قدرت الله طاهری

قدرت الله طاهری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷۲ مورد.
۲۱.

مقایسه تطبیقی حماسه های آفریقای غربی و ایرانی (با تاکید بر حماسه رستم و اسفندیار و حماسه ماندینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حماسه ماندینگ سونجاتا شاهنامه رستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 72 تعداد دانلود : 983
در این مقاله به معرفی حماسه «سونجاتا یا حماسه ماندینگ» و مقایسه جنبه های حماسی آن با نبرد رستم و اسفندیار در کتاب شاهنامه فردوسی پرداخته شده است. این دو داستان تفاوت و تشابهاتی باهم دارند که در حوزه مشترکات می توان به ناتوانی از شکست رقیب در نبرد آغازین و پی بردن به راز رویین تنی، خیانت عامل مشترک مرگ دو پهلوان، دل بستگی به قدرت و تخت و تاج ضدقهرمانان، رویین تن بودن آن ها، پیش بینی مرگ پهلوان رویین تن، انتخاب فرزندان برای ملاقات با رقیب و کشته شدن به وسیله تیری از جنس چوب، اشاره کرد. قوم ایرانی و آفریقای غربی، تفاوت فرهنگی و فاصله جغرافیایی با هم دارند. مقایسه داستان رزمی رستم و اسفندیار با سونجاتا و سوماورو، ازلحاظ جنبه حماسی چه شباهت و تفاوت باهم دارند؟ روش تحقیق در این مقاله اسنادی و از نوع توصیفی-تحلیل محتواست.
۲۲.

آسیب شناسی و نقد درسنامه های روش تحقیق در ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درسنامه های دانشگاهی نقد و آسیب شناسی روش تحقیق و مرجع شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 745 تعداد دانلود : 765
پژوهش علمی در باب متون ادبی فارسی – اگر آثاری مانند کتب بلاغی و تذکره های فارسی را در حد تلاش های نخستین غیرنظام مند بدانیم- با آشنایی ادیبان ایرانی با مظاهر مدرنِ غربی در دوران پیش و پس از مشروطه آغاز می شود و اکنون تقریباً بیش از یک قرن را پسِ پشت نهاده است. در این دوره نسبتاً طولانی، حدّاقل چهار یا پنج نسل از پژوهشگران ادبی ظهور کرده و آثار پژوهشی قابل توجّهی در حوزه های گوناگون تحقیقاتی پدید آورده اند؛ امّا با وجود تجربه های متعدّدی که محقّقان بزرگ معاصر داشته اند، این تجربه ها به صورت مدوّن و مکتوب ثبت و ضبط نشده و تنها بخش محدودی از تجربه و روش علمی آنان به صورت غیررسمی و از طریق ارتباطات حضوری (رابطه استاد و شاگردی) یا از راه مطالعه آثار پژوهشی محقّقان بزرگ از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. در دهه های اخیر، با گنجاندن درس «مرجع شناسی و روش تحقیق در ادبیات فارسی» در سرفصل دروس دوره کارشناسی، به صورت رسمی کتاب هایی برای آموزش اصول پژوهش علمی نوشته شده اند. این آثار، به ویژه آنهایی که پیش از دهه اخیر نوشته شده اند، به صورت سنّتی به معرّفی «مراجع» اختصاص یافته اند. به نظر می رسد پیش فرض نهفته در ذهن نویسندگان آنها این بوده است که تنها شرط لازم و کافی برای پژوهش در ادبیات، شناخت عناوین منابع و مراجع است. حال آنکه، شناخت منابع، تنها یکی از مراحل میانی تحقیق است و اگر پژوهش روشمندانه و مبتنی بر اصول علمی آغاز نشده باشد، اطّلاع از منابع نیز چندان ثمربخش نخواهد بود. دسته دیگری از منابع آموزشی در این زمینه نیز، در حدّ مقدّمات تحقیق مانند تعریف انواع و اقسام تحقیق، تعریف مسأله، طرّاحی سؤال و فرضیه، نگارش پیشینه معرّفی پایگاه های اطّلاعاتی جدید برای جستجوی مقالات و کتاب ها، روش یادداشت برداری (فیش نویسی) و در نهایت روش های معمول «ارجاع دهی» به منابع و مأخذ باقی مانده اند. اگرچه دانستن این مقدّمات برای پژوهشگران ادبی کاملاً لازم و بایسته است، ولی کافی نیست. علاوه بر این، کتب مذکور به دو امر حیاتی تحقیق علمی؛ یعنی مبانی تئوریک و روش شناسی ویژه علوم انسانی و آموزش شیوه های عملی و نظام مند تحلیل علمی در تحقیقات ادبی نیز بی توجّه یا کم توجه بوده اند. در پژوهش حاضر، نگاهی انتقادی و آسیب شناسانه به مهمترین آثاری که در این زمینه نوشته و به عنوان درسنامه مورد استفاده قرار می گیرند، خواهیم داشت.
۲۳.

تجربه عرفانی در «موقعیت های مرزی» و بازتاب آن در مثنوی (مطالعه موردی حکایت های پیر چنگی و موسی و شبان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات عرفانی تجربه عرفانی مثنوی معنوی مولانا جلال الدین پیر چنگی موسی و شبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 550 تعداد دانلود : 200
در مطالعات اخیر، عرفان را به سه حوزه تجربه عرفانی، سلوک عرفانی و نظریه عرفانی تقسیم می کنند و درباره تقدم و تأخر آن ها نسبت به یکدیگر، آرا و عقاید مختلفی وجود دارد. گاهی مبانی نظری را مقدم بر سلوک و تجربه می دانند و می گویند تا فرد از حیث معرفتی صاحب اطلاع نباشد، به سلوک عرفانی دست نمی زند تا از این طریق تجربه عرفانی را حاصل کند و گاه تجربه را بر هر دو حوزه دیگر مقدم می دارند. صرف نظر از این بحث، این مسئله که «تجربه عرفانی» در چه موقعیت و تحت چه شرایطی به سراغ شخص سالک می آید، موضوع مهمی به شمار می رود. یکی از پاسخ های احتمالی به مسئله مذکور این است که سالک هنگامی که در «موقعیت های مرزی» قرار می گیرد - یعنی در لحظات بحرانی اعم از عجز و ناتوانی وجودی، حیرانی حاصل از آگاهی نامعهود، احساس خلأ معرفتی و بی معنایی و... - با تمام وجود به سوی نیرویی مافوق بشری و طبیعی مایل می شود و در آن احوال، چیزی را درمی یابد که از آن به تجربه عرفانی تعبیر می شود. این تجربه غیر از شور و شعف و حیرانی، موجب صیرورت شخصیت سالک و تعالی معنوی او می شود. در این جستار، دو داستان تمثیلی- نمادین «پیر چنگی» و «موسی و شبان» را با محوریت تجربه عرفانی که شخصیت های اصلی آن ها در موقعیت های مرزی از سر می گذرانند، بررسی خواهیم کرد. در هر دو حکایت، شخصیت های اصلی (پیر چنگی و شبان) در موقعیتی مرزی و به واسطه شخصی دیگر، به ترتیب، عمر بن خطاب و موسی (ع)، وارد تجربه ای نامعهود می شوند و سلوک معنوی را تا عالی ترین مدارج طی می کنند. مولانا در هر دو حکایت، بر این امر تأکید می کند که شرط وصول به مقامات معنوی، چنانکه در تصوف رسمی بر آن پای می فشارند، آگاهی پیشینی (علم تصوف) و ازسرگذراندن سیروسلوک رسمی (ریاضت) نیست، بلکه خود را در معرض (موقعیت) معنا قراردادن و اغتنام فرصت های تکرارناشونده، مایه نجات معنوی انسان است.
۲۴.

معانی نحو، اساس بلاغت در سیرالملوک نظام المک (تبیین غلبه معانی نحو بر بیان و بدیع در شکل گیری نظام بلاغی سیرالملوک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معانی نحو بیان بدیع بلاغت سیرالملوک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 607 تعداد دانلود : 161
بررسی آثار بلاغی ادب فارسی و پژوهش های پیرامون آن نشان می دهد که پژوهشگران، به نظام زیبایی شناختی مستقل و معینی در حوزه پژوهشی نثر فارسی قائل نیستند. حال آن که بررسی های موردی متون نثر نشان می دهد که نه تنها این آثار، نظام زیبایی شناختی مستقل و مؤثری دارد، این نظام زیبایی شناختی همسویی کارآمدی با رسالت متون نثر-که انتقال معنا از مؤلف به خواننده است- دارد. معانی نحو، به عنوان یک شیوه بلاغی مستقل، تبیین کننده بسیاری از شگردهای بلاغی مورد استفاده مؤلفان آثار منثور ادبی است. نظامی که به دلیل اولویت نداشتن در نظام بلاغی نظم فارسی، به اندازه دو حوزه دیگر بلاغت یعنی بیان و بدیع در معرض توجه نبوده و نیست. نگارنده در پژوهش حاضر سعی کرده است تا با بررسی دقیق فصل های سی و نهم و چهلم سیرالملوک نظام الملک از منظر علم معانی، نظام زیبایی شناختی یکی از مهمترین متون منثور ادبیات فارسی را برجسته کند و نشان دهد که این نظام، هم کاملاً مؤثر و کارآمد و هم کاملاً منطبق با رسالت مؤلف از تولید این متن است. از سوی دیگر با تحلیل این متن از منظر بیان و بدیع نشان داده است که هنرسازه های این دو حوزه بلاغی سهم ناچیزی در زیبایی این متن دارد.
۲۵.

تجربه عرفانی در «موقعیّت های مرزی» و بازتاب آن در داستان طوطی و بازرگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولانا جلال الدین مثنوی معنوی تجربه عرفانی اِگزیستانسیالیسم موقعیت های مرزی استعلای شخصیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 814 تعداد دانلود : 316
مثنوی معنوی مولانا، چنانکه از محتوای آن برمی آید و اطّلاعات تاریخی مربوط به قصد و غرض گوینده آن نیز مؤیّد آن است، متنی «تعلیمی» است و هر متن تعلیمی در درجه نخست، محصول اطّلاعات، دانش و تراوشات ذهنیِ فرد گوینده و نویسنده و در درجه دوم برآمده از «هوشیاری و آگاهیِ پیشینی» مؤلّف است. با وجود این، در مثنوی، همچون غزلیّات شمس که گوینده آن بیشتر در سیطره ناهوشیاری و قرار گرفتن در کشف و شهودهای ناب عرفانی است، جلوه هایی از «تجارب و کشف و شهودهای عرفانی» را می توان سراغ گرفت؛ به عبارت دیگر، مولانا در پاره ای از تمثیلات مثنوی، با خلق موقعیّت هایی، شخصیّت های داستانی خود را در معرض «تجربه های عرفانی و کشف و شهود» قرار می دهد. موقعیّت هایی که این شخصیّت ها وارد تجربه عرفانی می شوند، بی شباهت با «موقعیّت های مرزی/حدّی» (Boundary Situation) مدّ نظر فلاسفه اگزیستانسیالیست نیست. به نظر فلاسفه مذکور، آدمی در موقعیّت های خاصّی مستعدّ ایجاد تحوّل بنیادین در وجود خویش و استعلا یافتگی است. این موقعیّت ها می توانند در اثر بحران های روحی و روانی، عجز و ناتوانی اساسی، مواجهه با پرسش های لاینحل، برخورد با افرادی شگفت، فربه شدگی بیش ازحد در یک وضعیّت معرفتی و عوامل دیگر به وجود آیند. داستان طوطی و بازرگانِ مثنوی، یکی از تمثیلات پیچیده عرفانی است. در این داستان، یکی از قهرمانان اصلی آن، یعنی بازرگان، بعد از مواجهه با «مرگ تصنّعی» طوطی خود و از دست دادن آن، به عنوان بزرگ ترین تعلّق ذهنی خود، در موقعیّت مرزی قرار می گیرد و همین موقعیّت او را برای ورود به عالم تجارب عرفانی مهیّا می کند. بازرگان، ضمن از سر گذراندن تجربه عرفانی دچار استحاله شخصیّتی (تولّد مجدّد) و استعلای شخصیّتی می شود. در خوانشی دیگر، بازرگانِ این تمثیل، بازنمودِ بخشی از وجودِ مولانا و منعکس کننده تجارب عرفانی خود اوست که در مواجهه با شمس تبریزی، دچار تحوّل و استعلای شخصیّتی شده است. به این دلیل، در قسمتی از داستان، مولانا (راوی) با شخصیّت داستانی خود (بازرگان) چنان در هم ادغام می شوند که به نفس واحدی تبدیل می شوند.
۲۶.

جستجوی امر ناموجود مقدمه ای بر دلایل فقدان نظریه و نظام نقد ادبی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه ادبی نقد ادبی سنت نقد ادبی ایرانی نقد و نظریه ادبی غربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 911 تعداد دانلود : 160
از نخستین سال های ورود مظاهر مدرن به ایران، نظریه ها و شیوه های نقد متون، یکی پس از دیگری از طریق ترجمه از فرهنگ غربی به فضای علمی و ادبی ما راه یافتند؛ اما گروهی از محققان می کوشند بگویند که اولاً در سنت ادبی کهن ما آنچه که امروزه نظریه و نقد نامیده می شود، وجود دارد و بدون پشتوانه نظری امکان آفرینش آثار درخشان ادبی به زبان فارسی نیست؛ و در ثانی، نظائر آنچه را اندیشمندان غربی می گویند متفکران ما سده ها پیش گفته اند. از دیدگاه ما در سنت ادبی ایرانی امکان شکل گیری نظریه و نظام نقد ادبی نبود؛ زیرا این دو پدیده، محصول مستقیم دوران مدرنیته، برخورد علمی انسان عصر جدید با همه مظاهر هستی و نتیجه تفکیک عالم «خلاقه ادبی» از «علم ادبیات» است. آفرینش ادبی نیز با منطقی متمایز از منطق علم ادبی صورت می گیرد و منوط به وجود نظریه و نظام نقد ادبی نیست. اگرچه تفکر نقادانه در الهیات، کلام و فلسفه در عصر زرین تمدن اسلامی در ایران وجود داشت، ولی به دلیل زیست حاشیه ای ادبیات از قدرت سیاسی، این تفکر به فضای ادبی ما راه پیدا نکرد. استبداد سیاسی نیز، چنانکه به خطا پنداشته می شود، نقش تعیین کننده ای در فقدان نظریه و نظام نقد نداشت. در مقابل، باور به منشأ الهی و متافیزیکی شعر و هنر ادبی، راه را بر نقادی ادبی تا حد زیادی می بست. در این نوشتار مسأله فقدان نظریه و نظام نقد ادبی در ایران را با طرح هفت دلیل عمده بررسی کرده ایم.
۲۷.

بررسی نسبت عقل با عشق در غزل های عطّار، بر اساس نظریه استعاره شناختی و نگاشت «عشق به مثابه سفر»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره شناختی استعاره مفهومی نگاشت عشق عقل عطار نیشابوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 127 تعداد دانلود : 872
رابطه عقل با عشق در مباحث عرفانی، از دیرباز مورد توجّه عارفان و پژوهشگران عرفان بوده است. این رابطه را می توان حاصل اوج گیری مقابله تفکّر عرفانی با تفکّر فلسفی، طرد فلسفه مشّاء و نفی تکیه بر عقل در درک حقیقت در قرن پنجم دانست که در شعر عرفانی در قالب استعاره های مختلف و به دو صورت تقابل و تداوم مطرح شده است. در برخی موارد عقل به عنوان رهزن و حریفِ همیشه سر برافراشته، در مقابل عشق تصویر شده و در برخی دیگر عقل به عنوان راهبر در مسیر پرخطر عشق تا رسیدن به حقیقت مطرح است. نظریه معاصر استعاره مفهومی به جنبه های معرفت شناختی کاربرد استعاره نظر دارد؛ تحلیل استعاره های مربوط به عشق و عقل براساس این نظریه می تواند جنبه های معرفتی اندیشه عطّار را درباره نسبت این دو مؤلّفه پرتکرار در غزل های او را روشن کند. عطّار نیشابوری عشق را تجربه سفر در مسیری به سوی معشوق در نظر گرفته و در طیّ این مسیر به مراحل و منازلی قائل است که عقل یکی از آنهاست. از این منظر، عقل به خودی خود تقابلی با مفهوم عشق ندارد و طیّ این مسیر بدون درک این منزل و گذر از آن ناممکن است. بررسی استعاره های کلان عقل و عشق در غزل های عطّار، دسته بندی مضمونی آنها و محور قرار دادن نگاشت مفهومی «عشق، به مثابه سفر» از منظر شناختی بیانگر آن است که در نگاه عطّار عقل و عشق متباین نیستند بلکه در امتداد دیگر قرار دارند.
۲۹.

تحلیل جلوه های بروز خودآگاهی زنانه در شخصیت محوری «رمان عادت می کنیم»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودآگاهی زنانه زویا پیرزاد عادت می کنیم شخصیت آرزو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 986 تعداد دانلود : 841
خودآگاهی زنانه تمرکز بر خود به عنوان یک زن است. در روان شناسی اجتماعی، خودآگاهی صفت پایدار شخصیتی است که برای کنترل جنبه های مختلف خود؛ از جمله جنسیت لازم است. از آنجا که رمان اجتماعی معاصر فارسی با ظهور نسل جدید نویسندگان زن، به ترسیم بحران های هویتی زنان می پردازد، مطالعه روان شناختی مفاهیم هویت سازی مانند خودآگاهی ضروری به نظر می رسد. زویا پیرزاد در رمان «عادت می کنیم» پروژه زنانه نویسی خود را که با سه کتاب آغاز کرده بود، به پایان می برد و با آفرینش شخصیتی مانند «آرزو» ضمن گذر از تعریف کلیشه ای از زن، تکمیل خودآگاهی زنانه را در شخصیت اصلی رمان به نمایش می گذارد. در این رمان، پیرزاد با تحلیل سه مفهوم خودتامل گری، خودبهسازی و خودشکوفایی در متن رمان و جنبه های مختلف داستانی آن، ضمن نمایش بروز جلوه های خودآگاهی زنانه در شخصیت پردازی داستان، تاثیر شناخت صحیح از خود در ساخت هویت مطلوب زنان را در عصر جدید نشان می دهد و همین طور بر کسب استقلال زنانه و فاصله گرفتن از هنجارهای ناکارآمد سنتی صحه می گذارد.
۳۲.

بررسی و نقد ابعاد شکلی زبان در آثار شاعران شاخص جریان شعر گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 179 تعداد دانلود : 735
در فرایند پدید آمدن شعر، تمامی عناصر دخیل در قالب زبان شکل می گیرد. به همین دلیل قطعاً زبان، یکی از اساسی ترین عوامل در آفرینش شعر است. شعر گفتار، شاخه ای نوظهور از شعر معاصر در دو دهه اخیر (هفتاد و هشتاد) ایران است و چون شاعران شعر گفتار مدعی بهره گیری از قابلیت های موجود در لایه های مختلف زبان مرسوم در میان توده مردم هستند، بررسی ابعاد شکلی زبان در این جریان شعری در درجه اول اهمیت قرار می گیرد. از آنجا که خودِ این جریان شعری در ادبیات دانشگاهی چندان مورد توجه قرار نگرفته است، معرفی و تبیین ویژگی های شکلی و محتوایی آن گامی مهم در شناخت تحولات ادبی معاصر است. به همین منظور در این مقاله کوشش می شود تا ضمن تعریفی مختصر از شعر گفتار و پیشینه آن، ویژگی های زبانی آن با تمرکز بر آثار شاعران شاخصی از جمله رضا براهنی، علی باباچاهی، مهرداد فلاح، حافظ موسوی و سید علی صالحی تبیین شود. روش تحلیل در مقاله حاضر، مطالعه سبکی- زبان شناختی است و ویژگی های مهم زبان در سه دستگاه آوایی، صرفی و نحوی مطالعه شده است. شعر گفتار بر پایه زبان محاوره شکل می گیرد و با فاصله گرفتن از کاربرد زبان ادبی، از سطوح مختلف آوایی، واژگانی و نحوی زبان عامیانه استفاده می کند. شاعران شعر گفتار علاوه بر واژگان، اصطلاحات و کنایات و ضرب المثل های عامیانه، اصوات محیط پیرامون خود را نیز برای غنا بخشیدن به زبان شعرهایشان به کار می گیرند.
۳۳.

رابطه داستان دقوقی با تجارب زیستی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی شمس تبریزی مثنوی معنوی داستان دقوقی تجربه خصوصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 820 تعداد دانلود : 601
داستان دقوقی، یکی از اسرارآمیزترین روایت های صوفیانه ادبیات شرقی است و تجربه فراواقعگرایانه ای را گزارش می کند. وجوه نمادین آن از حیث ساختار روایی و عناصر داستانی، ابهامی تا حد معماگونگی بر متن داستان تحمیل کرده است. این حکایت نیز مانند بسیاری از روایت های نمادین تمثیلی مثنوی، دارای لایه های معنایی متعدد و مستعد خوانش های متفاوت است. تقریباً همه شارحان قدیم و جدید مثنوی، چه آنهایی که داستان را بی ارتباط با تجارب راوی آن (مولانا) می دانند و چه آنهایی که رگه هایی از تجربه شهودی مولوی را در آن دیده اند، همگی حکایت را بر اساس اصول عرفان نظری، بویژه نظریه «وحدت وجودی» ابن عربی تأویل کرده اند. بی گمان، همه این تأویل ها به دلیل اینکه در راستای نظام فکری و عرفانی مولوی هستند، می تواند محل اعتنا باشد. لذا، خوانش داستان بر مبنای تجارب زیستی مولانا که در این پژوهش انجام خواهد شد، به هیچ وجه نافی تأویلات عرفانی گذشته و معاصر نیست. 1 به نظر می رسد در روایت این قصه همزمان سه تجربه در هم تنیده و متنی رؤیاگونه به وجود آمده است؛ تجربه فردی مولانا در آرزوی دیرسال برای ملاقات مجدد با شمس تبریزی و متقابلاً آرزوی شمس برای دیدار با ولی خدا از یکسو و هجوم خوفناک لشگر جرار مغول به آسیای صغیر که به پشت دروازه های شهر قونیه رسیده بودند و نجات مردم از این بلای ناگهانی، از سوی دیگر، رکن نخست تجربه نهانی این قصه را تشکیل می دهد. از طرف دیگر، آموزه ها و تجارب کشف و شهود عرفانی، در لا به لای قصه گنجانده شده است. سومین تجربه که از جمله تجارب آموخته شده مولاناست، مجموعه آگاهی وسیع و دقیق او با سنت ادبی شرقی است که امکان می دهد در طرح اندیشه ها و قصص، برای افزایش غنای ادبی و گسترش دایره معنایی حکایات، وارد گفتگویی ادبی با هزاران گنجینه ادبی شود، به گونه ای که در این داستان، با دو روایت قرآنی از زندگی حضرت موسی (ع)، گفتگوی ادبی به تعبیر باختین صورت گرفته است. در این تحلیل، تلاش خود را برای تأویل داستان با محوریت تجربه های زیستی مولانا به کار خواهیم بست.
۳۴.

بررسی و تحلیل انسان آرمانی در رمان سمفونی مردگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انسان آرمانی سمفونی مردگان ادبیات داستانی فارسی گفتمان لیبرالیستی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر رمان و رمان نو
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
تعداد بازدید : 165 تعداد دانلود : 765
انسان و شناخت ویژگی های او از دیرباز، از آموزه های زرتشت تا تأملات خردورزانه متفکران اسلامی و مسیحی، از فلاسفه یونان و روم تا هند و چین، همواره مورد توجه بشر بوده است. جوامع انسانی در طول حیات خود با گفتمان هایی گوناگون مواجه بوده اند که غلبه هر یک از آنها تعیین کننده مسیر آنها در رشد یا فرو افتادن در ضعف بوده است. در دوران معاصر نیز گسترش اندیشه های لیبرالیستی، ناسیونالیستی، سوسیالیستی و اسلامی، منجر به حاکمیت گفتمان های برخاسته از این اندیشه ها شده است. ازجمله گفتمان های فکری دوران معاصر، لیبرالیسم است. در این ایدئولوژی، انسان آرمانی ویژگی هایی چون فردگرایی، آزادی، خردگرایی، برابری، تساهل و مدارا دارد. در این جستار پس از تعریف این مکتب فکری، با روش توصیفی- تحلیلی، انسان آرمانی این گفتمان در رمان سمفونی مردگان بررسی می شود.
۳۶.

ردپای ایدئولوژی در آثار اولیه محمود دولت آبادی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر داستان و داستان کوتاه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر ادبیات داستانی
تعداد بازدید : 965 تعداد دانلود : 329
محمود دولت آبادی یکی از داستان نویسان بزرگ ایران است. او با تلاش و جدیت در امر خلاقیت ادبی توانسته است خود را در جامعه ادبی ایران و تا حدی جهان تثبیت کند. دولت آبادی مانند هر نویسنده بزرگ دیگر مراحل رشد و تکامل هنری خود را گام به گام پیموده و از پیچ و خم های دراز دامنی گذشته است. تحت تأثیر گفتمان های متعدد و مدام نوشونده تاریخ معاصر ایران قرار گرفته و آثارش را در واکنش و پاسخ به این گفتمان ها خلق کرده است. در این پژوهش، داستان های بلند او را که به یک اعتبار میان داستان کوتاه و رمان معلق مانده اند، از نگاه تأثیر مستقیم و غیر مستقیم ایدئولوژی و گفتمان های رایج در دهه های چهل و پنجاه هجری بررسی کرده ایم. این آثار به لحاظ زیباشناختی دارای ضعف هایی است، اما نویدبخش نویسنده ای بزرگ هستند که با نگارش کلیدر، جای خالی سلوچ و روزگار سپری شده مردم سالخورده به حقیقت می پیوندد. اما از نظر درونمایه و پرداخت شخصیت های داستانی، دولت آبادی شاید بدون آنکه خود اشرافی بر این امر داشته باشد، در دامنه اثرگذاری ایدئولوژی و گفتمان های روزگار خود قرار می گیرد و مضامینی را به دنیای داستان هایش وارد می کند که با محیط فرهنگی خود چندان سنخیتی ندارند و آدم های او نیز ریشه های خود را از سرزمین فرهنگ بومی کنده اند و غرب پروردگانی هستند که تنها زبان و لباس بومی بر تن کرده اند.
۳۸.

سبک شناسی روایت در شعر اخوان ثالث (با تأکید بر نقد روایی نشانه ها)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک شناسی روایت مهدی اخوان ثالث نشانه شناسی نمادگرایی شکلی نمادگرایی محتوایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 624 تعداد دانلود : 728
سبک شناسی روایت، بخصوص برای تحلیل روایی شعری که صرفا به قصد قصّه گویی و داستان پردازی سروده نمی شود، ابزاری کارآمد در اختیار منتقد قرار می دهد و تا حدود زیادی از تأثیر سلیقه های شخصی در نقد می کاهد. در این مقاله ابتدا شعر مهدی اخوان ثالث را از منظر نشانه شناسی بررسی کرده ایم و سپس برمبنای کمیّت و کیفیّت نشانه ها و رمزگان به کاررفته در متن، ساختار روایی آن را تحلیل نموده ایم. علت انتخاب اخوان ثالث برای نقد روایی آن بوده است که وی شاعری تاثیرگذار و نیز قصه گوست. بررسی ما نشان می دهد که اخوان از سمبولیسم برای بیان مقاصد خود بخوبی بهره برده است و برخلاف هم عصرانش، سمبولیسم مورد استفاده او نه در حیطه معنا، که بیشتر در حیطه فرم، شکل می گیرد. او در روایت گری به بهترین نحو عمل کرده و از توالی تصاویر و توالی فضاسازی به عنوان دو شگرد روایتی بهره برده است. اخوان توانسته است برخلاف جریان رایج روزگار خود، نمادسازی شکلی را بر نمادسازی مفهومی ارجحیت داده و با به اشتراک گذاردن عینیت با مخاطب خود، ذهنیت وی را در برداشت و تاویل آزاد بگذارد. به این ترتیب قضاوت از روایات شعری او حذف شده و متن از تبدیل شدن به بیانیه های سیاسی و اجتماعی به دور مانده است. نتیجه این نوع نمادپردازی، ارائه روایت به شکل پرداخت تصویری است که گاه به دلیل نوع استعاره های به کار رفته در آن به سمت روایات نمایشی نیز میل کرده است. در این روایات، هرجا نمادگرایی تضعیف شده، تمثیل های مستحکم و پرمایه ای جایگزین آن گردیده است و مجموع این عوامل سبب شده اشعار او پس از سال ها همچنان در اذهان باقی بماند. در شعرهای اخوان گاه اندک مایه هایی از رمانتیسم، رئالیسم و حتّی سوررئالیسم نیز وارد شده است، امّا وجهه بارز و شاخص روایتگری وی، همان سمبولیسم پخته و بیشتر اجتماعی است.  
۳۹.

زندگی خصوصی مولانا در لایه های پنهان نخستین داستان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی شمس تبریزی مثنوی معنوی داستان پادشاه و کنیزک خوانش تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 273 تعداد دانلود : 52
مقاله حاضر، خوانشی متفاوت از داستان نخست مثنوی به منظور بازجست انعکاس سایه وار زندگی خصوصی مولانا و ارتباطات اجتماعی وی با افراد مهم و تأثیرگذار در زندگی اوست. لذا ضمن تأیید و صحه گذاشتن بر قرائت ها و تأویلات متعدّدی که تا کنون محقّقان برجسته ی ایرانی و غیرایرانی از این داستان به عمل آورده اند، داستان را در «بستر تاریخیِ» زندگی مولانا تحلیل خواهیم کرد. می دانیم مولوی خاطرات آشنایی و زندگی با شمس و پایان تراژیک این ارتباط را در فاصله ی طولانی بین غیاب شمس و آغاز سرایش مثنوی، در جهان عینیّت، علی رغم درگیری ذهنی شدید و مداوم با آن، به لایه های پنهان ذهن خویش می رانده و تنها با سرودن غزل های جانسوز، آبی بر آتش درون می پاشیده است. به نظر می رسد خاطرات فروخفته، در نخستین گام روایت پردازی، از اعماق ناخودآگاه فردی وی به در آمده و خود را در لایه های پنهان روایت نشان داده است. مولانا در این داستان مانند رؤیابینی است که با عمل «جابه جایی»، «ادغام» و «فشرده سازی» ضمن این که مهمترین مقطع زندگی خود را گزارش می کند، پرده ای چندلایه بر آن می افکند و تنها «سرّ دلبران»؛ یعنی حکایت حال خود و شمس تبریزی را در «حدیث دیگران»؛ یعنی روایت پادشاه، کنیزک، زرگر و طبیب الهی بازمی گوید. بنابراین، حکایتِ «نقد حال» خود را با شخصیّت «پادشاه»، شمس تبریزی را با «طبیب الهی»، کیمیاخاتون را با «کنیزک» و علاءالدّین محمّد را با «زرگر» بر مبنای اصل مشابهت، بازسازی می کند تا به صورت پوشیده از عملکرد خود در رابطه با شمس دفاع کرده باشد. زیرا علی رغم گذشت بیش از یک دهه از غیاب شمس، هنوز از عریان سازی و صراحت کلام هراسان است و سعی می کند با ترفندهای روایی بیش از آنکه پرده از حقیقت حال خود با شمس بر دارد، پردهایی ضخیم بر آن بیفکند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان