فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۷٬۶۶۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق:هدف پژوهش حاضر بازبینی ماهیت تشکیلاتی است که ازسوی پژوهشگران با نام «خزانه حجت» در سازمان حکومتی غزنویان پذیرفته شده است. مطابق این دیدگاه خزانه ای ایجاد شده بود که تنها به گونه ای از اسناد به نام «حجت» اختصاص داشته است. این پژوهش با هدف بررسی وجود ماهوی این تشکیلات انجام شده است. روش و رویکرد: گردآوری مطالب در این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و اسنادی است. همچنین تلاش می شود تا با استفاده از روش تحلیل محتوای عناصر واژگانی در تاریخ بیهقی-تنها اثری که عبارت «خزانه حجت» در آن به کار رفته است- و یافته های کمی و کیفی به دست آمده، فرضیه پژوهش مورد آزمون قرار گیرد. دستاورد و یافته ها: نتایج این تحقیق نشان می دهد که بازخوانی پژوهشگران از عبارت «خزانه حجت» در تاریخ بیهقیپایه استواری ندارد و بدین ترتیب اذعان به وجود خزانه ای مختص به «حجت» (به عنوان نوعی از اسناد)، مولود قرائت نادرستی از کتاب اخیر بوده است.
پردیس خاطره ای از ایران ویج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پردیس واژه ایرانی باستان است که به زبان فارسیِ رسیده و از زبان های ایرانی وارد تمام زبان های دنیا شده است. مفاهیم مینوی پردیس بر اندیشه اسلامی تأثیر نهاده؛ هرچند مفهوم پردیس در این جهان بینی دگرگون شده است، امّا ساخت پردیس که در ایران از قدمت بسیاری برخوردار است، در دوران اسلامی ادامه یافته و بازآرایی آن در قالب نقش و نگارهای پردیسی، در هنر فرش رخ نشان داده است. واژه پردیس و ساخت مکان هایی با این نام، برای نخستین بار در دوران هخامنشی آشکارشد و بعدها مورد تقلید شاهان سلوکی و رومی قرار گرفت. در پژوهش پیش رو، کوشیده ایم تا علّتِ ساختِ مکان هایی با نام پردیس، در دوره هخامنشی بیابیم. در فرضیه مطرح شده، پردیس بازنمایی کهن الگوی قومی یعنی بهشت ازلی ایرانی، ایران ویج می باشد که در ساخت این مکان، جغرافیای ایران، تغییر نظام اقتصادی آریایی های تازه وارد به فلات ایران از دامداری به کشاورزی و اندیشه سیاسی نضج گرفته و در دوره مادی ها از اثرگذاری بسزایی برخودارند.
بررسی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی از نظر شکل، جایگاه، تزئینات و حوزه پراکنش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر هخامنشی، هنری ترکیبی است که در نهایت ظرافت و زیبایی جلوه گری می کند. یکی از ظریف ترین مصنوعات هنرمندان قلمرو هخامنشی، ظروف فلزی به ویژه کاسه ها هستند. کاسه های هخامنشی یکی از مدارک مهمی است که از مناطق مختلف شاهنشاهی به دست آمده است. برخی از این کاسه ها دارای کتیبه سلطنتی می باشند که حاکی از اهمیّت این گونه از ظروفدر دربار هخامنشی است. این کاسه ها اطلاعات ارزشمندی در زمینه فلزکاری، شیوه تزئینات، تکنیک ساخت، ارتباطات تجاری، اجتماعی، اقتصادی و هنری در اختیار افراد صاحب فن قرار می دهد. پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد با نگاهی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل نقوش، تزئینات و شکل کاسه ها، اهمیّت و جایگاه کاسه های فلزی را در جامعه هخامنشی مورد مطالعه قرار دهد؛ همچنین تلاش می شود بر اساس مطالعات تطبیقی میان کاسه ها و پیاله ها و بررسی حوزه پراکندگی آنها، منشأ اقتباس شکلی و تزئینی در ساخت کاسه های فلزی هخامنشی مشخص و تحلیل گردد. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از گستردگی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی به ویژه نوع زورقی آن، در سرتاسر شاهنشاهی است. وجود آرایه های گیاهی هم چون گل نیلوفر، روزت و تزئینات بادامی شکلی که در سایر هنرهای هخامنشی مانند نقوش برجسته مشاهده می شود، بر کاسه ها نیز شناسایی شد. به علاوه تا مدت ها پس از سقوط هخامنشیان، سنت ساخت کاسه ها و پیاله های فلزی به سبک آن ها در مناطق مختلف رواج داشت.
زنان و قیام 15 خرداد 1342
حوزه های تخصصی:
مسئله زنان و نقشی که در جنبش های معاصر ایران ایفا کرده اند از جمله مسایلی است که با توجه به مهم و تاثیرگذار بودن آن، در تاریخنگاری تا حدودی مورد غفلت قرار گرفته است. لذا می طلبد که پژوهش هایی در این زمینه به رشته نگارش درآید تا نه تنها برهه هایی از تاریخ ایران ملموس و روشن تر شود بلکه با عنایت به نقش تاریخی زنان در حوادث انقلاب اسلامی این قشر به عنوان نیمی از جامعه ایران میدان بیشتری در سایر زمینه های علمی، سیاسی و اجتماعی داده شود. همین مهم سبب شد تا نگارنده به واکاوی کنش زنان در حوادث سال 1342 بپردازد. از این رو مسئله اصلی تحقیق حاضر میزان مشارکت زنان در تظاهرات 15 خرداد سال 1342 است و اینکه دلیل این حضور زنان چیست؟ لذا نگارنده برای رسیدن به پاسخی درخور با استفاده از منابع کتابخانه ای اطلاعات مورد نظر را گردآوری و سپس فکت های مربوط به موضوع از میان داه های اولیه جدا کرده و برای تحلیل فکت ها از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
تطور تاریخنگاری شاهزاده علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ورود اندیشه های غربی به ایران عصر قاجار، واکنش های اقشار گوناگون اجتماعی، به خصوص طبقه روشنفکر را برانگیخت. تعداد درخور توجهی از شاهزادگان قاجار نیز از امکانات ویژه ای که در اختیار داشتند، استفاده کردند و در علوم و فنون مختلف از سرآمدان روزگار خویش شدند. شاهزاده علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه یکی از شخصیت های فرهیخته این خاندان بود. زبردستی او در علم تاریخنگاری شایان توجه ویژه ای است. با مطالعه مواد تاریخنگاری اعتضادالسلطنه، تاریخ نویسی وی را می توان به دو مرحله: پیروی از تاریخنگاری سنتی و تاریخنگاری براساس شیوه های نوین تقسیم بندی کرد. این پژوهش مواد تاریخی و تاریخنگاری موجود در آثار علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه را با عناوین اکسیرالتواریخ، تاریخ وقایع و سوانح افغانستان، مدعیان نبوّت، فتنه باب، رصدخانه مراغه و جغرافیای محال مازندران واکاوی می کند و به دنبال یافتن پاسخ برای پرسش های ذیل است: علل تغییر شیوه تاریخنگاری اعتضادالسلطنه چه بود؟ مسائل پرداخته شده در تألیفات اعتضادالسلطنه تحت تاثیر چه ضرورت هایی انجام گرفته است؟ علل انتشار و توقیف روزنامه سنیه ایران چه بود؟ پژوهش حاضر از نوع پژوهش های تاریخی و از حیث روش، ترکیبی از روش های توصیفی روایی و تحلیلی است.
تحلیلی جامعه شناختی از دوگانگی رفتار سیاسی –فرهنگی حاکمان شیعی تبرستان مطالعه موردی: حسن بن زید و حسن بن علی علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرت دو پایور سیاسی علوی یکی حسن بن زید(داعی کبیر)و دیگری حسن بن علی اطروش(ناصر کبیر) به دلیل دارا بودن ویژگی های بارز سیاسی- فرهنگی در میان حاکمان علوی تبرستان نه تنها به واسطه درانداختن دولتی شیعی بوده است، بلکه ناظر به القابشان متاثر از مشی سیاسی و یا رفتارهای فرهنگی در ایجاد مقبولیت و مشروعیتی همزمان در آن سرزمین نیز بوده است.فاصله میان دعاوی آنان در تمسک به شیوه های حکومتی امام علی(ع)و بروز رفتارهای سیاسی سرکوب گرانه در مناسبات با دولتها و امرای هم جوار و و یا مشی فرهنگی افراطی آنان در انقیاد توده مردم مجموعه ای پرتناقض از رفتار سیاسی و مشی فرهنگی آنان را به همراه داشته است .واکاوی مساله تعارض میان دعاوی و رفتارهای آنان و مطالعه جامعه شناختی مشی سیاسی-فرهنگی آنان خواست پژوهش حاضر است.از آزمون فرضیات این نتیجه حاصل شد که مشی سیاسی و فرهنگی تعارض گونه این دو حاکم بر گرفته از دعاوی بی پایه بدون تعمیق شریعت در نهاد حاکمیت ایشان و سرانجام عدم تطابق میان ادعا و رفتارهای منجر به احراز قدرت و کسب منزلت سیاسی بوده است.
دگرگونی ساختار اداری و اجتماعی ملایر از زوال ایلخانان تا سقوط صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منازعات مداوم ایران با عثمانی و برآمدنِ سلسله زندیه از ملایر، جایگاه قلمرو علیشکر را در سرنوشت تاریخی ایران برجسته نموده است. یکی از نواحی قلمرو، ملایر است که با توجه به نزدیکی اش به مرکز قلمرو علیشکر، همچنین واقع بودن بر سرِ راه های ارتباطی شرق و غرب کشور به ویژه راه عتبات، در تحولات تاریخی نقشی قابل توجه داشته است. به رغم کمبود داده های تاریخی، این مقاله درصدد است تا ضمن معرفی اماکن جغرافیایی، به تبیینِ چگونگی دگرگونی در وضعیت اداری، فرهنگی، اجتماعی و نظامی ملایر، نتایج و عوامل مؤثر برآن بپردازد. این مقاله نشان می دهد که در نتیجة فقدان شهر بزرگ، منطقة ملایر بعد از زوال ایلخانان، به لحاظ اداری، به عنوان بخشی از قلمرو علیشکر تابعِ همدان بوده است. موقعیت ارتباطیِ مناسبِ منطقه و افتتاح راه عتبات و عبور آن از ملایر در عهد صفویه، تراکم و تجمع ایلات قزلباش در منطقه، دشت ملایر را به عنوان یکی از مهم ترین مراکز پشتیبانی از مرزها در برابر تجاوز لشکریان عثمانی در عهد صفویه درآورده و مقدمات ظهور یک بافت قدرتمند ایلی نظامی را در آنجا فراهم ساخت.
بلدیه تبریز، گذر از محله گرایی به هویت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویب قانون بلدیه و تشکیل آن در برخی از شهرهای ایران، یکی از آگاهانه ترین اقداماتی بود که از سوی نمایندگان مجلس اول و نیروهای مشروطه خواه، در زمینه ی تحقق مشارکت اجتماعی شهروندان جهت نقش آفرینی در امور شهری و مدنی و تجلی اراده و هویت اهالی شهر، انجام گرفت. از آنجایی که شهر تبریز در تشکیل نهادهای مدنی؛ از قبیل «انجمن ایالتی» و «انجمن بلدیه» از جایگاه مهمی در تاریخ مشروطه برخوردار است، در پژوهش حاضر سعی شده عملکرد «بلدیه تبریز» و میزان موفقیت آن در تحقق اهداف مدنی این نهاد، مخصوصا موانع و مشکلات پیش روی آن در زمینه ی افزایش میزان مشارکت اجتماعی شهروندان در برنامه های مدیریت شهری و تحقق و شکل گیری هویت و علائق جمعی و کم رنگ شدن بحث محله گرایی با روشی توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، روزنامه ها و اسناد آرشیوی مورد بررسی قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که هر چند بلدیه ی تبریز به خاطر درگیری با مسائل و مشکلات عدیده ی فراوان، از دست یابی به بسیاری از اهداف خود بازماند، منتهی از نحوه ی بیان و طرح مطالب اجتماعی در روزنامه های محلی می توان فهمید که بلدیه در کنار دیگر نهادهای مدنیِ برآمده از دل مشروطه، از قبیل انجمن ایالتی، توانست با انجام برخی اقدامات اجتماعی و فرهنگی، موجبات افزایش آگاهی شهروندان نسبت به حق و حقوق شهروندی خود را فراهم آورد، و با تأکید بر اهمیت مشارکت اجتماعی شهروندان در برنامه های شهری و انتخاب مدیران خود، در گذر جامعه ی شهری تبریز از مرحله ی محله گرایی به شکل گیری هویت شهری، نقش مهم و مؤثری را ایفا نماید.
نگاهی تاریخی بر دیوان ظهیرالدین فاریابی (اتابکان آذربایجان و مشروعیت حاکمیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دربار سلجوقیان که تجربه های دیوانی ازجمله تشکیلات شاعر درباری را از غزنویان به ارث برده بود، در اوج قدرت این سلسله به محل مناسبی برای رشد و نیز استفاده از این روند برای تبلیغ مقاصد سیاسی حاکمیت تبدیل شد. پس از فروپاشی سلطنت سنجر در خراسان، حاکمیت مقتدراﻧﮥ خاندان ایلدگز در عراق عجم باعث مهاجرت شاعران این خطه، ازجمله فاریابی (ف۵۹۸ق/1201م)، به غرب ایران شد. این شاعر با پیوستن به دربار قزل ارسلان (582تا58۷/1186تا1191م) و جانشین وی ابوبکر (588تا۶۰۷ق/1192تا1210م)، در راستای تبلیغ دیدگاه های سیاسی این خاندان آنها را مدح کرد که این درواقع بازتولید مشروعیت حاکمیت آنها بود. این مقاله درصدد است با رویکردی جدید به نقش شاعران درباری، در خلال طرح ارزش تاریخی دیوان فاریابی، با تعمق در مدایح شاعر و در خلال کشف روح زمانه، چیستی مبانی مشروعیت حاکمیت را در دورﮤ مدنظر به شیوﮤ تحلیل محتوا به بحث بگذارد. فاریابی سلطنت قزل ارسلان را به علت داشتن مشروعیت دینی و اقتدار کافی برای ﺗﺄمین امنیت و برقراری عدالت، در برابر حکومت طغرل سلجوقی (مقتول به سال۵۹۰/1194م) مشروع دانسته همچنین داشتن مشروعیت دینی، عدل ورزی، انتصاب و اقتدار را در حکم مؤلفه های مشروعیت ابوبکر در برابر برادران ناتنی اش مطرح کرده است.
بررسی عوامل تاریخی بنیاد شهرها با رویکرد به شهرهای ایران و میانرودان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی این نکته که جوامع چه زمانی به شهرنشینی و مدنیت متمایل شدند و چه عواملی باعث این رخداد شد، مکاتب مختلف تاریخی و جغرافیایی هرکدام به یکی از عوامل مهم در پیدایش و ساختار شهرهای باستانی ﺗﺄکید کرده اند. دراین بین، رایج ترین نظریه ها چنین عنوان کرده اند که پیامدهای ناشی از «انقلاب کشاورزی» و «دین گرایی» و اشتراک های دینیِ جمعیت های کهن، از اسباب اصلی بنیاد شهرها بوده است. ازاین رو، در پی محک صحت و سقم این نظریه ها، با مطالعة اسناد تاریخی و یافته های باستان شناسی با روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی تحلیلی متوجه می شویم که دست کم در فلات ایران و میانرودان، انسان در طی یک جانشینی در موقعیت مطلوب جغرافیایی، انقلاب کشاورزی را به وجود آورد؛ سپس در پی این انقلاب، به تدریج تقسیم کار رخ داد و در اثر نوآوری ها، قدرت بیشتر و روابط تجاری و انباشت سرمایه پدید آمد و دیگر عوامل موجود همچون دین، جمعیت و عوامل سیاسی نظامی در فرهنگ بشری شکل گرفت و موجب ایجاد شهرها شد. درواقع در پیدایش و بنیاد شهرهای باستانی، همة عوامل مذکور سهیم نبودند؛ اما در منطقة جغرافیاییِ موضوع مطالعه در این پژوهش، باید عوامل جغرافیایی، اقتصادی، دینی و سیاسی نظامی را به ترتیب در پیدایش یا تکامل ساختار شهرها تاحدود چشمگیری مؤثر و مهم تلقی کرد و شهرهای باستانی ایران و میانرودان را دارندة این خصوصیات برشمرد؛ البته، منطبق با نظریه های مذکور و با ﺗﺄکید بر دو عامل اقتصادی و دینی.
بررسی کشمکش های مذهبی خوارزمشاهیان با همسایگان خویش و پیامدهای آن
حوزه های تخصصی:
اختلافات مذهبی در اکثر برهه های تاریخی به عنوان یکی از عواملی بوده که اتحاد مسلمانان را در معرض خطر قرار داده است. این اختلافات نه تنها در بین برخی از حکومت های ایرانی- اسلامی با دستگاه خلافت عباسی وجود داشت؛ بلکه در بین خود مذاهب اسلامی مانند تشیع و تسنن نیز موجب بروز درگیری های فرقه ای و کلامی شد. در تاریخ ایران پس از اسلام اختلافات مذهبی باعث می شد که یا در بین خود خاندان های حکومت گرایرانی (مانند سامانیان و غزنویان در برابر آل بویه) و یا بین برخی از این حکومت ها (آل بویه و خوارزمشاهیان) با دستگاه خلافت عباسی کشمکش هایی به وجود بیاید. اختلافات خوارزمشاهیان با دستگاه خلافت نیز پس از آن که خلفا حاضر به تأیید حکومت آن ها نشدند به وجود آمد و تا زمان سقوط این حکومت ادامه داشت. اهمیت این پژوهش به خاطر نقشی است که اختلافات مذهبی در تضعیف مبانی مشروعیت حکومت خوارزمشاهی ایفا کرده است. این پژوهش با هدف بررسی کشمکش های مذهبی عصر خوارزمشاهیان با حکومت های همجوار و تبیین پیامدهای آن به شیوه توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای سعی می کند به سؤالات زیر پاسخ گوید. 1. مناسبات حکومت خوارزمشاهی با همسایگان خویش چگونه بوده؟ 2. نقش دستگاه خلافت عباسی در نحوه برقراری این روابط چیست؟3. این روابط (کشمکش های مذهبی) چه پیامدهایی برای این حکومت به همراه داشته است؟ نتیجه ای که از این پژوهش به دست می آید این است که اختلافات مذهبی زمینه های ضعف حکومت خوارزمشاهی را فراهم کرد و سرانجام در کنار سایر عوامل به سقوط این حکومت منجر شد.
بررسی تأثیر دریا بر فرهنگ عامه مردم بوشهر
حوزه های تخصصی:
آداب و سنن هر قوم در بردارنده ریشه دارترین ارزش ها و تجربیاتی است که طی نسل ها در برخورد با تندبادهای حوادث و عواملی که سعی در زوال و کمرنگ نمودن آن داشته اند، شکل گرفته است. سنت ها و باورهایی که بی شک از مهم ترین مقولات در تثبیت و قوام رفتارهای اجتماعی داشته و دارند. استان بوشهر بدلیل موقعیت جغرافیایی منحصر به فردش اساساً محور تبادل فرهنگ، تجارت، سیاست، برای داد و ستد کالا و اندیشه ها میان ایرانیان، هندیان، آفریقایی ها و اروپایی ها طی قرن های متمادی بوده است. تا جایی که از این کرانه تا کرانه های دور دست چین رفتارهای التقاطی به صورت نمادهای اعتقادی تغییر ماهیت داده اند که انتساب و اکتساب هر یک از این باورها، باورهای منشعب از دریا و دریانوردی خود جای بحث ها مفصل نیست. در این پژوهش برآنیم تا نقش دریا و دریانوردی را به عنوان مسبب نشر فرهنگ عامه در کرانه های شمالی خلیج فارس خاصه استان بوشهر مورد بررسی قرار دهیم. هر چند در حوزه ی تاریخ و جغرافیای سیاسی اقتصادی بوشهر تحقیقاتی انجام شده است؛ اما جای مسائل مهمی در زمینه فرهنگ و سنت های دریانوردی آنچنان که با معیشت و زندگی آنان در آمیخته باشد کماکان مغفول مانده است که امید است با روشن شدن تشابهات نژادی، تاریخی، و فرهنگی و وابستگی عمیق مردمان این سرزمین با فلات مرکزی ایران و که غالباً از ریشه های اجتماعی دیگر نواحی پیرامون خود نشأت گرفته است مورد مقایسه و متمایز قرار گیرد. در این پژوهش بدین پاسخ این پرسش هستیم که عوامل جغرافیایی از جمله (آب و هوا، اقلیم) و معیشت در باورها و ویژگی های فرهنگی مردم بوشهر چه تأثیری داشته است؟ دریا و دریانوردی در شکل گیری و قوام این باورها و اعتقادات تا چه اندازه مؤثر بوده است؟ و شیوه معیشت اعم از کشاورزی، کم آبی در کنش های اجتماعی و اعتقادات درونی بوشهریان تا چه میزان تأثیر داشته است؟
تاریخ سیاسی جدید"" به مثابه روش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تاریخ سیاسی جدید»، رویکردی مفهومی و روش شناختی به حوزه تاریخ است که با شکل گیری دانش تاریخ در عرصه تاریخ نگاری جدید شکل گرفت و در نیمه دوم قرن بیستم، به یک جریان تقریبا عمومی تبدیل شد. یکی از گفتمان های رایج در تاریخ سیاسی تفاوت بین تاریخ سیاسی «جدید» و سنتی است. بحث های موضوعی/مفهومی، مطالعاتی و روش شناختی در این رابطه قابل طرح است و می تواند به تعریف و تعمیق مطالعات و بررسی های «تاریخ سیاسی جدید» و در نتیجه، حرکت مناسب در مسیر این گرایش کمک کند. بررسی داده ها موبد آن است، با وجود سابقه گسترده در نگارش متون تاریخ سیاسی، چارچوب دهی مفهومی و روش شناختی در تاریخ سیاسی به معنای عام آن صورت نگرفته و این بی توجهی به «تاریخ سیاسی جدید» نیز سرایت کرده است. پژوهش حاضر در پی گشایش مدخلی در حوزة تاریخ سیاسی جدید و پیدایی افق های آن است. مبنای این پژوهش بررسی منابع پرداخته شده به موضوع «تاریخ سیاسی جدید» است؛ چرا که در «تاریخ سیاسی جدید»، افق های تازه ای در حوزه تاریخ سیاسی مثل بازنگری در معنا و قلمرو امر سیاسی، مباحث و موضوعات فرهنگی و زبانی و تاثیرات آن در تاریخ سیاسی و شکل گیری موضوعاتی چون مشارکت سیاسی گسترده اجتماعی، هویت های عمومی و ملی اجتماعی، فلسفه تاریخ جدید و تاثیر آن بر حوزه سیاست و غیره قابل بررسی است.
معیارهای سنجشِ نسبت جامعه با جاهلیت در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت جاهلیت و متعلّقات جامعه شناختی آن از حیث ارتباط بسیار نزدیکش با جامعة صدر اسلام، اهمیت و ضرورت دارد. علاوه بر آن، ماهیت و ویژگی های جاهلیت نشان می دهد که باید آن را نه منحصر به قبل از اسلام، بلکه نقطه مقابل اسلام و هر تحول بنیادی صورت گرفته در جوامع انسانی دانست. از نخستین گام های مطالعة نسبت یک جامعه با جاهلیت، دریافت معانی، مفاهیم و مقوله های آن است. در میان منابع موجود در این زمینه، پس از قرآن و احادیث پیامبر(ص)، سخنان علی(ع) اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش، با رویکردی توصیفی و استفاده از روش نظریه بنیاد ، از طریق رفت و برگشت مداوم میان تفکر استقرایی(ایجاد مفاهیم، مقولات و روابط بین آن ها) و تفکر قیاسی(آزمون مفاهیم، مقولات و روابط بین آن ها)، به یافتن معیارهای غالب در سنجش نسبت جامعه با جاهلیت در نهج البلاغه پرداخته است و «ایمان غیرعقلانی» را به عنوان مقوله اصلی در این موضوع پیشنهاد می دهد.
آرای تربیتی ابوالحسن قابسی درآمدی بر مبانی فکری و زمینه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن عَلی قابِسی (متوفی ۴۰۳ق/۱۰۱۲م)، فقیه مالکی مذهب در افریقیه و صاحب کتابی در تعلیم و تربیت اسلامی موسوم به الرِساله المُفَصَله لاحوال المُتِعَلِّمین و احکام المُعَلِّمین و المُتِعَلِّمین است که محتوا و برنامه آموزشی اهل سنت در آن منطقه دست کم تا سده نهم هجری بر اساس آراء مطرح شده در این اثر بوده است. پژوهش حاضر، ضمن بررسی زمینه ها و عوامل اجتماعی و سیاسی تأثیرگذار بر آراء فقهی- کلامی و تربیتی قابسی، خطوط اصلی مطرح در الرساله المفصلهرا به روش توصیفی- تحلیلی مورد واکاوی قرار داده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد، اندیشه های قابسی و محتوای اثر وی بیش از هر چیز متأثر از تکاپوهای سیاسی - فرهنگی فاطمیان و بنی زیری و واکنشی به فعالیت آنها بوده است.
گونه شناسی معجزات پیامبر(ص) در کتاب شرف النبی واعظ خرگوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اوایل سده سوم هجری استقلال دلائل نگاری که به معجزات پیامبر(ص) میپرداخت، از سیره نگاری نشان از تحول در نگارش سیره است. این جدایی زمانی اتفاق افتاد که نیاز جامعه به دریافت و فهم معجزات پیامبر(ص) افزونتر شد. به عبارتی برای شاخص نشان دادن شخصیت پیامبر(ص) از دیگران، دلائل نگاری با هدف نگارش احوال پیامبر (ص) به عنوان صاحب شریعت، اخلاق و معجزات ایشان به سرعت رواج یافت. کتاب شرف النبی با اختصاص به معجزات پیامبر(ص) در نیمه دوم سده چهارم هجری از مهمترین آثار مدون در این حوزه است. این اثر در مقایسه با دیگر کتابهای دلائل از حجم کمتر و نظم ویژه برخوردار است. در پژوهش حاضر بوسیله منطق اکتشافی و بهره گیری از روش های کمی و با روش برداشت محتوایی از معجزات مطرح شده در کتاب خرگوشی، طیفی ترسیم میشود تا فرایند تمرکز و پراکندگی حاکم بر تعداد وتنوع معجزات نشان داده شود. نتایج بررسی معجزات در کتاب خرگوشی، تمرکز روایات بر معجزات کرامتی کمالاتی را نشان میدهد. روایات معجزات تحدی طلبانه در پراکندگی بوده و توجه به معجزات نفرینی مجازاتی و سپس گونه مبارزهای تحدی طلبانه از کمترین درصد بسامد برخوردار است.
تیامتِ میان دورودی (بین النّهرینی)، جمشید و ضحّاک
حوزه های تخصصی:
تلفیق فرهنگ میان رودان و ایران، از مسائلی است که برخی پژوهندگان فرهنگ ایران بدان باور دارند. در پژوهش پیشِ رو با در نظرداشتنِ همین نزدیکی دو فرهنگ، شکستگیِ شخصیّتِ تیامتِ میان دورودی در جمشید و ضحّاکِ اسطوره های ایرانی ب ررسی شده است. تیامت اژدهایی است که از دری ا ب رمی آی د و هنرهای مدنی را ب ه انسان می آموزد؛ امّا بعدها بنا بر دگرگونی های تاریخی، تیامتِ اسطوره به دشمن آشوبنده نظم تبدیل می شود. می توان چهره مدنی تیامت را در جمشید و شخصیّت آشوبنده او را در ضحّاک بازساخت. میان جمشید و ضحّاک نیز پیوندهایی است که این دو را از یک اصل می نماید؛ به این معنا که مطابق با برخی منابع، ضحّاک خواهرزاده جمشید است، هر دو با بابِل که خاستگاه اسطوره تیامت است، پیوندی نزدیک دارند، هر دو درپیوند با درخت و هر دو دارنده سوورا هستند. همچنین، شخصیّت فریدون (از میان برنده ضحّاک) بسیار به مردوک (کشنده تیامت) نزدیک است؛ بدین گونه که هر دو پس از میان -بردن دشمن، نظام طبقات اجتماعی را بازمی گردانند، پادشاه مطلق سرزمین خود می شوند و هنرهای مدنی فراموش شده را بازمی سازند.
بررسی نظریه حجاب حداقلی دربارﺓ وضعیت پوشش در عصر جاهلیت و صدر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریﮥ حجاب حداقلی ازجمله نظریه های ارائه شده دربارﺓ حجاب شرعی است. طرفداران این نظریه مدعی اند که در فرهنگ عمومی و رایج قبل از بعثت، برهنگی حتی در ناحیه شرمگاه وجود داشته است؛ به گونه ای که برای مردان و زنان آن عصر، این مسئله امری عادی بوده است و احساس بدی نیز بدان نداشته اند. باوجود این وضعیت، شریعت مقدس اسلام تنها قادر بود که از آنها بخواهد برهنه راه نروند و الزام بانوان به پوشش موی سر و گردن و ساق پا در شریعت اسلام دور از انتظار است. در این مقاله با جستاری در منابع تاریخی و ادبی کهن و معتبر، به ویژه اشعار شاعران عصر جاهلیت، وضعیت پوشش بانوان در آن عصر بررسی شد؛ همچنین ادعاهای طرفداران حجاب حداقلی ارزیابی شد و چنین نتیجه گیری شد که برخلاف ادعای مطرح شده، فرهنگ رایج در آن عصر فرهنگ پوشش بوده است و مردمان آن عصر، به ویژه بانوان، برای پوشش قسمت های مختلف خویش، حتی موی سر، از لباس های دوخته و نادوخته متنوعی استفاده می کردند.
کارکردهای موقوفات زنان از مشروطه تا پایان دورﮤ پهلوی اول (نمونه پژوهی: موقوفات زنان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر کارکردهای موقوفات زنان از مشروطه تا پایان دورﮤ پهلوی اول و به طور نمونه زنان واقف شهر تهران را بررسی می کند. پویایی وقف در دوران اسلامی، به رونق فرهنگ و اقتصاد و حتی حوزه های فرهنگی جامعه انجامید. پس از انقلاب مشروطه و دگرگونی های سیاسی و اجتماعی جامعه ایران، وقف نیز متحول شد و در مناسبات فرهنگی و اجتماعی، جایگاه جدیدی به دست آورد. این پژوهش در پی آن است تا علاوه بر شناسایی کارکردهای موقوفات زنان از دورﮤ مشروطه تا پایان دوران پهلوی اول، دریابد که موقوفات زنان تهران در این ادوار چه ویژگی هایی داشت و همچنین براساس اسناد موجود، چه حوزه هایی را دربرمی گرفت. ﻧﺘیﺠﮥ حاصل از این پژوهش بیان کنندﮤ آن است که زنان واقف در دورﮤ مشروطه و دوران پهلوی اول، از اصلی ترین کنشگران مؤثر بر تحولات اجتماعی بودند که موقوفاتشان در این دو بازه زمانی مختلف، تفاوت های معناداری داشت. بررسی اسناد موجود نشان می دهد که در این زمان، زنان مطابق با تغییرات جامعه پیش می رفتند. تحول در نوع نگرش، انگیزه های واقفان و مطالبات اجتماعی حاکم از علت های اصلی این تفاوت ها بود و در عرصه وقف، پایه گذار تحولاتی برای دوره های بعد شدند. به نظر می رسد که حداقل 20درصد اسناد وقفی تهران در دورﮤ مشروطه و پهلوی اول متعلق به زنان است؛ درعین حال با تغییرات دورﮤ پهلوی اول، واقفان زن بنابه نیازهای اجتماعی، موقوفات خود را به تدریج در ابعاد اجتماعی متمرکز کردند. روش پژوهش توصیفی همراه با تجزیه وتحلیل داده ها و با تکیه بر اسناد به دست آمده است.
مروری بر آراء پیشین و ارائة چند پیشنهاد تازه دربارة وجه تسمیه، پیشینة استقرار و تاریخ بنای شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شواهد متعدد و آثارارزشمندِ برجای مانده نشان از اهمیت شهر کرمانشاه در دوران پیش از اسلام به ویژه در دورة ساسانی دارد، با این حال هنوزدرباره بسیاری از موضوعات مرتبط با این شهر از جمله پیشینة استقرار، زمان دقیق ساخت، صورت اصلیِ نام شهر در دوران ساسانی یا پیش از آن و نیز وجه تسمیة این نام ابهامات زیادی وجود دارد. کاوش های باستان شناسیِ منطقه نیز تاکنون نتوانسته است گره گشای این معما باشد؛ زیرا در قیاس با وسعت قابل توجه بقایایِ ساسانیِ شهر،کاوش های ناچیزی انجام شده و بنابراین تلاش های صورت گرفته برای کشف احتمالیِ کتیبه ها و شواهدی از این دست که می توانست به نحوی روشنگری نماید، بی نتیجه مانده است. در سده اخیر براساس نوشته های مورخان پیشین، نظریاتی آمیخته با حدس و گمان درباره نام کرمانشاه در دوران پیش از اسلام ارائه شده است. برخی نیز بر اساس متون پرشمارِ برجای مانده از دوران اسلامی، به ریشه یابی نام این شهر پرداخته اند. علیرغم تمامی تلاش های صورت گرفته از سوی پژوهشگران مختلف که با بررسی بیشتر منابع موجود، اعم از فارسی و عربی و متون کلاسیک غرب همراه بوده است، کاستی هایی نیز در کار آنها به چشم می خورد که از آن جمله کم توجهی یا بی توجهی به سنت هایِ شفاهیِ مردمِ بومیِ منطقه، لحاظ ننمودن برخی از متون و منابع تاریخی مهم در تحقیقات خود و غفلتِ آشکار از برخی ویژگی های تاریخی و جغرافیایی این دیار بوده است. در این مقاله ضمن تجزیه و تحلیل نظرات و آراء پژوهشگران پیشین و تمرکز برمنابع و شواهدی که کم و بیش از نگاه آنها مخفی مانده،تلاش شده است تا درباره برخی از موضوعات و ابهامات پیش گفته پیشنهادها یا نکات تازه ای مطرح شود.