پژوهش است.روش پژوهش: این پژوهش مبتنی بر شیوه توصیفی- تحلیلی بوده، داده های آن با جستجو در منابع کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش کیفی، با در نظر گرفتن مضمون روایی و تصویری، به روش تحلیل گفتمان انتقادی انجام گرفته است.یافته ها: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در نگاره تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو، راهبردهایی نظیر قطب بندی، بازنمایی مثبت گروه خودی و بازنمایی منفی دیگری برای نشان دادن برتری کیخسرو به کار گرفته شده است. خوانش لایه های معنایی اثر در ارتباط با جهان پیرامون متن، نشانگر دلالت این اثر به رخدادهای تاریخی پیرامون نگاره در تطابق با نگرش و عملکرد پادشاهان صفوی است. به نظر می رسد بازتولید روایت اسطوره ای تسخیر دژ بهمن، به عنوان مهمترین بخش حماسی «شاهنامه فردوسی»، در فضای سیاسی- فرهنگی روزگار صفوی، مجالی راهبردی برای ترسیم آرمان های شاهانه بوده است.نتیجه گیری: در نگاره «تسخیر دژ بهمن توسط کیخسرو» نوعی رابطه فرازمانی میان روایت اسطوره ای و روایت تاریخی دیده می شود. الحاق «بافت تاریخی» به «بافت اسطوره ای»، از دیگر موارد قابل توجه در این حیطه است. به نظر می رسد بازتولید روایت اسطوره ای تسخیر دژ بهمن، به عنوان مهم ترین بخش حماسی شاهنامه فردوسی، در فضای سیاسی- فرهنگی روزگار صفوی، مجالی راهبردی برای ترسیم آرمان های شاهانه بوده است.
۵.

تأثیر عکاسی بر تحولات بصری آثار لاکی در دورۀ قاجار (با تأکید بر قلمدان نگاری و چهره پردازی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قاجار عکاسی لاکی کاری قلمدان چهره نگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 184 تعداد دانلود : 116
عکاسی، اندکی پس از اروپا، به ایرانِ عصر قاجار راه یافت و با وجود آنکه ابتدا در خدمت دربار و ثبت وقایع رسمی بود، به تدریج وجههٔ عمومی و هنری نیز پیدا کرد. این رسانه در آن زمان برای هنرمندانی که با شیوه های نوین نقاشیِ غربی آشنا شده بودند، ابزاری کارآمد در جهت تصویرگری های واقعگرایانه و الگویی مناسب برای ثبت عین به عین عناصر و جزئیات در نقاشی محسوب می شد. با اینکه تأثیرات عکاسی را اغلب بر حوزهٔ رنگ روغن یا آبرنگ می دانند، در این بین سایر رسانه های بصری از جمله لاکی کاری و قلمدان نگاری هم متأثر از این پدیده بوده است. در این پژوهش که با هدفِ شناختِ اثرات عکس و عکاسی بر تحولات تصویریِ آثار لاکی انجام گرفته، سعی شده است به این پرسش ها پاسخ داده شود: 1- دامنهٔ تاثیر عکاسی بر هنرهای بصری و چهره نگاری در عصر قاجار تا چه حد بوده؟ و 2- کیفیت این اثرگذاری بر آثار لاکی، خصوصا قلمدان ها، چگونه است؟ در این نوشتار، روش تحقیق از نوع تاریخی و توصیفی- تحلیلی، و شیوهٔ گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عکاسی با تأثیر مستقیم بر حیطهٔ تصویرگری و به خصوص چهره نگاری، در وهلهٔ نخست بر نقاشی و به موازات آن بر سایر رسانه های تصویری عصر قاجار، از جمله آثار لاکی و علی الخصوص قلمدان ها، ظاهر شده است. قلمدان نگاران و مصوران مصنوعات لاکی از عکس به دو صورت بهره می گرفتند: نخست به صورت گرته برداری دقیق و ترسیم عین به عین، و دوم به روش ساده تر و مهیّاترِ چسباندن عکس در زیر سطح لاک در قالب عکس برگردان. قلمدان های چهره پرداز قاجاری اغلب حاوی تکچهرهٔ شاهان، رجال، درباریان و صاحب منصبان و زنان بوده اند و در ساختار بصری و ترکیب بندی شان اصولا قاب بیضی شکل مرکزی با الگوی غربی و ابعادی بزرگتر از قاب بندهای مجاور، محل ترسیم پیکرهای واقعگرایانه، آن هم در هیئتی رسمی و با ترکیب عمودی بوده است.
۶.

تبیین شیوه طراحی نقوش کاشی های ستاره ای شکل کاشان در سده 6تا 8هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کاشی ستاره ای شکل کاشان مبانی بصری گشتالت هنر ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 575 تعداد دانلود : 413
  هنر کاشی گری در ایران سابقۀ کهن و اهمیت والایی دارد. توفیق هنرمندان ایرانی در ساخت انواع کاشی های تصویری، تابش چشمگیری به کاشی های ایرانی بخشیده است. کاشی های زرین فام کاشان بخش ممتازی از این گنجینۀ ارزشمند را تشکیل میدهند. ذوق زمانه و مبانی زیبایی شناسی رایج در این آثار که در مجموعه ای از نقش پردازی های گسترده و همراه با بذل توجهی ویژه به جزئیات نمایان گردیده، نشانگر وجود معیارهای خاصی در تصویرگری این کاشی ها است. آنچه در این گفتار مورد بحث است، نشان دادن تدابیر بصری مورد استفاده در طراحی نقوش کاشی های ستاره ای شکل کاشان برطبق نظریۀ گشتالت میباشد. در این راستا اصلی ترین پرسش های این پژوهش بدین قرار است که: مهمترین اصول رایج در تصویرگری کاشی های ستاره ای شکل کاشان چه میباشند؟ و چه ویژگیهای بصری را بر مبنای نظریه گشتالت در این حیطه میتوان مورد توجه قرار داد؟ نتیجۀ این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین شده، نشانگر آن است که: هنرمندان برای دستیابی به یک گشتالت خوب، اصولی همچون: مجاورت، منظم بودن، سادگی، بسته بودن و تداوم عناصر بصری را مورد توجه قرار داده اند که این موضوع نشانگر آگاهی هنرمندان و نقش پردازان کاشی های ستاره ای شکل کاشان از ظرفیت های عناصر بصری برای ایجاد ساختاری منسجم و هماهنگ است.
۷.

مطالعه تطبیقی نقوش تزیینی مرکزگرا و شیوه اجرای آن در هنر بلوچی دوزی ایران و پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 201 تعداد دانلود : 571
بلوچی دوزی یکی از مهم ترین هنرهای قومی بلوچ است که توسط زنان بلوچ سرزمین های ایران و پاکستان اجرا می شود. وجود مرزهای مشترک و وسعت جغرافیایی مناطق بلوچستان ایران و پاکستان، علاوه بر آن که باعث تداوم میراث های قومی مشترکی در میان بلوچ های ساکن در این نواحی گردیده است، تفاوت هایی هرچند اندک را نیز در فرهنگ و سنت های قومی آن ها رقم زده است. این موضوع در هنر سوزن دوزی به مثابه یکی از مهم ترین و فراگیرترین هنرهای قومی رایج در این نواحی، به صورت طراحی و اجرای نقوش مختلف قابل مشاهده است. پژوهش حاضر که با هدف مطالعه شیوه طراحی نقوش سوزن دوزی بلوچستان ایران و پاکستان انجام گردیده است، به دنبال تبیین مسئله تفاوت ها و تشابهات موجود در شیوه طراحی نقوش بوده و در پی پاسخگویی بدین پرسش اساسی است که: نقوش تزیینی در هنر بلوچی دوزی چه ویژگی هایی دارند و چه تفاوت ها و تشابهاتی میان شیوه اجرا و طراحی آن در سرزمین های ایران و پاکستان وجود دارد؟ بدین منظور تعدادی از نقوش مرکزی که محور پردازش سایر نقوش می باشند، مورد بررسی قرار گرفته اند. برای رسیدن به نتیجه ای بهتر، ترکیب چهار نقش تزیینی مرکزگرا و شیوه اجرای آن ها در ایران و پاکستان به روش تحلیلی - تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش حکایت از آن دارد که تکنیک دوخت بر روی پارچه یعنی تارکش بودن در سوزن دوزی پاکستان و تارشماربودن در سوزن دوزی بلوچ ایران از مؤثرترین عوامل در ایجاد افتراق میان نقوش سوزن دوزی بلوچی در این نواحی است. گسترش نقوش از بخش مرکزی طرح، هندسی بودن، متقارن بودن و کاربرد هفت رنگ سنتی در رنگ پردازی نیز از مهم ترین تشابهات موجود در بلوچی دوزی ایران و پاکستان است.
۸.

نقد و بررسی کتاب کاشی کاری قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 272 تعداد دانلود : 475
کاشی کاری عصر قاجار حوزه ای است با دامنه ای گسترده و کاربردی که بخشی جدایی ناپذیر از پیکره معماری این دوره به شمار می آید. رسانه کاشی در ادوار مختلف تاریخ هنر و صناعت ایران همواره در اشکال و با فنون مختلف مورد استفاده بوده، اما عصر قاجار را با توجه به کمیت و برخی نوآوری های فنی باید نقطه عطفی در اعتلای هرچه بیش تر این هنر دانست. کتاب کاشی کاری قاجار پژوهشی است مستقل و تصویرمحور که به نوعی در جبران کمبود و فقر منابع موجود در این حوزه برآمده و با رویکردی تاریخی و توصیفی، به جایگاه مغفول این رسانه در معماری و فرهنگ ایران پرداخته است. کتاب حاضر از منظر ارائه نمونه تصاویر فراوان (پژوهش میدانی) در قالب یک مجموعه، و شرح و توصیف شاخصه های بصری و زیبایی شناختی کاشی های قاجاری و معرفی ابنیه تاریخی، اثری است پیشگام و کم سابقه؛ اما در عین حال با نواقص و کاستی هایی نیز روبرو است. صرف توجه به کاشی هایی که فقط در مطالعات میدانیِ نویسنده مشاهده شده و امروزه وجود دارند، و متعاقبا غفلت از مطالعه نمونه های تاریخی ای که در منابع تصویری و مجموعه ها و آرشیوها ثبت شده؛ نادیده گرفتن کاشی های کتیبه دار (حوزه کتیبه نگاری)؛ ابهام مفهومی در تفکیک و تمایز بین نقش و مضمون در بخش مربوط به تقسیم بندی نقوش؛ و عدم روزآمد بودن و از قلم افتادن برخی منابع، از جمله کاستی های کتاب است.
۹.

... شبی چون شَبَه روی شسته به قیر (بررسی ارتباط موضوعی متن و تصویر در داستان بیژن و منیژه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: متن نگاره شاهنامه قرچقای خان بیژن و منیژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 142 تعداد دانلود : 944
مسأله پیوستگی و تعامل میان متون ادبی با تصاویر از جمله موارد مورد توجه نگارگران از دیرباز بوده است. اگرچه نگارگران در بیش تر موارد رعایت اصل امانت داری به متن را مورد توجه قرار داده اند، اما گاه این نگاره ها توأم با اغراق در تصویرگری مناظر حماسی یا غنایی شده است. شاهنامه قرچقای خان از جمله شاهنامه های مصور دوره صفوی است که کمتر شناخته و معرفی شده است. در این پژوهش که با هدف شناساندن ویژگی های این شاهنامه ارزشمند انجام گردیده، تلاش شده است تا یکی از مشهورترین داستان های حماسی- غنایی شاهنامه فردوسی یعنی داستان بیژن و منیژه از منظر تعامل و پیوستگی تصاویر این داستان با متن منظوم شاهنامه فردوسی بررسی گردد. این که ویژگی های تصویری نگاره های داستان بیژن و منیژه در شاهنامه قرچقای خان کدام بوده و عناصر داستانی چگونه در این نگاره ها به تصویر درآمده اند؟ موضوع این پژوهش است. روش کار در این تحقیق توصیفی و تحلیل تصاویر بر مبنای چهار مؤلفه اصلی موجود در این نگاره ها یعنی: تصویرگری رخداد، شخصیت ها و جایگاه آن ها، صحنه پردازی، فضاسازی و شعر مکتوب می باشد. نتیجه این پژوهش ضمن آن که حکایت از هماهنگی کامل این عناصر با روایت ادبی دارد، نشان گر توجه هنرمندان به جلوه های غنایی این داستان است که خود از وجوه ابداعی و ارزشی شاهنامه قرچقای خان به شمار می رود.
۱۰.

بازتاب عناصر اقلیمی و جغرافیایی در سفال های منقوش شهرسوخته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهرسوخته سفال چشم اندازجغرافیائی عناصر اقلیمی عناصر جغرافیایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 744 تعداد دانلود : 155
مطالعه سکونت گاه های انسانی و میزان بهره وری از منابع طبیعی، بخشی از پژوهش های انجام شده در عرصه چشم انداز جغرافیایی است کهدر حیطه جغرافیای تاریخی می باشد . اما در این بررسی ها نوع نگاه انسان به چشم انداز و چگونگی بازتاب آن در آثار انسان ساخت کمتر مورد توجه قرار گرفته است. سفال ها از قدیمی ترین آثار باقی مانده از تمدن های باستانی می باشند که با نقوش متنوعی تزیین شده اند. عناصر محیطی و جغرافیایی از رایج ترین نقوش موجود بر روی این آثار می باشند. شهرسوخته یکی از قدیمی ترین سکونت گاه های انسانی موجود در فلات ایران می-باشد که ظروف سفالی متعددی از آن به دست آمده است. آنچه در این گفتار مورد بحث است، نشان دادن چگونگی بازتاب چشم انداز و عناصر اقلیمی و جغرافیایی بر روی ظروف سفالین شهرسوخته می باشد. لذا در این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده، تلاش گردیده تا بدین پرسش پاسخ داده شود که: عمده ترین تصاویر جغرافیایی و اقلیمی رایج بر روی سفال های شهرسوخته شامل چه مواردی بوده، روی چه پدیده هایی تأکید بیش تری انجام گردیده است؟ جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، با استفاده از منابع میدانی و کتابخانه ای انجام گردیده، نمونه های مورد بررسی به شیوه انتخابی از مجموعه آثار موجود در موزه جنوب شرق ایران و آثار مکتوب منتشر شده در این خصوص برگزیده شده اند. نتایج این تحقیق حکایت از آن دارد که: اگرچه در برخی از این آثار هنرمندان ادراک خود از محیط جغرافیایی را به صورت نقشه ای مسطح با شاخصه های برجسته محیطی ترسیم کرده اند، اما در بیش تر موارد، به نمادپردازی از چشم اندازهای محیطی پرداخته اند. به طوری که می-توان گفت: ترسیم چشم انداز در اینگونه آثار را بر اساس اهمیت نمادین آن ها انجام گرفته است.همچنین بررسی کمّی نقوش روی سفالینه های شهرسوخته نشان می دهد که تصویرگری از آب و عناصر مرتبط با آن بیش ترین و آثار انسان ساخت کمترین تعداد را به خود اختصاص داده اند.
۱۱.

بازوبندهایی از جنس حرز و آرزو (پیوست های صوری و فرهنگی بازوبندهای دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ مادی مذهب تشیع بازوبند دوره قاجار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 378 تعداد دانلود : 717
امروزه در مطالعات تاریخی و فرهنگی، اشیا و تصاویر نیز همچون متن های نوشتاری، به عنوان منابع اطلاعاتی شناخته می شوند. منابعی که نه تنها در تکمیل اطلاعات به دست آمده از منابع نوشتاری اهمیت دارند؛ بلکه قادر به ارائه اطلاعاتی هستند که نویسندگان متن های تاریخی قادر به بیان آن ها نبوده اند. با بررسی این آثار و خوانش مضامین فرهنگی رایج بر آن ها می توان به فهم و درکی عمیق تر از اندیشه های رایج و شیوه زیست و زندگی مردم نائل شد. اشیای طلسمی و تعویذی در زمره اسناد اصیلی قرار دارند که شیوه طراحی و پیوست های فرهنگی و مذهبی رایج در آن ها، پیوستگی بسیاری با فرهنگ عامه مردم دارد. در این تحقیق که با هدف شناخت تأثیر ایدئولوژی و مذهب بر فرهنگ مادی دوره قاجار و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته، تلاش شده است تا با مطالعه موردی انواع «بازوبندها»، به چگونگی کاربرد مضامین مختلف بر روی این آثار پرداخته و بدین پرسش اساسی پاسخ داده شود که باورداشت های اسلامی شیعی چگونه در ساختار ظاهری و نقوش رایج در بازوبندهای قاجاری نمود یافته اند؟ در این پژوهش در دو بخش اصلیِ جایگاه بازوبند در فرهنگ ایرانی اسلامی و پیوست های صوری و فرهنگی بازوبندها (روایت ها، کُدها و رمزنگاره ها) بدین مسئله پرداخته شد. نتیجه این بررسی ضمن اینکه نشان از تأثیر مستقیم مذهب تشیع و اعتقادات اسلامی بر بازوبندهای دوره قاجار دارد، بیانگر تأثیر مستقیم باورهای عامیانه در شیوه کاربرد و طراحی این آثار است.
۱۲.

صورت بندی پیوست های فرهنگی نقاشی قاب آیینه های نشان دار دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ مادی مذهب تشیع قاب آیینه ها دوره قاجار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 245 تعداد دانلود : 764
اشیاء که در زندگی عادی مردم، مبتنی بر نوعی عقلانیت ابزاری اند، گاه در زندگی روزمره از جایگاه و کارکرد معمول خود فراتر رفته، کاربرد و جایگاه فرهنگی پیدا می کنند. آیینه ها از جمله اشیاء مادی هستند که با تأثیرپذیری از فرهنگ ایرانی- اسلامی، کارکرد فرهنگی و اعتقادی یافته اند. در این تحقیق، که با هدف شناخت تأثیر ایدئولوژی و مذهب بر فرهنگ مادی دوره قاجار انجام پذیرفته، تلاش گردیده تا با مطالعه موردی «قاب آیینه»، به چگونگی کاربرد مضامین مختلف بر روی این آثار پرداخته شود. آنچه در این گفتار مورد بحث است، نشان دادن روایت ها، کُدها و رمزنگاره های رایج بر روی قاب آیینه های دوره قاجار است. بنا بر این با فرض بر این که قاب آیینه ها در دوره قاجار از کارکرد معمول خود فراتر رفته و به عنوان وسیله ای برای انتقال فرهنگ و ایدئولوژی کاربرد پیدا کرده اند، تلاش گردیده تا بدین پرسش اساسی پاسخ داده شود که: قاب آیینه ها در دوره قاجار چگونه به عنوان ابزاری مادی برای انتقال فرهنگ و ایدئولوژی درآمده اند و چه مضامینی در آن ها رایج بوده است؟ لذا در این پژوهش در دو بخش اصلی، شامل جایگاه آیینه در فرهنگ ایرانی- اسلامی، و پیوست های صوری و فرهنگی قاب آیینه های دوره قاجار (روایت ها، کُدها و رمزنگاره ها) بر روی 30 نمونه انتخابی، بدین مسئله پرداخته شد. روش کار در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی بوده، جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، اسنادی انجام شده است. برای رسیدن به نتیجه ای بهتر، نمونه های مورد بررسی به روش طبقه بندی خوشه ای، دسته بندی و سپس تحلیل گردیدند. نتیجه این بررسی حاکی از آن است که قاب آیینه ها در دوره قاجار کارکرد دگرگونه ای پیدا کرده گاه در بیان روایت ها، گاه به عنوان ابزاری در جهت تعلیم و تأکید بر مضامین دینی و اخلاقی و گاه نیز به عنوان حرز و تعویذی برای نگاه داشت و محافظت دارندگان این ادعیه از بلایا کاربرد یافته اند.
۱۳.

پوشاک محلی بلوچ ها و پیوستگی آن با هویّت ملّی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 374 تعداد دانلود : 100
پوشاک مردم ایران نوعاً یکی از اسناد هویّت ملّی آنان به شمار می رود. بلوچ ها به عنوان یکی از قدیمی ترین و اصیل ترین اقوام ایرانی، دارای پوشاک مخصوص به خود هستند که نوعاً ملاک تمایز آنها از دیگر گروه ها و طوایف ایرانی فراهم است. با توجّه به ارتباط تنگاتنگ پوشاک محلی و هویّت ملّی، و بنا به اهمیّت پوشش سنّتی در بین بلوچ ها، این مسأله در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته، سعی نگارندگان بر آن است گه به معرّفی و مطالعه پوشاک زنان و مردان بلوچ بپردازند. نتیجه مطالعات حکایت از آن دارد که پوشاک محلی بلوچ ها با زندگی آنها ارتباط مستقیم دارد به گونه ای که ضمن معرّفی و شناساندن مردم بلوچ، گواهی آشکار بر هویّت آنان به عنوان یکی از اقوام اصیل ایرانی است.
۱۵.

هومای ایرانی و سومای هندی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره اوستا ریگ ودا هومای ایرانی سومای هندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 315 تعداد دانلود : 541
هومای ایرانی و سومای هندی، از کهن ترین عناصر اسطوره ای مشترک میان تمدن های ایران و هند باستان هستند. هوما یا همان سوما در اساطیر کهن، نام گیاه مقدسی بود که ایرانیان و هندوان از عصاره ی آن شربتی شفابخش می ساختند. در ریگ ودا و اوستا از آن با نیایشی شیوا و پرشور سخن رفته و به دست آوردن عصاره ی این گیاه نیز، جزو نیکوترین کردارها محسوب می شده است؛ اما به تدریج اعتقاد به شفا بخشی و خواص سحرآمیز گیاه هوما (سوما) سبب گسترش نقش آن در میان اقوام هند و ایرانی گردید و تفاوت های قابل ملاحظه ای در ماهیت هوما و سوما پدیدار شد. با توجه به آن که این تحول در ماهیت سومای هندی، بسیار چشمگیرتر از هومای ایرانی است، در این پژوهش که مبتنی بر شیوه ی توصیفی و تحلیلی است، جایگاه سوما در تمدن هند مورد بررسی قرار گرفته است. برای تبیین بهتر این مسأله، در ابتدا هوما به اختصار در تمدن ایرانی معرفی شده و سپس به جلوه های گوناگون سوما در تمدن کهن هند پرداخته شده است. نتیجه ی این بررسی ضمن آن که از وجود اشتراکاتی در بین سومای هندوان و هومای ایرانی حکایت دارد، بیانگر این نکته است که تغییرات ماهیتی اسطوره ی سوما، بسیار بیش تر از هوما بوده و سومای هندی به تدریج دچار استحاله شده و در نقش یک ایزد، مرد و حتی ماه آسمانی پدیدار شده و تفاوت های قابل ملاحظه ای با هومای ایرانی یافته و شکل اساطیری تری پیدا کرده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان