فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۸۲ مورد.
منبع:
حوراء شماره ۵
حوزه های تخصصی:
رابطه علم و ارزش یکی از مهمترین مباحثی که طرفداران فمینیسم در باب علم مطرح کردهاند، رابطه علم و ارزش است. آنها معمولاً میان علم بد و علم معمولی تفاوت میگذارند. مثالهایی که دخالت جنسیت و برتری مردان را بر زنان در تئوریها و برداشتهای علمی نشان میدهند نمونهای از علم بد هستند. در حقیقت، علم بد، محصول شیوههای نادرست علمی است. تفکیک علم بد از علم خوب یا معمولی را نباید در گرانبار بودن یا گرانبار نبودن از ارزشها جستوجو کرد. به عبارت دیگر، علم خوب، علمی نیست که گرانبار از ارزشها نباشد و علم بد هم آن نیست که گرانبار از ارزشهاست، بلکه به نظر فمینیستها، علم همواره گرانبار از ارزشهاست و علم عاری از ارزشها نداریم و تفکیک علم خوب از علم بد بر مبنای دیگری استوار است. آن جه در اینجامورد بررسی قرار می گیرد.دیدگاه فمنیست ها در مورد علم و دانش است.
بررسی انتقادی روش شناسی فمینیستی از منظر رئالیسم صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بی شک فهم دقیق و درست درون مایة نظریه های اجتماعی، بدون شناخت مبانی فکری و فلسفی آنها ناممکن یا دست کم بسیار دشوار است. نظریة فمینیسم به مثابة یک جریان ـ نظریة اجتماعی، اندیشه های خود را وام دار مبانی فکری و فلسفی خویش است. هدف این پژوهش تحلیل روش شناسی فمینیستی ـ با تأکید بر فمینیست های رادیکال و پست مدرن و چالش های پیش روی آن است. که با استفاده از روش توصیفی و تبیینی به پرسش های ذیل پاسخ داده ایم: روش شناسی فمینیستی چیست؟ مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی و انسان شناسی آن کدام است؟ از منظر رئالیسم حکمت صدرایی کاستی های روش شناسی فمینیستی کدامند. یافته های تحقیق حکایت دارد که خرد و عقلانیت شاخصه ای انسانی است و جنسیت فاعل شناسا دخالتی در معرفت بشری ندارد. غفلت فمینیست ها از هویت عقلانی انسان موجب شده است که معرفت را جنسیت بردار تصور کنند و در دام نسبیت گرایی گرفتار آیند که سر از شکاکیت درمی آورد.
تندیس های ایزد بانوان باروری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایزد بانوان باروری نگاه دارپرباری و ناظر بارداری و زایش بسیاری از تمدن های چندخدایی اند. فرهنگ های ساکن فلات ایران نیز، از دوران نوسنگی تا پایان سلسله ساسانی، به گونه های متفاوت، این ایزدبانوان را ستوده و برای بر سر مهر ماندن شان نیایش گاه و تندیس ساخته اند. پرشماری پیکرک های باروری نشان دهنده دیدگاه نیاکان ما به قوانین حاکم بر زندگی و هراس همیشگی آنان از روی گردانی طبیعت است.برای آسان تر شدن دسته بندی، این آثار در هفت دوره نوسنگی، مس و سنگ، برنز، آهن، هخامنشی، پارتی سلوکی، و ساسانی مورد بررسی قرار گرفته اند، هرچند که این تقسیم بندی تقریبی است و نمی تواند نشان دهنده یکسانی سبک باشد
فمینیسم در ترازوی نقد را در تقابل تبلیغات فمینیستی به رشته تحریر درآوردیم
منبع:
حوراء سال ۱۳۸۸ شماره ۳۴
حوزه های تخصصی:
زهرا آیتاللهی، پژوهشگر و مدرس مباحث زنان و مدیرگروه مطالعات زنان و خانواده پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی است. وی تحصیلاتش را در حوزه علمیه تا سطح سه به اتمام رسانده است. از او کتابهای زن، دین و سیاست، زن و خانواده، حقوق زن، برابری یا نابرابری، سن ازدواج دختران به رشته تحریر درآمده است. نوشتار پیش رو، گفت و گوی حوراء با زهرا آیتاللهی مدیرگروه مطالعات زنان نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها است که فمینیسم در ترازوی نقد را در تقابل تبلیغات فمینیستی به رشته تحریر درآوردیم.
بررسی انتقادی فمینیسمِ لیبرال – رادیکال و مارکسی – سوسیالیستی با الگوی فطرت گرایانه در مطالعات زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های فمینیسم لیبرال و فمینیسم مارکسیتی- سوسیالیستی، علیرغم تفاوت های بنیادی که با یکدیگر دارند اما از این لحاظ که رهایی «زن» را در گرو شبیه گردانیدن او به مرد می دانند با یکدیگر متشابهند. این دسته از نظریات فمینیستی با نادیده گرفتن استعدادهای متفاوت زنان و مردان، خواهان تشابه وضعیتی این دو جنس، در همه عرصه ها هستند. این تشابه وضعیتی، نه تنها رهایی زنان از بند محدودیت های اجتماعی را در پی ندارد بلکه موجب تحقیر جنس زن خواهد شد. فمینیست های رادیکال نیز نه تنها تفاوت های «جنسیتی» میان زن و مرد را به رسمیت نمی شناسند بلکه نافی تفاوت های «جنسی» نیز هستند. کرامت و شأن «زن» به عنوان مخلوقی الهی که بهره مند از امکانات فطری است در نظریات فمینیستی جایگاهی ندارد. الگوی فطرت محور با بهره گیری از نصّ صریح قرآن، در صدد به دست دادن تعریفی از «زن» بر می آید که از «مرد» منتزع نیست. در این الگو رابطه مکمل و اعتلای زن و مرد از استلزامات وجودی هر یک از دو جنس به شمار می آید. همچنین در الگوی فطرت محور، پویایی رابطه میان زن و مرد، بر بستر نهاد خانواده است، نهادی که مبانی وجودی اش به واسطه اشاعه ی نظریات فمینیستی به مخاطره افتاده است
فمینیسم و خانواده
حوزه های تخصصی:
تقریباً در اوایل قرن 19 میلادی نطفه های جنبش فمینیسم در غرب، به ویژه در آمریکا بسته شد و زنان در اعتراض به روحیه و رفتار سلطه جوی مردان غربی که مشروبات الکلی مصرف میکردند و به ضرب و شتم اعضای خانواده میپرداختند، تشکلات خاصی را جهت دفاع از جنس خود ایجاد کردند. این تشکیلات، بعدها انسجام بیشتری یافت و با حمایت مراکز دانشگاهی، آرا و تجربیات آنها به صورت فلسفه ای طرح گردید که با ایدئولوژیهای مختلف و متفاوت، نسبت متفاوتی برقرار کرد. فمینیسم لیبرال، رادیکال، مارکسیست و اخیراً پست مدرن از جمله رویکردهای متفاوت فمینیسم بودند که بیشتر ویژگی ایدئولوژیک داشتند تا اینکه گرایشی صرفاً زنانه داشته باشند. رویکردهای فمینیستی به ازدواج و خانواده نیز بیش از آنکه متأثر از فلسفه وجودی زن و روحیات و خلقیات او باشد، تحت تأثیر ایدئولوژیهای مربوط به تحلیل این مفهوم است.
تأملی بر نسبت فمینیسم با انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تاریخ ایران معاصر، زنان برای تغییر وضعیت خود بارها به اقدامات جمعی دست زده اند، اما فقط در جریان انقلاب سال 1357 بود که مشارکت آنها سیمایی متفاوت یافت، تاآنجاکه به منزلة شاخصه انقلاب مطرح شد. ازآنجاکه خواسته های زنان، به مثابة یکی از متغیرهای اصلی، توجه پژوهشگران و نظریه پردازان نسل چهارم انقلاب را به خود معطوف کرده است، شناسایی نسبت این مشارکت گسترده با گفتمان فمینیستی در آستانة انقلاب اسلامی ضروری می نماید. ازاین رو، نوشتار حاضر بر آن است تا نشان دهد در جریان منازعات گفتمانی، کدام گفتمان توانست در جایگاه گفتمان مسلط، مشارکت گستردة زنان در مبارزه های انقلابی را رقم زند. به بیان دیگر، واکاوی نقش گفتمان فمینیستی در حضور متفاوت زنان، که نه با سیمای زن سنتی نسبتی داشت و نه با آرمان های گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی، هدفی است که مقالة حاضر، در امتداد آن، به مطالعة گفتمان های سنتی، مدرنیزاسیون و مقاومت (مارکسیست، ملی گرا و انقلاب اسلامی) می پردازد. مبتنی بر امکانات مفهومی روش تحلیل گفتمان، یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ازیک سو، خواسته های زنانه در نسبت با معنای مرکزی گفتمان های مقاومت، یعنی ضرورت واژگونگی روابط قدرت سیاسی، اساساً مسئله ای انحرافی تعریف شده و ازسوی دیگر، ناسازگی های مندرج در گفتمان مدرنیزاسیون، مخاطبان گفتمان فمینسیتی را دچار نوعی بی اعتمادی و سردرگمی درباب ارادة حکومت در رفع تبعیض واقعی علیه زنان و پاسخ به خواسته های فمینیستی آنها کرد و درنهایت، آنها را با معنای کانونی گفتمان مقاومت پیوند داد و از این رهگذر، وضعیتی را رقم زد که طیف وسیعی از زنان، بی هیچ دغدغة زنانه ای، به جریان مبارزات انقلابی بپیوندند.
تأثیر فمینیسم بر فرزندان
منبع:
حوراء سال ۱۳۸۸ شماره ۳۱
حوزه های تخصصی:
کتاب تأثیر «فمینیسم بر فرزندان» اثر «استوارت رین» و با ترجمه و تلخیص «کتایون رجبیراد» با سفارش نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در سال 1387 به چاپ رسیده است.این کتاب که بخش عمده آن ترجمه کتاب «خیانت به فرزند» نوشته «استوارت رین» است، نتایج و تبعات ناخوشایند به جا مانده از جریان فمینیسم را بر کودکان بررسی میکند. کتاب حاضر، بیشتر به مسائل کودکانی میپردازد که قربانی دعواهای فمینیستی شدهاند. بر این اساس رویکرد فمینیسم، فروپاشی خانواده، آسیب نسلها و گسست شیرازههای عاطفی- اجتماعی و اخلاقی جامعه را به دنبال داشته است. گزارشی کوتاه از این کتاب را تقدیم خوانندگان محترم می کنیم.
ضرورت نظریه پردازی در حوزه ی مسائل زنان از تحقیق تا نظریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر فهم ما از دنیای اجتماعی که در آن زندگی می کنیم و یا مسائلی که با آن مواجهیم بر اساس تئوری ها و دانشی است که عمدتاً توسط مردان خلق شده است. تسلط مردان در حوزه ی نظریه پردازی و تولید دانش باعث شده است که زنان از فرایندهای رسمی نظریه پردازی کنار گذاشته شوند و زمانی که این نظریه ها در منصه ی عمل به کار گرفته می-شوند، مشارکت زنان و موضوعات مهم مربوط به آنها در بسیاری از حوزه ها نادیده گرفته می شود. این مقاله ضمن تاکید بر ضرورت نظریه پردازی در مسائل زنان فهم ما را از تئوری های فمینیستی و موضوعات جنسیتی درهم می آمیزد و آن را نقد و بررسی می کند.
نگاهی به موقعیت زنان ایران در دورة پهلوی از سال 1300 تا 1332 ش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روند مدرن سازی و ایجاد تحول بر اساس الگوهای غربی در نظام قضایی و نیز ترفیع موقعیت زنان در سطح اجتماع را می توان به منزلة برجسته ترین موارد اصلاحات در دهه های اولیة حکومت پهلوی برشمرد. با وجود این، در روند این تغییرات، به دلیل بینش مردسالارانة جامعه، در زمینة اصلاحات حقوقی و سیاسی به حقوق و مسائل زنان در بعد وسیع توجهی نشد. حتی در دورة مورد بحث، به دلیل سرکوب های سیاسی و ناکامی های حقوقی، زنان نتوانستند جنبش های خودجوش و مقاومت های مدنی گسترده ای از خود نشان دهند. بنابراین بر خلاف همة تبلیغاتی که، در مورد دادن حق و حقوق به زنان و آزادی اجتماعی و سیاسی به آن ها، می شد، عملاً وضعیت سنتی زنان تغییر چندانی نکرد. این نوشتار در نظر دارد با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی جایگاه اجتماعی و حقوقی زنان بپردازد و در ادامه به بررسی عواملی بپردازد که به موجب آن، به رغم روند مدرن سازی که در حکومت پهلوی دنبال می شد، تغییر چندانی در موقعیت، جایگاه و حقوق زنان ایرانی صورت نگرفت.
جنبش زنان ایران؛از ایستایی تا پویایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت خواهی در درون زنان ایران همواره چونان آتشی شعله می کشد. اما با همه ی تفاوت ها و نابرابری های نابه جا، به دلیل نبود شرایط لازم فکری، امکان شکل گیری حرکتی عمومی برای پاس داری از حقوق زنان و نوزایی ارج و منزلت آنان فراهم نبود. از سوی دیگر ناباوری و اعتماد به نفس نداشتن زنان که همواره در طول تاریخ هستی خود را در پرتو مردی دیگر (پدر یا شوهر) تعریف شده می یافتند، و از سوی دیگر نبود نگرش عمومی به توان مندی زن برای ایفای نقشی مستقل، به تداوم بی بهره گی و کناره گیری زنان از عرصه ی عمومی و خلاصه شدن نقش آنان به ایفای وظیفه ی مادری یا همسری. صرف در عرصه ی خصوصی کمک نمود. تا سال ها پس از آن که نخستین اعتراض ها به فرودستی زن در برابر مرد در پی حضور زنان در عرصه ی تولید اقتصادی در غرب آغاز شد، در جامعه ی ایرانی به دلیل نبود تجربه ی مدرنیته و دست آوردهای آن، هنوز واکنشی برای دگرگونی و بهبود وضع زنان دیده نمی شد. شاید بتوان نخستین نشانه های یک حرکت جمعی در این زمینه را نهضت مشروطه دانست که در پی با افزایش آگاهی از دگرگونی وضع زنان در فراسوی مرزها، زمینه ی کامل این حرکت فراهم شد. رژیم پهلوی با آگاهی از اراده ی توانای زنان برای حضور در عرصه ی عمومی زیرکانه با اعطای آزادی های نسبی، با منت نهادن بر سر زنان ایرانی، ولایت مردسالارانه ی خود را بر سر آنان تداوم بخشید.
شکل گیری انقلاب ایران فرصتی مناسب برای توده های فرهیخته و دانش آموخته ی زنان ایرانی بود که بتوانند جدا و رها از منت مردان برای دست یابی به منش و ارج والای خود تلاش کنند. ایده های شایسته مداری اسلام که به دور از سنجه هایی هم چون جنسیت نگرش به گوهر انسانی و بهره گیری از توانایی های افراد را وعده می داد، چنان کششی داشت که زنان را با قدرت به خود کشید و به آینده امیدوار کرد. اما تداوم و نهادینه شدن باورهای سنتی که هم چنان چهره ی پسندیده ی زن را تنها در همسرداری بهتر و بچه داری می دید، موانعی بر سر راه جنبش آغاز شده ی زنان برای بازیافت هویت خود نهاد که آنان را به واکنش واداشت که در نتیجه راه برون رفت از این وضعیت را اقدام مستقل اجتماعی – و نه سیاسی – دانستند.
نقش زنان حرمسرا در اصلاحات دوره ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو، برای بررسی نقش زنان حرم سرا در اصلاحات دوره ناصری، با بهره گیری از رویکرد انتخاب عقلانی به مثابه یکی از نظریه های عمومی جامعه شناسی تاریخی، به توصیف استدلال های ارائه شده از سوی زنان حرم سرا، در مخالفت با سه بازة اصلاحی 1264-1267 (اصلاحات میرزا تقی خان امیرکبیر)؛ 1275- 1278 (اصلاحات شخص ناصرالدین شاه)؛ 1287-1290 (اصلاحات میرزا حسین خان سپهسالار) پرداخته ایم. این مقاله، با نقد نگاه حاکم در تحلیل های تاریخی که زنان حرم سرای شاهی را به ابژه هایی جنسی فرو می کاهد که بازیچه ای برای پیشبرد منافع درباریان، دیوانیان و روحانیان مخالف اقدامات اصلاحی بودند و بر اندام زنانه خود و اغواگری متوسل می شدند، با تمرکز بر دو تن از زنان حرم سرا یعنی مهدعلیا (مادر ناصرالدین شاه) و انیس الدوله (همسر ناصرالدین شاه)، بر انتخاب عقلانی این کنش گران حاضر در عرصه اصلاحات تأکید و استدلال های آنان برای مخالفت با رویه های اصلاحی را بررسی می کند و نشان می دهد که نوع استدلال های آنها در مخالفت با اصلاحات، تفاوت چندانی با دیگر گروه های مخالف رویه اصلاحی در دوره ناصری ندارد