مجید سرسنگی

مجید سرسنگی

مدرک تحصیلی: دکتری ادبیات نمایشی. دانشیار گروه هنرهای نمایشی دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۴ مورد از کل ۲۴ مورد.
۲۱.

نمایش دینی: پژوهشی پیرامون لزوم معاصر سازی فرم و نقد هرمنوتیکی محتوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تئاتر دینی محتوا و فرم معاصر سازی نقد هرمنوتیکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۵۰
در ایران و بسیاری دیگر از کشورهای جهان، انواعی از نمایش های دینی پدید آمده اند که ریشه ها و مایه هایی دیرینه دارند و حتی تعدادی از آنها آیینی اند؛ از سویی دیگر، با گذشت زمان و عبور از دوران های رنسانس، مدرنیسم تا دوران پست مدرنیسم، تئاتر دینی نیز مانند سینمای دینی، جایگاهی مهم و مفید در سطوح مختلف جامعه داشته و تماشاگران فراوانی یافته است. شاخصه ها و ابعاد دوران مدرنیسم و پست مدرنیسم به جامعه، فرهنگ و هنر ایران نیز بسط یافته اند و با انواع سنتی و غیر سنتی تئاتر دینی ایران مواجه گردیده اند و بعضاً جاذبه ها و حتی موجودیت آن را به چالش کشیده اند. در این پژوهش بر اساس منابع مکتوب گوناگون - ضمن توجه به جایگاه تئاتر دینی در دوران معاصر- بر ضرورت باز اندیشی و نقد در جنبه ها و عناصر فرمی (تکنیکی) و محتوایی تأکید شده است؛ و همچنین ضروری دانسته شده که عناصر فرمی آن با مفهوم "معاصر سازی" متحول و بدیع گردند و عناصر محتوایی آن بر اساس "رویکرد هرمنوتیکی" تحلیل و بازنگری شوند. جای یاد آوری است رویکرد هرمنوتیکیِ برگزیده، بر اساس شش تعریف جدید از هرمنوتیک است که استاد نامدار این گفتمان ریچارد.ا.پالمر (1968) عنوان نموده و برای نقد فرم (شکل) از مفهوم "معاصر سازی" ساخته یان کات (1964) استفاده شده است.
۲۲.

ما و افغان ها! بازنمایی مهاجران افغانستانی در نمایشنامه های معاصر ایرانی با رویکرد پسااستعماری (مورد پژوهی: گزیده ای از آثار محمد رحمانیان، حمید امجد و نغمه ثمینی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مهاجرت افغانستان ایران نمایشنامه شرق شناسی پسااستعماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۷۴
انسان ها از وطن خود، به وطنی دیگر می روند و در آن جا اقامت می کنند: این تعریفی ساده از یک موضوع پیچیده است. حضور این افراد در کشور دوم، نوعی از ادبیات را خلق می کند که اصطلاحاً «ادبیات مهاجرت»[1] نامیده می شود. این ادبیات را یا خود مهاجران، و یا نویسندگان کشور دوم خلق کرده و چون آیینه ، جنبه های مختلف زندگی مهاجران و نوع برخورد جامعه میزبان با آن ها را منعکس می کنند. یکی از راه هایی که می توان به خوبی نوع مواجهه جامعه مقیم با مهاجران و شیوه تحقیر مهاجران توسط آن را دریافت، مراجعه به آثار هنری و ادبی آن جامعه است. حضور مهاجران افغانستانی در ایران، موجب عکس العمل جامعه ایرانی نسبت به آن ها شده و این موضوع در آثار ادبی و هنری ایرانیان نمود پیدا کرده است. بررسی سه نمایشنامه: خروس (محمد رحمانیان)، بی شیر و شکر (حمید امجد) و بدون خداحافظی (نغمه ثمینی) نشان می دهد: اولاً، نویسندگان ایرانی نسبت به حضور افغان ها در کشور خود توجه نشان داده اند و بر اساس این حضور آثاری را خلق کرده اند، و ثانیاً، شکل و محتوای این آثار نشان دهنده نوع نگاه مبتنی بر نظریه پسااستعماری و نیز دید تحقیرآمیز بخشی از جامعه ایرانی نسبت به مهاجران افغانستانی است.
۲۳.

مطالعه تطبیقی اسطوره شناختی و روان شناختی «زن» در نمایشنامه های «دوشیزه جولیا» اثر استریندبرگ و «در مه بخوان» اثر اکبر رادی با تکیه بر نظریات شینودا بولن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کهن الگو جین شینودا بولن شخصیت زن نمایشنامه اکبر رادی آگوست استریندبرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۸۷
«کهن الگوها» از عناصر مهم روان شناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهن الگویی» همواره به عنوان یکی از گونه های مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهن الگو ها برپایه اندیشه کارل گوستاو یونگ، نظریه پرداز حوزه علوم روان شناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. از منظر یونگ، نوعی تجربه همگانی در این عناصر وجود دارد که در شکل های متفاوت و در همه نسل ها تکرار می شود. شینودا بولن، روان شناس و نظریه پرداز معاصر، نیز با تکمیل نظریات یونگ و تشریح دقیق نمود آن در افراد و زندگی روزمره، به شناخت هرچه بیشتر کهن الگوها کمک شایانی کرده است. در این پژوهش با استفاده از معیارهای اسطوره شناختی و روان شناسی در نظریات شینودا بولن، دو شخصیت نمایشی مشهور «زن»، یعنی «جولیا» از نمایشنامه دوشیزه جولیا اثر آگوست استریندبرگ و «انسیه» از نمایشنامه در مه بخوان اثر اکبر رادی دستمایه مطالعه ای تطبیقی قرار گرفته اند. این دو شخصیت علی رغم اینکه در دو زمان و قلمرو جغرافیایی و فرهنگی متفاوت خلق شده اند، از منظر دیدگاه های شینودا بولن دارای مشابهت های قابل توجهی هستند. این مطالعه همچنین نشانگر این حقیقت است که استناد به عناصر اسطوره شناختی و روان شناختی در خلق شخصیت های نمایشی می تواند به تولید الگویی مشابه در فرایند این آفرینش منجر شود؛ الگویی که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و بیش از هر عنصر دیگر بر کهن الگوهای بشر تکیه می کند. الگو هایی که می تواند در تعیین مسیر زندگی و تصمیمات شخصیت ها نقشی جدی ایفا کند.
۲۴.

از انیمیشن تا تئاتر: تجربه تبدیل انیمیشن های موفق به نمایش های صحنه ای در تئاتر برادوی؛ مطالعه موردی تئاتر موزیکال شیرشاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تئاتر انیمیشن موزیکال شیرشاه دیزنی برادوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۴۷
«تئاتر برادوی» در آمریکا، سال ها است با بهره گیری از انیمیشن های موفق و تبدیل آن ها به موزیکال های صحنه ای، راهی جدید را نزد تهیه کنندگان تئاتر  خصوصاً در حوزه تجاری  گشوده است. استقبال چشمگیر تماشاگران از موزیکال های برجسته ای چون شیرشاه، دیو و دلبر، یخ زده، ماداگاسکار، شرک و... در اقصی نقاط جهان، بسیاری از تئاترهای بزرگ را ترغیب نموده تا این روش را در پی گیرند. این امر، طی چند دهه اخیر در برخی از کشورهای آسیایی -خصوصاً ژاپن- نیز متداول شده و توانسته است رونق چشمگیری را برای هنر تئاتر - که پس از گسترش دامنه فعالیت تلویزیون و هنر-صنعت «سینما» و دیگرگونه های هنری جدید تا حدی با بحران مخاطب رو به رو شده بود - به بار آورد. مقاله حاضر به روش توصیفی می کوشد با ارائه تصویری دقیق از فرایند تبدیل انیمیشن به تئاتر صحنه ای، زمینه ساز توجه سیاست گذاران، تهیه کنندگان، کارگردانان، و دیگر هنرمندان تئاتر کشور به این موضوع مهم و جدید باشد. برای مطالعه موردی این پژوهش، موزیکال شیرشاه، به عنوان پرفروش ترین انیمیشن و تئاتر موزیکال تاریخ، انتخاب شده است، تا بتواند مثالی روشن از اهمیت این مسیر باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تبدیل انیمیشن به تئاتر، امروزه دارای یک چهارچوب کاملاً علمی، هنری، و فرهنگی بوده و عوامل نمایش شیرشاه با وفاداری کامل به متن انیمیشن، تمام عناصر را به شکل آوانگارد به روی صحنه اجرا کرده و مخاطبان را برای تبدیل عناصر فانتزی به واقعی هیجان زده کردند. روند تبدیل انیمیشن به نمایش علاوه بر جذب بسیاری از تئاترهای بزرگ و هنرمندان برجسته جهان، ثمرات ارزنده ای را نیز برای هر دو هنر به ارمغان آورده است. این روند تنها مختص به کودکان نبوده و می توان فضای فانتزی موجود در انیمیشن های موفق کشور را با عناصر تئاتری، عینی کرد و همچون شیرشاه یک تئاتر هنری-تجاری موفق را در کشور تولید کرده و انواع مخاطبین را به سمت این نوع تئاتر جدید جذب کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان