هنر و تمدن شرق

هنر و تمدن شرق

هنر و تمدن شرق سال یازدهم بهار 1402 شماره 39 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

بررسی تطبیقی معماری دوره پهلوی اول و دوم از منظر نشانه شناسی و معناشناسی (مطالعات موردی موزه ایران باستان و موزه هنرهای معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 404 تعداد دانلود : 305
این پژوهش به تحلیل و بررسی لایه های تشکیل دهنده و عوامل مؤثر در ساخت بناهای ماندگار و همچنین چگونگی ارزیابی و دسته بندی انواع نشانه ها و دیدگاه های نشانه شناسی و معناشناسی در جهت الگوبرداری از معماری اصیل ایرانی می پردازد. به این صورت که ابتدا با روش تحقیق تطبیقی-تحلیل محتوا و رویکرد نشانه شناسی با مطالعات کتابخانه ای و میدانی، به بررسی سطوح مختلف نشانه شناسی و معناشناسی و دیدگاه نظریه پردازان در این حوزه و سپس به بررسی تطبیقی دو نسل از معماری ایرانی: موزه ملی ایران باستان و موزه هنرهای معاصر در دوره های پهلوی اول و دوم و بررسی شباهت ها و تفاوت های موجود در مؤلفه های بنیادین میان این دو بنا می پردازد. در ادامه با کدگذاری و دسته بندی اولیه، ضمن تحلیل مفاهیم در سه سطح اول، دوم و سوم  معانی صریح، معانی ضمنی و معانی نمادین استخراج می شوند. یافته های تحقیق نشان دادند که موزه ها از لایه های مختلفی که در وحدت و یکپارچگی با یکدیگر قراردارند تشکیل شده و معانی و مفاهیم را از طریق پنج لایه با عناوین لایه ساخت، محیطی، دسترسی ها، کالبدی-عملکردی و منظر به مخاطب منتقل می سازند. نتایج نشان داد که خوانش معماری موزه ها، از اهمیت قائل شدن و توجه به لایه های شاکله آن و معناسازی طرح بر طبق لایه های آن حاصل می شود و طراحان موزه های موردبررسی در تلاش بوده اند که با عنایت و اهمیت به سطوح و لایه های تشکیل دهنده موزه ها، در عین توجه به جنبه های کارکردی مطلوب، منعکس کننده مفاهیم زیباشناختی معماری ایرانی بوده و ضمن توجه به نیازهای کاربران، مفاهیم معماری ایرانی را بازآفرینی کنند.
۲.

اشکال بازنمایی زن در نقاشی دوران حامدکرزی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 502 تعداد دانلود : 514
بازنمود تصویر زن در نقاشی افغانستان، به دلیل تغییر و تحولات اساسی و مداومی که در نوع حاکمیت های سیاسی و تنوع نگاه به مسائل زنان هم چنین غلبه مردسالاری و محدودیت هایی که در زمینه حرمت تصویر زن در حاکمیت های دینی وجود دارد، موضوعی در خور توجه است. هم چنین با توجه به اشکال حضور گسترده زنان در عرصه نقاشی، هم به عنوان نقاش و هم به عنوان موضوع نقاشی، پس از روی کار آمدن کرزی، بررسی و تحلیل بازنمود تصویری از زن در نقاشی، ضرورت بیشتری می یابد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل بازنمود های تصویری زنان، در آثار نقاشی در دوره زمامداری حامد کرزی در افغانستان است. سؤال این است که تصویر زن در نقاشی، در این دوران به چه صورت هایی بازنمایی شده است؟ این مقاله، از نوع کیفی و با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای موجود، به انجام رسیده است. نوع نمونه گیری، غیر تصادفی به روش هدفمند از میان آثار خلق شده در این دوران به انجام رسیده است. یافته ها نشان می دهد بازنمایی تصویر زن را می توان به شکل های پرتره و سلف پرتره، بازنمایی بدن زن، بازنمایی زنان در زندگی روزمره، بازنمایی تصویر زن به عنوان نشانه های صلح، ایستادگی و مام وطن، بازنمایی مسائل زنان در افغانستان و بازنمایی تصویر زن در تلفیق نقاشی سنتی و مدرن مشاهده کرد. قالب های سبکی انتخاب شده توسط نقاشان در بازنمایی زنان در نقاشی، رئالیسم، سمبولیسم و اکسپرسیونیسم است و مضامین مشترک قبل و بعد از دوره کرزی، به نحو متفاوتی انجام شده است. چنان که آثار دوران کرزی در بازنمایی زن، اکثرا انتقادی، اعتراضی و نشانگر عمق رنج و ظلم به زنان است. آن چه که در بازنمایی زن در نقاشی معاصر این کشور مورد توجه است، تکریم و ستایش از مقام زنان است.
۳.

بررسی واژه شناختی و تبارشناختی «بز» در زبان های هند و اروپایی و ردیابی آن در نگاره های مرتبط با آب و درخت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 298 تعداد دانلود : 98
بز از حیوانات بسیار تأثیرگذار در فرهنگ و تمدن بشری بوده که در نقاط مختلف جهان ویژگی های خاص و متفاوتی را به او نسبت داده اند. این حیوان در نقوش ایران باستان به وفور ظاهر شده که نماد «هوشمندی، سیاس بودن، محافظ زمین و درخت زندگی و در ارتباط با آب، ماه و زنانگی» است. این مقاله با تأکید بر نقش و نگاره بز و پیوند او با دوگانه آب-درخت زندگی به معرفی و تحلیل اسطوره بز در ایران و جهان از طریق زبان شناسی به ریشه ها و تبارشناسی اسطوره پرداخته و واژه های šahāz در لری به معنی«بز پیشتاز گله»، ožka در لیتوانیایی «بز»، այծ در ارمنی «بز» را بررسی و در نقوش مذکور ردیابی کرده است. این پژوهش چگونگی روند ایجاد نشانه بز به عنوان نماد آب و نگهبان درخت زندگی را پیگیری می کند و روش آن تحلیلی با تکیه بر زبان شناسی بوده و به ارتباط ریشه واژه بز در اسطوره های جهان پرداخته و حضور پرتکرار این حیوان را در نقوش هنری بررسی کرده است. نتیجه آن است که ایجاد نشانه های اسطوره ای نزد بشر به دال هایی بسیار ساده و غیرانتزاعی بازمی گردد و در مورد بز شامل مفاهیمی از جمله «جست و خیز، جنگیدن، بوییدن، جوییدن» می شود.  
۴.

مطالعه تطبیقی قالی مشاهیر بافته شده در کارگاه موسوی سیرت و کارخانه میلانی کرمان با رویکرد تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : 889 تعداد دانلود : 825
در دوره معاصر، آثار دوره قاجار در بسیاری از هنرها، از جمله قالی بافی بازتولید می شود. قالی مشاهیر کارخانه میلانی نیز از نمونه آثار دوره قاجار است که پس از انقلاب، توسط موسوی سیرت دوباره تولید شده است. ازآنجاکه در این بازتولید تغییراتی ایجاد شده و با توجه به هدف پژوهش که تبیین تفاوت های میان دو قالی با توجه به نشانه ها و گفتمان رایج در هر دوره است، این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال است که چه تفاوت و شباهتی میان دو قالی وجود دارد و تفاوت نشانه ها و بافت قالی ها در دو گفتمان متفاوت چه تأثیری در خوانش قالی داشته است؟ این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد نشانه های به کاررفته در قالیِ کارخانه میلانی بیانگر هویت هر فرد بوده و نشانه ها از عناصر اصلی تشکیل اثر بوده اند نه تزیین آن، لذا با حذف و جانشینی نشانه ها در دوره معاصر شناسایی مشاهیر به سختی امکان پذیر است. ازآنجاکه به نظر می رسد قالیِ کارخانه میلانی با توجه به اهداف سیاسی-فرهنگی تولید شده، بنابراین شناسایی هر پیکره در قالی از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است؛ لذا تلاش شده است، علاوه بر آنکه ویژگی های ظاهری افراد به شخصیت های عینی نزدیک باشد از علائمی نیز برای معرفی بیشتر آنها استفاده شود. در قالی تولیدشده در دوره معاصر به نظر می رسد با توجه به گفتمان نوقاجارگرایی، هدف بازتولید یک اثر از دوره قاجار بوده و هویت افراد از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است.
۵.

گونه شناسی صحن آفتاب گیر در خانه های روستایی کوهستانی (موردپژوهی: روستاهای شمیرانات تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 901 تعداد دانلود : 557
معماری بومی روستا روایت کم نظیری از پیوند با طبیعت و منظر است که ضمن هویت بخشی و همسازی با محیط، بحران های زیستی را به پویایی حیات بدل کرده است. بحران انرژی و لزوم استفاده از انرژی های تجدیدپذیر خورشیدی در روستاهای سرد و کوهستانی، زمینه ساز بازشناخت واژه ای است با عنوان «صحن آفتاب گیر». صحن آفتاب گیر فضای باز و یا نیمه بازی است که می تواند در ایجاد خرد اقلیم مطلوب مؤثر باشد". این پژوهش ضمن معرفی صحن آفتاب گیر به گونه شناسی و معرفی گونه غالب از آن در روستاهای کوهستانی شمیرانات می پردازد. این پژوهش به روش کیفی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای و گستره وسیعی از پژوهش های میدانی انجام شده است و بر اساس معیارهای مشخص ۱۰ روستا انتخاب و از آن میان حدود 40 خانه مورد بازدید میدانی قرار گرفتند. در راستای پاسخ به مسئله ضمن برداشت و تهیه مدارک کامل از هر بنا، گفتگو و مصاحبه های کیفی با ساکنین و اهالی نیز انجام شده است. بر اساس نتایج این پژوهش صحن آفتاب گیر در روستاهای مورد بررسی شامل ۴ گونه متفاوت است که صحن آفتاب گیر گونه غالب، صحن و محوطه ای است که رو به جبهه جنوب دارد، بالاتر از سطح زمین و روی فضای طویله و انبار قرار گرفته است و در ارتباط و تعامل با دهلیز و اتاق های اصلی خانه است که با ایجاد یک فضای کنترل نشده باعث کاهش هدر رفت گرما و در نتیجه افزایش آسایش حرارتی اتاق های مجاور میشود. توجه به صحن آفتاب گیر در خانه های روستایی اگرچه معطوف به معماری گذشته است؛ اما توجه به انرژی خورشیدی محدود به زمان نیست و پیوند متقابل و اجتناب ناپذیر بافت بومی و ساخت وسازهای جدید بیانگر این حقیقت است که برای حفظ خویشاوندی بین ساختارها و بهینه سازی مصرف انرژی، تأمل در الگوهای بومی و ایجاد پیوند در قالب معماری جدید برای روستا حیاتی و ارزشمند است.
۶.

تهران: جدال با زیبایی شناسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 782 تعداد دانلود : 355
اهمیت آنچه که «زیبا» ست، از قرن پنجم پیش ازمیلاد که افلاطون، میان امر عقلانی و منطقی 1 با امر خوب، احساسی و اداراکی 2 تمایز قائل شد، مطرح گردید. گذر از دوران و تجربه اقسام تحولات جوامع، راه ورود این پدیده را، که قبل از تعریف علمی و مدون در ادبیات فلاسفه رایج بود و جوامع برداشتی شهودی از آن داشتند، به گفتمان آکادمیک گشود : «علم امور محسوس» 3 که در نیمه قرن هجدهم، توسط الکساندر بومگارتن 4 تبیین شد. پس از آن فهم و ارزیابی امر زیبا در قالب علم «زیبایی شناسی» رایج شد و به دور از آن که محدود به دنیای هنر بماند و بر ابعاد ذهنی دلالت کند، مقیاس عینی و کارکردی یافت. مصداق شناخته شده این دگردیسی، در ادبیات شهر، عبارت «زیبایی شناسی شهری» است. جوامع، از دوران تبلور شهرهای روم و یونان باستان تا شهرهای امروزی در جای جای جهان، با اقدامات منتج از نگاه زیبایی شناسانه یا مداخلات شهری با اهداف زیبایی شناسانه آشنا هستند. تزیین نمای بناهای شهری با انواع موتیف ها، خلق پرسپکتیوهای بصری قاب بندی شده، زینت دهی به فضاهای باز شهری با استفاده از پوشش گیاهی و این قبیل اقدامات در زمره اقدامات زیبایی شناسانه قرار می گیرند. مدیریت شهری با بهره گیری از ابزار عینی و ملموس از یک سو، و اتکا به ظرفیت های ذهنی و غیرملموس از سوی دیگر، درصدد تحقق اهداف زیبایی سناسی در بستر شهرهاست. آنچه در این مبحث سؤال برانگیز شده، نحوه مواجهه مدیریت شهری با این موضوع در تهران است که به نظر می رسد، به دور از آن که ظرفیت ها، امکانات، نیازها و شیوه های برآمده از زیبایی شناسی یا منتج به زیبایی شناسی را درک کرده باشد و با آن ها هم سو شود، گویی موضع مقابله با آن اتخاذ کرده و به جدال با زیبایی شناسی برخاسته است.             

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲