این مقاله، چکیدهاى است از گزارشى که بنیاد پژوهشى هریتیج در 29 آگوست 2003 مطابق با 7 شهریور 1382 تهیه و در مطبوعات آمریکا، به قلم دکتر آریل کوهن، به چاپ رسانده است. این گزارش اطلاعات تازهاى از چگونگى تأسیس، هدفها، ساختار، اعتقادات، میزان نفوذ، گستره فعالیت و. . . حزب تحریر اسلامى ارائه مىکند، و سرانجام خطراتى که این حزب براى منافع آمریکا، به ویژه در آسیاى مرکزى (زادگاه حزب) دارد، را تشریح، و رهنمودهایى را براى مقابله با حزب، در اختیار مقامات کاخ سفید قرار مىدهد.
چرا کوفیان با امام على، امام حسن و امام حسین علیهمالسلام بىوفایى کرده و پیمان شکستند؟ چه شرایطى برکوفه حاکم بود که موجب این رفتارها شد؟ آیا کوفیان مردمانى با ویژگىهاى منحصر به فرد بودند؟ آیا آنها منافق بودند؟
شنیدهها حکایت از آن دارد که آنان مردمانى بىایمان، بدذات، دورو و دشمن اهلبیت علیهمالسلام بودند. البته برخى پژوهشگران، آنان را از این امور تبرئه مىکنند و بر این باورند که شرایطى بهوجود آمد که آنان قدرت عمل به پیمان خود را نداشتند و عموم مردم وقتى در موقعیت مشابه قرار مىگیرند به همین صورت رفتار مىکنند.
اختلاف نظرها سبب شد تا با تحقیق کتابخانهاى در جستوجوى شناخت جامعه کوفه در عصر امام حسین علیهالسلام باشیم.
محققان جدید، هنگام بحث درباره تجار بومی ایرانِ عصر صفوی عمدتاً حوزه بحث را به ارامنه منحصر و محدود میکنند، حال آن که آنها به هیچ وجه تنها تاجران بومی نبودند که به معاملات مالی وتجاری اشتغال داشتند.این مقاله, ارامنه را همراه با سایر گروههای تجارت پیشه، همانند یهودیان، بانیان ]تجار هندی[ و مسلمانان که درتجارت بومی ایران فعال بودند، از سه منظر متفاوت بررسی میکند. بخش اول، مروری است بر انواع فعالیتهای این گروهها، شناخت آنها و اینکه یهودیان علاوه بر بانک داری در تجارت کالا به نقاط دوردست نیز فعال بودند. مسلمانان در کار حمل و نقل، نقشی اساسی ایفا کرده و همچنین برای تجار خارجی که در ایران مشغول فعالیت بودند، اعتبار فراهم میکردند. بخش دوم، به موضوعی میپردازد که توجه زیادی را در مطالعات مغولشناسی ]تیموریان یا گورکانیان هند[ به خود معطوف داشته، اما در متون دوره صفوی از آن غفلت شده است و آن عبارت است از موقعیت تجار در جامعه، بهویژه رابطه آنها با حکومت.
آیا تجار جزء لاینفک حکومت بودند یا اینکه طبقهای مستقل به حساب میآمدند که علایق و منافع متفاوتی از نخبگان سیاسی داشتند؟ بخش سوم با بررسی طرز تلقی حکومت از تجار و خودآگاهی گروهیِ خود آنان، این موضوع را بیشتر موشکافی میکند. دولت صفوی مراقب تجارت و فواید حاصله از آن بود، اما بین سیاست و تجارت هیچگونه منافع اساسی مشترکی وجود نداشت. بازرگانان به نوبه خود به عالیترین سطح ثروت و موقعیت دست مییافتند، اما هنوز قدرت را در دست نداشتند. گرچه آنها از سوی مقامات محلی اذیت و آزار میشدند، ولی اغلب ترجیح میدادند در مقابل کسانی که آنها را تخطئه میکردند سرسختانه مقاومت کنند.
در تاریخ ایران بعد از اسلام، هیچ گاه زن رسما در امور سیاسى ـ اقتصادى کشور مداخله نکرده، مگر در موارد استثنایى که براثر لیاقت و شهامت و هوشمندى و ذکاوت فوقالعاده، در عرصه سیاست و اقتصاد جامعه خودنمایى کرده باشد. به قدرت رسیدن حکومت صفوى و اهمیت سیاسى طبقه جدید شیعى و خاندانهاى قزلباش کمک کرد تا زن نقش مهمى را در این دوره به دست آورد، زیرا مذهب جدید و جامعه صفوى، براى زن اهمیت زیادى قائل شد. این مقاله، درصدد است تا نشان دهد زنان طبقات بالاى جامعه، سهم قابل توجهى در قدرت اجتماعى و اقتصادى اوایل دوره صفوى داشتهاند. هدف اصلى پژوهش این است که نقش زن صفوى را در مالکیت دارایى شهر و روستا، دارایى منقول، املاک، مستغلات و فعالیتهاى وقف براى مقبره شیخ صفى الدین اردبیلى در قرون 14-17م بررسى کند. نیز معلوم مىدارد که زنان صفوى در به دست آوردن زمین و املاک براى مقبره شیخ صفى، نقش مهمى داشته و بدین وسیله، قدرت اقتصادى و اجتماعى فراوانى به دست آورده بودند. نویسنده با استفاده از تواریخ محلى، گزارشهاى خارجى، آرشیوها، منابع دست اول و تحقیقات جدید به این مسئله پرداخته است.