آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۲

چکیده

نفس ناطقة انسانی از اسرارآمیزترین موجودات جهان هستی است که کانون توجه بسیاری از دانشمندان و از جمله فیلسوفان اسلامی بوده است. فلاسفة اسلامی تلاش کرده اند پرده از معمای رازگونة هستی و چیستی آن بردارند. یکی از مباحث مهم که پژوهش حاضر کوشیده است با روش تحلیلی همراه با نقد و بررسی به آن بپردازد این مسأله است که آیا نفوس ناطقة انسانی قبل از تعلق به بدن در عالم یا عوالمی موجود بوده اند؟ و چگونه به عالم طبیعت نازل شده اند؟ افلاطون، ارسطو، ابن سینا و سهروردی پاسخ های متفاوتی به پرسش یاد شده داده اند اما صدرالمتألهین دارای نظر منحصر به فردی است. ایشان در سیر نزول هستی از واجب تعالی از عالم عقول، عالم مثال و عالم طبیعت نام می برد. در نظر این فیلسوف نفوس ناطقة انسانی دارای مراتب وجودی مختلفی است. این نفوس در عالم عقول به وجود واحد مجرد جمعی عقلی در مرتبة علتشان موجودند و کثرتی در آنها نیست. وقتی بدن مستعدی پیدا شد نفس در سیر نزولی که دارد از تجردش کاسته می شود و به عالم مثال که برخی از احکام ماده را دارد نزول می کند، این فرو کاستن از تجرد به حد و اندازه ای ادامه می یابد تا به عالم طبیعت می آید و این در حالی است که وجود عقلی نفس در عالم عقول و وجود مثالی نفس در عالم مثال همچنان باقی است. این دیدگاه صدرالمتألهین با اشکالاتی مواجه است. از جمله قول به واحد مجرد جمعی عقلی علاوه بر این که خارج از محل نزاع است به یک معنا پذیبرش قدم نفوس است که مورد انکار ایشان است.

تبلیغات