فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳٬۹۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در پی آن است تا به این مسئله پاسخ گوید که چه نسبتی میان معرفت آرمانی و معرفت دینی وجود دارد. برای این منظور مباحث گوناگون و پراکنده ملاصدرا در باب علم، عالم و معلوم در چارچوبی منظم بازسازی شده است. در این بازسازی منظم، علاوه بر این که جزئیات جدیدی از نظر ملاصدرا مطرح می شود، با نگاه جدیدی از ملاصدرا مواجه می شویم که نتیجه و حاصل بررسی علم، عالم و معلوم آرمانی از منظر اوست. به نظر می رسد او در این مباحث در پی نزدیک کردن معرفت فلسفی به معرفت دینی بوده و درنهایت این دو را دو روی یک سکه به شمار آورده است و با مباحثی که در این باره مطرح کرده ما را به استنباط این مطلب رهنمون نموده است که گوهر دین چیزی جز حکمت نیست و مابقی امور صرفاً صدفی جهت حفاظت از این گوهر گرانبها است.
مرورى گذرا بر مباحث علم النفس فلسفى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
علم النفس دانش مطالعه نفس و احکام و ویژگى هاى آن است. فیلسوفان با نگاهى فلسفى به نفس پرداخته، و دستاوردهایى را فراچنگ آورده اند. مهم ترین مسائلى که ایشان درباره نفس بررسى کرده اند، عبارتند از: تعریف و هویت نفس، وجودِ نفس، مادى یا مجرد بودنِ آن، قواى نفس، حادث یا قدیم بودن نفس، وحدت یا تعدد نفس، ارتباط نفس و بدن، ثابت یا متغیر بودن نفس، جاودانگى یا فناپذیرى نفس، سعادت و شقاوت نفس، و تناسخ نفس.
آنچه در مقاله پیش رو، مطرح شده، معرفى این مباحث و مرورى گذرا بر آنها، به ویژه با تکیه بر آراى ابن سینا و صدرالمتألهین، است. به این امید که به همت فرهیختگان و پژوهشگران، مباحث پیرامون نفس، در حدى که شایسته است، گسترش یابد.
بدن و رابطه آن با علم و ادراک از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان اسلامی، به خصوص مشائیان، براساس تبیینی که از رابطه نفس و بدن و ماهیت این دو به دست می دهند، علم و ادراک را فعل نفس و نه بدن می دانند. از نظر ایشان، علم نفس به بدن از سنخ علم حصولی است. اما براساس دیدگاه ملاصدرا علمِ نفس به بدن همانند خودآگاهی نفس است و از سنخ علم حضوری به شمار می آید. طبق نگرش صدرایی نه تنها بدن متعلَّق علم حضوری و خودآگاهی نفس قرار می گیرد، بلکه در تمام مراتب ادراک نیز حضور دارد و در هر کدام از آنها نقشی ایفا می کند؛ تا جایی که اگر اختلالی در بدن ایجاد شود تمام مراحل ادراک و حتی ادراک عقلی نیز دستخوش تغییر و تحول قرار می گیرد. در این نوشتار ابتدا به ذکر انواع بدن از منظر ملاصدرارا می پردازیم و سپس مسئله علمِ نفس به بدنو نقش بدن در ادراک از نظرگاه صدرایی را تبیین و تحلیل می کنیم و درنهایت به این نتیجه خواهیم رسید که بدن، مرتبه ای از مراتب نفس و نه جوهری جدای از آن است. این امر به ما امکان می دهد تا بپذیریم که حضور و نقش بدن در ادراک اگرچه به اندازه نفس نیست، اما کمتر از آن هم نیست و از این دیدگاه جمهور فلاسفه که معتقدند فقط نفس در ادراک نقش دارد فاصله بگیریم. در واقع، علم النفس صدرایی، فقط بررسی نفس نیست، بلکه تبیینی از ماهیت انسان است که بدون توجه به بُعد جسمانی او ناکافی است.
مطالعه تطبیقی آثار انسان شناختی سوبژکتیویسم و وجود تعلقی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
با تأمل در فلسفه ملاصدرا می توان دریافت که انسان موجودی است دارای استعدادهای نامحدود که با به فعلیت رسیدن در این عالم معنا پیدا می کند و چون به عنوان موجودی محدود تعلق وجودی به وجود لایتناهی دارد، تلاش می کند وجود خود را تحقق و معنا بخشد. لذا باتوجه به وجود تعلقی انسان و نقش عالم در معنا بخشی به وجود او، می توان به نسبت انسان با عالم و حرکت به سوی حق تعالی که غایت همه حرکت های اوست، پی برد. اما وقتی دکارت «من» را در جایگاه «سوژه» و عالم را به عنوان«ابژه» در برابر آن بنا نهاد، «سوبژکتیویسم» و تقابل بین انسان با عالم به عنوان یکی از مهم ترین آثار آن در فلسفه غرب پدید آمد. در این مقاله هدف تبیین نسبت انسان و عالم است با التفات به حیثیت وجود تعلقی او در فلسفه صدرایی در مقابل ثنویت انسان و عالم که از آثار اجتناب ناپذیر «سوبژکتیویسم» است و بالاخره رسیدن به اینکه تعلق و وابستگی انسان به خداوند در حرکت جوهری و به تبع آن فقر جوهری است که انسان صدرایی را از سوبژکتیویسم و هر نوع تفکر خودبنیادی امتیاز می بخشد.
تمایز فلسفه ابن سینا و ارسطو به روایت کتاب تهافت ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
درباره هویت وماهیت فلسفه ابن سینا سه مساله مهم را می توان مطرح ساخت :اول اینکه آیا این فلسفه ادامه فلسفه ارسطوست ؟ دوم اینکه اگر چنین است چه نوع ادامه ایی است، شرح است یا بسط ؟ ومساله سوم اینکه اگرچنین نیست، چه تفاوتی با فلسفه ارسطو دارد و با چه معیاری می توان این تفاوت را شناخت؟ مقاله برای پاسخ به این سه سؤال خوانش ابن رشد از فلسفه ابن سینا را به کمک گرفته و صرف نظر از انتقادهای ابن رشد به ابن سینا و پاسخی که می توان به آنها داد، اصل تفاوتها را به روایت ابن رشد که شارح مهم و معتبر ارسطوست بر می شمارد. مقاله، دیدگاه ابن رشد درباره تفاوت فلسفه ابن سینا و ارسطورا از سه جنبه مورد بررسی قرار می دهد: تعابیری که نشان از این تفاوت دارد، اصول کلی و مبنایی و جزئیات فلسفی مورد مناقشه در کتاب تهافت التهافت. بدین صورت، به نظر ابن رشد، فلسفه ابن سینا ادامه فلسفه ارسطو نیست و در بیش از پنجاه موضع مهم با آن متفاوت است.
کارکرد نظریه ادراکات اعتباری در اندیشه سیاسی- اجتماعی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
اندیشه سیاسی- اجتماعی علامه طباطبایی با توجه به عمق و وسعتی که دارد می تواند راهگشای بسیاری از مسائل سیاسی دوره کنونی در جوامع مختلف باشد. یکی از مهمترین مبانی تفکر فلسفی علامه طباطبایی که اندیشه سیاسی- اجتماعی ایشان را متاثر ساخته است و به نوعی جهت نگاه علامه را تعیین می کند نظریه ادراکات اعتباری است. در این مقاله با توجه به اهمیت و ضرورت طرح اندیشه سیاسی- اجتماعی علامه و مبانی آن سعی شده است از سویی مبانی و مفروضات معرفتی اندیشه سیاسی علامه طباطبایی و از جمله مهمترین آن یعنی نظریه ادراکات اعتباری و از سوی دیگر به کارکرد این رویکرد در اندیشه سیاسی- اجتماعی یعنی نوع نگاه علامه به مسائل مختلف سیاسی جامعه از جمله منشا معضلات فکری- اجتماعی، انسان، جامعه، حکومت و وضع مطلوب آن، قانون، عدالت و اقتصاد پرداخته شود. نتیجه اینکه اندیشه سیاسی-اجتماعی علامه طباطبایی در پرتو نظریه ادراکات اعتباری از قابلیتهایی برخوردار است که در عین تمایز از اندیشه های نسبی گرا، فضای جدیدی را در عالم سیاست می گشاید و در کنار پایبندی به اصول ضروری اسلام، نتایج و کارکردهایی را در پی دارد که پاسخ بسیاری از مشکلات زمانه را مبتنی بر پذیرش تکثّر و تغییر ارائه می نماید. واژگان کلیدی:علامه طباطبایی، اندیشه سیاسی- اجتماعی، ادراکات اعتباری، حکومت، عدالت، قانون
تحول «حمل» در فلسفه اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث منطقی که با پذیرش اصالت وجود دستخوش تحول جدی می شود مسئله «حمل» یا «هوهویت» است. ملاصدرا در این مسئله با بهره گیری از اصالت وجود و فروع برآمده از آن، نظریه جمهور حکما را اصلاح و متناسب با مبانی وجودی خود بازسازی کرده است. در فلسفه ملاصدرا بر خلاف دیدگاه جمهور حکما، حقیقت هر حملی نوعی اتحاد در وجود است، همچنین علاوه بر وحدت و کثرت، رکن سومی در تحقق حمل دخالت دارد و آن رجوع وحدت به کثرت است. ملاصدرا در آثار خود حمل اولی را به سطحی بالا ارتقا داده که مختص به فلسفه او است و تنها بر مبنای اصالت و تشکیک وجود می تواند به کار گرفته شود؛ در این سطح، حمل اولی، اتحاد در وجود اجمالی و حمل شایع، اتحاد در وجود تفصیلی است. همچنین او حمل حقیقت و رقیقت را به عنوان قسمی مستقل به اقسام حمل افزوده است.
مقایسه و ارزیابی رابطه جاودانگی و معنای زندگی در اندیشه تولستوی وملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسئله رابطه و تاثیر مرگ و جاودانگی بر معنای زندگی در آثار متفکرانی چون تولستوی و ملا صدرا به عنوان یکی از مسائل بنیادی مورد توجه بوده است ،تولستوی که زمانی احساس پوچی می کرده تصمیم می گیرد راه حلی بیابد،پس از سفرهای متعدد و مطالعه علوم مختلف و بالاخص کنکاش در زندگی واحوالات گروه های مختلفی از مردم اعم از پوچ گرایان و کسانی که زندگی را معنادار می دانند به این نتیجه می رسد که لازمه معنادار بودن زندگی جاودانه بودن انسان است والا سعادت و بامعنا بودن زندگی توهم وخیالی بیش نیست واین نتیجه حاصل استقراء و مطالعه در زندگی مردم است نه حاصل یک نظام فلسفی نظاممند. اما ملاصدرا با توجه به نظام فلسفی خاص خود که بر اساس مبانی واصول نظاممندی طراحی شده،اثبات می کند که انسان جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است و نفس و بدن رابطه اتحادی دارند ونفس انسان بواسطه اتحاد با ادراکات وتاثیر پذیری از فضایل اخلاقی وانجام دستورات شریعت ، سعه وجودی پیدا کرده و به تدریج به تجرد وروحانیت وجاودانگی می رسد و هدف نهایی وحقیقی از زندگی انسان رسیدن به مبداء هستی است وچون مبداء هستی نهایت ندارد پس انسان در صورتی می تواند در مسیر هدف ومعنای زندگی گام بردارد که جاودانه باشد لذا با اثبات عالم برزخ وقیامت سیر انسان را بی نهایت می داند واین تفسیر از زندگی ومرگ نه تنها ترسناک نیست وباعث پوچی نمی شود بلکه موجب پویایی ، امید ، آرامش و معناداری زندگی می شود .
این همانی شخصیت انسان از نظر سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
یکی از مباحثی که در مسائل حقوقی در عالم دنیا و عالم آخرت (معاد) نقش دارد، مسئله این همانی شخصیت انسان است. مسئله این است که ملاک شخصیت انسان چیست و به چه ملاکی می گوییم شخص در زمان دوم همان شخص در زمان اول است؟ دیدگاه های گوناگون در این باب مطرح شده است. در این نوشتار، مسئله این همانی شخصیت انسان را با روش توصیفی - تحلیلی از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا بررسی کرده ایم تا معلوم شود پاسخ مسئله مزبور با توجه به دیدگاه آنان به دست می آید یا خیر. طبق نظر سهروردی، ملاک این همانی شخصیت انسان نفس او است و بر اساس دیدگاه ملاصدرا، مجموع نفس و بدن شخصیت انسان را تشکیل می دهد. بسیاری از ادله سهروردی مدعای او را اثبات نمی کند و دیدگاه ملاصدرا نیز خالی از ابهام نیست.
فلسفه عمل با نگاهی به دیدگاه علامه طباطبایی در رساله «المنامات و النبوات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مسئله تحلیل فلسفی عمل و کنش انسان از دیدگاه علامه طباطبایی در رساله «المنامات و النبوات» مورد بحث قرار گرفته است. جناب علامه با طرح چند اصل فلسفی مهم می کوشد فرایند شکل گیری فعل اختیاری انسان را از منظر فلسفه عمل تبیین کند. اهم اصول مورد نظر ایشان عبارت اند از اصل نیاز، میل و گرایش، اصل توجه، اصل گزینش، اصل ضرورت اعتباری و اصل تشکیک وجودی. دیدگاه علامه با استفاده از این اصول و نحوه تعامل آنها درنهایت ما را به مُدلی از فلسفه عمل می رساند که در عین تشابه با کنش های فروانسانی و طبیعی- در سطح جمادات، گیاهان و حیوان ها- در مرتبه و سطحی بالاتر از مراتب و سطوح وجود و به نحو تشکیکی رخ داده، ویژگی های متفاوتی را بروز می دهد که منشأ انتزاع صفت های آگاهی و اراده و اختیار می شوند. درنتیجه و بر این اساس هیچ یک از نظریه وحدت انگاری تقلیل گرا و نظریه دوگانه انگاری تباینی، تفسیر درستی از کنش انسانی به دست نمی دهند، بلکه باید نظریه دوگانه انگاری تشکیکی- و مراتبی- را مبنای تحلیل و تبین کنش انسان قرار داد.
تنزل نفوس در عوالم وجود با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس ناطقة انسانی از اسرارآمیزترین موجودات جهان هستی است که کانون توجه بسیاری از دانشمندان و از جمله فیلسوفان اسلامی بوده است. فلاسفة اسلامی تلاش کرده اند پرده از معمای رازگونة هستی و چیستی آن بردارند. یکی از مباحث مهم که پژوهش حاضر کوشیده است با روش تحلیلی همراه با نقد و بررسی به آن بپردازد این مسأله است که آیا نفوس ناطقة انسانی قبل از تعلق به بدن در عالم یا عوالمی موجود بوده اند؟ و چگونه به عالم طبیعت نازل شده اند؟ افلاطون، ارسطو، ابن سینا و سهروردی پاسخ های متفاوتی به پرسش یاد شده داده اند اما صدرالمتألهین دارای نظر منحصر به فردی است. ایشان در سیر نزول هستی از واجب تعالی از عالم عقول، عالم مثال و عالم طبیعت نام می برد. در نظر این فیلسوف نفوس ناطقة انسانی دارای مراتب وجودی مختلفی است. این نفوس در عالم عقول به وجود واحد مجرد جمعی عقلی در مرتبة علتشان موجودند و کثرتی در آنها نیست. وقتی بدن مستعدی پیدا شد نفس در سیر نزولی که دارد از تجردش کاسته می شود و به عالم مثال که برخی از احکام ماده را دارد نزول می کند، این فرو کاستن از تجرد به حد و اندازه ای ادامه می یابد تا به عالم طبیعت می آید و این در حالی است که وجود عقلی نفس در عالم عقول و وجود مثالی نفس در عالم مثال همچنان باقی است. این دیدگاه صدرالمتألهین با اشکالاتی مواجه است. از جمله قول به واحد مجرد جمعی عقلی علاوه بر این که خارج از محل نزاع است به یک معنا پذیبرش قدم نفوس است که مورد انکار ایشان است.
بررسی تطبیقی مسئله ذهن در اندیشه دکارت، ملاصدرا، لایبنیتس و برخی رویکردهای رایج درعلوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
این پژوهش می کوشد تا نشان دهد اندیشه دکارت، لایب نیتس و ملاصدرا تا چه میزانی با رویکردها و نظریه های رایج و مسلط در علوم شناختی شباهت و قرابت دارد. نتایج این بررسی نشان داد که اگر چه فلسفه ذهن دکارت، ملاصدرا و لایب نیتس یک نگاه عمیق فلسفی و متافیزیکی است، اما همین نگاه عمیق، آغازی در جهت توسعه تبیین علمی از ذهن بوده که آثار و نشانه های آن را در جای جای نظریه های مطرح در علوم شناختی، به خصوص در قالب رویکرد پیوندگرایی مشاهده می-کنیم. تفاوتی که بین فیلسوفان و دانشمندان این علوم وجود دارد در روش رسیدن به ایده مدل سازی ذهنی می باشد که این مدلسازی ذهنی در فلاسفه فرایندی قیاسی – استدلالی را طی می کند، در حالی که در پژوهشهای علمی فرایند استقرایی – آزمایشی غلبه دارد. همچنین، تبیین مونادگرایانة لایب نیتس از عالم و نیز نظریة تشکیک وجود ملاصدرا، با ساختار هرمی معرفت در علوم شناختی مدرن یا پیوند گرایی شباهت انکارناپذیری دارد.
بررسی تطبیقی نظر امام خمینی(ره) راجع به اسامی خاص براساس نظریات ارجاع در فلسفه ی زبان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، براساس دو پرسش اساسی در فلسفه زبان معاصر، یعنی پرسش در باب چیستی معنا و همچنین پرسش در باب چگونگی ارجاع الفاظ، سعی خواهیم کرد ارزیابی نقادانه ای از آرای اصولیِ امام خمینی(ره) درباب اسم های خاص ارائه کنیم. بدین منظور، ابتدا نظریه ی آخوند خراسانی(ره) را در باب معنای اسامی خاص و همچنین انتقادات امام خمینی در این رابطه را مورد بررسی قرار خواهیم داد. سپس به بررسی آرای امام خمینی(ره) درباب چیستی معنا و همچنین مکانیزم ارجاع درباب اسامی خاص خواهیم پرداخت. ما به طورخاص بر بازسازی نظریه ی ایشان درمورد مکانیزم ارجاع در باب اسامی خاص متمرکز خواهیم شد؛ بدین منظور که استدلال کنیم این نظریه با نظریه ای در فلسفه ی زبان معاصر که به اصطلاح «نظریه ی توصیفی ارجاع» نامیده می شود، مشابه است. در گام بعدی به تشریح انتقادات کریپکی، فیلسوف و منطق دان معاصر آمریکایی، علیه نظریه ی توصیفی ارجاع خواهیم پرداخت. مقاله را با این نتیجه گیری به پایان خواهیم برد که اگر نظریه ی ارجاع امام خمینی را بتوان به نحو معقولی با نظریه ی توصیفی ارجاع مشابه دانست، آنگاه انتقادات کریپکی بر هر دو نظریه وارد است.
نقد و بررسی کتاب «جبر و اختیار» اثر استاد محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
کتاب «جبر و اختیار» از جمله آثار نوشته شده در مورد بحث جبر و اختیار به قلم مرحوم استاد محمدتقی جعفری می باشد. از آنجا که این بحث در علوم گوناگونی از جمله فلسفه، کلام و مباحث انسان شناسی مورد دقت و بررسی قرار می گیرد، کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده اند و هریک از زوایای مختلف به موضوع نگاه کرده اند. استاد محمد تقی جعفری خواسته نگاه جامعی به موضوع جبر و اختیار داشته باشد. همین ویژگی آن را از سایر کتب نوشته شده در این زمینه متمایز ساخته است. این نوشتار درصدد بررسی و نقد این اثر می باشد.
معاد از دیدگاه ابن سینا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
ابن سینا فیلسوفی اثرگذار در فلسفه اسلامی است، قرن ها پس از او بسیاری از فیلسوفان مسلمان و حتی متکلمان خود را شارح اندیشه های او می دانستند. ابوعلی سینا برای اثبات معاد روشی کاملاً عقلی برمی گزیند و از راه اثبات تجرّد نفس، دلیلی بر بقای آن اقامه می کند. به عبارت دیگر، او برای اثبات معاد روحانی صرفأ به عقل استناد می کند و روش فلسفی را کاملاً ممکن می داند، اما برای اثبات معاد جسمانی به وحی استناد می جوید و کمیت عقل را در این میدان لنگ می داند. وی درکل پیرامون مباحث نفس و معاد از استدلال عقلی و فلسفی مدد می گیرد و جز در مواردی که مرتبط با معاد جسمانی است، به متون دینی استناد نمی کند. او به معاد روحانی و جسمانی اعتقاد دارد، ولی صرفأ به بررسی فلسفی معاد روحانی می پردازد و معاد جسمانی را به دین واگذار می کند، تصویری که او از معاد روحانی به دست می دهد، بر فیلسوفان پس از او بسیار اثرگذار بوده است. در این مقاله کوشیده شده-است دیدگاه ابن سینا پیرامون معاد مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
حضور و عالمداری در ملاصدرا و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
علم حضوری انسان به خودش، بنیان حضور وی نزد خود و شهود مستقیم هستی است. ملاصدرا با تکیه بر نفس به عنوان هستی که عین شناسایی و قلمرو تلاقی وجود و علم است، آدمی را از ورطه تقابل غیرقابل رفع ذهن و عین نجات می دهد. آدمی با حضور نزد خود، هستی خویش را متصل به عالم خارج می یابد. یافتن خود در میان موجودات و داشتن نسبت خاصی با هستی، به معنای داشتن «عالم» است. هایدگر نیز با تکیه بر نسبت خاص انسان با هستی و توانایی انسان بر تفسیر و ارزیابی هستی و فرارفتن از هستی، مسئله حضور و عالمداری را مطرح می کند. بنابراین می توان گفت حضور آدمی نزد خود، بنیان عالمداری اوست و از این لحاظ، ملاصدرا و هایدگر مشابهت بسیاری به یکدیگر دارند.
بررسی اصالت وکارایی دیدگاه جوادی آملی درباره رفع تعارض علم ودین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در عرصه دین پژوهی معضل تعارض علم و دین است. جوادی آملی یکی از برجسته ترین متفکران روحانیت شیعه است که به حل شبهه تعارض علم و دین پرداخته است. پرسش اصلی این است که آیا شیو ه های رفع تعارض وی خاستگاه اسلامی دارد یا تکرار شیوه های متفکران غربی است و آیا این شیو ه ها در رفع تعارض موفق هستند؟ هدف از این مقاله ارائه شیوه های ایشان و بررسی اصالت آن ها و ارزیابی کارایی شان است. با مراجعه به آثار جوادی آملی و آثار برجسته متفکران غربی در زمینة علم و دین و بررسی آنها مشخص می شود که برخی از شیوه های جوادی آملی مبتنی بر فلسفه علم اسلامی و دسته دیگر مبتنی بر دیدگاه های دین شناسانه اسلامی است. ازاین رو، اصالت این شیوه ها اثبات گردیده و چون وی با ملاحظه ماهیت و ویژگی های علم و دین و با حفظ خصوصیات آن ها سازگاری شان را تبیین کرده، شیوه های وی در رفع تعارض کارایی دارد
عوامل تهذیب نفس در نگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
تهذیب نفس عبارت است از پاکیزه کردن، پاک نگه داشتن، تطهیر، پیراستن و آراستن برای رشد، تعالی و سعادت ابدی انسان، که مورد عنایت و توجه قرآن و روایات معصومین(ع) قرار دارد؛ گر چه طى کردن این مراتب به هدایت و ارشاد الهى مشروط بوده و شامل همه افراد نمى شود بلکه تنها شامل آن انسانی مى شود که خواست خدا به آن تعلق گرفته باشد. ما در این مقاله با در نظر گرفتن دیدگاه های مختلفی که پیرامون تهذیب نفس ارائه شده است، جایگاه، هدف و عوامل تهذیب نفس در نگاه و اندیشه ملاصدرا را مورد بررسی قرار داده ایم. نتیجه پژوهش این است که عوامل متعددی مانند: قرآن، انبیا و راهنمایان، علم، عمل و عبادات و تأییدات الهی، در تهذیب نفس نقشی مهم و به سزا ایفا می کنند. از جمله نافع ترین تمرین ها برای تهذیب نفس، عباداتی با هدف قطع توجه از غیر خدا به خداست، از این رو با تحقیق از آثار ملاصدرا می توان دریافت که تهذیب نفس در نظر ملاصدرا، از اهداف غائی بوده و موجبات تقرب الی الله را فراهم می سازد.
عقلانیت ازنظر آگوستین و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
قدیس آگوستین (354-430 م) از بزرگان الهیات مسیحی در غرب و ملاصدرا (1571-1641 م) از متفکران فلسفه ی اسلامی در شرق، گرچه در دو زمینه ی فکری مختلف اندیشیده و به تعاریف مختلفی از عقلانیت دست یافته اند، اما هر دو درمقام تعیین مصداق، عقلانیت را اصطلاحی جامع با کاربردی تشکیکی دانسته اند که در سطوح مختلفی از یقین، تأمین کننده ی اعتبار علوم کاربردی، نظری و مکاشفه ای است . طی این مقاله به بررسی تعاریف مختلف آگوستین و ملاصدرا از عقلانیت پرداخته و ضمناً نشان خواهیم داد سه محور مشترک در تبیین این دو اندیشمند از عقلانیت بشری عبارت اند از: «دوسویه دانستن فرآیند ادراک»، «تبیین فرآیند ادراک بر مبنای مشاهده» و «تشکیکی بودن معنای تعقل». البته برخلاف آگوستین که نقشی بنیادین و جهت دهنده برای اراده و عشق در فرآیند تعقل قائل می شود، ملاصدرا اولاً حرفی از عشق به میان نمی آورد، ثانیاً اراده را نیز تابعی از تعقل و فرع بر آن می داند.
امکان قرائت کارکردگرایانه از نظریه نفس ملاصدرا بر اساس نظریه کارکردگرایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمی پردازد بلکه ذهن را کارکرد می داند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگی های کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقش های کارکردی را ایفا می کنند. از سوی دیگر، در فلسفه و کلام اسلامی نیز به رابطه نفس و بدن پرداخته شده است. ابن سینا نفس را «جوهر مجرد» می داند و بیشتر متکلمان آن را «جسمانی» می دانند. اما ملاصدرا نفس را مجرد صرف (نظریه ابن سینا) یا مادی صرف (نظریه متکلمان) نمی داند بلکه معتقد است نفس در ابتدا جسمانی است و سپس با فرایند حرکت جوهری، مجرد می شود. پرسش اصلی تحقیق پیش رو این است که آیا می توان میان ملاصدرا و کارکردگرایی دیالوگی برقرار کرد؟ پاسخ ما آری است، زیرا ملاصدرا مانند حامیان کارکردگرایی در پی برون رفت از اشکالات دوگانه انگاری جوهری (دکارتی و سینوی) و نظریه های مادی انگارانه است. همانگونه که کارکردگرایان به ذات ذهن نپرداخته اند و فقط ذهن را کارکرد می دانند و این کارکرد می تواند در موجودات مادی یا مجرد تحقق پیدا کند، ملاصدرا نیز نفس را مادی صرف یا مجرد صرف ندانسته بلکه معتقد است نفس، چه در مرتبه جسمانی و چه در مرتبه تجرد باشد، فعلیت است و با حرکت جوهری، فعلیت های مختلف می شود. این فعلیت ها با یکدیگر رابطه دارند و و کل این فعلیت ها، کمال نامیده می شود. نفس مجموع این فعلیت ها است. پس کارکردگرایان ذهن را «کارکرد» اما ملاصدرا نفس را «کمال» می داند. با این حال، تفاوت هایی نیز بین علم النفس ملاصدرا و کارکردگرایی وجود دارد.