آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

مقدمه: وسواس فکری- عملی اختلالی شدید و ناتوان کننده اما قابل درمان است که سیری مزمن دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب و پرخاشگری افراد دارای وسواس فکری- عملی انجام شد. روش: مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران دارای وسواس فکری- عملی در مقطع متوسطه اول و دوم مناطق ۱ و ۳ شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بود، که از بین آن ها ۴۵ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های وسواس فکری عملی مادزلی (۱۹۷۷)، اضطراب بک (۱۹۸۸) و پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) استفاده شد. در گروه های آزمایش ۱ و ۲ به ترتیب، بسته های درمان شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک اجرا شد. تجزیه وتحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و روش تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش درمان شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک سبب بهبود اضطراب (۵۰/۵۳۹=F) و پرخاشگری (۸۰/۸۷۸=F) افراد دارای وسواس فکری- عملی نسبت به گروه کنترل شد (به ترتیب با ۱۲/۷۵۹- و ۱۲/۶۵۴- =MD در متغیر اضطراب و ۲۰/۴۴۶- و ۲۵/۶۰۹- =MD در متغیر پرخاشگری، ۰/۰۵>P)؛ همچنین روش رفتار درمانی دیالکتیک در کاهش پرخاشگری از درمان شناختی- رفتاری مؤثرتر بود (P<۰/۰۵ ، MD=-۵/۱۴۳). نتیجه گیری: دو روش درمانی شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک سبب بهبود سطح اضطراب و پرخاشگری در افراد دارای وسواس فکری- عملی شد؛ بنابراین، با توجه به مؤثر بودن روش های درمانی، می توان از آن ها به عنوان مداخله روانشناختی مؤثر جهت کاهش اضطراب و پرخاشگری بهره برد.

تبلیغات