آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

در سال های اخیر مهاجرت به تجربه زیسته بسیاری از ایرانیان مبدل شده است. مطالعه دیاسپورای ایرانی پیش درآمد فهم روابط فراملی و همچنین بازگشت به عنوان استراتژی مهاجران در ارتباط با کشور مبدأ است. این پژوهش با تمرکز بر جامعه مهاجران ایرانی در کشور آلمان به دنبال شناخت مختصات دیاسپورای ایرانی است که از خلال آن تصویری جامع از میان ذهنیت مهاجران نسبت به مفهوم وطن، ارتباط با آن و همچنین فهم تعاملات دیاسپوریک ارائه نماید. این مطالعه در چارچوب پارادایم کیفی و با رویکردهای مردم نگارانه به صورت میدانی انجام شده و تکنیک های گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته (48 مهاجر ایرانی ساکن آلمان) و مصاحبه متخصصان (9 انجمن فعال مهاجران)، مشاهده مشارکتی و بررسی های اسنادی است. دلایل متعددی همچون زمان مهاجرت، انگیزه های خروج از کشور، تنوع قومیتی، مذهبی، سوگیری های سیاسی و ایدئولوژیک، مرزبندی های نسلی، وضعیت اقامتی، پایگاه طبقاتی و همچنین نحوه ارتباط با کشور مبدأ منجر به پررنگ شدن مرزهای هویتی در میان مهاجران ایرانی شده به طوری که دیاسپورایی ناهمگون، متنوع، پیچیده، چهل تکه و چندلایه را شکل داده است. این مسأله در مصرف فرهنگی مهاجران و همچنین جغرافیایی زدایی از وطن نمود یافته و به ضعف هویت دیاسپوریک و تعاملات درون دیاسپورا منجر شده است. همچنین مفهوم وطن به عنوان برساختی متصور در میان ذهنیت دیاسپورا ایرانی در آلمان سه بعد معنایی عاطفی/فرهنگی، ملی/جغرافیایی و مذهبی/سیاسی داشته و وابستگی مهاجران به وطن در سه سطح وابستگی قوی، وابستگی پاندولی و وابستگی ضعیف قابل تحلیل است.

تبلیغات