ادبیات متعهد

ادبیات متعهد

ادبیات متعهد دوره دوم شهریور 1401 شماره 7

مقالات

۱.

چرا مخاطب، با یک اثر همراه می شود یا نمی شود؟

کلید واژه ها: همراهی مخاطب با اثر مخاطب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 45 تعداد دانلود : 761
در یک کلام، مخاطب باید به داستان وصل شود تا با آن همراه باشد. باید حس شراکت در داستان در وی ایجاد گردد. گویی این قصه، قصه ی خودش هم است.  اما نویسنده چه کند که مخاطبش به این نقطه برسد؟  برای پاسخ به این سؤال، چند قدم عقب تر رفته و می گوییم: اگر مداد من، خودکار من، ماشین من، دوست من، خویشاوند من، یا گلدان من آسیب ببیند بیشتر ناراحت می شوم، یا اگر مداد و گلدانِ یک نفر آنسوی کره ی زمین؟  هر چه ما با چیزی یا شخصی، نزدیک تر باشیم و احساس تعلق بیشتری نسبت به آن داشته باشیم، غلظت و شدتِ احساس ما نیز در موردش، بیشتر خواهد بود. 
۲.

مروری بر کتاب ویولون زن روی پل اثر خسرو باباخانی

نویسنده:

کلید واژه ها: اعتیاد روایت داستانی ویولون زن روی پل خسرو باباخانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 116 تعداد دانلود : 649
این نوشته، نگاهی متفاوتی است به کتاب ویولون زن روی پل اثر خسرو باباخانی که در سال 1401، انتشارات جام جم آن را به چاپ رسانده است. این کتاب، تجربه زیستی نویسنده در خصوص مصرف مواد مخدر و رهایی از آن است. در صفحه ابتدایی کتاب، یادداشتی به خط نویسنده خوش می درخشد که آبرویش را در کف دست گذاشته تا مگر بتواند انسان دربند موادی را آگاه کند و راه ظلمت به سوی نور را نشان او دهد. * «من بیش از سی سال در ظلمت زیسته ام ، اما راهی به نورنمی یافتم. تا آنکه خداوند ولی من شد و من را از ظلمت به سوی نور هدایت کرد.«من این خاطرات را نوشتم تا راه را به چند میلیون مصرف کننده مواد مخدر نشان دهم. ممکن است بگویند شاید یک نفر راه بیابد. من می گویم در این صورت هم اجرم را گرفته ام. در مقابل رنج بی انتهای مصرف کننده ها و خانواده هایشان آبرو و اعتبار خانواده من چه اعتباری دارد؟ هیچ.» وابستگی مصرف به هر نوع مواد، گاهی می تواند سرسره ای غیر قابل برگشت باشد. مسیری که متوقف نمی شود .
۳.

شعر و مختصر معرفی از فرناندو پسوآ

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 82 تعداد دانلود : 294
فرناندو په سوآ، نویسنده و شاعر مشهور پرتغالی است که در سیزدهم ژوئن 1888 در لیسبون متولد شد. نام خانوادگی په سوآ در پرتغالی به معنای «شخص» است. شاعری که به تقسیم ادبی «خود» به چند «دیگرنام» مشهور است، چنان که می دانیم فرناندو په سوآ بسیار بیش از یک تن بود، یا شاید باید گفت که چندین و چند ذهن یا ضمیر در یک تن، یا شاید که خویشتن های یک تن بود. این «چندخویشیِ شخصیتی» به شعر او وضعیتی متمایز و موقعیتی یگانه می بخشد، «خودپراکنی» تا جایی که به ناچار این شعر ها را واقعاً باید به عنوان شعر های چهار شخص و شخصیتِ متشخص و مشخص درنظر آورده و بپذیریم، هرچند از جهتی ظاهراً در این جا صحبت از همان شخصیت های پرداخته ی درونی ست که برخی شاید تمایزات ظاهر شده میان آن ها را به حساب تغییر و تحولات فردی و درونی شاعر در روند شاعری اش بگذارند، اما فراموش نمی شود که این شخصیت ها عموماً و در بسیاری از سال ها عملاً به طور هم زمان و موازی در ذهن و زبان شاعر حضور و دست به تألیف داشته اند.