آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

گفت‏وگوی ذیل با آقای موسی نجفی در رابطه با بیدرای اسلامی ـ ایرانی و نقش آن در قیام تنباکو است که ایشان معتقدند: جنبش تنباکو مقدم بر مقام جنبش‏های صورت گرفته در ایران در یک قرن اخیر است. پس این جنبش است که ایرانیان با درس گرفتن از آن پا به مرحله‏ای تازه و نو در تاریخ معاصر خود می‏گذارند.
در این که اولین حرکت مردمی در تاریخ معاصر ایران مخالفت مردم با امتیاز رای بوده هیچ شکی نباید کرد، نویسندگان سکولاری مانند کسروی از آن به عنوان نخستین تکان ایرانی یاد می‏کند. اما اگر ما تنباکو را با حرکت قبل از خودش و حرکت بعد از خودش بررسی کنیم حقا نتایج بهترین به دست خواهد آمد. وی ادامه داد قیام تنباکو مرزبندی جدیدی هم میان علما به وجود آورد و آن‏ها را به دو دسته تقسیم کرد. به تعبیر مرحوم مدرس علمای سلطانی و علمای غیر سلطانی یا محلی، این درست همان تعبیری است که امام در مورد روحانیون درباری و غیر درباری می‏گوید، این نشان دهنده یک امر تاریخی بسیار مهم است و آن هم تغییرات منحنی مذهب از صفویه تا انقلاب اسلامی است. حضرت امام قدس‏سره همچنین معتقد است که حرکت جنبش‏های اسلامی از قیام تنباکو شروع شده است، ایشان تعبیر بسیار جالبی در مورد رهبر جنبش تنباکو یعنی مرحوم میرزای شیرازی می‏داند، در توصیف وی می‏گوید: میرزای شیرازی پیرمردی کوچک بود با عقلی بزرگ. سیدجمال مخالف حکومت ایران است، اغراض شخصی هم ندارد. وی حرف حقی دارد، این که می‏گوید باید در راستای تحریم اقتصادی غرب گام برداریم؛ اما میرزای شیرازی از سیدجمال هم پیشتر رفت و نوشت تا قطع ید فرهنگی تحریم ادامه دارد.
نویسنده معتقد است که تنباکو هم معلول ملت بود و هم علت ملت. مردم با قیام تنباکو به خیلی چیزها رسیدند و مشروطه یکی از ثمرات همین حرکت شده. در دوره ناصرالدین شاه حرکت بیداری اسلامی کم کم اوج گرفت، در این میان مرجعیت میرزای شیرازی هم بسیار مؤثر بوده، دخالت خارجی هم به یک وضعیتی رسیده بود، خود پروژه تنباکو هم مهم بود، یکی این که حساسیت مردم را برانگیخت و دیگر حساسیت خارجی‏ها را. سیدجمال در حوزه عثمانی علیه غرب کار می‏کرد، جریان بیداری ایرانی‏ها هم ضد غرب و هم ضد عثمانی است، هر چند در برابر عثمانی آن شدت را ندارد، مشخصه بیداری اسلام در ایران تشیع است؛ اما بیدرای اسلامی در جهان اسلام پایه‏اش بر تسنن است. جهان تسنن هم بدون خلیفه نمی‏تواند زندگی کند، اما تشیع از خلیفه بی‏نیاز است.
ایشان روشن‏فکری در ایران را اول سلطنتی می‏داند و معتقد است که روشن‏فکری متعلق به دربار است، برای این‏که اعزام محصل به خارج در دوره عباس میرزا بیشتر از نزدیکان خود قاجارها انجام می‏گرفت، این‏ها هنگام بازگشت بیشتر سمت مشاور دولت را می‏یافتند، به همین خاطر در جنگ میان دربار و علما، روشن‏فکران بیشتر طرف دولت هستند. به خاطر این که دولت زندگی آن‏ها را تأمین می‏کند، این تعبیر مرحوم جلال آل امور در کتاب در خدمت و خیانت روشن‏فکران است. در قضیه تنباکو هم به نظر می‏رسد یا نیستند، یا اگر هستند، طرف دولت هستند. وی در پایان بیان می‏دارد، بیداری اسلامی که از آن زمان شروع شد، این موارد یک علت بوده، ملتی در اینجا به قدرت خودش پی برد و دیگر حاضر نشد برگردد، آن‏ها دستیابی خواسته‏ها را حق خودشان می‏دانستند، نمی‏خواستند کسی به آن‏ها لطف کند. قیام مردم ابتدا سلطنت را حذف کرد و در گام بعدی هم مسؤلی را که بخواهد به مردم لطف کند، مردم لطف نمی‏خواهند. حقوقی دارند و باید آن را به دست بیاورند، امام قدس‏سره یکی از معدود رهبرانی بود که این نکته را درک کرد و حقوق آن‏ها را زنده کرد.

تبلیغات