فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۵۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
عبارت sein + zu + Infinitiv به دلیل مفهوم مبهم آنکه هم به معنی امکان و هم به معنی الزام میباشد، به عنوان قسمت مهمی از مبحث «عبارات چندوجهی» در آلمانی محسوب میشود. به همین دلیل این ترکیب دستوری با افعال کمکی «توانستن» و «بایستن» از نظر معنایی در رقابت است، گرچه این عبارت در اکثر موارد به معنای «امکان» است. سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که چه عوامل زبانی و غیرزبانی در این مورد نقش ایفا میکنند که شنونده باتوجه به آنها تشخیص دهد که کدام معنای این ترکیب دستوری مدنظر گوینده میباشد. در این رابطه چهار عامل مهم مطرحاند که عبارتند از: زمینه گفتار، موقعیت گفتار، فحوای کلام، نوع متن و وجود بعضی از ادات جمله. با در نظر گرفتن و بررسی این موارد میتوان به مفهوم واقعی Der modale Infinitiv mit "sein" پی برد.
صرف و واژگان: واژه سازی و زایایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به ارتباط بین صرف و واژگان پرداخته می شود و نیز به مسئلة تولید کلمات بالفعل و بالقوه و محل ساخت و نگه داری آنها اشاره ای می گردد. همچنین بسامد واژه های با قاعده و بی قاعده مورد مطالعه قرار می گیرد. زایایی صرفی از منظر کمیت و کیفیت، بررسی و در پایان نیز رابطة بسامد و کاربردشناسی مطالعه می شود.
نحوة ترکیب افعال مرکب فارسی با دو پایة واژگانی بر مبنای دیدگاه کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنوان این تحقیق نحوة ترکیب افعال مرکب فارسی با دو پایة واژگانی بر مبنای دیدگاه کمینه گرایی است. در این تحقیق، نحوة تشکیل تعدادی از افعال مرکب دو تایی در چهارچوب کلی کمینه گرایی[1] بررسی می گردد. هدف از این تحقیق مطالعة ساختاری معنایی این نوع افعال و دستیابی به روابط معنایی و واژگانی میان اجزای تشکیل دهندة آنهاست. منظور از افعال مرکب دوتایی، افعال مرکبی هستند که دو وابسته (پایه واژگانی) قبل از هسته (عنصر فعلی) آنها قرار دارد.
نتیجه اینکه این افعال مرکب دوتایی، در چهار گروه طبقه بندی می شوند:
گروه اول: رابطة واژگانی میان دو وابسته از نوع هم معنایی نسبی بوده، رابطة معنایی آنها از نوع نشان داری معنایی است.
گروه دوم: رابطة واژگانی آنها از نوع تقابلی و رابطة معنایی آنها از نوع نشان داری توزیعی است.
گروه سوم: رابطة معنایی آنها از نوع نشان داری صوری است.
گروه چهارم: رابطة معنایی آنها از نوع تکمیلی و حوزة کاربردی دو وابسته قبل از هسته یکسان است.
به عنوان نتیجة کلی می توان گفت که در تمامی این افعال مرکب دوتایی، صورت بی نشان دور از هسته و صورت نشان دار نزدیک به هسته قرار گرفته است.
شناسهها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئوس مطالبی که در این مقاله مورد بحث و تدقیق قرار گرفته عبارتند از: بحث در مورد حصول (Actualisation)، تعریف (Détermination)، تخصیص (Caractéristation) و شناسهها بهطور اعم و سپس بهطور اخص در مورد حرف تعریف (Articles)، شکلها و ارزشهای متفاوت آنها یعنی: الف) حرف تعریف معرفه (Article défini) با ارزشهای 1 ـ شهرت عام و منحصر به فرد بودن (Valeur de notoriété) 2 ـ ارزش تاکیدی (Valeur emphatique) 3 ـ ارزش ملکی (Valuer possessive) 4 ـ ارزش اشاره (Valeur démonstrative) 5 ـ ارزش توزیعی (Valeur distributive) و ارزشهای خاص دیگر. ب) حرف تعریف نامعین (Article indéfini) با ارزشهای 1 ـ تعمیمدهنده (Valeur généralisante) 2 ـ ارزش واحد و یگانه (Valeurd`unicité) 3 ـ ارزش تاکیدی (Valeur emphatique) 4 ـ ارزش معرفی (Valeur de présentation) و ارزشهای خاص دیگر.
همانندیهای نوشتاری و یادگیری واژگان تأثیر ایجاد آگاهی از همانندیهای نوشتاری درون زبانی واژگانی در درک و تولید واژگان زبان دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی تأثیر ایجاد آگاهی از همانندی های نوشتاری در درک و تولید واژگان زبان دوم، چهار گروه از دانشجویان درس زبان عمومی برگزیده شدند که از دو گروه به عنوان گروه های آزمایشی و از دو گروه به عنوان گروه های کنترل استفاده شد. افراد گروه های آزمایشی از شباهت ها و تفاوت های نوشتاری واژگان آگاه شدند، ولی چنین کاری درباره افراد گروه های کنترل انجام نشد. در پایان دوره آزمایشی برای مقایسه درک واژگانی، از یکی از گروه های آزمایشی و یکی از گروه های کنترل، آزمونی چند گزینه ای انجام گرفت. با هدف مقایسه تولید واژگانی، به دو گروه باقیمانده یک فعالیت تولیدی زبانی داده شد. فرایند آماریANOVA نشان داد که بین میانگین نمرات گروه ها تفاوت های معنی داری وجود دارد. آزمون Scheffe هم نشان داد که آگاهی از همانندی های نوشتاری واژگانی، هم در درک و هم در تولید واژگان زبان دوم، تأثیر مثبت دارد.
جایگاه فرهنگی کلمه در آموزش زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بحث آموزش زبان، کلمات ـ در مقام عناصر انتقالدهنده معنا ـ عامل مهم برقراری ارتباط و درک متقابل بهشمار میروند. فرهنگهای لغت نیز ابزاری برای درک معنای اولیه کلمات هستند. اما بعضی وقتها با وجود مراجعه به فرهنگ لغت، دریافت درست مترادف یک کلمه یا یک اصطلاح، زبانآموز را در سطوح میانی و پیشرفته یادگیری زبان، دچار مشکل میکند. چرا که بعضی از کلمات و اصطلاحات که ریشه در عمق باورهای جامعهای زبانی دارند، در فرهنگهای لغت، تنها با معنای تحتالفظیشان آورده شدهاند، بیآنکه اشارهای به معنای ثانویهشان شده باشد. این مقاله به بررسی نقش کلمات در انتقال فرهنگ میپردازد و چگونگی آموزش معنا و ابعاد فرهنگی کلمات، پرسش اساسی آن است. در این مقاله به شکلی خاص به بررسی مشکلات فرهنگی آموزش زبان فرانسه و کلمات و اصطلاحات آن به زبانآموزان فارسی زبان در ایران خواهیم پرداخت. در انتها راه کارهایی برای آموزش مفاهیم و ابعاد فرهنگی واژگان مطرح خواهد شد.
رویکرد دستور زایشی و برخی دستورهای منشعب از آن به واژه و مدخلهای واژگانی و مقایسه آن با مدخلهای واژگانی در برخی فرهنگهای دوزبانه انگلیسی - فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به نحوه نگرش دستور زایشی و همچنین برخی دستورهای منشعب از دستور زایشی به واژه و مدخلهای واژگانی، از آغاز شکل گیری تا دهه نود میلادی، پرداخته شده است. دستور زایشی بیشتر به یک نظریه نحو- محور معروف است و ممکن است سایر جنبه های زبانی که در این نظریه مورد توجه قرار گرفته اند از دیده ها مخفی مانده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد. این مقاله نشان می دهد که اهمیت واژه و مدخلهای واژگانی در نظریه زایشی همپای دیگر نظریه ها از دهه پنجاه میلادی تا اواخر دهه نود به مرور رو به ازدیاد بوده است. شاید بتوان ادعا کرد که در حال حاضر اطلاعاتی که در صورتهای متاخرتر نظریه زایشی و برخی رویکردهای منشعب از آن در مدخلهای واژگانی ارائه می شود کاملترین اطلاعاتی است که می توان در مدخلهای واژگانی لحاظ کرد. در ادامه مقاله با بررسی یک مدخل واژگانی در سه فرهنگ لغت دو زبانه انگلیسی - فارسی نشان داده شده که در این فرهنگها اطلاعات متفاوتی، چه به لحاظ کمیت و چه کیفیت، در مدخلهای واژگانی ارائه شده که در عین حال حتی در کاملترین فرهنگ نیز این میزان اطلاعات کمتر از اطلاعاتی است که در صورتهای متاخرتر دستور زایشی و برخی رویکردهای منشعب از آن برای مدخلهای واژگانی در نظر گرفته شده است. نتیجه آنکه: باوجودآن که به دلیل محدودیت فضای فرهنگهای غیر الکترونیکی و فراوانی و حجم زیاد مدخلهای واژگانی در نظریه های یاد شده، ممکن است امکان ارائه مدخلهای واژگانی به صورتی که در این نظریه ها آمده وجود نداشته باشد اما این بدان معنا نیست که با الهام از این نظریه ها نمی توان به غنای مدخلهای واژگانی در فرهنگهای لغت افزود. بنابراین راه گرچه دشوار اما پیمودنی است.
بررسی پایایی خودارزیابی زبانآموزان در استنتاج معنای واژگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی پایایی (reliability) خودارزیابی (self assessment) دانش واژگانی (lexical knowledge) در متن و نقش توانش زبانی بر آن، می پردازد. این پژوهش در سه مرحله انجام شده است. در مرحله نخست، زبان آموزان، آزمون توانش زبانی را پاسخ گفتند و میزان درک خود از معنای 40 واژه مشخص شده در متن را تعیین کردند. در مرحله دوم، از آن ها خواسته شد تا ترجمه، مترادف، متضاد و یا توضیح واژگانی را که در مرحله قبل میزان درک خود از آنها را مشخص کرده بودند، فراهم آورند. در مرحله سوم آن ها میزان دانش خود از واژگان مشخص شده در مرحله اول را ارزیابی کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که خودارزیابی زبان آموزان معتبر نیست و تحت تاثیر توانش زبانی آن ها قرار دارد. از این رو پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که مدرسان زبان ضمن تشویق زبان آموزان به حدس واژگان ناآشنا در متن، آن ها را به طور مستمر به بازنگری و بررسی معنای حدس زده ترغیب کنند.
دگرگونیهای صرفی نحوی در تقابل رویارویی مقولات صرفی نحوی در زبان فارسی و آلمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدیهی است که زبان آموزان بومی به هنگام فراگیری زبان بیگانه ساختارهای زبان مادری خود را بر زبان بیگانه اعمال می کنند. عنصر تداخل به عنوان یک پدیده زبان شناختی به زبان آموز امکان می دهد تا عناصر زبان بیگانه را به سهولت بیاموزد. در این خصوص نظریه های زبان شناسی مقابله ای اهمیت مهمی دارد. بر این اساس در مقاله حاضر توصیف نمونه وار حوزه بحث انگیز مقولات دستوری در زبان آلمانی و فارسی ارایه می شود. اهمیت نوشته حاضر این است که مدرسان زبان هر آنچه که دانشجویان در تمایزات دستوری از یادگیری زبان ارایه می دهند در نظر بگیرند. با منظور نمودن پدیده تقابل این مشکل تا حدودی حل می شود که زبان آلمانی به عنوان زبان بیگانه از دیدگاه هر زبان آموز بومی قابل فهم و درک باشد.
گونه شناسی تبیین واژگان دینی در روایات معصومان (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درصد قابل توجهی از روایات معصومان(ع) در تبیین و توضیح واژگان وارد شده است. با بررسی این روایات روشن می¬شود که توضیحات معصومان از واژگان، چه واژگان قرآن یا واژه¬های دیگر روایات، از یک نوع نبوده، بلکه از تنوع خاصی برخوردار است. پاره¬ای از توضیحات از سنخ معناشناسی لغوی، پاره¬ای از مقوله تبیین و تفسیر، در مواردی نیز از نوع بیان تأویلی و گونه¬های دیگر است. این مقاله درصدد شناسایی گونه¬های مختلف تبیین واژگان در روایات معصومان و در کنار آن، توجه به توسعه معانی کلمات در این روایات است.
بازیابی واژگانی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ، هدف ورود به مباحث فنی و گاه پیچیده زبان شناسی نیست بلکه بیان یک واقعیت بسیار ساده و در عین حال ، قابل استفاده در امر واژه سازی زبان فارسی است . بدین معنا که با توجه به عملکرد طبیعی زبان برای بی نیاز کردن آن از خیل لغات و تعبیرات و اصطلاحات بیگانه ، طریقی بسیار ساده و در دسترس ، اما تقریبا فراموش شده در اختیار ماست که با شناسایی محققانه آن ، مقداری از مشکل واژه سازی و معادل گزینی برطرف می شود و آن عبارت است از به کارگیری مجدد واژگان کهنتر زبان ، که به دلیل تحولات آوایی و فرآیندهای واجی ، شکل جدیدتری از آنها در زبان پدید آمده است که ...
زایایی و استثنا در قواعد دستوری ( بررسی صفت نسبی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دستورهای زبان فارسی دو اشکال مهم است : یکی اینکه بررسی نمی شود که قواعد دستوری زایاست یا نیمه زایا یا سترون ؛ دیگر اینکه در قواعد زبانی معمولا دارای استثنا هستند ، نه تنها استثناها آورده نمی شود بلکه حتی نامی از وجود استثنا نمی برند . در این گفتار ، نمونه تکواژهای نسبی ساز و استثناهای آنها بررسی شده است .
محدودیت های صرفی و نحوی در زایایی فرایند اشتقاق در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان زایایی ساختواژی و تعداد محدودیت های حاکم بر عملکرد زایای فرایندهای ساختواژی رابطة معکوس وجود دارد؛ به این ترتیب که با افزایش تعداد این محدودیت ها، زایایی ساختواژی کاهش می یابد. گروهی از محدودیت های زایایی ساختواژی، ساختاری هستند که از آن جمله می توان به محدودیت های صرفی و نحوی اشاره کرد. محدودیت های صرفی شامل طبقة صرفی پایه، ساخت صرفی پایه و وند موجود در آخرین لایة پایه و محدودیت های نحوی شامل محدودیت های چهارچوب زیرْمقوله ای و ساخت موضوعی هستند.
فرایند انضمام اسم: رویکرد نحوی یا صرفی (بر مبنای نمونه ای از داده های زبان فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند انضمام اسم، یکی از زایاترین شیوه های واژه سازی در زبان ها، به ویژه در زبان فارسی است. این فرایند بر مبنای انضمام (پیوند) یک هستة اسمی (عمدتاً موضوع درونی فعل) به هستة فعل واژگانی شکل می گیرد و برون داد آن یک فعل انضمامی عمدتاً لازم (و بعضاً متعدی) است که ساختار موضوعی اش در درون فعل مرکب ارضا شده است. این برون داد، خود می تواند پایه ای برای اشتقاق های دیگر باشد. معمولاً فرایند انضمام اسم را با دو رویکرد نحوی و یا صرفی تبیین می کنند. رویکرد نحوی، بر مبنای حرکت نحوی هستة اسمی به سمت فعل و سپس پیوند این دو با هم و تشکیل یک فعل مرکبِ انضمامی است. رویکرد صرفی بر این اساس است که دو ستاک اسم و فعل از واژگان انتخاب می شود که ترکیب آن ها با یکدیگر، فعل مرکب انضمامی را به دست می دهد که در حوزة واژگان و با استفاده از قاعدة واژه سازیِ ترکیب به وجود آمده است. در این نوشتار، فرایند انضمام اسم با رویکرد صرفی توجیه پذیرتر است؛ به این دلیل که میزان زایایی و تعمیم این فرایند در واژه سازی بر طبق رویکرد صرفی افزایش می یابد.
ساخت و صرف فعل سادة بلوچی و مقایسة اجمالی آن با فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ساخت و صرف فعل ساده در دو زبان ایرانی نو بلوچی و فارسی مقایسه شده است. مقایسه ها نشان می دهد که مقولات ساخت و صرف فعل ساده در بلوچی و فارسی از بعضی جنبه ها شبیه و از سایر نظرها متفاوت است . به طورکلی محتوای مقاله نشان می دهد که :
1- تعداد فعلهای ساده در بلوچی امروزی نسبت به فارسی به مراتب بیشتر و توانایی بالقوة آن برای ساخت واژگان جدید از طریق اشتقاق به مراتب راحت تر است.
2- تفاوتها و تشابهات تا حد زیادی براساس اصول قانون مند زبانهای ایرانی است.
3- بلوچی بسیاری از ویژگیهای فعلهای سادة زبانهای ایرانی قدیم تر را نسبت به فارسی بیشترحفظ کرده و فارسی مشمول تحولات تاریخی بیشتری شده است .
4- استفادة متقابل از ویژگیهای ساختی و صرفی فعلهای سادة زبانهای بلوچی و فارسی می تواند در توانمندسازی یکدیگر این زبانها به کارآید.
رده بندی خصوصیات اصوات زبان روسی وتوصیف حیطه های کاربردی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آواشناسی بخشی از زبان شناسی است که به بررسی اصوات زبان در جریان گفتار می پردازد. حیطه اصوات و گفتار زبان‘ جوهر و اصل آن محسوب می شود. به همین علت است که آواشناسی جایگاه مستقلی در زبان شناسی دارد. از موضوعات مهم مورد تحقیق در آواشناسی روسی‘ بحث درباره اصوات (pe?? (3ByK? به کار گرفته شده در زبان‘ از دو جنبه مختلف است‘ یعنی از نظر فیزیکی و از نقطه طرز ادای آنها. از وظایف مهم دیگر آواشناسی‘ تعیین دقیق اصوات و واج های زبان و تبیین چگونگی روند تغییرات آن در مقایسه با گذشته و بیان علل فرآیندهای در زمانی یا همزمانی آنهاست. در این مقاله به چگونگی بررسی اصوات زبان روسی در ابعاد شنیداری (آکوستیکی) و گفتاری (فیزیولوژیکی) به سبک همزمانی پرداخته می شود. با این حال به واسطه ارتباط نزدیک اصوات با نظام صوتی زبان در مواردی نیز برای تبیین‘ مقایسه و تمایز صوت از واج‘ ناچار مواردی از مشخصه های واج‘ عنوان می شود. نکته مهمی که این مقاله به آن پرداخته است‘ تفکیک مقوله آواشناسی (?oHeT?Ka) از واج شناسی (?oHo?or??) است.
نگاهی به ساختمان داخلی و طبقه بندی صرفی ترکیب های واژگانی بهووریهی در زبان فارسی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پنج فصل تدوین شده است، که شامل مسائل زیر است:1- روش پژوهش، طرح پرسش ها و فرضیه ها، طرح مساله و اهمیت پژوهش.2- ارائه توصیفی از مهمترین اصطلاحات بکار رفته در پیکره تحقیق. 3- گزارشی از مهم ترین دستاوردهای زبان شناسان و سایر اندیشمندان مرتبط با موضوع تحقیق. 4- تحلیل داده های جمع آوری شده. 5- نتیجه گیری. این تحقیق به دو روش استقرایی...