فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۳٬۴۳۵ مورد.
بازتاب اسطوره هابیل و قابیل در برخی از رمان های ادبیات ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان هابیل و قابیل در ادامه و کنار داستان آفرینش، یکی از اصلی و اصیل ترین اساطیر انسانی است که جریان روایت آن در حصار زمان و مکان خاص، متوقف نمانده و در سرشت و سرنوشت اعصار، ردپایی ژرف برجای نهاده است.مقاله پیش رو کوششی است برای بررسی داستان هابیل و قابیل در برخی از رمان های ایرانی و غیر ایرانی از جمله «هابیل»، «افسانه فلوت بداغ»، «سمفونی مردگان» و «فریدون سه پسر داشت»؛ و نیز بررسی تاثیر نوع ادبی رمان به عنوان قالب ادبی غالب در ادبیات این روزگار، با امکانات و ویژگی های خاص خود، در روند بازخوانی و بازآفرینی این اسطوره.
بررسی مقایسه ای شعر فروغ و سپهری از نظرگاه فکری و محتوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درست است که فروغ و سپهری در سطح فکری و محتوایی، از موضوعات مشابهی مانند اندوه، مرگ و زندگی، طبیعت، عشق، کودکی، تنهایی و نظایر آن سخن گفته اند؛ هر یک از آنها با دیدگاه و ذهنیت خاص خود به این موضوعات مشترک نگریسته اند و در هر یک از این موضوعات و درونمایه ها، تفاوتهای فکری اساسی و ساختاری وجود دارد. مثلا میان تنهایی وحشت بار فروغ با تنهایی و مراقبه های عارفانه سپهری تفاوتی بنیادین است. یا میان نوع نگاه منفی فروغ به مرگ و نگرش مثبت سهراب به این مساله فرقی آشکار وجود دارد. همچنین سپهری شاعری شاد و سرزنده است که حتی اندوه او نیز با نشاط درونی همراه است و یاس و بدبینی از بن مایه های شعر او محسوب نمی شود، اما فروغ شاعری است که نومیدی و بدبینی با بسامد بالایی در اشعار او به کار رفته است. همچنین بین رویکرد فروغ و سپهری به دوران کودکی و یاد کرد آن دو از گذشته تفاوت معنی داری وجود دارد. در مجموع، به دلیل وجود تفاوتها و تمایزهای بنیادین در عواطف و اندیشه های فروغ و سپهری و نوع نگاه آن دو به جهان پیرامون، می توان به این نتیجه رسید که این دو شاعر، دست کم در حوزه و سطح فکری و محتوایی، تاثیر چندانی از یکدیگر نپذیرفته اند.
زن در آینه ضرب المثل های کردی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل های کردی، به عنوان پل ارتباطی دو فرهنگ ایرانی- اسلامی، نقش ارزشمندی در زنده نگه داشتن ارزش های فرهنگی دارد. این زبان، در طول تاریخ و بویژه پس از ورود اسلام به ایران، با زبان عربی در ارتباط بوده و بسیاری از مؤلفه های فرهنگی را با فرهنگ و زبان عربی مبادله کرده است. با توجه به نقش بی همتای زن در فرهنگ ایرانی و عربی، در این نوشتار تلاش می شود با رویکردی تاریخی و با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای، به بررسی تطبیقی سیمای زن در ضرب المثل های کردی و عربی پرداخته شود و دیدگاه های مشترک گویندگان دو زبان کردی و عربی در مورد زن، بیان شود و ریشه ها و عوامل پیدایش چنین دیدگاه هایی واکاوی شود. براساس یافته های پژوهش، زن در ضرب المثل های کردی و عربی، دارای دو بعد مثبت و منفی است و صفات نیک و زشتی به او نسبت داده شده است که هر کدام متأثر از نوع حکومت، شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عقاید دینی و مذهبی بوده است. بسته به نوع شرایط خاص زمانی، در هر دو فرهنگ و زبان کردی و عربی در مورد خوب بودن یا نبودن زن افراط و تفریط شده است و گاهی نیز راه اعتدال در پیش گرفته شده است ولی تحت هر شرایطی، نقش سازنده زن در جامعه، چه زیاد و چه کم، در ضرب المثل های کردی و عربی انعکاس یافته است.
بررسی تطبیقی رئالیسم جادویی در دو رمان سرزمین گوجه های سبز و صد سال تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم جادویی یکی از شیوه های داستان نویسی مدرن است که در آن، تمامی حوادث غیرواقعی و خیالی در بستر داستان، کاملاً حقیقی و طبیعی جلوه می کنند؛ به گونه ای که خواننده به سادگی می پذیرد. در همین رابطه به نظر می رسد دو رمان سرزمین گوجه های سبز اثر هرتا مولر و صدسال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز با مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی پدید آمده اند. هدف، بازخوانی جایگاه رئالیسم جادویی در این دو رمان است. همچنین چگونگی تلفیق این دو عنصر در دو رمان یادشده، مسئله مقاله است. مولر و مارکز هر دو، رمان هایشان را به شیوه رئالیسم جادویی نوشته اند اما وجوه تمایز و تفاوت این دو رمان، از شباهت های آنها بیشتر است. سؤالی که در این زمینه مطرح می شود این است که رئالیسم جادویی به عنوان یک روش رمان نویسی مدرن تا چه میزان در سرزمین گوجه های سبز و صدسال تنهایی نمود یافته است؟ یافته های مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به دست آمده، این فرضیه را به اثبات می رساند که هرتا مولر در سرزمین گوجه های سبز سعی کرده است رابطه سیاست و جامعه را با رئالیسم جادویی بازخوانی کند حال آنکه مارکز تعامل و تضاد سنت و مدرنیسم را در صدسال تنهایی بازنویسی می کند. سبک رئالیسم جادویی در دو رمان یادشده، مفاهیم و معانی و ساختارهای مشترکی را نشان می دهد که اولویت آنها ملی و محلی نبوده بلکه مخاطب آنها جهانی است.
"تحقیق در مثنوی سلیمان و بلقیس حیاتی گیلانی و تطبیق آن با کتب قصص الانبیاء؛ تفسیر و تاریخ به همراه شرح احوال و آثار شاعر"
حوزه های تخصصی:
دوران حکومت گورکانیان، از پربارترین اعصار برای زبان و ادب فارسی است. عنایت پادشاهان و شاه زادگان ادب دوست این سلسله به شعرا و نویسندگان، موجب ترویج زبان فارسی در آن دیار بود. ابوالفضل کمال الدین حیاتی گیلانی از شاعران مشهور اواخر قرن ده و اوایل قرن یازده هجری است. با کمک ابوالفتح گیلانی به دربار گورکانیان معرفی می گردد و در نزد آنان منزلت فراوانی به دست می آورد. مثنوی سلیمان و بلقیس حیاتی یکی از آثار مهم در ادبیات عاشقانه فارسی است که تاکنون محققان بدان توجه نکرده اند. حیاتی در این مثنوی ایجاز گویی قرآن در بیان سرگذشت پیامبران را مد نظر قرار داده است. این مثنوی عاشقانه- دینی از حیث توجه شاعر به عصمت انبیا، بر کنار بودن از اسرائیلیات، فواید لغوی و زبانی و بهره گیری از منابعی که امروزه بدان ها دسترس نداریم قابل توجه است.
مضامین شعر و ادب عربی در دیوان ایرج میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایرج میرزا از شاعران معاصر و نوادگان فتحعلی شاه قاجار است که از یک سو شعرش آمیزه ای از لطافت و شیرینی و از دیگر سو «هزل و بیسنتی و پرده دری» است. با این وجود فرهنگ و ادب «اسلامی - عربی» از شاخصه های ویژه شعر اوست که چون خونی در پیکر دیوان او در همه جا جاری است و صبغه دینی در قالب عبارات و مضامین فراوان قرآنی و روایی در شعر او خودنمایی میکند.
علاوه بر ابیات عربی از شاعرانی چون «ابوالفتح بستی»، «مهلبی»، «ابن قلاقس» و «شریف رضی» و... مضامین اشعار شاعرانی چون «ابن رومی»، «متنبی»، «ابوالعتاهیه»، «بشار»، «ابن حجاج» و... به وضوح در مطاوی اشعار او دیده میشود، همچنین دیوان او دهها ضرب المثل عربی را به شکل اقتباس واژگانی و یا گزارشی در دل خود جا داده است. سعی ما در این مقاله ارائهی برخی از این مضامین و کشف منابع و مآخذ عربی و همچنین ریشه های ایرانی آنهاست که در فرهنگ ایران قبل از اسلام وجود داشته است.
از آنجا که احتمال تاثیر پذیری ایرج از اشعار شاعران ایرانی قبل از خود منتفی نیست، در پانوشت به شواهدی از آنها در ادب فارسی نیز اشاره کرده ایم.
مطالعة تطبیقی «خرق عادت» در ادبیّات عرفانی و سوررئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی سورئالیسم
جایگاه رودکی در شعر امیر معزی و دیگر شاعران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودکی نخستین شاعر بزرگ و کثیرالشعر فارسی دری است. او را استاد شاعران و مقدم شعرای عجم خوانده اند. تنوع مضامین، تاثیر کلام، انسجام، لطافت و متانت سخنان رودکی باعث شد تا اشعار وی از همان آغاز مورد توجه بسیاری از شعرا و سرایندگان واقع شود و بسیاری از اشعار او را تضمین کرده، یا مضامین وی را در اشعار خویش بیاورند. قدیمترین جایی که از رودکی یاد شده است، دیوان اشعار فرخی سیستانی و امیر معزی نیشابوری است. نگارنده در این مقاله بر آن است تا نگرش معزی درباره رودکی، تضمین اشعار و برخی از مضامین مشترک بین اشعار رودکی و امیر معزی را تبیین نماید.
سیمای زن و عشق در شاهکارهای حماسی دده قورقود و ایلیاد وادیسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات حماسی حماسه پهلوانی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
تاثیر پذیری زیب النسا (مخفی) از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازتاب شعر و اندیشه حافظ در شعر بسیاری از شاعران بعد از او مشاهده می شود اما این تاثیر پذیری در شعر همه شاعران به یک حد و اندازه نیست. ولی با اطمینان و یقین می توان ادعا و ثابت نمود که زیب النسا از معدود شاعرانی است که تاثیر پذیری او از شعر حافظ در همه زمینه ها آشکار است. از جمله در غزل های فراوانی وزن، قافیه و ردیف غزل هایش با غزل های حافظ هماهنگی دارد. از نظر واژگان و ترکیبات نیز گاهی دقیقا مشابه هستند و گاهی نیز اختلاف، بسیار جزیی است. در اندیشه و مضامین شعری آن دو نیز، موارد یکسان یا نزدیک به هم، فراوان است.
موتیف های مشترک راست نمایی در اشعار سعدی و والت ویتمن (عنوان عربی: الموتیفات المشترکة لمحاکاة الواقع فی أشعار سعدی ووالت ویتمان)
حوزه های تخصصی:
راست نمایی نوعی نظریه ادبی است، که در آن، به اشعاری که شاعران آنها واقعیت های اجتماعی را عنوان می کنند، اطلاق می شود. سعدی و والت ویتمن ازنظر هدف شاعری باتوجه به فاصله زمانی ازنظر قدمت کاملا متفاوت اند، اما هر دو شاعر، در پرداخت مضامین مشترک اجتماعی و بازگو کردن این مسایل بسیار موفق بوده اند؛ مسایلی مانند همدلی، ترویج عدالت، ترسیم کردن سعادت، گذر عمر و غنیمت شمردن آن، توجیه زندگی و مسایل آن که کاملا شبیه هم اند و در این پژوهش به آنها اشاره می شود.چکیده عربی:تعتبر محاکاة الواقع (الإیهام بالحقیقة) مذهبا أدبیا تهتم نصوصه بالوصف الحقیقی للمجتمع. یختلف سعدی الشیرازی عن نظیره والت ویتمان فی الأغراض الشعریة وذلک للفاصل الزمنی الطویل بینهما إلا أنهما کانا ناجحین إلی أبعد الحدود فی تطرقهما إلی المضامین الاجتماعیة المشترکة والإشارة إلی أمور کالإخلاص، وبسط العدالة، ورسم السعادة، ومرّ العمر، واغتنام الأیام الباقیة، وتفسیر الحیاة، وماشابهها؛ ویلقی هذا المقال الضوء علی کلّ ما سبق ذکره.
مکتب سوررئالیسم و اندیشه های سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میان مکتب های ادبی غرب و اندیشه های نهفته در متون کهن ادب پارسی، همانندی هایی به چشم می خورد که بازخوانی آنها با نگاهی تازه و تطبیقی، می تواند دستاوردهای فراوانی برای نقد ِ ادبی داشته باشد و گستره شناخت را نسبت به هر دو حوزه بازتر کند. سوررئالیسم ، یکی از مکتب های تأثیرگذار غرب است که بسیاری از ویژگی های آن را می توان در حکمت اشراق مشاهده کرد. سوررئالیسم، جدا از تفاوت های بسیاری که با فلسفه اشراق دارد، دارای شباهت های بسیاری با آن هست. این جستار برآن است تا با استناد به رساله های شیخِ سهرورد و بیانیه ها و آثار سوررئالیستی، هفت فنِ سوررئالیسم را که عبارت است از امر شگفت؛ رؤیا؛ نگارش خودکار؛ دیوانگی؛ تصادف عینی؛ اشیای سوررئالیستی و طنز با اندیشه های «شیخ شهاب الدین سهروردی» تطبیق دهد و مقایسه کند. نتایج به دست آمده نشان می دهد این دو تجربه هر چند در نقاط بسیاری به هم نزدیک و شبیه می شوند ولی مبدأ و معادی جداگانه دارند و خاستگاه و رهیافت هر یک نیز با هم متفاوت است. این تحقیق از نوع مطالعه کتابخانه ای است و با روش توصیفی و تطبیقی انجام گرفته است.
بررسی رمان های عربی و فارسی معاصر از منظر نقد جامعه شناختی (مطالعة موردی: الشحاذ اثر نجیب محفوظ و اشک سبلان نوشتة ابراهیم دارابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجّه به اینکه رمان، تصویری عینی از چش م انداز و برداشت نویسنده از زندگی است که اوضاع فکری- فرهنگی هر عصری را به تصویر می کشد؛ پژوهش مذکور تلاش کرده است با رویکردی توصیفی- تحلیلی و بر اساس مکتب تطبیقی آمریکایی، رمان های الشّحاذ (گدا) اثر نجیب محفوظ و اشک سبلان نوشتة ابراهیم دارابی را از منظر جامعه شناسی مورد بررسی قرار دهد تا تصویری از سیمای مصر پس از انقلاب 1952 و ایران سال های 1324 تا 1357 را از لابه لای سطور این آثار به نمایش بگذارد. نتایج نشان از آن دارد که محفوظ در رمان خود با استفاده از شیوة جریان سیّال ذهن و زبانی نمادین، به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه مصر پرداخته و بحران روحی قهرمان داستان، مصیبت های روشنفکران و تعارض های درونی آنان را به تصویر کشیده است؛ ابراهیم دارابی نیز به مانند محفوظ، اما با سبکی رئالیستی، اوضاع ایران را در برهة تاریخی مذکور، بازگو کرده است. قهرمان رمانش، فردی تحصیل کرده و مبارزی نستوه علیه رژیم پهلوی است. درون مایة اشک سبلان استبدادستیزی و درون مایة الشّحاذ، ستیؤ با فرهنط غربی است. شخصیّت زنان در رمان های مذکور، تابع شخصیّت مردان است. زن در رمان الشّحاذ، وسیله ای برای رسیدن به آرامش های زودگذر است؛ اما در رمان اشک سبلان با زنانی نمونه برخورد می کنیم که علاوه بر خانه داری، دوشادوش مردان، در عرصة مبارزه نیز حضوری فعّال دارند.کودکان و نوجوانان نیز نوید دهندة آینده ای زیبا هستند و نویسندگان مذکور به وسیلة این دو قشر، پیروزی و آزادی را بشارت می دهد.
مقایسة برخی از پرسوناژها در اساطیر روسیه و ایران
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۶ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
پرسوناژهای (personages) اساطیریای که در مقالة حاضر مورد بررسی است، شامل سه دستة پهلوانان، پریان و خدایان است. در این مقاله تلاش شده است تا این سه گونه پرسوناژ در اساطیر ایران و روسیه مقایسه شود. در این مقایسه و تطبیق وجوه تشابه افسانههای سیاگالش و لش، حماسههای رستم و ایلیامورامتس، و اسطورههای میترا و داژبُگ، ضحاک و تریگلاوا، اهورامزدا و بیلبگ، اهریمن و چُرنبگ نشان داده شدهاند. برخی از این شباهتها اتفاقی به نظر میرسند (مانند شباهت لش و سیاگالش) اما برخی نیز ریشه در نژاد و فرهنگ مشترک این دو کشور دارند (مانند اهورامزدا و اهریمن). اساس کار این مقاله گزارش تطبیقی اسطورهها و افسانههای روسیه و ایران بر مبنای نظریة چامسکی دربارة شباهتهای ژرفساختی است، اگرچه گاه یکی از آنها دارای پیشینة بیشتری است و ممکن است بر دیگری اثر گذاشته باشد.
خلاقیت بینا متنی در دیوان حافظ و ولای حیدر آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن های ادبی با یکدیگر ارتباط بینـا متنی دارند و از نظـر زبانی، وزنی و معنـایی بــر یکدیگر تاثیر می گذارد. ادبیات یک جریان است. در این جریان رودخانه وار هیچ گونه گسستی وجود ندارد و هر متن جذب و دگرگونی متنی دیگر است یعنی متن های ادبی بسته به خلاقیت ذهن هنرمند در عین تاثیرپذیری از متون پیشین با دگرگونی در آنها و هنجارشکنی و رویکرد های تازه هنری آفریده می شوند. گاهی شاعران و نویسندگان در جریان خلق آثار خود از مرحله تاثیر پذیری پیشتر رفته به تقلید صرف نزدیک می شوند به طوری که مناسبت بینا متنی آنها با اثر از مرحله مکالمه متن گذشته به همسانی لفظ و معنا می رسد. ارتباط بسیاری از شاعرانی که به استقبال غزل حافظ رفته اند از این گونه است. علاوه بر گویندگان ایرانی، شاعران بسیاری در فراسوی مرزها به غزل حافظ توجه داشته به استقبال آن رفته اند. از جمله این گویندگان فارسی زبان، ولای حیدر آبادی است که بررسی ارتباط بینا متنی دیوان او و حافظ موضوع بحث این مقاله است.