فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۶۰۰ مورد.
سیاست متعالیه، سیاستی جامع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نجف لک زایی: در آغاز لازم می دانم که از جانب خود و همه دوستان پژوهش گر از الطاف و عنایت های حضرت عالی برای تشکیل این نشست ها تشکر و قدردانی کنم.
از آن جا که پرسش هایی که در گذشته تنظیم شده بود و به محضرتان تقدیم کرده بودیم، نیازمند بررسی های بیشتر بود، ا
روشنفکری دینی، دین و تیپولوژی روشنفکری (چالش سنت و مدرنیته در قرن 19 ایران)
حوزه های تخصصی:
از جمله مفاهیمی که در اواخر قرن نوزدهم در فرانسه به دنبال محاکمه کاپیتان دریفوس مطرح شد، مفهوم روشنفکری بود. به وجود آمد. چهار سال بعد، یکی از نویسندگان آن زمان به نام امیل زولا، بیانیه ای صادر کرد که به دستگیری وی انجامید. در پی آن، نویسندگان دیگری با صدور بیانیه ای به نام «بیانیه روشنفکران»، محاکمه زولا را محکوم کردند. این مفهوم در غرب دارای بار معنایی خاصی بود که در جریان تحولات ایران نیز به کار گرفته شد، به گونه ای که شماری از تحصیل کردگان غرب گرای ایرانی، خود را با همین مفهوم و معنا در ایران معرفی کردند و در قرن نوزدهم جریانات سیاسی و اجتماعی مدرنی را که برگرفته از مدل های غربی بود، شکل دادند.در این هنگام، نخبگان مذهبی (علما) و توده مردم با این جریانات به مقابله برخاستند؛ زیرا این تفکر با ساختارهای معرفتی و گفتمان سیاسی آن عصر در ایران همخوانی نداشت، به گونه ای که هویت ملی و ایرانی، از دیرباز در ایران با اسلام و شریعت تشیع آمیخته شده است و ایرانیان هر زمانی که احساس می کردند معرفت دینی آنان با تهاجم بیگانگان روبه رو شده است، با آن به مقابله بر می خاستند.این نوشتار، پس از بررسی دلایل کشمکش و ستیز میان نخبگان دینی با دیگر نخبگان و بیان دیدگاه های هر کدام، به شناخت تیپ های مختلف روشنفکری در ایران پرداخته که شامل تیپ سنت گریز، اسلام گرا و غرب گرایی نوین است.از میان دیدگاه های عالمان و نخبگان دینی، به صورت نمونه، تفکرات میرزای شیرازی و شیخ فضل اله نوری، انتخاب و با تحلیل تقابل ها، به تفکیک جریانات مثبت و منفی روشنفکری دینی پرداخته شد.
ویژگی های تاریخی و جامعه شناختی اندیشه سیاسی طالبوف تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالرحیم طالبوف تبریزی از روشنفکران مردم گرای عصر مشروطیت است که برخلاف سنت رایج روشنفکران هم عصرش مخاطب آثار خود را حاکمان و پادشاهان قرار نداده بود. او وجود بحران عقب ماندگی از قافله علم در جامعه و ناکارآمدی در حکومت قاجاریه را به خوبی تشخیص داد و به دنبال راه حلی برای نجات کشور بود. این مقاله با مبنا قرار دادن چهارچوب نظری توماس اسپریگنز که پیدایش اندیشه سیاسی را در ذیل بحران های اجتماعی - سیاسی جستجو می کند. قصد دارد ویژگی های اندیشه سیاسی طالبوف را از خلال پاسخ هایی که به سوال های زیر می دهد تبیین کند:چگونه می توان جامعه را از عقب ماندگی علمی و حکومت را از استبداد و بی نظمی نجات داد؟ حکومت مطلوب چه نوع حکومتی است؟ با تمدن غربی چگونه باید مواجه شد؟ آزادی به چه معناست ؟ با دین و سنت های موجود در جامعه چگونه باید برخورد کرد؟ از لحاظ روشی نیز برای نشان دادن زمینه های اجتماعی و سیاسی و اندیشه های منتج از آن، از گزاره ها و احکام موجود در نوشته های او بهره خواهیم گرفت.
قاعده طلایی اخلاق و معیارهای دوگانه
منبع:
آیین مرداد ۱۳۸۷ شماره ۱۵
حوزه های تخصصی:
خیلی دور خیلی نزدیک: در مسیر گفت و گو، گزارش سفر سید محمد خاتمی به نروژ
منبع:
آیین مرداد ۱۳۸۷ شماره ۱۵
تحول گرایی عرفان و سیاست در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حضرت امام با تاثیرپذیری از مشرب فلسفی حکمت متعالیه، در تقابل با دو نظام سرمایه داری و کمونیستی توانستند نظامی را که عهده دار سعادت فردی و اجتماعی است، تحقق بخشند. با همین مبنا، حکومت اسلامی را تئوریزه کنند، و با حضور عینی مردم بر آن، جامه عمل بپوشانند. ای
نواندیشی اجتهاد محور و روشنفکری معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جریان نواندیشی در تاریخ معاصر در حوزه های اجتهاد و فقاهت می پردازد و تلاش می کند تا با بیان مختصری از تاریخ روشنفکری، ویژگی های نواندیشی حوزوی را برشمارد. نگارنده بیان می دارد که نواندیشی مبتنی بر اجتهاد و فقاهت تشیع، نه تنها در مهمترین عرصه های فعالیت روشنفکری، یعنی عرصه نقد و اصلاح فکری و اجتماعی حضور داشته، بلکه همواره جریان اساسی و مرجع بوده است.
در بخش دیگر، مقاله به بیان سیر حرکت های نو اندیشی شریعت محور از وحید بهبهانی تا امام خمینی می پردازد و در ادامه، نویسنده ده خصوصیت ویژه نواندیشی حوزوی را عنوان شاخص ترین ویژگی های دارندگان این تفکر بر می شمرد. این ویژگی ها عبارتند از: ارائه اندیشه درون معرفتی؛ محوریت فقه، خردگرایی، اتصال تاریخی، سیاست ورزی، مجاهدت و انقلابی گری، اتکا به معنویت، مردمی بودن و پذیرش عامه، اهتمام به گفت وگو و تبیین گری و محوریت اصلاح سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، به جای اصلاح دینی. و در نهایت، به لزوم تقویت هر یک از این شاخص ها و به پاره ای از چالش های نواندیشی حوزوی اشاره می شود.
بنیان های نظری گسست از سنت در جریان نواندیشی دینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر بتوان جریان های اسلامی شکل گرفته در دوران معاصر را از منظر رابطه دین و مدرنیته در سه جریان نواندیشی دینی، نوگرایی دینی و رادیکالیسم دینی، صورت بندی کرد؛ نواندیشی دینی جریانی فکری است که در فرایند رویارویی با مدرنیته و تلاش برای سازگار ساختن سنت فکری- دینی به آن، به گذار از سنت مذکور با نوعی شالوده شکنی فهم سنتی از دین می پردازد. نواندیشان دینی با اذعان به ناسازگاری درک گذشته از دین با مدرنیته، خصایص و الزامات آن، و با تاثیرپذیری از مبانی معرفتی و روشی مدرنیته، فهم جدیدی از دین ارائه کرده که حاصل آن گذار از سنت فکری دینی در جوامع اسلامی است. این گذار بر بنیان های نظری خاصی مبتنی است که به توضیح و تبیین آن پرداخته می شود. بیان این اصول از حیث زمینه سازی برای نقد بعدی آن ها ضروری است.
امنیت مداری در رویکرد سیاست خارجی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی، ۱۳۸۷ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجى از بزرگ ترین ابزارهاى تامین یکپارچگى ارضى، امنیتِ سرزمینى، وجهه و اعتبار بین المللى و پیشبرد اهداف و برنامه هاى ملى در زمینه هاى سیاسى، اقتصادى و فرهنگى است. آنچه در سیاست خارجى کارآمد مورد نیاز است، صرفاً مجموعه اى از ویژگی ها نیست بلکه به جاى آن، به موازنه اى حساس بین واقع گرایى و تحلیل، انعطاف و پابرجایى صلاحیت و میانه روى و سرانجام، تداوم و تغییر معطوف به هدفی ارزشمند، چون حفظ امنیت یک کشور نیاز است.با پیروزى انقلاب اسلامى، چرخشی آشکار در سیاست خارجى ایران رخ داد؛ چه آنکه شالوده سیاست خارجى در اسلام، بر قواعد الزامآور حقوقى در فقه استوار است و در فقه سیاسى اسلام، اصلى به نام «حفظ دارالاسلام» حاکم است که اصول دیگر در پرتو آن رنگ مىگیرد. حضرت امام(ره) متاثر از چنین رویکردی، هرچند نقش قواى نظامى و انتظامى در استمرار استقلال سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و امنیت کشور در برابر بیگانگان را نفی نمی فرمود، هدف اصلىِ سیاست خارجى ایران از بدو استقرار جمهوری اسلامی را تبلیغ و گسترش اسلام انقلابى در راستای تامین امنیت دارالاسلام می دانست. بنا به برداشت امام(ره)، نه تنها امنیت مردم مسلمان و امنیت کشور و امنیت حکومت جمهورى اسلامى ایران از هم جدا نیست بلکه مرتبط با امنیت و منافع دیگر مسلمانان جهان نیز است. بنا بر این دیدگاه، همانند تفسیر اسلام، مفهوم «امت» جایگزین مفهوم «ملت» مىگردد و امنیت ایران به امنیت کل جهان اسلام وابسته مىشود. درنتیجه این رهیافت امنیت مدار، برخلاف دو چشم انداز رئالیستی و ایدئالیستی رایج در حوزه امنیت، حفظ دارالاسلام و اصل «نفی سبیل» مبنای تامین امنیت ملی ایران به عنوان تابعی از امنیت جهان اسلام مورد تاکید بنیان گذار جمهوری اسلامی قرار می گیرد.
بازخوانی نظری مشروطه
انقلاب اسلامی و تعالی گفتمان سیاسی شیعه
حوزه های تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی ایران و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی بر مبنای نظریه ولایت فقیه، زمینه رشد و تعالی اندیشه سیاسی در میان شیعیان را، که در یک قرن اخیر سرعت یافته بود، کامل کرد. انباشت تجربیات تاریخی علما و اندیشمندان شیعه از هنگام انقلاب مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی، آراء ابتکاری و بی بدیل امام خمینی(ره) و سرمایه گران قدر سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، باعث گردید که زمینه های درک درست مفاهیم و نهادهای سیاسی مدرن در گفتمان سیاسی نوین شیعه فراهم شود. به این ترتیب، برای اولین بار شیعیان توانسته اند با استفاده از ابزار اجتهاد، مهم ترین چالش های رو در روی خود ناشی از ادامه روند تنازع و برخورد سنت و مدرنیته را پاسخ دهند و از مرحله تقلید از الگوها و مدل های وارداتی، وارد مرحله تأسیس، یعنی بومی سازی و نظریه پردازی بر اساس منابع اصیل اسلامی شوند. نظریه پردازی در باب ساختار حکومت اسلامی در عصر حاضر و نظریه مردم سالاری دینی از ثمرات این گفتمان نوین است.
ناسیونالیسم و هویت ایرانی: مطالعه موردی دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مقاطع حساس در مطالعه هویت ایرانی، شکل گیری الگوی هویتی مبتنی بر ناسیونالیسم در دوره پهلوی اول است. این مقطع از آن جایی شایسته بحث و تامل جدی است که ادرکات و تصوراتی که در ساختار سیاسی دوره پهلوی اول ترویج شد، مبنای مباحثات و مجادلاتی شده است که تا به امروز امتداد یافته است. پژوهشگران این حوزه با این واقعیت مواجه اند که آن چه که در این مقطع در چارچوب سازوکارهای سیاسی در جهت ترسیم وحدت ایران جریان یافت بر جریانی نوظهور در عرصه هویت رسمی ناظر است که توانست با ایجاد تمرکز در منابع قدرت، فرایندهای یکسان سازی را در چارچوب سرزمینی ایران به نمایش بگذارد.
این مقاله می کوشد تا ضمن فهم روند تثبیت الگوی هویتی ناسیونالیستی پهلوی اول(1320-1300)، عناصر و مؤلفه های درونی آن حول چهار محور اصلی وحدت کشور، باستان گرایی دلبستگی به وطن، تداوم سلطنت و موقعیت محوری شاه مورد تحلیل قراردهد. هدف این است که دریابیم؛ در پرتو نگرش ایدئولوژیک حاکم، چه تعابیر و ادراکاتی از هویت ایرانی عرضه شد؟ هویت ایرانی در این مقطع، در قالب چه مفاهیمی مورد توجه قرار گرفت؟ دلایل فروغلتیدن آن در دام اقتدارگرایی مبتنی بر نظم سلطانی چه بود؟ عناصر و مؤلفه های محوری مدرنیزاسیون ترویج شده کدام اند؟ ناسیونالیسم شکل گرفته در این مقطع، حامل چه مفاهیم، نگرش ها و چشم اندازهایی است؟ پویش های فکری- سیاسی بروز یافته در این مقطع دارای چه ویژگیهایی است؟