فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۶۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
الگوهای ارتباطی خانواده و تعارضات فرزندان و والدین
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت نحوه ی ارتباط الگوهای ارتباطی خانواده با شیوه های حل تعارض فرزندان در برابر والدین انجام گرفت. شرکت کنندگان شامل 206 نفر از دانشجویان رشته های گوناگون تحصیلی دانشگاه شهید بهشتی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه ی تجدید نظر شده ی الگوهای ارتباطی ریچی (1991) و پرسشنامه ی شیوه ی حل تعارض رحیم و مگنر (1995) استفاده شد و داده ها از روش محاسبه ی همبستگی های بنیادی (رگرسیون چندگانه) با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج پسرانی که با پدران خود گفت و شنود بالایی گزارش کردند از شیوه های حل تعارض مؤتلفانه و خدمتکارانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های مصالحه گرایانه، سلطه گرایانه و اجتنابی بهره می جستند. هم چنین، دخترانی که با پدر گفت وشنود بالایی گزارش کردند، شیوه های مؤتلفانه و مصالحه گرایانه و آن هایی که همنوایی بالایی داشتند، از شیوه های سلطه گرایانه و خدمتکارانه استفاده می کردند. در مورد ارتباط با مادر، پسران و دختران با گفت وشنود بالا شیوه ی مؤتلفانه را بکار می بردند. درحالی که پسران با همنوایی بالا به ترتیب از شیوه های خدمتکارانه، سلطه گرایانه و دختران شیوه های اجتنابی، سلطه گرایانه و خدمتکارانه را بکار می بردند. نتایج بیان گر این مطلب است که گفت وشنود بالا بیش تر اوقات با شیوه ی کاراآمد مؤتلفانه در حل تعارض همراه می شود، درحالی که همنوایی بالا اغلب شیوه های ناکارآمد سلطه گرایانه و اجتنابی را پیش بینی می کند.
آموزش مدیریت تعارض کار ـ خانواده : یک بررسی تجربی در کارمندان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک گروه شامل 62 زن متاهل و شاغل در دانشگاه اصفهان انتخاب وبه طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه هـای تعارض کار ـ خانواده (نت مه یر ،1996) و باور به خوداثربخشی (سیمون و هنسی، 2005) پاسخ دادند.گروه آزمایشی به مدت 6 جلسـه (دو ساعته) طی یک ماه تحت آموزش برنامه مدیریت تعارض بین کار و خانواده قرارگرفت. نتایج تحلیل کوواریانس کاهش معنادار تعارض کارـ خانواده و افزایش باور بـه خوداثربخشی را درگروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه نشان دادند و تاثیر آموزش را در حل تعارضها برجسته کردند.
کودک و داغدیدگی
حوزه های تخصصی:
پای صحبت پدران و مادران
حوزه های تخصصی:
بررسی تجارب روانی خانواده های دارای فرزند خوانده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: فرزند خواندگی موضوعی است که در بین جوامع و تمدن های مختلف تاریخی سابقه طولانی دارد. پذیرش فرزند بر روابط همسران با یکدیگر تأثیر میگذارد. شناخت تجارب خانواده های دارای فرزند خوانده، به پرستار در جهت دستیابی به شناخت عمیقی از وضعیت خانوادگی روابط فردی و اجتماعی این افراد کمک خواهد نمود.
مواد و روش ها: این مطالعه، یک مطالعه کیفی است که در آن از روش پدیده شناسی توصیفی استفاده گردید. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف انجام شد. جامعه پژوهش شامل پانزده خانواده شهرکردی دارای فرزند خوانده بود و اطلاعات از طریق مصاحبه های ضبط شده جمع آوری گردید و به روش Colaizziمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: پس از تجزیه و تحلیل 160 کد استخراج گردید. کدهای استخراج شده در 9 مفهوم کلی شامل پذیرش نقش والدی، ابزارهای تطابقی، تعاملات با اطرافیان، ویژگیهای کودک، تغییرات روانی، روابط خانواده، تغییرات در زندگی، پذیرش کودک و ارتباطات با کودک طبقه بندی شد.
نتیجه گیری: یافته های مطالعه نشان داد که تغییرات روانی از اهم تجربیات این خانواده ها می باشد. فرزند خواندگی علاوه بر فوایدی که برای فرزند خوانده دارد، برای استحکام بخشی به اساس خانواده نیز نقش و فواید چشمگیری دارد و پرستاران لازم است در طراحی مداخلات روان پرستاری جهت رفع مشکلات آن ها توجه لازم را مبذول دارند.
نشانه های خانواده خوشبخت
حوزه های تخصصی:
اهمیت خانواده
حوزه های تخصصی:
تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر بهبود الگوهای ارتباطی جانبازان مبتلا به PTSD ناشی از جنگ و همسران شان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف شناخت تاثیر زوج درمانی هیجان مدار بر بهبود الگوهای ارتباطی جانبازان مبتلا به PTSD ناشی از جنگ و همسران شان انجام شد. روش تحقیق تجربی بوده، به این منظور 28 جانباز مبتلا به PTSD و همسران شان به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند.
جمع آوری داده ها به وسیله مصاحبه PTSD و پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و سـالاوی (1984) انجام شد. پس از پیش آزمون، گروه آزمایش 10 جلسه زوج درمانی هیجان مدار را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. تحلیل کواریانس نتایج پ ژوهش بیانگر تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل بود. به عبارت دیگر این مدل درمانی باعث بالا رفتن میزان استفاده زوج ها از الگوی ارتباطی سازنده متقابل و پایین آمدن میزان استفاده آن ها از الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل و توقع/ کناره گیری شده است. به طور کلی بیشتر مطالعات بالینی در این زمینه بر روی درمان های فردی متمرکز است و درمان های زوجی و خانوادگی نادیده گرفته شده اند. اما به نظر می رسد بالا رفتن میزان استفاده جانبازان PTSD و همسران شان از الگوی ارتباطی سازنده متقابل موجب افزایش میزان سلامت روانی آن ها می شود.
بررسی رابطهی بین الگوی روابط خانوادگی وخشونت خانگی علیه زنان در استان لرستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ساختار بعضی خانوادهها شرایط لازم را برای به کار گیری خشونت علیه زنان و کودکان فراهم میآورد. این تحقیق سعی دارد از دریچهی نوع روابط حاکم در خانواده به بررسی پدیدهی خشونت علیه زنان بپردازد .
روشکار: این تحقیق با استفاده از روش همبستگی روی زنان جامعهی شهری استان لرستان در سال 1386 صورت گرفته است. حجم نمونهی آماری بر اساس فرمول کوکران 383 نفر در نظر گرفته شد. جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه شامل سه قسمت 1- سئوالهای مربوط به اطلاعات جمعیتشناختی 2- پرسشنامهی خشونت علیه زنان حاج یحیی 3- پرسشنامهی محقق ساختهی انواع روابط خانوادگی صورت گرفت. در تحلیل دادهها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون چند متغیری به روش گام به گام استفاده شد.
یافتهها: در بین انواع خشونت، خشونت روانی و جسمی بیش از سلیر اشکال آن در زنان تجربه میشود، همچنین بین خشونت و الگوهای همکاری، همفکری، همدلی، هماهنگی و روابط گفتمانی و داشتن اختیار زن در تصمیمگیری همبستگی معکوس معنیداری وجود دارد (001/0>P) و از سوی دیگر بین وجود الگوی پرخاشگری در خانوادهی پدری و تصور سلطهگرایانهی مرد نسبت به زن رابطهی مثبت معنیداری موجود است (001/0>P).
نتیجهگیری: زمانی که روابط اعضای خانواده بر اساس تشریک مساعی و همکاری با یکدیگر باشد، میزان خشونت خانگی کاهش می یابد.
تعیین اثر خانواده درمانی ساختاری در درمان اختلالات اضطرابی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثر بخشی رویکرد خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات اضطرابی کودکان از طریق ایجاد تغییر در ساختار خانواده، کاهش تعارضات در روابط والدین خانواده های دارای کودکان مبتلا به اختلالات اضطرابی کودکان بوده است. روش پژوهش شبه تجربی بوده و با اجرای پیش آزمون و پس آزمون و ارائه مداخله و اندازه گیری مکرر انجام شد. 40 خانواده با حداقل یک فرزند دارای اختلالات اضطرابی که به طور تصادفی در دوگروه مساوی شامل گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شده و در این مطالعه شرکت کردند. اعضای خانواده های گروه آزمایشی، به مدت 9 جلسه در معرض مداخله درمانی با طرح درمانی یکسان (که بر اساس رویکرد خانواده درمانی ساختاری از پیش طراحی شده بود) قرار گرفتند. همچنین خانواده ها شش هفته پس از آخرین جلسه درمان در یک جلسه پیگیری نیز شرکت کردند. ابزار پژوهش مصاحبه تشخیصی بر اساس معیارهای DSM-IV-TR و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. در طول مدت مطالعه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را دریافت نکرد. نتایج نشان داد که اثر بخشی خانواده درمانی ساختاری در بهبود اختلالات آسیمگی، هراس اجتماعی و ترس از صدمات جسمانی، اضطراب تعمیم یافته و اختلال وسواس- اجبار گروه آزمایشی (005/0 p< ) معنادار است
برای آموزش های مختلف به بچه ها عجله نکنید
حوزه های تخصصی:
نقش الگوهای ارتباطی خانواده در همدلی و خویشتنداری فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پیش بینی کنندگی ابعاد گفت وشنود و همنوایی الگوهای ارتباطی خانواده بر همدلی و خویشتنداری فرزندان به عنوان شاخص های هوش هیجانی می باشد.
گروه نمونه پژوهش را 348 دانش آموز دختر و پسر پایه های سوم تا پنجم ابتدایی تشکیل می دهند. مقیاس همدلی (ایزنبرگ و همکاران، 1991)، نسخه ب ابزار الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) و مقیاس خویشتنداری (کندال و ویلکاکس، 1979) مورد استفاده قرار گرفتند.
این مقیاس ها به ترتیب توسط کودک، مادر و آموزگار تکمیل شدند. نتایج تحلیل عاملی، همبستگی گویه با نمره کل و آلفای کرونباخ، روایی و پایایی مطلوبی برای مقیاس های مذکور گزارش کرده اند. یافته های پژوهش نشان می دهند که گفت وشنود خانواده پیش بینی کننده مثبت و همنوایی، پیش بینی کننده منفی هر دو بعد همدلی و خویشتنداری می باشند. در مقیاس همدلی، دختران نسبت به پسران و پایه های چهارم و پنجم نسبت به پایه سوم نمرات بالاتری داشتند. در حالی که در مقیاس خویشتنداری جنسیت و پایه کلاسی نقش معناداری نداشتند.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر تنیدگی فرزندپروری مادران دارای فرزندان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر میزان تنیدگی فرزندپروری مادران دارای فرزندان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی انجام گرفت.
نمونه مورد مطالعه در این پژوهش تعداد 24 نفر از مادرانی بودند که فرزندان آن ها دارای اختلال کاستی توجه و بیش فعالی تشخیص داده شده بودند که به طور مساوی در دو گروه آزمایشی و کنترل همتاسازی شدند.
ابزار های پژوهش شامل الکترو انسفالوگرافی کمی، شاخص تنیدگی فرزندپروری و فهرست بررسی تشخیص اختلال کاستی توجه و بیش فعالی بود. برنامه آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی در یازده جلسه شصت دقیقه ای (هفته ای سه جلسه) در گروه آزمایشی اجرا شد. فرضیه این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر تنیدگی فرزندپروری مادران گروه آزمایشی به طور معناداری مؤثر بوده و کاهش میزان تنیدگی فرزندپروری را به دنبال داشته است. این کاهش شامل خرده مقیاس های فزون طلبی، محدودیت نقش، افسردگی و انزوای اجتماعی میشد. این یافته ها بدین معناست که برنامه مداخله ای توانسته است تنیدگی فرزندپروری مادران دارای کودکان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی را کاهش دهد.
برخی عوامل سازمانی مؤثر بر تعارض کار-خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمانی برای خودم
حوزه های تخصصی:
اثر بخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی رفتاری بر رضایت زناشویی زنان نابارور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ناباروری یک رویداد منفی بسیار مهم زندگی است که منجر به مشکلات روانی و تجربیات استرس زای هیجانی می شود .هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی رفتاری بر میزان رضایت زناشویی زنان نابارورمراجعه کننده به کلینیک های زنان ونازایی شهر یزد بود.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه شبه آزمایشی با پیش آزمون ، پس آزمون با گروه کنترل وپیگیری یک ماهه است.جامعه آماری آن زنان ناباروری بودندکه در تابستان 1388به کلینیکهای زنان ونازایی شهر یزد مراجعه کرده بودند.24 زن نابارور با بهره گیری از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش(12 نفر)و گروه گواه(12 نفر)قرار گرفتند.گروه آزمایش به مدت 10 جلسه هفتگی درمان مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری را دریافت کردند. ابزارهای به کار برده شده پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی بوده است. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار spss-15در دو سطح آمار تو صیفی و استنباطی صورت گرفت.
یافته ها : یافته ها نشان داد که میانگین نمرات رضایت زناشویی درگروه آزمایش به طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی درمان مدیریت استرس به شیوه ی شناختی رفتاری بر میزان رضایت زناشویی زنان نابارور می باشد. با توجه به کاهش رضایت زناشویی در زنان نابارور و موثر بودن مداخله روانی باید توجه جدی به درمان های روانشناختی در این گروه بیماران شود.