فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۲۷۷ مورد.
۱۶۳.

هنر حافظ در ترسیم فراز و فرود ابیات بر پایه ی عنصر تضاد و تقابل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: غزلیات حافظ تقابل تأویلی تقابل معنوی فراز و فرود بزرگ نمایی و کوچک نمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 41 تعداد دانلود : 731
تضاد و تقابل از جمله آرایه های بدیعی و زیبایی شناسی و از شاخصه های مهم در غزلیات حافظ است. حافظ با استفاده از عنصر «تقابل» به بزرگ نمایی و کوچک نمایی مضامین مورد نظر خود می پردازد و بیت را در یک چالش «فراز و فرود» قرار می دهد. منظور از بزرگ نمایی و کوچک نمایی بیان شگردیست که در راستای آن تقابل در ابیات بهتر می تواند اشخاص، مفاهیم و مضامین را در فراز و فرود ادبی نشان دهد. در این ترفند که از جمله شگردهای خاص محسوب می شود، شاعر با قرار دادن یک دسته از مضامین در فراز و دسته دیگر در فرود، حس احترام و ارادت ورزی؛ و غرور یا دلزدگی را نسبت به یک گروه به مخاطب القا می کند و با وارد کردن مخاطب به حوزه ی متن، سعی می کند هم از لحاظ صورت و هم از لحاظ مفهوم، با عقیده و نگرش شاعر، هم ذات پنداری کند. تقابل های بررسی شده در این مقاله تقابل های معنوی و تأویلی است که با توجه به تأویل متن قابل شناسایی است. در این مقاله فراز و فرودهای حافظ در سه موضوع مضامین عاشقانه، مدحی و مضامین اجتماعی بررسی شده. حافظ در مضامین عاشقانه سعی در بزرگ نمایی و اهمیّت دادن به مقام معشوق دارد. وی در اشعار مدحی خود نیز برای رسایی، تأثیرگذاری و انتقال حس ارادت ورزی به ممدوح کمک گرفته است. در بیان مسائل اجتماعی از شگردهای متنوعی از جمله طنز که گاهی با تقابل صورت می گیرد، استفاده می کند. حافظ پدیده بزرگی را با تقابل چنان به خردی تنزل می دهد که بزرگی طرف مقابل را دوچندان می کند و این اوج بزرگ نمایی است.
۱۶۴.

فسق حافظ و گناه آدم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: عرفان حافظ شعر فارسی رندی فسق باژنما و باژگونه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 409
یکی از خصایص اشعار عرفانی- رمزی کاربرد باژنما یا تعبیر باژگونه است که در دسته ها و طبقات بزرگ و متعدد قابل مطالعه و تحقیق است. فسق و گناه و مترادفات گوناگون آنها یکی از این دسته باژنماهاست که در دیوان حافظ بیش از دیگر باژنماها به کار رفته است. این نوع باژنماها که از تیره الفاظ و تعابیر حرام و مذموم اند، نشانه ها و رموزی اند، برای حالات و مستیهای قلبی و عاشقانه که باعث حرکتهای جوهری در ذات آدمی می شوند. حافظ خویشتن را فاسق و گناهکار می نامد و این گناه را میراث جدّ خود آدم می داند و اظهار می کند که اگر آدم بهشت را تحمل ننمود و جهت رسیدن به مستی و عیش و عشرت رخت خویش بر زمین خاکی افکند ما که فرزند او ایم؛ چرا نباید از راه معصیت و زلّت منزل بزم و خوشباشی و قلاّشی در پیش بگیریم؟ این گونه از باژنماهای دیوان حافظ را در هفت گروه می توان متمایز و مطالعه نمود: 1. فسق و فساد 2. گناه، معصیت و زلّت 3. ارتکاب حرام، خبث و بدی 4. لاابالیگری، نادرویشی، دلیری، قلندری، بدنامی و قلاشی 5. نظربازی، خوشباشی و عیش و عشرت، بزم و طرب، مستی و خرابی 6. زنّاربندی، بت پرستی، کفر و بی دینی 7. تردامنی، آلودگی، رندی، نفاق و تزویر.
۱۶۵.

حافظ، حضور جاودانه در زمان و مکان ها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: انسان اندیشه حافظ بی زمانی لامکانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 294
حافظ، هنرمندی است بزرگ که هنر و اندیشه او از مرزهای زمان و مکان فراتر رفته و خصلتی همه زمانی و لامکانی پذیرفته است. در اندیشه و ذهنیت هنری او، نشانه های زمانی، حکم تکه های گوناگون از خطی واحد را می یابند که از هم گسیخته نیستند و به جریانی کلی و بی نهایت تعلق دارند. نشانه های زمانی و اقلیمی در شعر حافظ طوری به کار رفته که در برهه خاصی از زمان و تکه مشخصی از جغرافیای هستی محصور نمی مانند. این نوشتار بر آن است تا با توسل به مفاهیم، معانی و مظاهرِ شعر حافظ، وجوه بی زمان و بی مکان آن را بیان کند. در این راستا برخورد متفاوت حافظ با مفاهیم، واژگان و نام ها نشان داده شده و اندیشه غیرجزمی و شاعرانه او به اختصار تبیین گردیده است. همچنین درباره من توسعه یافته و فرافردی حافظ که جنبه ای از بی زمانی و بی مکانی هنر اوست، سخن گفته شده است. مجموعه این عوامل، کلیت شعر حافظ را به صورت مولودی بی زمان و بی مکان معرفی می کند و توانمندی منحصر به فرد او را در زدودن صورت های امور زمانمند بیان می دارد.
۱۶۶.

گذر از ممدوح به معشوق مجازی و حقیقی در غزل عاشقانه (با تکیه بر غزل حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معشوق غزل حافظ ممدوح غزل عاشقانه معبود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 160 تعداد دانلود : 923
این پژوهش به توصیف و تحلیل روند جایگزینی بت واره های برساختة آدمی از خدا به سلطان و از سلطان به معشوق می پردازد و نمونه های آن را در غزل عاشقانه نشان می دهد. انسان درپی یافتن گمشدة خویش، در متعالی ترین شکلِ آن، به خداوند چشم داشته است. از آنجا که درک ذات خداوند برایش میسر نبوده، به جلوه های وی در هستی، روی آورده و نظر بر بُت، ممدوح و معشوق دوخته است. شاعران و نویسندگان در مسیر تاریخ ادبی، پس از نگاه کلی نگر خویش به خداوند، نظر ستایش آمیز خود را نخست به پادشاهان، به عنوان برگزیدگان وی(مطابق پاره ای باورهای دیرین) و سپس به ممدوح و معشوق افکنده اند و همان نگرش را نسبت به پرستش، در قالب آرزوهای آرمانی خویش برای دست یابی به الگوی کامل، بدو نسبت داده اند و چون هیچ موجودی در روی زمین کامل نیست و این معشوق آرمانی هم نمی تواند، عاشق را خرسند کند، کم کم چنان که می بینیم موقعیت معشوق آرمانی در قلب عاشق متزلزل می شود. این پژوهش، گزارشی از این رویکرد است.
۱۷۰.

سابقه «پیر ما» در غزلی از حافظ

کلید واژه ها: حافظ عطار «پیر ما» حسین بن منصور حلاج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 623 تعداد دانلود : 488
حافظ در بیتِ «دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما / چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما» از پیری یاد میکند که در ابتدا خراباتی نبوده، بلکه اهل طریقت و مسجد بوده و حال، ناگهان خراباتی شده است. منظور حافظ از این شخصیت که «پیر ما» خوانده شده چه کسی بوده است؟ آیا این پیر، شخصیتی تاریخی و واقعی بوده یا صرفاً شاعر، در عالم خیال خود، او را خلق کرده است؟ برخی از مفسران قدیم و جدیدِ حافظ، مقصود از این پیر را «شیخ صنعان» (در داستان منطق الطیرِ عطار) میدانند، ولی به دلایل مختلف این تفسیر نمیتواند درست باشد. در این مقاله، با توجه به آنچه شاعرانِ عارفِ پیش از حافظ، و به ویژه عطار، گفته اند و نیز با توجه به دیگر ابیات حافظ، اثبات شده است که مقصودِ حافظ از «پیر ما» حسین بن منصور حلاج است.
۱۷۲.

بررسی ریا به عنوان آسیب اجتماعی در اشعار حافظ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 326 تعداد دانلود : 533
واقعیت ها و شاخص ها نشان می دهد، جامعه ی امروز ما در معرض مخاطرات و تهدیدهای جدی در زمینه ی آسیب های اجتماعی قرار دارد. مهم ترین آسیب اجتماعی امروز ایران، بحران فروریزی اخلاق و اعتماد اجتماعی است؛ رواج و رسمیت یافتن دروغ در مناسبات فردی و اجتماعی، سوءظن، فردگرایی و تضعیف بنیان های اجتماع، تظاهر و قانون گریزی، رابطه گرایی، عوام زدگی و عوام فریبی، تملق و گزافه گویی و... نشانگر بحران اخلاقی و فقدان اعتماد در جامعه ی ماست (معین، 1387). خطرناک ترین رویداد انسانی، انحطاط اخلاق و شکسته شدن مرزهای اخلاقی است؛ بحرانی که پس از آن هیچ چیز به سلامت نخواهد ماند. دوری از اخلاق، سرآغاز جنگ، ستم و مصیبت است. بشر از دیرباز به این دانایی رسیده است که زندگی کردن براساس اخلاق، سبب تأمین سلامت روان، بهبود روابط اجتماعی و تعالی انسان می شود. اخلاق ازجمله مسایلی است که این روزها باتوجه به مشاهده ی بسیاری از بی اخلاقی ها و تبدیل ضدارزش ها به ارزش در حوزه های مختلف اجتماعی در جامعه، نیاز به واکاوی و تبیین دارد. یکی از مهم ترینِ این ناهنجاری ها گسترش ریاکاری است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان