آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

مارکس انگیزه های اقتصادی را زمینه ساز تمامی تصمیمات مهم جامعه کاپیتالیستی می داند. مارکسیست ها جامعه کاپیتالیستی را به سه گروه بورژوازی، خرده بورژوازی و طبقه کارگر تقسیم می کنند. در نمایشنامه داستان باغ وحش ، نوشته ادوارد البی، پیتر را می توان نماینده خرده بورژوازی یا طبقه متوسط و جری را نماینده طبقه کارگر در نظر گرفت. مارکس عقیده دارد که در جامعه کاپیتالیستی، دو گروه آخر در جامعه، قربانی طبقه بورژوازی می شوند؛ زیرا این گروه از آن دو گروه دیگر برای رسیدن به اهداف خود بهره می گیرد. براساس نظر لویی آلتوسر که ادامه دهنده راه مارکسیسم است، سیستم از طریق دستگاه های ایدئولوژیک (ISA) و سرکوبگر (RSA) بر مردم حکومت می کند. دستگاهای ایدئولوژیک غالباً شامل نهادهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه و کلیسا می شود. پیتر و جری دو شخصیت نمایشنامه، قربانیان جامعه اند، یکی به دلیل فقر و احساس بیگانگی و دیگری به واسطه تلقین عقاید و شستشوی مغزی. آلتوسر «تلقین عقاید» را روشی می داند که هژمونی از طریق آن، افراد را وادار به پذیرش ایدئولوژی خود می کند. آلتوسر همچنین منشأ این تلقین عقاید را سیستم آموزشی، مذهب و رسانه می داند. هدف این مقاله بررسی نمایشنامه داستان باغ وحش ، براساس نظر آلتوسر است. بر این اساس، پیتر به عنوان فردی که در شرکت انتشاراتی کارمی کند و اهل مطالعه و تماشای تلویزیون است، در مرکز تلقین عقاید قرار دارد. مفهوم دیگری که در این نظریه وجود دارد، مفهوم بیگانگی است. از طرفی، مارکس بیگانگی را فقدان درک نفس می داند. با توجه به این مسئله، افراد هم از خود بیگانه می شوند و هم با یکدیگر. یافته های این مقاله نشان می دهد که جری نه تنها از خود بلکه با دیگر افراد جامعه نیز بیگانه شده است. او در تنهایی و انزوا در خانه ای زندگی می کند که شبیه باغ وحش است. پیتر نیز از خود بیگانه شده است؛ زیرا نسبت به شرایطش به عنوان شخصی که قربانی تلقین ایدئولوژی جامعه کاپیتالیستی است، آگاه نیست.

تبلیغات