در این مقاله، به ترتیبات و الگوهای امنیتی در خلیج فارس، از آغاز شکل گیری این مجموعه امنیتی و اضلاع سه گانه آن توجه شده و ضمن اشاره به ناکافی بودن نظریههای وابستگی و امپریالیسم برای توضیح این ترتیبات، ضرورت توجه به دوآلیسم برخاس ته از الهامات واقعگرایی و لیبرالیسم مورد تاکید قرار گرفته است. در این راستا نویسنده به رویکرد دو قدرت مداخله گر انگلیس و آمریکا در تنظیم ترتیبات امنیتی خلیج فارس پرداخته و اختلاف و تعارضات ادراکی بازیگران از ترتیبات امنیتی مورد نظر را بررسی کرده است. فرصتها و امکانات موجود ایران برای ایجاد تکامل در این ترتیبات، مبحث پایانی مقاله را تشکیل میدهد .
اقدام به موقع، یکی از مؤلفه های راهبردی در تصمیمگیریهاست. زمان می تواند موجب تقویت توانمندی های کشور در مقابل رقبا شده و عدم درک زمان مناسب اقدام، عملاً به تضعیف توانمندی ها یا نابودی آنها منجر می شود. اقدام در زمان مناسب، نیازمند شناخت دقیق خود و مقاصد و انگیزه های کشورهای رقیب است. ضربه نخست، حمله پیشدستانه و حمله پیشگیرانه، با مؤلفه سرعت و زمان همنشینند و از زمان پیدایش جنگ ها، مشغله فکری زمامداران، فرماندهان و تصمیم گیرندگان بوده اند.آنها تلاش کرده اند برای تأمین هدف با هزینه کمتر و دستاورد بیشتر، از عنصر سرعت و زمان بیشترین بهره را ببرند و قبل از اقدام رقیب، حمله را آغاز نموده و ضربه کارآمدی بر آن وارد نمایند که مطمئناً در زمان هوشیاری، چنین اقدامی نمی تواند دستاورد قابل توجهی در پی داشته باشد.