فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳۶۴ مورد.
پراکندگی جغرافیایی امامیه در ایران دوره سلجوقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آگاهی از جغرافیای انسانی گروه های مذهبی، می تواند به شناخت ترکیب جمعیت، ظرفیت های اندیشه ای و توان مدیریتی بزرگان آن مذهب برای گسترش باورهای خود کمک کند. مذهب شیعه که از آغاز اسلام به تدریج در ایران هوادارانی یافته بود، در دوره سلجوقیان در مناطق قابل توجهی از ایران گسترش یافت. این نکته با توجه به تعصب مذهبی سلجوقیان، بسیار قابل توجه است. محور اصلی این مقاله، شناسایی مراکز جمعیتی با اکثریت و یا اقلیت شیعی در حوزه کویر مرکزی، شمال و شمال شرقی و جنوب ایران طی قلمرو حکومت سلجوقیان، با اشاره به زمینه های شناخت بهتر افراد و خاندان های شیعه در این مناطق است.
ائتلاف زیدیان و عباسیان در عصر اول عباسی؛ زمینه ها، عوامل، پیامدها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گسترش آرای زیدبن علی(م. 122) و حمایت زیدیان از رهبران حسنی، زیدیه را به فرقه ای تأثیرگذار در عرصه های مختلف تبدیل کرد. از سویی دیگر نخستین خلفای عباسی، برای پایان دادن به قیام های شیعی و دست یابی به اقتدار پایدار، از هر راهی استفاده می کردند. یکی از روش های اصلی خلفای عباسی برای رسیدن به این هدف نفوذ در بین گروه های شیعی، بوده است. محور اصلی مقاله حاضر، پاسخ به این پرسش است که آیا در عصر اول عباسی بین عباسیان و زیدیان ائتلافی برقرار شده است؟ بررسی تعاملات این دو گروه، وجود جریانی موسوم به ضعفا را در بین زیدیه نشان می دهد که برخی باورهای آنها، هم چون جواز امامت مفضول، مرز فکری آنان را با خلفای عباسی کم رنگ می کرد. مقاله با این جمع بندی به پایان رسیده است که ظاهراً خلفای عباسی با بهره برداری از زمینه های موجود موفق به ائتلاف با زیدیان و اثرگذاری بر آنها شده اند.
آستانه های مازندران
نوروز در ادبیات عرب
فرقه مرجئه در بستر سیاست و حاکمیت امویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات پس از رحلت پیامبر(ص)، همچنانکه بر سایر وجوه جامعه نوپای اسلامی اثر گذاشت، در پیدایش فرقه مرجئه نیز موثر بود. در این میان، جهتگیریهایی که در پی جنگ جمل و صفین پدید آمد، بر تمایلات سیاسی و مذهبی مسلمانان ازجمله آشکار شدن گرایشهای مرجئی تأثیر بیشتری داشت. مرجئه اولیه که با پرهیز از قضاوت در مورد دو جبهه علوی و عثمانی، اعلام موجودیت کرده بودند؛ بمرور توجیه کلامی مناسبی در تأیید سکوت خود بکار بستند که همانا به تعریف خاص ایشان از ایمان، یعنی نقطه ثقل تفکر مرجئی، منتهی شد. این برداشت که بر کنش سیاسی آنها تأثیر مستقیم داشت، بجریانی اثرگذار در سیر تحولات سیاسی- فرهنگی در اسلام تبدیل گردید؛ تا جاییکه همگرایی یا واگرایی آنها با حاکمیت بنی امیه و سهم ایشان در میزان مشروعیت امویان، محل بحث جدّی بوده است. نوشتار حاضر با طرح این سوال که: رویکرد کلامی مرجئه و ماهیت قدرت در نزد ایشان در سیر تحولات سیاسی قلمرو اسلامی در خلافت اموی چه تأثیری داشت؟ بر آن است با رویکردی تبیینی-تفسیری، ضمن مروری بر بینش اعتقادی مرجئه و جایگاه آنها در مقابل جریان خوارج؛ دو دیدگاهی را که به همسویی یا رویارویی مرجئه با خلافت اموی باور دارد، مورد نقد و بررسی قراردهد.
حیات اجتماعی اقلیت های دینی در دوره آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دولت آل بویه در سه حوزه جغرافیای متفاوت با تشکیلات درباری و دیوانی، فضای تساهل و تسامح، فرصتی را برای فعالیت تمام اقشار مختلف اجتماعی، از جمله سایر ادیان بزرگ الهی که تقریبا در اکثر مناطق ایران این دوره به صورت پراکنده بودند، فراهم آورد. حاکمان آل بویه از اقلیت های دینی به ویژه گروه نخبه و برگزیده حمایت کرده و از آنان با توجه به تخصص و کارایی شان در بخش های مختلف سیاسی- اجتماعی، در مناصب اجرایی در دربار و دیوان استفاده کردند. به طوری که، مسیحیان بیشترشان به فعالیت های علمی مانند کاتبی و طبابت، یهودیان به امور تجاری و صرافی، زرتشتیان در زمینه کشاورزی و دامداری و صابئیان اکثرا به حرفه های کارگاهی و علمی پرداختند. با وجود مشارکت اقلیت های دینی در عرصه های مختلف و تلاش حاکمان برای حمایت و احقاق حقوق آنها، در برخی مواقع، حقوق اقلیت ها به شکل های مختلف مانند غارت، مصادره اموال، ویران شدن خانه ها و مغازه های شان، پایمال می گردید. در نتیجه مانند ادوار قبل و بعد، بتدریج به حاشیه رانده شده و از بسیاری امتیازات سیاسی- اجتماعی به علل مختلف محروم می شدند. با عنایت به آنچه گفته شد، مساله این است که، واکنش و نحوه برخورد اقلیت های دینی در قبال تساهل و تسامح آل بویه به چه شکل بوده است؟ مقاله حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی نقش اجتماعی اقلیت های دینی در این دوره بپردازد.
سیاست های مذهبی و وضعیت علمی و آموزشی شامات(از اتابکان زنگی تا پایان ممالیک)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رشد جریان های شیعی همواره یکی از دل نگرانی های حکومت ها در منطقه راهبردی شامات شامل سرزمین های فعلی سوریه، لبنان، فلسطین و اردن از قرون نخست اسلامی به این سو بوده است. حاکمان این منطقه از زمان اتابکان زنگی (521 624ه .ق) تا پایان عصر ممالیک (650 922ه .ق) بخشی از سیاست خود برای تقویت مذاهب اهل سنت را در قالب مدرسه سازی دنبال کردند. این امر به رشد علوم نقلی و به دلیل فقدان پویایی لازم به رواج سلفی گری انجامید. در این دوره زمانی، شیعیان نیز با استفاده از همین روش مدرسه سازی توانستند زمینه رشد اندیشه های شیعی و گسترش آن در مناطق دیگر را فراهم آورند. این نوشتار در پی آن است با واکاوی منابع دست اول تاریخی، سیاست های مذهبی و سپس وضعیت علمی و آموزشی شامات را در این مقطع زمانی بررسی کند.
آذرکیوانیان؛ تاریخ سازی و بازآفرینیِ تاریخی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در تلاش است تا به بررسی افکار و اندیشه های آذرکیوان، پیروان او و متون دساتیری بپردازد. خاستگاه زمانی آذرکیوانیان قرون دهم و یازدهم هجری قمری – دوره صفویه- می باشد و بیشترین اقتباس از تاریخنگاری آن ها مربوط به تاریخ نگاری دوره قاجار است. اهمیت موضوع مورد بحث نیز در نوع افکار و اندیشه های آذرکیوان و پیروان او است؛ گروهی که با تلفیق عقاید زرتشتی، اسلامی و بودایی با اندیشه های فلسفی اشراقی و بودایی در پی ایجاد رویکردهای دگراندیشانه بوده و با تاریخ سازی و داخل کردن رویکردهای فرا روایتی از اساطیر، اشخاص و وقایع تاریخی ایران، زمانه ای فرای روایت های تاریخی برای گذشته ایران بازپردازی کرده بودند. پژوهش حاضر به روش توصیفی–تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده و شاخص بررسی خود را بر روی متون دساتیری قرار داده است. این نوشتار به این نتیجه رسیده است که آذرکیوانیان با آن که از دامان زرتشتیان برخاسته اند اما به دلیل پردازش های فکری و بازآفرینی-های اعتقادی، نگرشی متفاوت با زرتشتیان داشته و مورد قبول آن ها قرار نگرفته اند. دیگر آن که بر اساس گزارش سازی های آذرکیوانیان بسیاری از اخبار و مواردی را که آنان در خصوص روابط اجتماعی خود با دیگر گروه های اجتماعی مطرح کرده اند به دلیل یک سویه بودن باید مورد تردید قرار داد.
تشع ایرانی و تسنن عثمانی: پژوهشی بر منازعات شیعی- سنی در عتبات عالیات قرن نوزدهم (با تکیه بر اسناد آرشیو عثمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدمت اختلافات شیعه و سنی در عراق و رقابت های مذهبی میان دو مذهب که گاه به نبردهای خونین نیز منجر می شده است به سال های بسیار دور بازمی گردد. در دوره حاکمیت عثمانی بر عراق و ظهور قدرت صفوی در مرزهای شرقی این سرزمین اختلافات مزبور وارد مرحله جدیدی شد و علاوه بر ماهیت مذهبی، ماهیت سیاسی نیز به خود گرفت. با ورود به قرن نوزدهم و ارتقای روابط دولت ها در چارچوب دیپلماتیک و پایبندی آنها به حفظ حقوق اقلیت های درون حاکمیت دایره آزادی فعالیت های مذهبی شیعیان در سرزمین های درون عثمانی از جمله عراق نیز وسعت یافت. با اینحال رقابت ها و کشمکش های فرقه ای شیعه سنی میان مردم همچنان باقی ماند و در مقاطعی منجر به دخالت های سیاسی نظامی دولتین برای حل بحران شد. موقعیت ژئوپلتیکی عراق و ویژگی های فرهنگی-جمعیتی این بخش از امپراطوری عثمانی، تعاملات شیعه و سنی را در عراق با پیچیدگی های خاصی همراه می کرد و بر ماهیت سیاسی آن بیش از پیش می افزود. این مقاله به مطالعه منازعات شیعه-سنی در عتبات عالیات و بررسی عوامل دخیل در بروز این منازعات و نیز چگونگی تأثیر آن در مناسبات سیاسی ایران و عثمانی طی قرن نوزدهم می پردازد.
رموز «الش-ELCHE»
بررسی نهضت توابین از دیدگاه ابراهیم بیضون
حوزه های تخصصی:
جنبش توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی و یارانش یکی از مهترین جریانات سیاسی – مذهبی در تاریخ اسلام بعد از نهضت عاشورا است که جهت انتقام از قاتلان امام حسین انجام گرفت. این جنبش شیعی از ابعاد اجتماعی مورد توجه تاریخنگاران مدرن عرب از جمله ابراهیم بیضون قرار گرفته است. ایدئولوژی اصلی جنبش توابین توبه و پشیمانی بدلیل عدم همراهی با امام حسین در واقعه عاشوراست. نهضت توابین علاوه بر مبانی و اصول مذهبی دارای ابعاد سیاسی تشکیل حکومت علوی بود، که نظریه خروج آنها بر ضد حاکم ظالم زمینه ساز قیامهای بعدی شیعه بر ضد نظامهای اموی و عباسی شد. بررسی و واکاوی نهضت توابین از دیدگاه ابراهیم بیضون با روش تحلیلی-تفسیری، مسأله اصلی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد.
بررسی تطبیقی اندیشه بیداری اسلامی (مسأله وحدت) در آراء سید جمال الدین اسدآبادی و امام خمینی
حوزه های تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی و امام خمینی، دو نماینده بارز جریان بیداری اسلامی در دو دوره مختلفند که دایره شمول اندیشه و آراء این دو در زمینه بیداری اسلامی گسترده است. در این گستردگی وجوه تشابه و تفارق در کلیات و جزئیات آراء وجود دارد. مسأله وحدت (وحدت اسلامی، وحدت ملل مسلمان و غیره) از کلیات مشابه با جزئیات متفاوت است که جایگاه مشخصی در مجموعه اندیشه های دو متفکر دارد. در مورد سید می توان گفت که وحدت، بن مایه و اساس مبارزه سیاسی وی بوده و در آراء امام خمینی این مسأله جزئی مهم از مجموعه فکری ایشان را تشکیل می دهد. بنابراین هدف این مقاله بررسی اندیشه وحدت نزد سید جمال الدین و امام خمینی است. به نظر می رسد نظریه پردازی دو متفکر در باب وحدت، تحت تأثیر شرایط مختلف به ویژه شرایط سیاسی زمان و کیفیت مبارزه سیاسی آن ها بوده است.
بررسی عملکرد متکلمان شیعة امامی در مواجهه با چالش های تقریب مذاهب در عصر سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قدرت یابی سلجوقیان (429-552 ق) در ایران و عراق و ائتلاف نیروهای سیاسی مذهبیِ اهل سنت (سلطنت و خلافت)، موجب رشد نفوذ حدیث گرایانِ سنی مذهب شد. همچنین در اثر عملکرد واگرای انه برخی مراکز علمی عصر و تقابل رویکرد عقل گراییِ شیعی و سنت گراییِ اهل تسنن و... همگراییِ شیعه و سنی با چالش هایی مواجه گردید. در این اوضاع متکلمان اهل تسنن در عرصه تقریب شیعه و سنی موضع انفعالی داشتند ولی متکلمان شیعه در این عرصه فعال تر شدند، زیرا منازعات فرقه ای، ائتلاف نیروهای سیاسی مذهبی اهل سنت، عملکرد واگرایانه ی مراکز آموزشی نظیر نظامیه ها و... سبب گرایش کمترِ اهل تسنن به تقریب شده بود. درمقابل، متکلمان شیعه با علم به وضعیت شیعیان در بغداد و ری به دلیل مجاورت با مراکز سیاسی مذهبی اهل تسنن، تضعیف پشتوانه سیاسی و کسب تجربه از حوادث تلخ منازعات فرقه ای دریافتند که حفظ میراث شیعه با تقریب میسر است. البته در درون جوامع شیعی، تقابل مکتب متکلمان و محدثان، تندروی های اسماعیلیه و جریان غلّو، نیز بحث تقریب را به چالش می کشید. این پژوهش درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و برپایه منابع کتابخانه ای، راهکارهای متکلمان شیعة امامی را درجهت تقریب، از طریق طرح مشترکات دینی، فقه مقارن، برگزاری کرسی درس مشترک، مناظره، پاسخگویی به شبهات و اتهامات علیه شیعه و آشکارساختن تفاوت شیعه امامی با سایر انشعابات تشیع و ... بررسی و تحلیل نماید.
بستر شناسی تعامل بنی رستم، در شمال افریقا با امویان اندلس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اباضیه یکی از فرقه های مهم اسلامی است که در افریقیه نفوذ کرد. پیروان این فرقه در قرن دوم هجری، دولت بنی رستم (160-296ه .ق) را در مغرب اوسط تأسیس کردند. بنی رستم روابط سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دوستانه ای با امویان اندلس (138-422ه .ق) برقرار کرد. این دو دولت، تنها دولت های غرب جهان اسلام بودند که روابط خوبی با یکدیگر داشتند. عوامل متعددی سبب همگرایی و پیوند مستحکم بین دو دولت گردید. مهمترین این عوامل، دشمنی عباسیان، مخالفت های ادریسیان و اغلبیان با هر دو دولت و اهمیت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بنی رستم برای امویان اندلس بود. نفوذ اباضیان در اندلس سبب شد به تدریج دو دولت بنی برزال و بنی دمر به عنوان مهم ترین دولت های اباضی در اندلس پایه گذاری شوند. در این مقاله سعی شده است با بررسی منابعِ کهن بنی رستم، اباضیه و تاریخ اندلس، سیر تاریخی روابط بنی رستم و امویان اندلس روشن شود.