فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۹۶ مورد.
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۶ شماره ۳۱
حوزه های تخصصی:
فلسفة سارازن ها د ردایرة المعارف: تصویری شکوهمند
حوزه های تخصصی:
استادیار دانشکده زبان های خارجی دانشگاه تهران کثرت و تنوع مقالات درباره اسلام و خاورزمین در دایره المعارف بزرگ قرن هیجدهم‘ شگفتی خواننده امروزی را بر می انگیزد. حدود سی مقاله به طور کلی یا جزئی به این موضوع می پردازند. دیدرو‘ شوالیه دوژوکور ‘ دولیر و آبه ماله‘ از نویسندگان اصلی مقالات اسلامی هستند که مقاله اشان را با یکی از حروف الفبا امضاء می کنند. نگارنده مقالات بدون نشانه در پایان یا ستاره ار در آغاز‘ دیدرو‘ فیلسوف طراز اول عصر روشنگر ی است. انگیزه ما در انتخاب بررسی یکی از مقالات دایره المعارف قرن هیجدهم با عنوان «فلسفه مسلمانان» گستردگی اطلاعات در خصوص فلسفه اسلامی(دانش و اخلاق به طور کلی) از یک سو و جایگاه برجسته و درخشان دانشمندان و عالمان مسلمان از سوی دیگر می باشد. به راستی چه دلایلی‘ دیدرو‘ این فیلسوف ماتریالیست عصر خردورزی را به ستایش از اخلاق اسلامی در «بوستان »سعدی وا می دارد؟
بهشت گمشده آندره مکین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آندره مکین (Andreï Makine)، نویسنده روسی تبار مقیم فرانسه در رمان های اولیه خود، با لحنی غنایی و پر شور از غرب سخن می گوید. او غرب را بهشت گمشده ای می داند که جذاب و رویایی است و نمادی از هرآنچه مخالف روسیه روزگار کودکی اوست. به مرور، در پی مهاجرت به فرانسه، ایده آل اولیه در ذهنش درهم می شکند و واقعیت در برابرش رخ می نماید. بنابراین هرچه بیشتر در آثار او پیش می رویم، دو اصطلاح شرق و غرب بیش از پیش در هم می آمیزند، مبهم و گنگ می شوند و شور و شوق ابتدایی، جای خود را به نگاهی کاملاً انتقادی می دهد. آتلانتید روسی جای آتلانتید فرانسوی را می گیرد و نگاه نوستالژیک مکین در آثارش تجلی می یابد. در این میان، سفر، که درونمایه نوشته های اوست، دستمایه پرداختن به هویت، برخورد میان واقعیت و خیال، و مسایل پدیدآمده از برخورد میان دو فرهنگ و زبان می شود. این مقاله بر آن است تا به روند شکل گیری این نگاه انتقادی و چگونگی جایگزینی آتلانتید روسی به جای آتلانتید فرانسوی در آثار مکین بپردازد و تاثیر این نگاه را بر سبک او بررسی کند، سبکی که جادوی ادغام گذشته و حال، رویاها و واقعیت و پناه بردن به گذشته و خود را به دست رویاها سپردن است.
دیدگاه های روانشناسانه درگرادیوا و عروسک پشت پرده
حوزه های تخصصی:
درگرا دیرا، داستان ویلهلم ینسن، دکتر باستان شناسى به نام نوربرت هانولد، از روى یک نقش برجسته باستانى، مجسمه اى براى خود تهیه مى کند که زنى را در حال راه رفتن نشان مى دهذ و خود نام "گرادیوا" بر آن مى نهد. نوربرت علاقهء فراوانى به این مجسمه پیدا مى کند و به تحقیق دربارهء شیوهء راه رفتن زنى مى پردازد که شبیه به گرادیوا قدم بردارد. سرانجام آن زن را مى یابد و "زوئه"، دوست دوران کودکى نوربرت با جادوى عشق، باعث درمان او مى شود در عروسک پشت پرده، اثر صادق هدایت نیز جوانى به نام مهرداد به عروسک بزرگى که در ویترین مغازه اى در پاریس مى بیند، علاقه مند مى شود، عروسک را خریدارى مى کند و با خود به ایران مى آورد. درخشنده، نامزد مهرداد، سر از راز او، که عروسک را پشت پرده اى مخفى مى کند، د ر مى آورد و با محبت بى دریغ خود سعى در درمان مهرداد مى کند، لیکن سرانجام، خود اوست که قربانى عشق مى شود. در این دو اثر، شباهت هاى عمیقى در احساسات و رفتار این دو شخصیت وجود دارند که مورد بحث قرار مى گیرند.
پدرسالاری در بامداد خمار (با تکیه بر نظریات آلتوسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به موضوع روابط قدرت و چگونگی حفظ آن در رمان بامداد خمار بر اساس نظریات آلتوسر(Althusser) (1990-1918) اندیشمند فرانسوی می پردازد. به باور آلتوسر فرایند حفظ قدرت به دو شکل صورت می پذیرد. در دوره ما قبل مدرن، حکومت ها با توسل به دستگاه های سرکوب گر (suppressive apparatuses) همچون ارتش، زندان، و ... قدرت خود را حفظ می کردند اما، در دوره مدرن شیوه حفظ قدرت، نامحسوس و از طریق دستگاه های ایدئولوژیکی (ideological apparatuses) همچون آموزش، ادبیات و... صورت می پذیرد. رمان بامداد خمار روایت مسیر هشتاد ساله تغییر جامعه ایرانی از یک جامعه سنتی به مدرن است. به همین دلیل به روشنی می توان روند تغییر شیوه حفظ قدرت، از شکل سنتی خشن به شکل نامحسوس و ایدئولوژیک مدرن را در آن دید. مهمترین محمل تجلی قدرت در جامعه ایرانی خانواده و مصداق عینی نمود این قدرت، پدرسالاری است. نوشته حاضر به بررسی چگونگی حفظ این نمود قدرت (پدر سالاری) در رمان بامداد خمار می پردازد. در مقاله حاضر با تکیه بر عناصر داستانی در این رمان استدلال شده است که این رمان پیش از آن که داستانی رمانتیک باشد، روایتی است درباره روابط قدرت در جامعه ایرانی از دوران سنتی تا دوره مدرن.
توصیف شخصیت ها در داستان های اشتفان تسوایگ
حوزه های تخصصی:
اشتفان تسوایگ، نویسندهء معروف اتریشى (942 ا- 1884) از جمله نویسندگانى است که تحت تاثیر فروید بود ه ا ند، وى نظریه هاى روانکاوى او را در د استان هاى خود وارد کرده و از آن ها به گونه اى استادانه بهره جسته است.د ر مقاله زیر سه نمونه از داستان هاى وى مورد بررسى و تجزیه و تحلیل قرار مى گیرند که در همه آن ها نظریه هاى روانکاوى اعمال شده است. شخصیت اصلى داستان نخست، یک زن است. تعارضات روانى این زن میانسال به گونه اى نشان داده مى شود که تنهایى اش سبب حوا دثى شگفت مى گردد، و سرانجام این که او مى تواند با بیان آنچه روحش را همواره آزار مى داد، آرامش خود را به دست آورد. قهرمان د استان إوم یک مرد است. حالات روانى این اشراف زاده گویاى آن است که وى با از دست دا دن نزدیکان خود و خیانت دوستش، از زندگى دلزده شده، زندگى برایش لذت بخش نیست و کاملا منزوى شده است و این که چگونه آن شب رؤیایى روى این مرد تاثیر مثبت مى گذارد، او را به زندگى بازمى گرداند و از حالت بى تفاوتى نسبت به دیگران، خارج مى کند. شخصیت اصلى داستان سوم کودک 12 ساله اى است که در ابتداى مرحلهء بلوغ است، حالات روانى این کود ک نشانگر آن است که او مى خواهد کنجکاوانه رازى را که بین دو جنس مخالف است، کشف کند.
تلفیق افسانه و اسطوره در داستانهای کوتاه ژان- ماری گوستاو لوکلزیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه، همواره به عنوان یکی از ژانرهای اصلی بسیاری از روایات ادبی مطرح بوده و مطالعات فراوانی که در زمینه ویژگی ها و عناصر سازنده آن صورت گرفته، مؤید همین مهم است. در واقع همین ویژگی هایند که روایت را در داستان های کوتاه از سایر انواع ادبی متمایز می سازند. اما گاهی ادبیات معاصر فرانسه این مرزها را در هم آمیخته و تشخیص ژانرهای ادبی را بسیار دشوار می سازد. اغلب داستان های ژان ماری گوستاو لوکلزیو در زمره آثار نویسندگانی است که خود را متعلق به هیچ سرزمین و یا فرهنگی نمی دانند. او از ادبیات جهانی برای نوشتن داستان های کوتاه خود بهره می برد و با تلفیق افسانه و اسطوره در داستان کوتاه، شکل نوینی از داستان نویسی را ابداع می کند. مقاله حاضر به طرح این مهم می پردازد که ابعاد این شکل نوین داستان نویسی کدامند و از چه عناصری تشکیل شده است. از این رو، در پاسخ به این پرسش ها، به بررسی گستره ادبیات جهانی در روایت موندو و داستان های دیگر ژان ماری گوستاو لوکلزیو با رویکردی تطبیقی پرداخته ایم.
بررسی ابعاد روانشناختی زن در شیطان صفتان اثر باربی درویلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، تلاشی است برای معرفی «باربی درویلی»، نویسنده اخلاق گرای فرانسوی سده نوزده میلادی و بررسی اثر برجسته او، شیطان صفتان. وی با بهره گیری از علم روانکاوی، آثار جاودانی از خود به یادگار گذاشته است که این آثار، متاسفانه به دلیل پیچیدگی های زبانی، کمتر توجه مترجمان ایرانی را بر انگیخته. شیطان صفتان اثر برجسته اوست که مشتمل بر شش نوول است. این اثر به گونه ای روایتگر وضعیت تراژیک و غمبار انسان هایی است که صفات اهریمنی دارند و از اصالت انسانی دور مانده اند. ضد قهرمانان این اثر، اغلب زنان نگونبختی اند که دستخوش صدمات روزگار شده و به سوداهای دنیوی پناه آورده اند. در این مقاله، برآنیم تا با پرداختن به بعد روایت شناختی داستانها، ویژگی ها و ابعاد روانی این زنان را بررسی کنیم.
تأثیر حافظ و عشق عرفانی در خلق دیوان غربی- شرقی گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل عدیده ای در شکل گیری دیوان غربی - شرقی گوته نقش تعیین کننده ای داشته اند، و در این میان نقش حافظ و عشق عرفانی این نویسنده نامدار آلمانی به ماریانه فون ویلمر (Mariane von Willmer) بسیار چشمگیرترند. در این که اندیشه حافظ و دیوان وی منبع الهام گوته برای خلق این شاهکار ادبیات غنایی آلمان شد و ارادت خاص گوته به حافظ انگیزه اصلی او برای پی ریزی این اثر و هجرتی روحانی و عرفانی از دنیای پرآشوب غرب به شرق بود، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد، اما نباید از نظر نیز دور داشت که بدون آشنایی گوته با ماریانه و بالطبع تاثیرپذیری او از این عشق، آفرینش دیوان غربی - شرقی به گونه ای که در سال 1819 منتشر شده است، ممکن نبود و این اثر جلوه دیگری می یافت. عشق افلاطونی گوته به ماریانه، زلیخای دیوان غربی - شرقی، برای او محملی شد تا با سیر و سلوک در ادبیات شرق و بخصوص دیوان حافظ و سفر خیالی خود به مشرق زمین به مفهوم عشق عرفانی دست یابد و عشق شرقی خمیر مایه دیوان او شود.
بررسی تطبیقی چشم دلدار در غزلیات حافظ و ترانه نامه پِترارکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غزل های حافظ و ترانه نامه پترارکا (1304-1374 م)، دست کم در سه ویژگی، زمینه ای مشترک دارند: (الف) از دیدگاه چونی، هر دو اثر اوج شعر غنایی عاشقانه قرون وسطی هستند: یکی در ادب پارسی، دیگری در ادب اروپایی؛ (ب) از دیدگاه ترتیب زمانی، هر دو دیوان در سده هشتم هجری (چهاردهم میلادی) سروده شده اند، و (ج) از دیدگاه چندی، غزل های حافظ به تصحیح دکتر خانلری 4092 بیت (یعنی، نزدیک 8184 مصرع) دارد، و ترانه نامه پترارکا کمی بیشتر از 7784 مصرع. بنابراین، هر دو اثر از نظر زمانی، تعداد برابر مصرع ها، در اوج بودن شعر غنایی قرون وسطی و کم و کیف طولی دوره زندگی دو شاعر قابل سنجش و بررسی است.
توصیف چشم یار یکی از دستمایه های اصلی شعر هر دو سراینده است: پترارکا 263 بار در ترانه نامه و حافظ 216 بار در غزلیات به چشم اشاره می کند. بعلاوه حافظ درباره «نرگس» — استعاره از چشم معشوق— در 44 بیت سخن می گوید. پرسش پژوهش این است: تصویر چشم دلدار در غزلیات حافظ و ترانه نامه پِترارکا چه شباهت ها و چه تفاوت هایی با هم دارند؟ این مقاله از روش تطبیقی برای نشان دادن ویژگی های مشترک و متفاوت تصویر پردازی چشمِ یار در شعر حافظ و پترارکا استفاده می کند.
بررسی اجمالی چگونگی پیدایش و گسترش تاریخ ادبیات روسیه
حوزه های تخصصی:
در مقالهء حاضر، ابتدا تاریخچهء پیدایش، توسعهء تاریخ ادبیات روسیه مورد مطالعه قرار مى گیرد. تاریخ پیدایش ادبیات رو سیه به اواخر قرن دهم، یعنى به زمان پذیرش مذهب مسیحیت به عنوان مذهب رسمى و دولتى روسیه برمى گردد. سپس سبک ها و آثار اولیهء ادبیات رو سیهء باستان و همچنین موضوعات آنها بررسى مى شوند. به رایج بودن سبک هایى مانند سالنامه نویسی پندنامه نویسی،حکایت و سفرنامه نویسى نیز اشاره شده است، همچنین به صورت اجمالى، به و یژگى هاى آثارى مانند داستان سالهاى گذشته، کلامى در مورد هنگ ایگور پرداخته شده است.
نقدی بر نظریههای هرمنوتیک ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هرمنوتیک ادبی» و یا «رویکرد هرمنوتیکی به متون ادبی» را طرح کرده و با نگرشها، انتظارات و پیشنهادهای گوناگون پا به عرصه این میدان نهادهاند. بعضی از ایشان، چون پتر سوندی، نوع خاصی از هرمنوتیک را مدنظر دارند، که توان آن را داشته باشد، نخست به بازخوانی و ساماندهی پیشینه تاریخی نظریههای تاویل ادبی بپردازد، و سپس در هماهنگی با مدرنترین روشهای نقدِ ادبی و زبانشناختی، جوابگوی پرسشهای بنیادینی باشد که ذهن منتقدان ادبی از دیرباز با آنها مشغول بوده است. بعضی دیگر، چون هانس روبرت یآوس و اومبرتو اکو، خود از پایهگذاران مکتبهای ادبی محسوب میشوند، و قصد دارند، دامنه نقد ادبی را به مددِ پرسشهای جامع هرمنوتیکی گسترش دهند و با رجوع به مبانی محوری این مبحث، اعتبار تئوریها و اندیشههای خود را محک زنند. جستار حاضر به نقد و بررسی منتخبی از مهمترین رهیافتها و نظریههای هرمنوتیک ادبی، مناسباتِ آن با سایر دیسیپلینهای مشابه علوم انسانی، و تلقیهای مختلف از وظائف و کارکردهای آن میپردازد و سؤالاتی نیز در مورد توان آشتیپذیری هرمنوتیک با روشهای تاویل متن و نظریههای نقد ادبی مطرح میکند. توجه اساسی این مقاله اما به دیدگاهها، راهکارها و معضلاتِ ویژهای معطوف است که در تقاطع اندیشههای محوری تاویل ادبی و پرسشهای هرمنوتیکی شکل میگیرند.
تطبیق ویژگی های متنی و فرامتنی در اقتباس: بررسی موردی ترجمة رمان غرور و تعصب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﺗﺮﺟﻤﻪهای ادبی همگام با درنظر گرفتن ماهیت تعاملات پیش رفته است و فرایندهایی مثل «شفاﻑسازی» و «اقتباس» به دلیل مورد توجه قرار دادن مخاطب و فصاحت کلام در ترجمه، جایگاه ویژﻩای پیدا کردﻩاند. با وجود این، جایگاه اقتباس و تأثیر آن در ترﺟﻤﻪهای ادبی مبهم مانده است. ممکن است این سؤال مطرح شود که آیا ویژﮔﻰهای متنی و فرامتنی که در فرایند اقتباس وجود دارد در ترجمه آثار ادبی نیز مشاهده ﻣیشود و اگر پاسخ مثبت است، فراوانی کدام یک از روﺵهای اقتباس در ترجمه آثار ادبی بیشتر است. ایﻦها سؤال هایی هستند که در این نوشتار بررسی شده است. این پژوهش درصدد است تا بر اساس ﻃﺒﻘﻪبندی باستین (2009)، به بررسی روﺵهای اقتباس در ترجمه فارسی رمان غرور و تعصب بپردازد. یاﻓﺘﻪهای این تحقیق نشان می دهد مترجم برای انتقال بهتر پیام نویسنده و برای حفظ زیبایی و تأثیرگذاری کلام، از ویژگی های متنی و فرامتنی اقتباس استفاده کرده است؛ درحالی که کفه ترازو بیشتر بر مشخصه های فرامتنی سنگینی می کند. همچنین، در عین حال که مترجم در ترجمه ﻣﺘﻦ امانت را رعایت کرده، به ترتیب از روش های «برابری بافتی» و «بسط» بیشتر استفاده کرده است. به بیان دیگر، مترجم در برگردان متن معنا را حفظ کرده؛ ولی برای ایجاد زیبایی کلام، اقتباس ضروری است.
فرضیات کاسیرر در بارة اسطوره و فرهنگ و تأثیرات آن بر نظریات فرای در نقد ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله توصیفی - تحلیلی، ارتباط ایده ها و عقاید کاسیرر با نورتروپ فرای در زمینه اسطوره است. فرای کوشید تا نظریات خود را درباره تاثیر اسطوره بر ادبیات، با کمک نظریه پردازان قبل از خود بیان کند. با توجه به آرای نظریه پردازان معروف اسطوره، نظیر فریزر، فروید، یونگ، اشپنگلر و کاسیرر، به نظر می رسد که فلسفه، آرا و باورهای کاسیرر، تاثیرات بیشتری بر اندیشه هـای فرای داشته اند. ساختار فکری کاسیـرر درباره قالب های نمادین و چندین قانون او در ارتباط با اسطوره که در این مقاله مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند، باعث تجلی اندیشه های فرای در مهم ترین اثر او «تشریح نقد» شد. هر چند وی با نظریه پردازان اسطوره سر و کار دارد، اما تلاش می کند تا به نظریات بنیادین موروثی رونقی دوباره ببخشد، فرض این مقاله بر این است که یکی از جدیدترین قالب های نمادین در صحنه ادبیات، نقد ادبی است که با بررسی مجدد نقش اطلاع رسانی اسطوره، نقد جدید ظهور می یابد.
«جغرافیای تخیلی»: گفتمان شرقشناسانه در بهشت از دست رفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بهشت از دست رفته ارجاعات فراوانی به شرق وجود دارد. شرق در چارچوب زمانی- مکانی فراگیر این اثر - در «جغرافیای تخیلی» آن - جایگاه ویژه ای دارد. این مقاله به بررسی گفتمان شرق شناسانه در شاهکار جان میلتون می پردازد. نویسندگان برآنند که این گفتمان را باید در رویکرد اساساً مذهبی و ضد سلطنتی شاعر بازجست. همعنان کردن شرق با شر و منش شیطانی را نمی توان از «شرق شناسی پنهان» بهشت از دست رفته جدا انگاشت اما نویسندگان می کوشند نشان دهند مسائلی چون ملاحظات زیبایی شناسانه، مکان- زمان کیهانی، تکیه بر مرجعیت تاریخ، کلاسیسیسم، دانشنامه گونگی، سلطنت ستیزی ریشه ای و، مهمتر از همه، فرایند مابه ازاگذاری و فرافکنی تعمدی – استتار انتقاد از شرایط زمانه در کسوت شرق - جملگی بازنمایی های شرق در این اثر را پیچیده می کنند. ماحصل، گفتمانی است چندلایه و دوپهلو.
تحلیل گفتمانی شازده کوچولو (نظام معنایی منسجم تشکیل شده از ساختارهای تودرتو،تسلسلی و تکراری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل گفتمانی «شازده کوچولو» تلاش بر این است که از نشانه ها ی منفرد، کلان نشانه ها ، خرد نشانه ها و یا مجموعه ای از نشانه ها عبور کنیم تا بتوانیم به ورای نشانه ها یعنی آنجایی که نشانه ها با یکدیگر تعامل برقرار می کنند برسیم تا به خوانشی گفتمانی دست یابیم. بدین منظور، تلاش می کنیم تا این روایت را به عناصر سازنده آن تقلیل دهیم تا به این هدف برسیم که معنا چگونه در این روایت ظاهر می شود. بر این باوریم که «شازده کوچولو» روایتی اســت با ساختاری منســجم که دلالت معنایی واحدی را می توان از آن دریافت کرد. به همین دلیل می خواهیم بدانیم که چرا این انسجام معنایی و تعامل بین عناصر وجود دارد؟ و چرا ساختار این روایت تسلسلی، تودرتو و تکراری است؟ و چرا گفته پرداز القاء تکثر ساختار را دارد؟