فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
۱۴۲.

امکان طرح عالم خیال بنابر تلقّى ملّاصدرا در پدیدارشناسى هرمنوتیک هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هایدگر ملاصدرا عالم خیال عالم ـ خیال ـ مضمون پدیدارشناسى هنر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
تعداد بازدید : 730 تعداد دانلود : 628
عالم خیال از زمان فارابى تا ملّاصدرا، تطورات گوناگونى را در فلسفه اسلامى پشت سر گذاشته است. با تمرکز بر فلسفه ملّاصدرا و پرهیز از دیدگاه هاى عرفانى و با استمداد از روش پدیدارشناسى، مى توان بى آنکه گرفتار صحت و سقم براهین متعارف فلسفى در این باب شد، در باب رتبه اى از عالم خیال، که بین الاذهانى و در عین حال مقید باشد، تبیینى ارائه داد که عالم ـ خیال ـ مضمون نام مى گیرد. عالم ـ خیال ـ مضمون، شأن خیالى نسبت وجودى انسان با وجود و مقوم رفتارهاى خیال ـ مضمون او در عرصه هاى گوناگون از جمله هنر است. بهره گیرى از عالم ـ خیال ـ مضمون، مى تواند راه گشاى فهم بهتر هنر در فلسفه هایدگر باشد و نارسایى آن فلسفه را در فهم هیئت هاى هنرى متکثر جبران کند.
۱۴۵.

کارل یاسپرس و نگاه وجودی به علیت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اِگزیستانسیالیسم انسان شناسی آزادی علیت یاسپرس اوضاع حدی خدا (امر متعالی)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
تعداد بازدید : 713 تعداد دانلود : 817
این مقاله تلاشی است برای بررسی دیدگاه فلسفه وجودی یا مکتب اگزیستانسیالیسم درباره یکی از موضوعات فلسفه متعارف در عرصه وجود شناسی. این مسأله بویژه از این جهت اهمیت دارد که پیروان این مکتب، بجای پرداختن به مفاهیم کلی و انتزاعی، می کوشند به شناخت وجود انسان اصیل که در متن زندگی با مسایل گوناگون درگیر است بپردازند؛از این رو بازخوانی آرای ایشان در مباحث هستی شناختی با ارزرش می نماید. در این مقاله برای پرهیز از پراکنده گویی به سراغ کارل یاسپرس روانشناس و فیلسوف آلمانی (1883-1969) رفته ایم که پس از کرکگارد مهم ترین شخصیت در میان فیلسوفان اگزیستانسیالیسم الهی است. در میان موضوعات فراوان فلسفه یاسپرس، ابتدا تقریری از آرای وجودشناسی و انسان شناسی یاسپرس (شامل جهان ، امر متعالی، وجود تجربی انسان یا دازاین، آگاهی کلی، روح، و هستی انسانی و برخی از اوصاف اصلی وجود خاص انسانی) ارائه شده و سپس به موضوع علیت پرداخته شده که از یک سو موضوع مهمی در میان مباحث وجودشناختی در فلسفه متعارف است و از سوی دیگر با عنایت به بحث ارتباط ضروری میان علت فاعلی و معلول، و چالش تعارض با موضوع آزادی اراده و اختیار انسان، اهمیت مضاعف می یابد. یاسپرس سخنانی هم در قبول و هم در انکار علیت دارد که در پایان مقاله به راه حل هایی جهت رفع این تعارض و ایجاد سازگاری میان سخنان او اشاره شده از جمله اینکه می توانیم دیدگاه یاسپرس را مشابه نظر فیلسوفان مسلمان بدانیم و بگوییم او نیز قائل به علیت طولی است.
۱۴۶.

هنر؛ تنها راه نجات (نگاهی به فلسفه هنر هایدگر و نسبت آن با اندیشه متفکران مسلمان)(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: هنر زبان حقیقت زیبایی خیال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه هنر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : 797 تعداد دانلود : 45
در این «زمانه تنگدستی» که انسان با بهره گیری از تکنولوژی مدرن، انسانیتش در حد سیطره بر طبیعت تنزل یافته، مارتین هایدگر، هنر را تنها راه رهایی برای خروج از بحران مدرنیته معرفی می کند. هنر _ به معنایی کاملاً متفاوت و نامتعارف_ نقش و جایگاه ویژه ای در تفکر این فیلسوف آلمانی دارد. هنر در معنایی وجودشناختی عبارت است از انکشاف حقیقت و حقیقت، ظهور و انکشاف وجود است. از نظر هایدگر، هر هنری در ذات خود شعر است و شعر وسعتی به بلندای زبان دارد. زبان نیز در این فلسفه، تفسیری انتولوژیک دارد و محل ظهور وجود و حقیقت است. این مقاله، با تلاشی برای فهم و روایتی ساختاری از رساله «سرآغاز اثر هنری» هایدگر آغاز می گردد و در پایان با پرداختن به ماهیت هنر و زیبایی و بررسی منشأ آن از دیدگاه برخی متفکران مسلمان، بر آن است که نشان دهد افق اندیشه هایدگر در باب هنر برای شرق اسلامی، چندان غریب و دور آشنا نیست.
۱۴۷.

بررسی تطبیقی رابطه وجودی انسان با عالم از دیدگاه هایدگر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود هایدگر انسان ملاصدرا استعلا عالم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : 820 تعداد دانلود : 440
از نظر هایدگر، نحوه وجود انسان به­گونه­ای­ است که در بیرون از خویش قیام دارد. لذا هایدگر با عنوان دازاین از آن یاد می­کند. از دید هایدگر همین نحوه وجود استعلایی انسان که ریشه در برون­خویشی­های سه­گانه دازاین در امتدادهای سه­گانه زمانی دارد، بنیان رابطه ناگسستنی بین ساختار وجودی انسان و عالم است. با نگاهی عمیق­تر به فلسفه ملاصدرا می­توان به این نتیجه رسید که این نحوه وجود استعلایی (برون­خویشی) ریشه در حالتی تناقض­آمیز در وجود انسان دارد. انسان موجود محدودی است که واجد نوعی التفات و تعلق وجودی به وجود نامحدود و بی­نهایت است. لذا همواره در تلاش است تا با تقرب به آن حقیقتِ مطلق، وجود خویش را معنا بخشد. به عبارت دیگر، در وجود انسان قوا و استعدادهای نامحدودی است که با رسیدن به فعلیت معنا می­یابد، و عالم، افق یا عرصه­ای است که در آن فعلیت­های مختلف به­نحو تفصیلی ظهور می­یابند. همین التفات و تعلق وجودی به غیر، بنیان رابطه ناگسستنی انسان با عالم است.
۱۴۹.

تأملی بر مسئله خدا در تفکر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وجود خدا شعر رویداد امر مقدس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
تعداد بازدید : 481 تعداد دانلود : 162
خدا در تفکر هایدگر به سه شکل عمده ظاهر می شود: وجود، امر مقدس و آخرین خدا. یافت وجود، در تجربه قلبی هیبت رخ می دهد و کشف امر مقدس هنگام رویارویی با کار هنری ای که جامع ساحات چهارگانه باشد؛ اما آخرین خدا، موضوع انتظار است؛ خدایی که غیاب آن در سرود شاعر، به کلام درمی آید. وجود، کار هنری و غیاب خدا، هر سه، رویدادهای «از آن خود کننده» هستند؛ رویدادهایی که سبب می شوند سوژه شناسنده، با طبیعت متحد شود؛ از این رو، ادراک خدا، به عدول از تفکر منطقی مرسوم و ورود به قلمرو تفکر معنوی و دریافت قلبی بستگی دارد. از نظر هایدگر، شعر، مظهر و پیشوای چنین ادراکی است.
۱۵۰.

الحادِ اصل موضوعی سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اومانیسم شهود انتخاب اصل موضوع الحاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 439
ژان پل سارتر یکی از فیلسوفان ملحد قرن بیستم است. او با دلایل فلسفی به موضع الحادی خود نرسید بلکه دلایل روان شناختی و جامعه شناختی باعث شد تا در دوازده سالگی الحاد را، به تعبیر خودش، «شهود» کند. بنابراین الحاد سارتر در اصل غیرفلسفی و غیراستدلالی است و در فلسفه او به عنوان یک نتیجه یا نقطه پایان مطرح نمی شود بلکه نقش یک اصل موضوع یا نقطه شروع را ایفا می کند. در این مقاله برای اثبات این جنبه از الحاد سارتر سه دلیل آورده شده است.
۱۵۱.

بررسی تطبیقی نظریه جامعه شناختی پدیدارشناسی(تأکید بر اندیشه آلفرد شوتس) با مبانی نظری اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۵۲.

بررسی کارکرد تقویمی اگو در پدیدار شناسی استعلایی هوسرل

کلید واژه ها: هوسرل آگاهی اگو فروکاست پدیدارشناسی استعلایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
تعداد بازدید : 281 تعداد دانلود : 614
بخش عمده ای از تلاش های هوسرل در توصیف نحوه عملکرد آگاهی، به بحث اگو و چگونگی کارکرد تقویمی آن اختصاص یافته است. هدف این نوشتار این است که نقش اگو در پدیدارشناسی استعلایی هوسرل و جایگاه محوری آن به عنوان «قطب این همان اعیان آگاهی» بازخوانی و بررسی شود. از طریق مطالعه ی سیر تطور و تکامل مفهوم اگو در اندیشه هوسرل و با توصیف و تحلیل دیدگاه وی در مورد نقش و کارکرد اگو، ویژگی تقویمی آن به بحث گذارده خواهد شد. ادعای این مقاله این است که اگرچه هوسرل همواره خود را یک دکارتی می دانست، اما نقدی که بر تلقی دکارتی «اگو» دارد روشنگر تمایز پدیدارشناسی استعلایی وی از فلسفه «واقع گرایی استعلایی» دکارت است. در پایان این نوشتار، نتیجه گرفته می شود که هوسرل با انتقال پدیدارشناسی خود از رویکرد «ماهوی» به رویکرد «استعلایی» از طریق کارکرد تقویمی اگو، به ذهنیت استعلایی به عنوان منشأ هر معنا و برسازنده جهان عینی دست می یابد. وی اگو استعلایی را در حکم زیرنهادی برای عادات، باورها و کنش های هر شخص دانسته و آن را تنها شرط امکان فهم جهان می داند.
۱۵۳.

تبیینی از مبانی نظری اندیشه مرجعیت زدایی اخلاقی پسا ساختارگرا و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پساساختارگرایی اخلاق و غرب مرجعیت زدایی صورت های مرجعیت اخلاقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
تعداد بازدید : 532 تعداد دانلود : 92
این مقاله ضمن توصیف و توضیح روند ظهور و بروز اندیشه مرجعیت زدایی در اخلاق در بستر اندیشه های فلسفی غرب با تأکید بر رویکرد پساساختارگرایی به تبیین مقوله مرجعیت زدایی با معرفی سه تجلی ""ایده، متن و شخص"" به عنوان صورتهای مرجعیت اخلاقی پرداخته، پیامدهای مرجعیت زدایی اخلاقی را مورد نقد قرار می دهد. براورد پژوهش این است که نگاه های نسبی گرایانه به ارزش، موجب تزلزل در استحکام مرجعیت اخلاقی می شود؛ اما به نفی مطلق مرجعیت نمی انجامد در حالی که نگاه کثرت گرای پساساختارگرایی با نشانه گرفتن بنیان ارزشها به ساختارشکنی از مرجعیت می پردازد و مرجعیت اخلاقی را از اساس ویران می سازد.
۱۵۵.

بررسی معناداری زندگی در اندیشه ملاصدرا و کی یر کگور(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۵۸.

هم گرایی و واگرایی فلسفة تحلیلی و بنیان گذاری آن در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شهود زبان پدیدارشناسی سولیپزیم قصدیت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
تعداد بازدید : 832 تعداد دانلود : 765
فلسفة تحلیلی از زبان آغاز می کند و به سبب خصلت همگانی و عامّ زبان و یا ویژگی بین الاذهانی اش، پاسخگوی مسائلی چون سولیپسیزم، فرد دیگر، اگوی محض و تجربی و غیره نیست و نیازی به توضیح و تبیین آن ها ندارد، لکن پدیدارشناسی با چنین پرسش هایی روبرو است و باید برای آن ها توجیهی مناسب ارائه کند. برای نمونه، پدیدارشناسی هوسرل همیشه به سولیپسیزم متّهم شده است؛ و به طور خاص، ویتگنشتاین تلاش می کند که سولیپسیزم را نقد کند تا عجز پدیدارشناسی را نشان دهد. همچنین وی سعی می کند که زبان و تجربة خصوصی را انکار کند تا بدین وسیله نشان دهد که معنی کلمات یا عبارات را باید در کاربرد آن ها جستجو کرد. ما در این مقاله می کوشیم، ضمن دفع اتّهام سولیپسیزم از پدیدارشناسی، نشان دهیم که انکار تجربة خصوصی محال است و به همین دلیل، این ادّعا که معنی در کاربرد عبارت و کلمه است، از جامعیت مطلق برخوردار نیست. در مقالة حاضر، وظیفة اساسی ما این است که بنیاد زبان را در پدیدارشناسی جستجو کنیم، بنابراین، نخست از رهگذر نقد نظر دکارت، یعنی از رهگذر نفی و طرد سوبژکتیویتة محض و تهی، قصدیت را به عنوان تضایف سیلان سوبژکتیویتة محض با نظام منظّمِ اعیان اش (اعیان به عنوان زیست جهانِ محیطی و شهودی) توصیف و تبیین می کنیم. سپس، بر اساس این تضایف، زبان را به عنوان گشودگی نظام ها و میدان های اعیان داده شده در شهود، یا به دیگر سخن، به عنوان گشودگی جهان محیطی، توصیف خواهیم کرد. منظور این است که عبارت ها، نام ها و گزاره های زبانی، جنبه های مختلف و دقایق عین یا یک نظام عینی را بازنمایی می کنند. در حقیقت، ارجاع زبان به اعیان به واسطة داده شدن اعیان در شهود است. ارجاع نام ها و عبارت های زبانی به اعیان، اصالت خود را از داده شدن اعیان در شهود می گیرد. یاکو هینتیکا[1] میان اعیان قصدی شهودی و جهان های ممکن، گونه ای توازی دید. بدین سان، چنین توازی ای می تواند میان اعمال قصدی و بازی های زبانی ملاحظه شود. ادّعای فلسفة تحلیلی درباب ارجاع معنا به عین، زمانی به چالش می افتد که آشکار شود ارجاع دو عبارت که معانی متفاوتی دارند به یک عین، با مبانی این فلسفه قابل توجیه نیست. وانگهی، شرط های حقیقی نمی تواند تحلیلی بودن چند عبارت را توضیح دهد.
۱۵۹.

تقویم پدیده شناختی هوسرل: اشتراک بین الاذهانی و مسئلة عینیت و حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حقیقت عینیت سولیپسیسم تقویم پدیده شناختی اشتراک بین الاذهانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 159 تعداد دانلود : 923
در مقالة حاضر راهکار هوسرل در خصوص حلّ مسئلة شناخت مورد بررسی قرار می گیرد. درونمایة اصلی پدیده شناسی هوسرل، به ویژه در بحث تقویم اعیان، نقد شناخت است. هوسرل با الهام از شک دکارتی به حوزة آگاهی مطلق یا اگوی محض می رسد و به توصیف پدیده شناسانة داده های آگاهی می پردازد و مراحل ساخته شدن و تقویم پدیده ها را نشان می دهد . در این مقاله سعی بر این است که تقویم طبیعت مادی، طبیعت حیوانی و جهان روحی در مراتب مختلف آن مطرح شده و نتایج این بحث در خصوص معیار حقیقت و عینیت مورد بررسی قرار گیرد.
۱۶۰.

تلقی بدیع گادامر از فهم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تفسیر فهم معرفت توافق کاربرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 565 تعداد دانلود : 15
گادامر به پیروی از هیدگر فهم را حالت بنیادین هستی دازاین می داند. او در حقیقت و روش سه معنای متفاوت برای فهم برمی شمارد. وی همچنین معتقد است که این سه معنا ریشه در یک معنای اصلی و کانونی دارند. این سه معنا عبارتند از: ا- فهم به عنوان معرفت نظری؛ 2- فهم به عنوان معرفت عملی؛ 3- فهم به عنوان توافق. عامل پیوند دهنده این سه، معنای دیگری از فهم است که گادامر از آن به فهم به مثابه کاربرد تعبیر می کند. دو معنای نخست را متفکرین پیش از گادامر بیان کرده اند؛ اما نظریه ابداعی او در باب فهم، معنای سوم است که پیوندی ناگسستنی با معنای چهارم یعنی فهم به مثابه کاربرد دارد. سویة کاربردی فهم بر موقعیت مندی مفسر و مسئله محور بودن فهم تأکید دارد. یکی از برجسته ترین نقاط افتراق گادامر از هرمنوتیک رمانتیک تفکیک ناپذیر دانستن سه عنصرفهم، تفسیر و کاربرد است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان