فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۳۶۳ مورد.
بررسی نمادگرایی در سیرالعباد الی المعاد سنایی و ارداویراف نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ و زندگیِ پس از آن، از معماهای بزرگی است که همواره ذهن انسان را به خود معطوف کرده است. در ادبیات شرق و غرب، آثاری در توصیف چگونگی این زندگی و عقیده به معاد در قالب داستان سفر به جهان دیگر یافت می شود. مثنوی سیر العباد الی المعاد اثر سنایی و ارداویراف نامه که از متون پهلوی در آیین زرتشتی است، دو نمونه از این سفرها هستند. این دو متن مبتنی بر تجربه عرفانی معاد، تصاویر و اشکال حیرت زا و هیجان آوری را از این زندگی منعکس می سازد. هدف از این مقاله بررسی مقایسه ای این دو اثر در شاخص ترین زمینه-های مشترک تجربه عرفانی است. ضمن این بررسی در پی تبیین این فرضیه هستیم که این توصیفات دور از تجربه معمول، مبتنی بر بیانی نمادین اند. بیان نمادین ضمن توصیف و تشریح یک تجربه بیان ناپذیر، نقش مهمی در خردپذیری و تقویت ایمان به عقیده معاد دارد. به این منظور سنایی و ارداویراف حقایق جاودانگی، بهشت، دوزخ و صور اعمال را در قالب نمادهایی همچون گذشتن از پای حد زمان، خواب هفت روزه، افلاک و ستارگان، موجودات وحشی، کنیز و ... تصویر می کنند.
ولایت در عرفان
تجلیات جمالی و جلالی و پیامدهای نظری آن در عرفان سکریان و صحویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجلی خداوند ناشی از حب اوست و آفرینش چیزی جز تجلی نیست؛ چنان که اگر تجلی صورت نمی گرفت، عالم موجودیت نمی یافت. از سوی دیگر، تجلی منشا حب بندگان است و عارف به تناسب آن که از چه نوع تجلی برخوردار شده باشد، نوع خاصی از محبت پیدا می کند و در دسته خاصی از دوستداران حق جای می گیرد. پیامدهای این مساله، هم از جنبه نظری قابل بررسی است و هم از جنبه عملی. مقاله حاضر به پیامدهای نظری می پردازد و بدین منظور نخست انواع تجلیات جمالی و جلالی را به اختصار بیان کرده، دو گروه مشهور عرفا، یعنی سکریان و صحویان را که به ترتیب برخوردار از تجلیات جمالی و جلالی اند، معرفی می کند و سپس آثار و پیامدهای برخورداری ایشان را از انواع تجلی در زمینه های نظری و در موضوع دوستداری خداوند بررسی می کند. در جهت تحقق این هدف، خُرد نظریه های محبت، خُلَت، عشق و وحدت وجود را که در سایه نظریه کلان حب الهی به وجود آمده اند، مطرح می سازد و آرای سکریان و صحویان را در آن ها بررسی و مقایسه می کند و بدین گونه نشان می دهد که تجلیات متفاوت، چگونه موجب تفاوت های بنیادین در برداشت ها و تفاسیر عارفان از مسائل مهم هستی چون حب الهی شده است.
حرکت حبی و انسان کامل: (از نگاه عرفان)
حوزه های تخصصی:
عرفان و تصوف
رابطه ی «اول»، «آخر»، «ظاهر» و «باطن» با انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه عرفان نظری، بسیاری از مسائل عرفانی به آیات قرآنی مستند می شود که از جمله این آیات، آیه شریفه «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن» است. عرفا، غالباً اسماء یاد شده در این آیه را توصیف مقام ذات و هویت غیبیه مطلقه دانسته اند و به نظر برخی درک و شهود این اسماء مبنایی برای فهم مسئله وحدت وجود و ندیدن هرگونه کثرت در عالم هستی می باشد. در این نوشتار، این نظریه مورد نقد قرار گرفته است و با ارائه دلایل متعدد، بیان شده که اسماء چهارگانه در این آیه توصیف مقام ذات نیستند و بنابراین ، دلیلی بر وحدت وجود نمی باشد بلکه این آیه به نوعی وصف «انسان کامل» یا «حقیقت محمدیه» می باشد.