فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۷٬۷۶۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
215 - 240
حوزه های تخصصی:
محی الدین ابن عربی، مقام ویژه ای برای امیرالمؤمنین(ع) قائل است؛ او منزلت امام را فراتر از همه آحاد امت اسلامی و حتی فراتر از انبیای دیگر دانسته و ایشان را با القابی مانند سید عالمیان، پیشوای عالم، سر انبیاء، نور عالم، نزدیک ترین مردم به پیامبر(ص) و قسیم بهشت وجهنم خوانده است. او براین باور است که امام علی(ع) همراه و ملازم با حق بوده و فهم ویژه قرآن به ایشان عطا شده است و بر سایر خلفا برتری دارد. در این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی و میان رشته ای، همه مقامات یاد شده و ویژگی های ممتاز و جایگاه حقیقی و حقوقی امام علی(ع) در اندیشه ابن عربی مورد واکاوی قرار گرفته است. حاصل پژوهش اینکه مقام شامخی که شیخ برای امام علی(ع) قائل است جز برای حضرت ختمی مرتبت(ص) برای هیچ احدی چنین عظمت و منزلتی قائل نیست. او در واقع امامت باطنی وجایگاه حقیقی امام را که بسا رفیع تر از امامت ظاهری است، آشکارا پذیرفته است و در پاره ای از آثار خود از امامت ظاهری آن جناب نیز سخن گفته و آن را در مواردی به صورت غیر مسقیم و با کنایه بیان کرده است.
سفر معنوی بر اساس سیر دیالکتیکی در فلسفه افلاطون و تطبیق آن با سفرهای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
89 - 104
حوزه های تخصصی:
در فلسفه افلاطون و سنت عرفان اسلامی، عالَم و آدم دارای دو بعد جسمانی و روحانی معرفی شده اند. بعد روحانی انسان میتواند در عوالم هستی سفر معنوی صعودی و نزولی داشته باشد. در عرفان اسلامی، طی مراتب هستی، یعنی حضرات خمس، در سفرهای چهارگانه توضیح داده شده است که شامل سفر از خلق به حق، سیر در حق، سفر از حق به خلق و در نهایت سیر با حق در خلق میباشد. سفر معنوی در فلسفه افلاطون نیز با استفاده از سیر دیالکتیکی، تمثیل خط و تمثیل غار قابل تبیین است. افلاطون بطور کلی به این سفر معنوی پرداخته و قصد تقسیمبندی مراتب آن را نداشته است، اما میتوان آراء او را بطریقی صورتبندی کرد که بر این چهار سفر مطابقت پیدا کند. در این صورت، سفر معنوی در فلسفه افلاطون این چهار مرحله را شامل خواهد شد: سفر از سایه ها به عالم مُثُل، سیر در مُثُل، سفر از عالم مُثُل به عالم محسوس، و در نهایت، سیر با مُثُل در سایه ها. بدین ترتیب، سفر اول، دوم و چهارم با اختلافاتی که این دو تفکر در نگاه به برترین مراتب هستی و انسان کامل دارند، بصورت واضحتری قابل تطبیق است. سفر سوم گرچه قابل تطبیق است، ولی تطبیق در آن بصراحت سه سفر دیگر نیست. نگاه دینی عارفان، تأکید آنان بر ریاضت و تزکیه نفس و فاصله زمانی طولانی که میان طرح این دو نوع اندیشه وجود دارد، از مواردی است که تفاوتهایی عمیق بین آنها ایجاد کرده است.
اخلاق فلسفی و اخلاق توحیدی از منظر علامه طباطبایی بازخوانیِ مبانی و آثار تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
175 - 190
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش مطالعه تطبیقی میان اخلاق فلسفی و اخلاق توحیدی با مطالعه موردی دیدگاه های علامه طباطبایی است. یافته های این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای در جمع آوری اطلاعات و تحلیل و توصیف عقلانی داده ها به نگارش در آمده عبارت است از اینکه مبنای اخلاق فلسفی بر انسان نگری صرف نظر از مباحث هستی شناختی و صرف نظر از رابطه انسان با نظام وجود و خداوند است و کلیدی ترین مفهوم در این اخلاق، اعتدال است؛ درحالی که مبنا در اخلاق توحیدی رابطه انسان با نظام وجود و به ویژه با خداوند است. اساسی ترین مفهوم در این اخلاق، توحید اطلاقی است. به این معنا که وجود خداوند از چنان اطلاقی برخوردار است که جایی برای غیر باقی نمی گذارد؛ بنابراین، زمینه ای برای شکل گیری رذایل اخلاقی وجود ندارد و شخص موحد با رسیدن به این درجه از معرفت توحیدی، به همه فضایل اخلاقی آراسته می شود؛ بدون اینکه میان حدوث فضایل تقدم و تأخری وجود داشته باشد.
مطالعه مقایسه ای تجسم اعمال در نگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان و دکتر زحیلی در تفسیر المنیر
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
305 - 330
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در تفاسیر مختلف موردبررسی قرار گرفته است، بحث تجسم اعمال است. دو مفسر معاصر، علامه طباطبایی و دکتر زحیلی نیز در تفسیر خود به این موضوع پرداخته و تکوینی یا قراردادی بودن جزای اعمال را بر اساس دیدگاه خود تبیین کرده اند. دکتر زحیلی در آثار خود، بحث تجسم اعمال را با عنوان مستقلی مطرح نکرده است، اما در میان مطالب تفسیر المنیر، دو دیدگاه درباره تجسم اعمال ارائه داده است که عبارت اند از: حضور عمل در قیامت به عنوان کیفر و پاداش که همان تجسم اعمال است و قرار دادی بودن پاداش و کیفر اعمال. علامه طباطبایی نیز در تفسیر المیزان، با نقد و بررسی دیدگاه های مختلف، مسئله تجسم اعمال و رابطه تکوینی بین عمل دنیایی و ظهور و حضور این عمل درآخرت را به عنوان پاداش یا کیفر اعمال اثبات کرده است. وی درنهایت آیاتی را که به پاداش وکیفر قراردادی اشاره دارند، تأویل کرده است و آن ها را مناسب با درک و فهم مردم زمان نزول دانسته است. روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و بر اساس تفسیری که علامه ارائه داده اند می توان دریافت که تجسم اعمال هیچ محذور عقلی ای ندارد.
بررسی شبهه طول عمر حضرت مهدی (عج) براساس ادله عقلی و نقلی
منبع:
موعودپژوهی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
23 - 32
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد پاسخ به شبهه بسیار مهم امکان طول عمر حضرت حجت (عج) براساس نگاه عقل و دین است. بسیاری از مستشکلان درون دینی و برون دینی به دلیل اهمیت منجی در ادیان و فطرت بشر به چیستی و چگونگی حیات موعود مورد انتظار توجه و سؤال های متعددی در این باره مطرح کرده اند. این گونه سؤال ها در خاستگاه بین المللی اهمیت و ضرورت بیشتری دارد که می طلبد هر دانش پژوهی در شیوه احتجاج و پاسخ دهی به این شبهات توانمندی لازم را به دست آورد. مقاله حاضر با ادله عقلی ثابت می کند که جهان پهنه بی نهایت ها و ممکن هاست. طول عمر زیاد با پیشرفت های بشری درمقابله با بیماری ها و کنترل سلامتی، امر محال عقلی یا متناقض نیست که قابل توجیه نباشد. نمونه های افراد با طول عمر زیاد در تاریخ بشر نیز مؤید این مطلب است. ازنظر قرآن نیز آیات مربوط به داستان اصحاب کهف، یونس پیامبر (ع)، عزیر نبی (ع) و نوح نبی (ع) نشان دهنده امکان طول عمر بیشتر است. ازنظر روایات، بحث قدرت و اراده الهی که محیط بر تمام کائنات است و بحث اعجاز و خرق عادت بودن حیات امام مهدی (عج) بیشتر به چشم می خورد.
واژگان کلیدی: امام زمان (عج)، پاسخ به شبهات، طول عمر، ادله عقلی، ادله نقلی.
منطق قضایای خارجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
5 - 35
حوزه های تخصصی:
برای تفسیر و تحلیل قضایای حقیقیه و خارجیه، دو روش کلی وجود دارد: نخست تحلیل آن ها درون یک منطق واحد، دوم اختصاص منطق های جداگانه به آن ها. تاکنون بیشتر تفسیرها و تحلیل های قضایای خارجیه و حقیقیه به روش نخست، و درون منطق قدیم یا شاخه ای از منطق جدید صورت گرفته و به ندرت از روش دوم برای این منظور بهره برداری شده است. در این مقاله، می خواهم روش دوم را به کار ببرم و نشان دهم که هرچند منطق مناسب برای قضایای حقیقیه، منطق کلاسیک محمول ها است، منطق مناسب برای قضایای خارجیه، منطق آزاد محمول ها است. نشان می دهم که منطق آزاد محمول ها، که منطقی ناکلاسیک و غیراستاندارد است، قواعد معرفی و حذف سورها را به وجود خارجی اشیا مقید می سازد؛ ازاین رو، مناسب ترین منطق برای قضایای خارجیه است، برخلاف منطق کلاسیک محمول ها که تقیدی به وجود خارجی اشیا ندارد و ازاین رو، برای قضایای حقیقیه مناسب تر است. هم چنین، نشان می دهم که با افزودن منطق موجهات و منطق زمان به منطق های کلاسیک و آزاد محمول ها، تمایز اصول و قواعد قضایای حقیقیه و خارجیه بیشتر می شود و درنتیجه، منطق هایشان متمایزتر می شوند. به طورویژه، نشان می دهم که فرمول های بارکن، بوریدان و عکس بارکن برای قضایای حقیقیه صادق اند و در منطق موجهات و منطق زمان کلاسیک اثبات می شوند؛ درحالی که برای قضایای خارجیه کاذب اند و در منطق موجهات آزاد و منطق زمان آزاد اثبات ناپذیرند.
امکان سنجی عقاب جاهل مرکب از دیدگاه عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
61 - 80
حوزه های تخصصی:
امور اعتقادی در کنار تکالیف عبادی و غیر عبادی از مهم ترین مسائلی است که شریعت مطهر اسلام بدان پرداخته است. ممکن است ادعا شود می توان دلایل محکمی برای لزوم اعتقاد داشتن به اصول دین ارائه نمود. این نوشتار به دنبال پاسخ به این است که باتوجه به حجیت قطع، اگر شخصی به واسطه تشخیص عقل خویش به یک عقیده باطلی ایمان آورد، یا برعکس با استدلال عقلی به مطلبی که در دین برای عموم متدینین ثابت است منکر شود، در این صورت از منظر عقل امکان عقاب دنیوی و اخروی وی چگونه قابل توجیه است؟ همچنین چه آثاری بر این اعتقاد بار خواهد شد؟ با بررسی ادله عقلی و کلمات فقها در می یابیم از آنجایی که حجیت قطع ذاتی است، شخصی که قاطع به یک نظریه است و به اقتضاء قطع خود اعمالی انجام می دهد یا تکالیف واقعی و نفس الامری را ترک می کند، امکان خطاب تکلیفی بر خلاف قطع وی به او وجود ندارد. همچنین این نتیجه حاصل می شود که هرچند در عمل امکان اجبار او به التزام و تظاهر بر خلاف قطعش وجود دارد، اما امکان تغییر واقعی عقیده برای او وجود ندارد. البته اگر جهل او تقصیری بوده باشد وی به خاطر تقصیر خود نه عمل بر طبق اعتقاد، مورد مواخذه و عقاب قرار خواهد گرفت.
فلسفه عرضه اعمال به پیامبر اکرم (ع) و اهل بیت (ص)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
85 - 104
حوزه های تخصصی:
آموزه عرضه اعمال از آموزه های اعتقادی اسلامی است که علاوه بر برخی آیات، تعداد فراوانی از روایات، پشتوانه آن هستند. فراوانی این روایات در حدّ تواتر معنوی است و نیاز به بررسی سندی را مرتفع می سازد. مطابق این آموزه، علاوه بر خداوند متعال که از کردار بندگان باخبر است، همه اعمال بندگان، در اوقاتی معیّن به محضر معصومین؟عهم؟، خصوصاً امام زمان؟عج؟ عرضه می گردد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و نرم افزاری درصدد پاسخگویی به یکی از مهم ترین سؤالات در حوزه عرضه اعمال، یعنی پرسش از فلسفه عرضه اعمال است. یک چالش جدّی در این حوزه این است که چرا فرشتگان نامه اعمال ما را هر هفته، هر ماه و هر سال بر امام زمان؟عج؟ عرضه می کنند؟ این کار چه سودی دارد؟ امام مهدی؟عج؟ بی شک از همه اعمال و رفتار ما در گذشته، حال و آینده خبر دارد. کسی که از همه چیز آگاه است، چرا باید نامه اعمال ما را ببیند؟ آیا مسئله تشریفاتی است یا فایده ای دارد؟ با تأمّل در روایات عرضه اعمال و نیز ملاحظه کلمات شارحان اخبار، عرضه اعمال علاوه بر این که می تواند خودْ سرچشمه ای برای علم حجّت الهی باشد، می تواند زمینه احتجاج بر علیه بندگان در روز قیامت را فراهم کند، حس حیا و دوری از گناهان را در ایشان تقویت نماید، زمینه استغفار و دعای امام برای امّت را مهیّا کند، عبادتی تعریف شده برای فرشتگان باشد و از سویی دیگر عظمت مقام حجّت الهی را به همگان، از جمله فرشتگان الهی، تفهیم نماید.
بررسی نقش قرآن کریم در راهبری کلام اسلامی با رویکرد نقادانه به آراء خاورشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین عرصه های اثرگذاری معارف قرآنی در یک حوزه دانشی، عرصه «مدیریت و راهبری» آن حوزه است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی نقادانه به آراء خاورشناسان، نقش قرآن در راهبری علم کلام را بررسی کرده و نشان داده که ازیک سو قرآن کریم با تأیید روش عقلی و الهام بخشی، استدلال و ردیه نویسی مسلمانان را به رویکرد عقلی در کلام ترغیب نموده و درون مایه های استدلالی موجود در قرآن کریم الهام بخش استدلال های کلامی به مسلمانان بوده است. از سوی دیگر مسلمانان با اهتمام ویژه به آموزه های قرآنی و مقدم ساختن آنها در چینش مسائل کلامی و اولویت بندی آموزه های اعتقادی از قرآن تأثیر پذیرفته اند. اثبات این نقش آفرینی ها به ابطال نظریه برخی خاورشناسان می انجامد که نه تنها بسیاری از آموزه های اعتقادی و کلامی را برگرفته از سایر ادیان و یا دیگر عوامل بیرونی می دانند، بلکه حتی پیدایش و تطور علوم اسلامی و از جمله علم کلام را نیز متأثر از عوامل خارجی می شمارند و نقش آیات و معارف قرآن را بکلی انکار می کنند و یا نقش چندان مؤثری برای آنها ترسیم نمی نمایند.
چیستی و چرایی انحصار هدایت گری دینی به هدایت گران منصوب خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۶
59-66
حوزه های تخصصی:
اگر انسان راهنمایان راه فلاح را نشناسد، نمی تواند در مسیر فلاح قدم بردارد؛ پس لازم است هدایت گران حقیقی را شناخته و با پیروی از آنها به فلاح برسد. اما هدایت گران حقیقی چگونه شناخته می شوند؟ شناخت هدایت گران حقیقی مسئله ای کلیدی برای انسان است که با روش توصیفی تحلیلی در این مقاله مورد پژوهش قرار گرفته است. به دست آمد که خداوند در راستای هدایت گری خود، با قراردادن معجزه در اختیار پیامبر یا معرفی هدایت گران بعدی توسط پیامبر، هدایت گران حقیقی را به مردم می شناساند و آنها را برای هدایت مردم منصوب می کند. خداوند در رأس سلسله هدایت گران، قرار دارد و اوست که انسان هایی را برای هدایت گری بشر معرفی کرده است. پیامبران و سایر معصومین و قرآن کریم، وظیفه هدایت انسان ها را از طرف خداوند متعال بر عهده دارند. فقیه عادل حدیث شناس نیز به نصب عام از طرف معصوم به هدایت گری منصوب شده است. پس هدایت گران، مستقیم یا غیرمستقیم، خاص یا عام، از طرف خداوند منصوب شده اند.
اخلاق و معنویت در آیین فتوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۶
21-33
حوزه های تخصصی:
آیین جوان مردی یا فتوت سنتی دیرپا در فرهنگ ایرانی و اسلامی است. هدف این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به بعد اخلاقی و معنوی آیین جوان مردی می پردازد، برداشتن گامی در راه احیای سنت جوان مردی به منظور بسط و تعیمق اخلاق و معنویت است. برای این منظور برخی از منابع و متون متعلق به آیین فتوت استفاده و بررسی شده و به شیوه تحلیلی اصول و خطوط کلی اخلاق جوان مردی استخراج و تبیین شده است. پس از ذکر پیشینه جوان مردی، ارتباط آن با اسلام، اخلاق و معنویت اسلامی بیان شده است. آنگاه راه های بسط و گسترش جوان مردی در عرصه های فردی، اجتماعی و جهانی به اختصار ذکر شده است.
فرایند صدور فعل از دیدگاه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
39 - 60
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر به مسئله فرایند صدور فعل از دیدگاه غزالی با روش توصیفی - تحلیلی می پردازد. پژوهش در حوزه غزالی شناسی بر حسب تفاوت رویکردهای او از ویژگی های انسجام و باز شدن دریچه های دیگر بینش او در مراحل فرایند صدور فعل برخوردار است؛ مانند قول به خواطر غیراختیاری و عدم تعارض مباحث غزالی با فیلسوفان در نفس شناسی و فرایند صدور فعل. غزالی زیرساخت های ارکان فکری نفس شناسی و شاکله فعلی را در آثار نخستین حیات علمی خویش پایه گذاری کرده است. او تعارض ظاهری نظریه خویش در باب عدم وصول به حقیقت امور و تعریف فلسفی از انسان را در معارج القدس تبیین کرده است. مبحث صدور فعل به رغم تفاوت رویکردها دارای هماهنگی است. ساختمان فعلی انسان به ترتیب از زیرساخت تا روساخت، مقام علمی گزینش غایت، ایجاد شوق به واسطه قوای شهوانی و غضبانی (فعل ارادی)، یا به واسطه قوه علم (فعل اختیاری) است. شوق ارادی، شوق مرتبه حیوانی و شوق اختیاری، شوق مرتبه انسانی است. روساخت آن، عضلات حرکتی است. شرط فعلیت گزینش غایت و خواطر غیراختیاری در هر دو رویکرد عرفانی و فلسفی، وصول به مقام جزمیت با توجه به مرتبه هر انسان است که مبین تخالف ظاهری مقام نظر و فعل انسان می باشد. اطلاق اراده بر شاکله فعلی نشان دهنده نقش اراده در انجام افعال اختیاری و اجباری است.
رنج در زندگی و تأثیر منجی بر کاهش آن از چشم انداز نهج البلاغه
منبع:
موعودپژوهی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
65 - 88
حوزه های تخصصی:
وجود رنج در زندگی انسان واقعیتی بدیهی و ناخوشایند است. موضوع رنج کشیدن انسان همواره مورد بحث علما و دانشمندان بزرگ بوده تا میزان رنج کشیدن انسان و احتمال برخورد وی با تجربه های تلخ کاهش یابد. از گذشته تا به حال تحقیقات علمی گوناگونی در حوزه های مختلف دین، روان شناسی و جامعه شناسی صورت گرفته است. برای تسکین و تسهیل رنج ابتدا باید شناخت صحیحی از عوامل ایجادکننده آن داشت. نوشتار حاضر با مبنا قراردادن اعتقاد به اشتراک برخی از مسائل مانند رنج در تمام انسان ها و در تمام اعصار و نیز خطاناپذیر بودن علم ائمه اطهار (ع) عوامل رنج در نهج البلاغه را بررسی و نقش منجی در تسکین برخی از این عوامل از نگاه نهج البلاغه را تبیین می کند. مقاله حاضر باروش توصیفی-تحلیلی، علل و عوامل رنج در دو دسته عوامل رنج های انتخابی و غیرانتخابی را بیان می کند. با جست وجو در نهج البلاغه مشخص شد که بیشترین عوامل رنج انسان دررابطه با انتخاب های اوست. از عوامل رنج های انتخابی مواردی مانند حرص و طمع، کوتاهی در ادای حقوق دیگران، حسد، فقر، اختلاف و تفرقه و از عوامل رنج های غیرانتخابی، عواملی مانند فقدان عزیزان، فتنه، آزمایش و... را می توان نام برد.
بررسی روایات جرجیر درباره عدم خلود در جهنم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ادله نقلی که برخی به آن استناد کرده و بر اساس معتقدند عذاب جهنم، حتی برای کفار معاند هم ابدی نیست، روایتی است که با نام «روایت جرجیر» مشهور است. این گروه معتقدند: با روییدن گیاهی به نام «جرجیر» (شاهی) در جهنم عذاب از جهنمیان برداشته می شود. در مقابل این دیدگاه، موافقان جاودانگی عذاب جهنم، روایات مذکور را توجیه می کنند و به جاودانگی کفار معاند در جهنم اعتقاد دارند. در منابع روایی، روایات جرجیر به دو بخش قابل تقسیم است: بخش اول، روایاتی است که قائلان بر عدم خلود، آنها را در کتاب های خود ذکر کرده اند، اما عین الفاظ آن در منابع روایی وجود ندارد. بخش دوم، روایاتی است که در کتب معتبر حدیثی ذکر شده است. با توجه به تعارضی که در ظاهر روایات این باب دیده می شود، درباره جمع یا طرح این روایات، سه دیدگاه مطرح است: 1. انکار روایات جرجیر؛ 2. اثبات و جمع روایات؛ 3. تفصیل (بین معاد مثالی و معاد جسمانی). با توجه به تعارض آشکاری که در بین روایات باب جرجیر دیده می شود و طبق قاعده اصولی باب تعارض و عدم ترجیح برخی از روایات متعارض بر برخی دیگر، نتیجه این قاعده تساقط روایات این باب است. علاوه بر آن استناد به اخبار آحاد در اصول دین و مسائل مربوط به آن، قابل پذیرش نیست. این نوشتار با روش تحلیلی توصیفی دیدگاه های ناظر به حدیث جرجیر را نقد و بررسی کرده و راه درست برای اثبات یا انکار جاودانگی عذاب جهنم را تمسک به ادله عقلی و نقلی دیگر دانسته است.
بررسی انتقادی مؤلفه خودآیینی در نظریه معنویت گرای عقلانیت و معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه عقلانیت و معنویت به دنبال کم نمودن درد و رنج بشری با رویکرد معنویت گرایی جدید است. ملکیان در این نظریه توجه خاصی به ویژگی های انسان معنوی دارد و در نتیجه التفات نظریه به مقوله مدرن شدن، ویژگی های خاصی را برای انسان معنوی بیان نموده است. از جمله این ویژگی ها، خودآئینی یا خودفرمانروا بودن انسان معنوی است. البته این انگاره، نتیجه استدلال گرایی و غیرمتعبد بودن انسان معنوی است. در مقابل، انسان غیرمعنوی، دیگرفرمانروا است و در نهایت به ازخودباختگی انسان منجر می شود. تحقیق پیش رو بر آن است که با بررسی مسئله تعبد، استدلال گرایی و مفهوم شناسی خودآیینی، این مؤلفه را در نظریه عقلانیت و معنویت مورد ارزیابی انتقادی قرار دهد. از نتایج مهم تحقیق آن است که تعبد به طور مطلق به دیگرآیینی منجر نمی شود و تعبد موردنظر در دین وحیانی، تعبد مدلل است.
طبیعت گرایی روش شناختی در نظریه علم دینی علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
113-128
حوزه های تخصصی:
بنا بر «طبیعت گرایی روش شناختی»، در علم صرفاً باید به عوامل طبیعی بسنده کرد. طبق این اصل روشی، معرفت معتبر از طبیعت تنها با روش طبیعت گرایانه به دست می آید و در این روش عوامل فراطبیعی در هیچ سطحی، حتی در مبانی و اصول موضوعه نباید حضور داشته باشند، با تحلیل بیانات علامه مصباح یزدی، می توان مخالفت جدی ایشان با طبیعت گرایی روش شناختی را استنباط کرد. محدودیت های روش تجربی، امکان تأثیر امور ماورایی در امور خارق العاده، ضرورت ارتباط علم و متافیزیک و دادوستد معرفت ها از مواردی در دیدگاه ایشان است که مانع پذیرش طبیعت گرایی روش شناختی می شود؛ اما ایشان راه شناخت امور عادی طبیعت را تجربه می دانند و نوعی خودبسندگی تبیینی برای طبیعت قائل هستند، چون می توان با تجربه روابط اعدادی میان امور مادی را شناخت و می توان تأثیرات امور ماورایی را از متن تبیین حذف نمود. البته تجربه هم نباید از قلمرو خود فراتر رود و در مورد امور ماورا ءالطبیعی و ارزش ها اظهارنظر نماید. معجزات نیز از پدیدهای طبیعی هستند که قابل تبیین صرفاً طبیعی نیستند.
مقایسه تطبیقی ادعای مهدویت محمد بن تومرت و سید محمد فلاح براساس رسائل اعزما یطلب و کلام المهدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
157 - 178
حوزه های تخصصی:
مهدویت و مبانی آن، در تحولات نقاط مختلف تاریخ اسلام تأثیر بسیار زیادی داشته است. دو جریان مدعی مهدویت با نگاشتن رساله های مهدوی برای دست یابی به اهداف سیاسی خود، نهضت خویش را آغاز کرده و برای مشروعیت بخشیدن به حرکت خویش، آن را در قالب منجی گرایانه و اصلاح طلبانه مطرح کردند. محمدبن تومرت و سیدمحمد فلاح، از مدعیان مهدویت هستند که در غرب و شرق جهان اسلام ادعای فعالیت سیاسی و فکری داشتند. بر این اساس آنچه مهم به نظر می رسد؛ بررسی ادعای مهدویت محمدبن تومرت و سیدمحمد فلاح با استفاده از رسائل اعزمایطلب و کلام المهدی می باشد. این پژوهش با رویکردی مقایسه ای و تحلیلی و با تاکید بر رسائل سیاسی آنها، تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که گفتمان مهدویت چگونه توانست جنبش فکری آنها را تبدیل به حرکتی سیاسی کند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که طرح مسائل فکری مهدویت در رساله ها، تأثیر زیادی در مشروعیت بخشیدن جنبش های آنها داشته و با استمداد مهدویت موفق شدند در ابتدا جنبش خود را تبدیل به قدرت سیاسی کنند. اما با توجه به برداشت های سیاسی و تحریف این گفتمان و تبدیل آن به ابزاری برای کسب قدرت، در ادامه هر دو جریان دچار افول گشتند.
صناعات خمس از نگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
225 - 249
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر، چیستیِ صناعات خمس ازدیدگاه فارابی است که با روش توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است. صناعات پنج گانه منطق به عنوان ارکان اصلی این علم، برپایه تعلیم، و توجه فارابی به بُعد اجتماعی انسان ها جهت وصول به سعادت استوار است. فارابی هریک از معارف تصوری و تصدیقی حوزه تعلیمی را به دو قسمِ تامّ و ناقص تقسیم کرده است که دو طریق تعقلی و برهانی، و تخییلی و اقناعی را شامل می شوند. معرفت های تصوری و تصدیقیِ ناقص به ازای کمیت و کیفیت ظهور و خفا دارای مراتبی هستند. فارابی علت گزینش طرق اقناعی و تخییلی تعلیم برای آموزش جمهور را ضعف قوای ادراکی آن ها می داند که ناشی از نشئه حسنی، ملابست با هیولی، و اشتغال به معارف حسی و خیالی است. صناعت برهانی، هدف نهایی تمام صناعات منطق برحسب ماده و صورت است و اصل واقع گرایی معرفت شناسی به نحو ذاتی، متعلَّق آن قرار می گیرد. برهان، با برخورداری از خواص عدم امکان برگشت انسان از باور خود، عدم امکان برگشت از همین اعتقاد و صدق ذاتی قضیه ، اشرف صناعات قرار می گیرد. فلسفه به عنوان شیوه برهانی نیل به زیبایی، مرتبه حقیقی معرفت در دو حوزه نظری و عملی به شمار می رود. وجه اشتراک مواد صناعات اقناعی، امکان رخداد تخالف اعتقاد با خارج و وجه اختصاصی آن ها در میزان کشف معاندات است. وضع شدن واژه ه ای «طریق» و «ملکه» به عنوان مفهوم کالجنس جدل، نشان دهنده مفهوم کالفصل جدل در ممارست مجادلات است. مرتبه معرفتی ظنیِ خطبی، دارای عناد بیشتری از معرفت جدلی است. مغالطه، صناعتی با مقدمات شبیه و مظنون به مقدمات جدلی و فلسفی، و صناعت اغواگر مخاطب و تنبه بخش بر مغالطات است. نسبت میان شبیه سازی حق با باطل در تعریف مغالطه با غایت محاکات، نشان دهنده قلمرو گسترده محاکات و نقش آن ها به عنوان مهم ترین ابزار مغالطه است. صنف مخیلات با نقش انگیزشی از قوه سنجش در انجام دادن افعال پیشی می گیرد.
نقد نگاه هستی شناختی علم مدرن از منظر علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
41-62
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر اصلی تمدن جدید غربی که عالم و آدم را فرا گرفته است، علم مدرن غربی است. علم مدرن که از جمله آن علوم انسانی است؛ دارای بنیان های معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی خاص به خود است و در آن ریشه دارد. لازمه پذیرش این علوم، تن دادن به این مبانی و پیش فرض هاست. این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی در صدد است در مرحله نخست به شناسایی این مبانی و در مرحله دوم بر اساس اندیشه های علامه مصباح یزدی به نقد و بررسی مبانی هستی شناختی علم مدرن بپردازد. نتایج حاصله حکایت از آن دارد که علم مدرن دارای مبانی هستی شناختی چون طبیعت گرایی، تسلط بر طبیعت، طبیعت منبع ابزار و وسایل، قدرت آفرینی طبیعت، تلقی مکانیکی از طبیعت، نفی حکمت و غایت از طبیعت است و تمامی این پیش فرض ها از دیدگاه علامه مصباح یزدی دچار اشکالات متعدد و درنتیجه ناپذیرفتنی است.
دفاع صدرالمتألهین از دو چالش تناقض باورانه در حرکت جوهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
113-128
حوزه های تخصصی:
هرچند اصل مسئله حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطه عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقض باوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و بوجود آمدن معمایی است که در ادبیات فلسفی به دشواره ابهام شهرت یافته است. این مناقشات، خود زاینده پارادوکسهایی هستند که تناقض باوران معاصر، آنها را شواهدی بر وجود تناقض در جهان خارج میدانند. نمود این چالشها و ارتباط آنها با حرکت جوهری، مسئله نوشتار حاضر است. از آنجا که تغییر و تبدلِ صور نوعی در بستر حرکت جوهری نه دفعی بلکه از نوع تدریجی و اتصالی است، فقدان مرز در مراحل مختلف حرکت، زمینه ساز صدق دو ماهیت مختلف در آنِ واحد، بر موضوع واحد میگردد که این خود، مستلزم تناقض است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل انتقادی نشان میدهد که صدرالمتألهین به هر دو چالش پاسخ داده است. او چالش اینهمانی را با ایده «ماده مع صوره مّا» پاسخ داده و چالش ابهام را به قصور ادراک ما از تطابق ماهیت با همه انحاء هستی، ارجاع داده است.