عباسعلی گائینی

عباسعلی گائینی

مدرک تحصیلی: استاد گروه فیزیولوژی ورزشی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تهران، تهران،ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۷۳ مورد.
۸۱.

تاثیر کوتاه مدت فعالیت بدنی در آستانه لاکتات بر زمان واکنش ساده

کلید واژه ها: فعالیت بدنی زمان واکنش ساده آستانه لاکتات اثر کوتاه مدت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴۲ تعداد دانلود : ۱۲۴۱
هدف تحقیق: در تحقیق حاضر، تاثیر کوتاه مدت فعالیت بدنی در آستانه لاکتات بر زمان واکنش ساده مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق: به این منظور، تعداد 12 نفر دانشجوی مرد سالم 25-19 ساله دانشگاه تهران که در هیچ فعالیت ورزشی رقابتی شرکت نکرده بودند، گزینش شدند. هر آزمودنی، تکلیف زمان واکنش ساده را به عنوان پیش آزمون به مدت دو دقیقه اجرا کرد. آزمودنی ها سپس کار روی دوچرخه کارسنج (گروه تجربی) را به مدت 10 دقیقه اجرا کردند یا استراحت کردند (گروه کنترل). سپس، تکلیف زمان واکنش ساده را به مدت 10 دقیقه اجرا کردند. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس فاکتوریال مخلوطA*(B) یا SP-ANOVA و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0 P<ارزیابی شد. نتایج: تاثیر کوتاه مدت فعالیت بدنی در آستانه لاکتات برای نمرات زمان واکنش ساده معنی دار بود (F(1،10) = 30.94 ; P<0.05) و نتایج آزمون تعقیبی کاهش معنی داری در زمان واکنش ساده در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بلافاصله پس از شروع تکلیف تا دقیقه چهار را نشان داد. بحث و نتیجه گیری: فعالیت بدنی در آستانه لاکتات ممکن است از طریق اثر مثبت روی انگیختگی، اثر مثبت روی جریان خون مغز یا به وسیله تنظیم سطوح انتقال دهنده های عصبی در سیستم عصبی مرکزی باعث بهبود زمان واکنش شود.
۸۲.

مقایسه ویژگیهای عصبی - عضلانی اندامپرروان نخبه و مبتدی با افراد غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سازگاری عصبی انتگرال ENG سرعت هدایت عصبی زمان تاخیر موج M

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۲ تعداد دانلود : ۷۲۹
این پژوهش با هدف مقایسه برخی پارامترهای الکترومیوگرافی و الکترونوروگرافی شامل انتگرال فعالیت الکترومیوگرافیک (IEMG)، دامنه موج M (amplitude)، سرعت هدایت عصبی (N.C.V)، و زمان تاخیر موج M (latency) در دو گروه ورزشکار و یک گروه غیر ورزشکار انجام گرفت تا سازگاریهای احتمالی عصبی- حرکتی و زمان وقوع این سازگاریها به دنبال شرکت در تمرینات قدرتی با وزنه بررسی شوند. آزمودنیها شامل مردان 18 تا 24 ساله و متشکل از سه گروه بودند: اندام پروران حرفه ای (10n=، با حداقل 2 سال سابقه تمرینات منظم با وزنه)، اندام پروران مبتدی (10n=، با 3 تا 4 ماه سابقه تمرینات منظم باوزنه)، و غیر ورزشکاران (11n=، بدون هیچ سابقه تمرینی). پارامترهای الکترونوروگرافی با تحریک عصب موسکولوکوتانئوس عضله دوسربازویی ثبت شد. برای اندازه گیری پارامترهای الکترومیوگرافی از انقباض ایزومتریک ارادی عضله دوسر بازویی با 50 درصد حداکثر انقباض ارادی (MVC) استفاده شد. با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون توکی، پارامترهای مورد نظر در سه گروه مقایسه شد. نتایج نشان داد زمان تاخیر موج M (11/0P=) و سرعت هدایت عصبی (36/0P=) در سه گروه تفاوت معناداری ندارد، در حالی که بین دامنه موج M ورزشکاران (حرفه ای و مبتدی) و افراد غیر ورزشکار اختلاف معناداری مشاهده شد (04/0P=) که نشان دهنده تاثیر فعالیتهای مقاومتی با وزنه بر افزایش به کارگیری و فرکانس آتش واحدهای حرکتی است. با وجود این، بین انتگرال EMG سه گروه تفاوت معناداری دیده نشد (34/0P=).
۸۳.

تاثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر وزن و ترکیب بدنی کشتی گیران باشگاهی

کلید واژه ها: وزن بدن ترکیب بدنی مکمل کراتین کشتی گیران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۴۵
هدف تحقیق: پژوهش حاضر با هدف بررسی مصرف مکمل کراتین به عنوان یک کمک ارگوژنیکی، به بررسی تاثیر مصرف کوتاه مدت کراتین مونوهیدرات بر وزن و ترکیب بدنی کشتی گیران باشگاهی پرداخته است. روش تحقیق: بدین منظور 20 کشتی گیر انتخاب و در دو گروه همگن 10 نفره دارونما (گروه کنترل) و مصرف مکمل کراتین (گروه تجربی) به شکل تصادفی قرار گرفتند. در یک طرح دو سوکور، ترکیب بدنی افراد نمونه در فاصله 11 روز (هفت روز مصرف روزانه 3/0 گرم به ازای هر کیلو گرم وزن بدن دارونمای دکستروز از سوی گروه کنترل و به همین میزان کراتین مونوهیدرات از سوی گروه تجربی) مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج: نتایج پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون آماری t همبسته (در هر گروه) و آزمون آماری t مستقل (بین دو گروه) تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد مصرف کوتاه مدت کراتین تاثیر معنی داری بر وزن چربی (20/0P=) و درصد چربی بدن (541/0= P) کشتی گیران نداشته است (05/0P<)، ولی توانسته است وزن بدن (003/0P=) و وزن بدون چربی (0001/0P=) بدن آنها را درسطح اطمینان 95 درصد افزایش دهد.
۸۴.

اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مولکول چسبان سلولی موشهای ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاخصهای التهابی بی تمرینی تمرین سرعتی موشهای ویستار 1ICAM

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷۸ تعداد دانلود : ۸۹۲
هدف از این پژوهش عبارت است از مطالعه اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مقادیر sICAM-1، و شاخص التهابی جدید و پیشگویی کننده بیماریهای قلبی- عروقی. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در 2 گروه تجربی (24=n با وزن 7±210 گرم) و کنترل (18=n با وزن 3±211 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص (بین 85 تا 100 درصد و فراتر از 100 درصد max2VO) اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهای این گروه بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی نیز مطالعه شود. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام و مقادیر 1sICAM- با استفاده از کیت تجاری الایزای شرکت R&D و با دستگاه Elisa Reader مدل Spectera اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف، اندازه گیریهای مکرر، و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند مقادیر 1sICAM- در 24 جلسه نخست تمرین افزایش یافت که معنادار نبود (079/0 =P). اما با ادامه تمرین تا 36 جلسه، افزایش معناداری در مقادیر 1sICAM- مشاهده شد (004/0 =P). ضمناً، مشخص شد به دلیل توقف تمرینهای سرعتی شدید، مقادیر 1sICAM- کاهش غیرمعناداری یافته است (152/0=P). در حالی که در مقایسه گروه تمرینی و بی تمرینی این تغییرات معنادار بود (024/0=P). به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، تمرین سرعتی شدید به افزایش معنادار 1sICAM- می انجامد و دستگاه دفاعی بدن طی تمرین تغییر می کند و بدن در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار می گیرد.
۸۵.

مقایسه دو روش وزنه تمرینی (هرمی و آکسفوردی) بر افزایش قدرت عضلات سینه ای ورزشکاران مبتدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش هرمی روش آکسفوردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۰ تعداد دانلود : ۶۱۷
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر دو روش وزنه تمرینی هرمی و آکسفوردی بر افزایش قدرت عضلات سینه ای ورزشکاران مبتدی بود. به همین منظور، از بین ورزشکاران مبتدی پسر منطقه یک شهرستان مشهد، به طور تصادفی 30 نفر با میانگین سنی 41/1 ± 20 سال، قد 88/3 ±2/172 سانتی متر و وزن 93/39 ± 06/65 کیلوگرم انتخاب و به روش تصادفی به شرط جایگزین به دو گروه تجربی 15 نفری (گروه هرمی و گروه آکسفوردی) تقسیم شدند. آزمودنی ها در هر گروه 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 45 تا 60 دقیقه تمرین کردند. پیش از شروع و پس از پایان دوره تمرینی، قدرت بیشینه (1RM) عضلات سینه ای آزمودنی ها اندازه گیری شد. در پایان اطلاعات با روش آماری t-student تجزیه و تحلیل شد و نتایج زیر به دست آمد : 8 هفته تمرین با وزنه به روش هرمی و آکسفوردی بر افزایش قدرت عضلات سینه ای تأثیر معنی داری نشان داد (000/0 = P) ، اما بین افزایش قدرت عضلات سینه ای ناشی از تمرین به دو روش هرمی و آکسفوردی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (703/0 = P) . با توجه به نتایج به دست آمده، می تو ا ن نتیجه گرفت استفاده از هر دو روش وزنه تمرینی هرمی و آکسفوردی برای افزایش قدرت عضلات سینه ای مناسب است.
۸۶.

تاثیر تمرین استقامتی و بی تمرینی بر پراکسیداسیون لیپید ودستگاه ضد اکسایشی موشهای ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مالون دی آلدئید دستگاه ضد اکسایشی تمرین استقامتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹۹ تعداد دانلود : ۱۰۸۸
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت ورزشی استقامتی و یک دوره بی تمرینی متعاقب آن، بر میزان پراکسیداسیون لیپید (MDA ) و پاسخ دستگاه ضد اکسایشی (FRAP ، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام) بود. بدین منظور 35 سر مـوش نر 3 ماهه به صـورت تصادفی در 2 گروه تمـرین استقامتی (20 n= ) و کنترل (15n= ، بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه تمرینی به مدت 12 هفته ، هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص تمرین کردند (از هفته هشتم تا دوازدهم 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا اثرات بی تمرینی بررسی شود). آزمودنیها به صورت جداگانه در آزمایشگاه حیوانات با شرایط کنترل شده [دما، رطوبت و چرخه روشنایی – تاریکی (12:12 ساعت)] نگهداری شده و از غذای استاندارد موش استفاده کردند. ارزیابی متغیرهای MDA و FRAP به صورت دستی، و ارزیابی سایر متغیرها توسط کیت انجام گرفت. پس از سه مرحله خونگیری [24 ساعت پس از اولین جلسه تمرینی، در انتهای هفته هشتم و انتهای هفته دوازدهم] نتایج حاصل از آنالیز واریانس دو راهه با اندازه گیریهای مکرر نشان داد دو گروه در مراحل مختلف ارزیابی در هیچ یک از متغیرهای مورد نظر با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشته اند. اما ، در گروه استقامتی طی زمانهای مختلف اندازه گیری به لحاظ شاخصهای اسید اوریک (000/0P= ) و بیلی روبین (000/0P= ) تفاوت معناداری مشاهده شد. در کل، این تحقیق نشان می دهد یک دوره تمرین استقامتی باعث ایجاد استرس اکسایشی قابل ملاحظه ای (اکسایش لیپید) نشده است، هرچند سازگاریهای نسبی در دستگاه ضد اکسایشی موشها به وجود آمد.
۸۷.

مقایسه ادراک شایستگیهای جسمانی دانشجویان فعال و غیر فعال : نقش جنسیت و ترکیب بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترکیب بدنی ادراک بدنی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۱۱ تعداد دانلود : ۸۵۶
هدف از تحقیق حاضر عبارت است از مقایسه ادراک شایستگیهای جسمانی دانشجویان فعال و غیرفعال با توجه به جنسیت آنان، همچنین بررسی ارتباط بین ترکیب بدنی با ادراک شایستگیهای جسمانی. تعداد 107 دانشجوی دختر و پسر فعال و غیرفعال 18-28 ساله به طور تصادفی ساده از بین دانشجویان دانشگاه تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات در تحقیق حاضر از دو پرسش نامه ارزیابی فعالیت بدنی، جهت ارزیابی فعال و غیرفعال بودن فرد و پرسش نامه خودتوصیفی بدنی (شامل سه خرده مقیاس چربی بدنی، ظاهربدنی، و کل بدن) در تعیین میزان ادراک فرد از شایستگیهای جسمـانی خود استفاده شد. همچنین، برای ارزیابی ترکیب بدنی، دستگاه Inbody (دستگاه آنالیزکننده ترکیب بدنی) استفاده شد. روش آماری مورد استفاده عبارت بود از آزمون تحلیل واریانس دوراهه (-Way ANOVA2) و ضریب همبستگی پیرسون. نتایج نشان داد فعالیت بدنی و جنسیت و تعامل فعالیت بدنی و جنسیت تاثیر معناداری بر ادراک فرد از شایستگیهای جسمانی خود دارد (05/0 P<). به عبارت دیگر، افراد فعال در مقایسه با افراد غیرفعال، و پسران در مقایسه با دختران، نگرش مثبت تری نسبت به شایستگیهای جسمانی خویش داشتند. همچنین، نتایج همبستگی نشان داد بین ادراک فرد از شایستگیهای جسمانی خود با عوامل چاقی (شاخص توده بدن، WHR، درصد چربی بدن) رابطه معکوس و معناداری وجود دارد (05/0 P<).
۸۸.

بررسی تأثیر دو نوع شیوه تمرینی تداومی و تناوبی بر تغییرات لپتین دانشجویان غیر ورزشکار دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۶
هدف از انجام این پژوهش تاثیر دو نوع شیوه تمرینی تناوبی و تداومی بر تغییرات لپتین دانشجویان غیرورزشکار دانشگاه تهران است . در ابتدا 45 نفر از دانشجویان غیرورزشکار با میانگین سنی8 /1 ? 22 سال ، وزن 06/8 ? 5/67 کیلوگرم و قد 23/7 ? 8/173 سانتی متر به طور تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. این افراد به سه گروه 15 نفری کنترل ، تداومی و تناوبی تقسیم شدند. قبل و بعد از تمرین ها از هر نفر آزمایش خون گرفته شد و میزان لپتین آنها از طریقElisa، Sandiwhich اندازه گیری شد. دوره تمرینی شامل 16 هفته و هر هفته 3 جلسه تمرین بود. برای تعیین شاخص میانگین و انحراف استاندارد از آمار توصیفی و در قسمت آمار استنباطی از آزمون t student استفاده شد. نتایج نشان داد فعالیت تناوبی تاثیر معنی داری بر تغییرات لپتین سرم آزمودنی ها ندارد (46/0=p). اما فعالیت تداومی تاثیر معنی داری بر تغییرات لپتین سرم آزمودنی دارد (01/0 =p).
۹۱.

رابطه توان هوازی و توانایی تکرار فعالیت های سرعتی (RSA) در زنان بسکتبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۲
در بسیاری از ورزش های تیمی از جمله بسکتبال ، هاکی و فوتبال توانایی تکرار فعالیت های سرعتی با فواصل بازیافت کوتاه از شاخص های مهم آمادگی ورزشکار محسوب می شود. هدف این پژوهش بررسی رابطه توان هوازی و توانایی تکرار فعالیت های سرعتی در زنان بسکتبالیست بوده است . به این منظور 30 بسکتبالیست زن عضو تیم های برتر تهران در سال 84 انتخاب شدند. میانگین سن ، قد، وزن و درصد چربی آزمودنی ها به ترتیب 20 سال ، 8/167 سانتی متر، 07/60 کیلوگرم و 5/22 درصد بود. هر یک از آزمودنی ها در 2 روز مجزا، حداقل به فاصله ساعت در مرکز سنجش قابلیت های جسمانی آکادمی ملی المپیک حاضر شدند و به ترتیب در آزمون سنجش حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) و آزمون توانایی تکرار فعالیت های سرعتی (RSA) شرکت کردند. VO2max با استفاده از پروتکل نوارگردان بروس و با دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی و RSA با استفاده از 12 تکرار دو 20 متری با فواصل 20 ثانیه سنجیده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSS12 استفاده شد.
۹۲.

تأثیر نوع تمرین و استروژن بر CRP و برخی از عوامل خطرزای قلبی - عروقی در زنان مسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استروژن پروتئین واکنش دهنده C عوامل خطرزای قلبی عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۱ تعداد دانلود : ۷۲۲
هدف از این پژوهش، مطالعه اثر نوع تمرین و استروژن بر یکی از شاخص های التهابی پیشگویی کننده بیماری قلبی عروقی (پروتئین واکنش دهنده C) و برخی دیگر از عوامل خطرزا (چربی ها و لیپوپروتئین های سرم) در زنان مسن بود. به همین منظور از میان داوطلبان شرکت در این تحقیق 71 فرد واجد شرایط انتخاب شدند. از این بین، 11 نفر از کسانی که استروژن مصرف می کردند برای گروه استروژن جدا شدند و بقیه به صورت تصادفی به سه گروه تمرینی (پیاده روی، حرکت در آب و تمرین با وزنه) (هر گروه 16 نفر) و یک گروه کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. چهار روز قبل از شروع مراحل اجرایی آزمون، اندازه گیری های آنتروپومتریک و فیزیولوژیکی از کلیه گروه ها انجام شد و روز قبل از شروع برنامه از آزمودنی ها به صورت ناشتا (حداقل 12 ساعت) خونگیری به عمل آمد. سه گروه تمرینی به مدت دو ماه در روزها و ساعت های مشابه زیر نظر مربی با شدت و مدت معین تمرین های خود را انجام می دادند. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از روش آماری آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد مقدار CRP در پیش و پس آزمون سه گروه تمرینی کاهش داشت که این کاهش معنی دار نبود. لیکن نتایج مقادیر چربی ها و لیپوپروتئین ها حاکی از تغییرات معنی دار در VLDL ، LDL TG، TC،در گروه های تمرینی بود. در مجموع می توان گفت فعالیت ورزشی می تواند تأثیرات مثبت بر عوامل خطرزای قلبی عروقی زنان مسن ایجاد کند.
۹۴.

تاثیر فعالیت هوازی درمانده ساز بر ماتریکس متالوپروتئینازها در ورزشکاران و غیر ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: MMP,MMP

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۳ تعداد دانلود : ۸۶۹
ماتریکس متالوپروتئینازها گروه بزرگی از پروتئازهایند که مسئول تزیه ماتریکس خارج سلولی اند وفعالیت آنها تحت شرایط فیزیولوژیکی مثل ترمیم زخم و رگ زایی و ... مهم و ضروری اما موقت و زودگذر است و با مهار کننده های درون زا کنترل می شود. اما، فرایندهای پاتولوژیکی مثل انواع بیماریها، همین طور پس از فشار آفرینهای فیزیکی و مکانیکی،....
۹۵.

تأثیر زمان تمرین (صبح و عصر) بر تغییرات برخی ایمونوگلوبولین های سرم و پاسخ هورمون های کورتبزول و تستوسترون دانشجویان مرد ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴۹ تعداد دانلود : ۷۲۸
هدف این پژوهش بررسی تاثیر یک برنامه دو تداومی فزایند و نیز زمان تمرین صبح هنگام و عصر هنگام بر تغییرات ایمونوگلوبولین های سرم شامل IgA، IgM، IgG و پاسخ هورمون های تستوسترون و کورتیزول بوده است . به این منظور 28 دانشجوی پسر ورزشکار به صورت هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه تمرینی صبح(14 =n، وزن = 8/9 ? 2/68 کیلوگرم، سن = 16/1 ? 5/19 سال و زمان تمرین 7:30 دقیقه) و گروه تمرینی عصر (14 =n ، وزن 8/4 ? 8/63 کیلوگرم، سن 24/1 ? 8/19 سال و زمان تمرین 16:30 دقیقه ).آزمودنی ها به مدت 2 ماه تحت یک برنامه دو تدامی فزاینده با شدت ضربان قلب معین قرار گرفتند. برای اندازه گیری متغیرهای وابسته، نمونه خونی آزمودنی ها 24 ساعت قبل از اولین جلسه تمرینی و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در وضعیت استراحتی جمع آوری شد. نتایج IgA، IgM، IgGتحقیق با استفاده از آنالیز واریانس نشان داد مقادیر و تستوسترون سرم دو گروه در پیش و پس آزمون تفاوت معنی داری نداشته است.
۹۶.

اثردو روش تمرینی تداومی وتناوبی هوازی بر HS-CRP  موشهای صحرایی ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تداومی تمرین تناوبی هوازی HS- CRP موشهای صحرایی ویستار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳۰ تعداد دانلود : ۸۳۵
هدف از این پژوهش، مطالعه تاثیر دو روش تمرینی تداومی وتناوبی هوازی بر حساس ترین شاخص التهابی پیشگویی کننده بیماری قلبی عروقیCRP) (Hs-در موشهای صحرایی ماده چاق نژادwistar 14848 با سن 5/21 ماه و گذشت دست کم سه ماه از اتمام دوران باروری آنها بود. به همین منظور56 سر موش صحرایی به گروههای کنترل ، تداومی و تناوبی تقسیم شدند. پروتکل تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 5 جلسه و هر جلسه نیز با سرعت و مدت تعیین شده اجرا شد. خون گیری در سطوح پایه به دنبال 12 تا 14 ساعت ناشـتایی در سه مرحله پیش آزمون، میان آزمون و پـس آزمون با شرایط مشابه انجام و مقـادیرhs- CRP با روش ایمنوتوربیدیمتریک اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمونهای تحلیل واریانـس و اندازه گیریهای مکرر و آزمونهای تعقیبی شفه و LSD تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، مقادیر درون گروهی hs- CRP هر دو گروه تمرینی تداومی و تناوبی در 6 هفته نخست تمرین کاهش داشته، اما این کاهـش معنی دار نبوده است (مقدار P به ترتیب برابر است با 08/0 و351/0). با این وجود، این کاهش در این گروهها به دنبال 12 هـفته تمرین معنی دار بوده اسـت (مقدار p به ترتیب برابر است با 000/0 و003/0). از سوی دیگر، بررسی تفاوت hs-CRP سه گروه نشان داد این تفاوت فقط بین دو گروه تداومی و تناوبی پس 6 و 12 هفـته تمرین ـ هر دو ـ معنی دار نیست (مقدار P به ترتیب برابر است با 936/0 و427/0). با توجه به نتایج حاصـله می توان گفت کاهشhs-CRP پس از تمرینات تداومی و تـناوبی هوازی حاکی از تخفیف فرایند آتروژنز است و استفاده از هر یک از دو روش تمرینی تاثیر مشابهی بر این شاخص دارد.
۹۸.

تاثیر یک دوره فعالیت هوازی همراه با مصرف اسپیرولینا بر بیشینه اکسیژن مصرفی و عملکرد برخی از شاخص های دستگاه ایمنی مردان تمرین کرده پس از فعالیت بدنی وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسپیرولینا فعالیت وامانده ساز Vo2max دوی هوازی CD4+ CD8+ نسبت CD4+ به CD8+ NK

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷۷ تعداد دانلود : ۱۸۵۰
پژوهش حاضر تاثیر یک دوره دوی هوازی همراه با مصرف اسپیرولینا بر بیشینه اکسیژن مصرفی و عملکرد برخی از شاخص های دستگاه ایمنی مردان تمرین کرده پس از یک جلسه فعالیت بدنی وامانده ساز را مورد مطالعه قرار داده است. در این پژوهش 40 نفر از دانشجویان تمرین کرده به صورت تصادفی در چهار گروه، اسپیرولینا – دوی هوازی، اسپیرولینا، دارونما – دوی هوازی و گواه موردمطالعه قرار گرفتند. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از روش آماری واریانس (ANOVA) یک سویه با در نظر گرفتن سطح معنی داری 005/0= a و آزمون تعقیبی (LSD) استفاده شد. از آزمودنی ها آزمون مرحله اول در حالت ناشتا و استراحت بلافاصله پس از آزمون بیشینه بروس روی نوارگردان تا رسیدن به واماندگی کامل نمونه خونی گرفته شد و مقدار Vo2max آنها از طریق آزمون مذکور تعیین شد. آزمودنی های گروه های اسپیرولینا – دوی هوازی ودارونما – دوی هوازی به مدت شش هفته روزی سه عدد قرص 500 میلی گرمی اسپیرولینا و 500 میلی گرمی دارونما مصرف نمودند و هفته ای سه بار به مدت 30 دقیقه در آستانه تحریک هوازی دویدند. گروه های اسپیرولینا و دارونما نیز به روش فوق قرص اسپیرولینا و دارونما در مدت شش هفته مصرف نمودند. سپس مجدداً همان آزمون مرحله اول را به عنوان آزمون مرحله دوم انجام دادند. نمونه های خونی برای اندازه گیری تعداد CD4+ ، CD8+ ، NK و نسبت CD4+ بهCD8+ در چهار نوبت پیش و پس آزمون مرحله یک و دو گرفته شد. تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد که: دوی هوازی و مکمل اسپیرولینا هر یک به تنهایی باعث افزایش Vo2max می شوند، دوی هوازی و مصرف اسپیرولینا باعث افزایش بیشتر Vo2max نسبت به سایر گروه ها می شود (05/0P< )، CD4+ و هموگلوبین گروه اسپیرولینا - دوی هوازی تفاوت معنی داری با سایر گروه ها داشت (002/0 = P )، CD4+ گروه ها با هم اختلاف معنی داری نداشتند، NK تمام گروه ها افزایش داشت، نسبت CD4+ به CD8+ گروه ها با هم اختلاف معنی داری داشت (002/0=P )، نسبت CD4+ به CD8+ در گروه اسپیرولینا – دوی هوازی کمتر از گروه اسپیرولینا و دارونما بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت که احتمالاً مکمل اسپیرولینا و دوی هوازی باعث افزایش Vo2max و بهبود شاخص های ایمنی می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان