احسان چنگیزی

احسان چنگیزی

مدرک تحصیلی: استادیار زبان شناسی دانشگاه علامه طباطبائی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۷ مورد از کل ۱۷ مورد.
۱.

نگاهی تاریخی به صورت های بیان وجه اجازه در گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دستوری شدگی گیلکی وجه اجازه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 967 تعداد دانلود : 936
در گیلکی، چهار صورت زبانی برای بیان وجه اجازه به کار می رود: vâhâštǝn، bedâ، benǝ و tânǝstǝn. برخی از این صورت ها بر صدور اجازه و برخی بر درخواست اجازه دلالت دارند. این ابزارها حاصل دستوری شدگی صورت هایی هستند که در دوره های پیشین زبان های ایرانی، کارکرد واژگانی داشته اند. در این مقاله، روند دستوری شدگی ابزارهای بیان وجه اجازه براساس داده های زبان اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه و متون ادب فارسی بررسی شده است. در غالب زبان ها، وجه اجازه یا با دستوری شدگی فعل هایی که بر رهاکردن و ترک کردن دلالت دارند، بازنمایی می شود یا با دستوری شدگی فعل هایی که بر مفهوم توانایی دلالت دارند و برای بیان احتمال نیز به کار می روند. صورت های زبانی vâhâštǝn و bedâ از ریشه harz/hard به معنی رهاکردن در دوره باستان زبان های ایرانی بازمانده اند. benǝ از مصدر nehan است که علاوه بر معنی واژگانی «قراردادن»، در مرحل ه ای از تحول زبان برای بیان معنی «رهاکردن» به کار رفته و سپس، فعل امر آن برای بیان مفهوم اجازه دستوری شده است. tânǝstǝn نیز از ریشه tav به معنی «توانایی داشتن» در زبان های دوره باستان است که در سیر تحول، علاوه بر مفهوم وجهی توانایی، برای بیان احتمال و اجازه نیز به کار رفته است.
۲.

وجه نمایی در زبان فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فارسی میانه زردشتی وجه مفاهیم وجهی گواه نمایی بافت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 296 تعداد دانلود : 98
در این مقاله، نخست وجه و شیوه های بازنمایی آن در زبان ها، معرفی و به نظرات جدید زبانشناسان در طبقه بندی وجه، و نیز مفهوم آن در علم منطق و سنت مطالعات ادبی اشاره می شود. پس از آن، برخی مفاهیم وجهی و صورت های زبانی که بر آنها دلالت دارند، با ذکر مثالهای متعدد از متون فارسی میانه زردشتی معرفی می گردند. در زبان فارسی میانه زردشتی، وجه از طریق صرف فعل، افعال وجهی، برخی اسم ها و صفت ها و برخی ادوات بازنمایی شده است. افزون بر این، افعال، اسم ها، صفت ها، ادوات و عبارت های دیگری نیز هستند که طی روند دستوری شدگی، به ابزاری برای بازنمایی وجه بدل شده و بر انواع مفاهیم وجهی مانند حدس و گمان، شک و تردید، و قصد و درخواست دلالت داشته اند. نتیجه این پژوهش آن است که در فارسی میانه، وجه نه فقط از طریق صرف فعل، بلکه از طریق سایر صورت های زبانی نیز بازنمایی می شود و گاهی هم از طریق بافت جمله معلوم می گردد
۳.

ماجرای پایان ناپذیر «فعل مرکب»: درآمدی به مفهوم شناسی و اصطلاح شناسی فعل غیر بسیط در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعل مرکب محمول انضمام ترکیب فعل سبک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 223 تعداد دانلود : 330
بخش وسیعی از نوشتگان موجود درباره «فعل مرکب» در زبان فارسی به تعیین مصادیق این اصطلاح اختصاص یافته است. با این حال، پس از قریب به چهار قرن از شناسایی این ساخت در زبان فارسی، هنوز پژوهشگران بر سر تعریف یا تلقی واحدی از آن به اجماع نرسیده اند. در نوشتار پیش رو بر آنیم تا نشان دهیم این اختلاف نظر بیشتر ریشه اصطلاح شناختی دارد تا مفهوم شناختی. بدین منظور پس از مرور آراء عمده نویسندگان درباره زنجیره های موسوم به «فعل مرکب»، این زنجیره ها را بر اساس تعاریف مقبول نزد زبان شناسان از دو مفهوم «فعل» و «مرکب» مورد ارزیابی قرار داده و نشان می دهیم که اولاً «فعل» بودنِ آنها چندان وجهی ندارد و ثانیاً مشکل بتوان همه آنها را «مرکب» (به مفهوم ترکیب ساخت واژی) محسوب نمود. در پایان پیشنهاد کرده ایم که همه این ساخت ها را می توان تحت مقوله «محمول مرکب» (معنایی یا دستوری) گنجاند و بدین ترتیب به اتفاق نظر نزدیک شد.
۴.

حروف اضافه var و manəstən در زبان گیلکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گلیکی دستوری شدگی حرف اضافه VAR manəstən

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 813 تعداد دانلود : 211
در زبان گیلکی، حروف اضافه vir/var، varǰa و biǰa به معنی «نزد، نزدیک، کنار» به کار می روند و افزون بر مفهوم مکان، بر همراهی نیز دلالت دارند. نظیر این کارکرد را در گونه فارسی گفتاری، حرف اضافه «ور» در ساخت «ورِ دست کسی بودن» بر عهده دارد. حرف اضافه manəstən نیز برای دلالت بر شباهت و همانندی به کار می رود. در این مقاله، معنی اولیه var روند تحولات معنایی و دستوری شدگی آنها با استفاده از داده های زبان اوستایی و فارسی میانه بررسی و رابطه آن با varǰa و biǰa معلوم می گردد. روند تحولات manəstən نیز با استفاده از داده های تاریخی زبان بررسی می شود. برای روشن شدن مطلب، گاه از داده های زبان فارسی نیز استفاده می گردد. vir / var صورتی از varah به معنی «سینه» در زبان اوستایی است که به صورت war در زبان فارسی میانه به کار رفته است. این واژه از طریق مجاز، معنی «کنار، سمت، سو» حاصل کرده و برای اشاره به فضای اطراف انسان که تحت مالکیت و نظارت اوست، به کار رفته است. سپس، با حرف اضافه ǰa / ǰe به معنی «از» ادغام شده و حروف اضافه virǰa و biǰa از آن پدید آمده اند. manəstən نیز مصدر به معنی «شباهت داشتن، همانند بودن» است که در ساخت گروه اسمی بدل به حرف اضافه شده است.
۵.

دستوری شدگی صورت های زبانی مشتق از «گفتن»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گفت گو دستوری شدگی مفاهیم وجهی تحول زبان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 55 تعداد دانلود : 560
در فارسی امروز، صورت های مختلف فعل «گفتن» به ابزاری دستوری برای دلالت بر مفاهیم وجهی بدل شده اند. برخی از این صورت ها مانند «گو»، «گویی»، «گفتی»، «گوییا»، و «گویا»، در تحولات تاریخی زبان فارسی به عنوان قید به کار رفته اند و از آن میان، «گویی» و «گویا» هنوز رایج اند. در فارسی امروز، برخی صورت های فعل «گفتن»، مانند «بگو»، «نگو»، «بگویی» و مانند آن، در برخی بافت ها، کارکرد وجهی برعهده دارند. در این مقاله، به ویژگی های معنایی فعل «گفتن» از دوره باستان تا امروز پرداخته شده و سپس، روند تحولات برخی صورت های زبانی مشتق از آن، که طی فرآیند دستوری شدگی به قید بدل شده اند، بررسی شده است. «گویی» در تشبیه و تمثیل، برای دلالت بر فرضی و غیرواقعی بودن گزاره و «گویا» برای بیان شک و تردید در متون ادب فارسی به کار رفته اند و امروز نیز رایج اند. گذشته ازاین، برخی صورت ها و صیغه های این فعل در مرحله میانی دستوری شدگی قرار دارند. این صورت ها بازنمایی مفاهیم وجهی استنباط، حدس، گمان، فرض، و تصور را برعهده دارند و برخی از آنها به تدریج مقوله فعل را از دست می دهند و در جایگاه قید برای بازنمایی مفاهیم وجهی به کار می روند.
۶.

دستوری شدگی "هشتن" در متون ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: دستوری شدگی ریشه فعل وجه وجه تجویزی هشتن/ هلیدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 343 تعداد دانلود : 737
در متون ادب فارسی، «هشتن» و ماده مضارع آن، «هل »، با معانی واژگانی و نیز کارکرد دستوری برای بیان وجه به کار رفته است. از سوی دیگر، ماده ماضی این فعل به صورت «هلید» نیز به کار رفته که ساختی قیاسی است. در این مقاله، ریشه فعل در دوره باستان، هسته معنایی و سایر معانی آن در سه دوره زبان فارسی بررسی و روند تحول معنایی و تبدیل آن به صورت دستوری برای بازنمایی وجه توصیف شده است. ریشه «هشتن» در زبان اوستایی harz به معنی «رها کردن» است و در فارسی میانه و متون ادب فارسی به تدریج، علاوه بر معنی «رهاکردن»، در معانی «گذاشتن»، «واگذارکردن»، «گماردن» و جز آن آمده است. افزون بر این، در فارسی میانه، این صورت زبانی طی روند دستوری شدگی به ابزاری برای بیان مفهوم وجهی اجازه بدل شده و چنین کارکردی در متون ادب فارسی تداوم یافته است. در متون ادب فارسی، «گذاشتن» نیز مفهوم وجهی اجازه را بازنمایی کرده است. به تدریج، کاربرد «گذاشتن» برای دلالت بر این مفهوم غلبه پیدا کرده و «هشتن» منسوخ شده است.
۷.

چندمعنایی و روند دستوری شدگی حرف اضافه «با» بر اساس تحلیل مؤلفه ای معنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چندمعنایی دستوری شدگی حرف اضافه «با» و زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 313 تعداد دانلود : 950
پژوهش حاضر پژوهشی بنیادی در حوزه معنی شناسی، در چارچوب تحلیل مؤلفه ای معنی، با رویکردی درزمانی است. صورت های واژگانی و نقش های معنایی «با» از منابع تاریخی و کتاب های دستور زبان فارسی و نیز فرهنگ هشت جلدی سخن استخراج و تحلیل شده اند. در این پژوهش معانی «با»، روابط این معانی با یکدیگر، مؤلفه معنایی اصلی و روند دستوری شدگی آن بررسی می شود. مسئله دیگر، توجیه روند دستوری شدگی «با» با استناد به چند معنایی آن است. حرف اضافه «با» بازمانده * upāka- دوره باستان است. upāka- در سنسکریت به معنی «مجاور و نزدیک» بوده است و مؤلفه معنایی «همراهی» را در بر داشته است. در فارسی میانه به abāg بدل شده که هم کارکرد حرف اضافه را داشته و هم با افزوده شدن پسوند، اسم abāgīh به معنی «همراهی» و فعل abāgēn-/abāgēnīd «همراهی کردن و همراه کردن» ساخته شده است. در این مقاله، چندمعناییِ «با» با توجه به معنی اصلی آن و با تکیه بر الگوی انتقال مفهومی بررسی شده است. پرسش هایی که نگارندگان در پی پاسخ به آن ها بوده اند عبارت اند از: معنی و کارکرد اولیه «با» چه بوده است و روند دستوری شدگی آن چگونه و در چند مرحله طی شده است ؟ کدام معانی این واژه برگرفته از معنی اولیه آن هستند؟ کدام مؤلفه معنایی معانی گوناگون «با» را به هم پیوند می دهد و سبب ارتباط این معانی با هم شده است؟ بررسی ها نشان دادند این حرف اضافه در تحولات زبان فارسی، دو مرحله دستوری شدگی را طی کرده است: نخست اسم به حرف اضافه بدل شده و بر همراهی دلالت کرده و سپس در مرحله بعد کارکردهای دیگری یافته و نقش های معنایی خاستگاه و مفاهیم مشتق از آن را رمزگذاری کرده است. نگارندگان در مجموع، شانزده نقش معنایی برای حرف اضافه «با» شناسایی کردند و نقش های معنایی را در دو گروه قرار داده اند: گروه نخست، نقش هایی که حاصل گسترش معنای اولیه آن، یعنی همراهی اند و مفهوم سازی «شخص» را در سطح نخست استعاره های مقوله ای هاینه نشان می دهند. گروه دوم معانی حاصل دستوری شدگی ثانویه «با» هستند و مفهوم سازی «شیء» و «فعالیت/ فرایند» را در استعاره های مقوله ای نشان می دهند.
۸.

نقشهای معنایی حرف اضافه «از» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: حرف اضافه از با نقش معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 88 تعداد دانلود : 403
زبان به مانند موجودی زنده در طی زمان، دستخوش تغییر و تحوّلات می گردد و بررسی ویژگی های آن در صورت کنونی بدون در نظر گرفتن تغییرات درزمانی، پژوهشی ناقص و نارساست. در این مقاله، نقش های معنایی حرف اضافه «از» در زبان های اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه، پارتی، فارسی دری و فارسی امروز، با استفاده از داده های دستور این زبان ها و نیز واژه نامه های هر یک بررسی شده است. «از» در زبان اوستایی و فارسی باستان به صورت <em>hača/hačā آمده و از ریشه <em>hak<em>- به معنی «همراهی کردن» است. در فارسی میانه به صورت <em>az و در پارتی به صورت <em>až باقی مانده است. در زبان سنسکریت ودایی، این حرف اضافه به صورت <em>sačā برای دلالت بر نقش معنایی همراهی به کار رفته است، اما در زبان های ایرانی دوره باستان، نشانه ای از کدگذاری نقش معنایی همراهی با <em>hača/hačā در دست نیست. در زبان های اوستایی و فارسی باستان <em>hača/hačā بر نقش های معنایی مختلفی از جمله خاستگاه، جدایی، سبب، روش دلالت داشته است. <em>az و <em>až در فارسی میانه و پارتی نیز این کارکردها را حفظ کرده و افزون بر آن، نقش های معنایی دیگری مانند ابزار، جنس، مقایسه، و جزء و کل را کدگذاری کرده اند. افزون بر کارکردهای ادوار پیشین، در فارسی دری و فارسی امروز، «از» کدگذاری نقش های معنایی دیگری را بر عهده دارد و در کدگذاری برخی از نقش های معنایی، مانند ابزار و جنس می توان حرف اضافه «با» را جایگزین آن ساخت.
۹.

بررسی در زمانی ابعاد معنایی «گرفتن» از منظر تحلیل مؤلفه ای و معنی شناسی شناختی: اثبات چندمعنایی از طریق بازنمود طرح واره های تصوری(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 624 تعداد دانلود : 792
پژوهش حاضر یک بررسی ای معنی شناختی است که در آن، رفتار معنایی فعل «گرفتن» با استفاده از داده های تاریخی زبان فارسی از دوران باستان تا دوران معاصر بررسی و تحلیل شده است. هدف از چنین پژوهشی را می توان پاسخگویی به چهار پرسش دانست که عبارتند از 1- آیا مستندات موجود، چندمعنی بودن «گرفتن» را تأیید می کنند؟ 2- کدام مؤلفة معنایی میان معانی گوناگون این واژه مشترک است؟ 3- این واژه در ساخت های ترکیبی گوناگون کدام طرح واره های تصوری را شکل می دهد؟ 4- چه رابطه ای میان طرح واره های تصوری شکل گرفته از یک سو، وطرح واره های تصوریِ بازنمودیافته و مؤلفه های معنایی مذکور برای معانی این واژه از سوی دیگر، وجود دارد؟ بنابراین، در پژوهش حاضر بازنمود انواع طرح واره های تصوری در سازه هایی که با «گرفتن» ساخته شده اند، تحلیل شده است. برای تعیین مؤلفه های معنایی «گرفتن» به منظور پیگیری رفتار معنایی آن، ابتدا صورت ها و معانی این فعل در زبان های اوستایی، فارسی باستان و فارسی میانه ذکر شده و پاره هایی از متون این زبان ها نقل شده است. سپس با مراجعه به لغت نامة دهخدا، نمونه هایی از کاربرد «گرفتن» در زبانِ به کاررفته در متون نظم و نثر فارسی پس از اسلام (فارسی دری)، مانند تاریخ بیهقی و شاهنامة فردوسی، نقل گردیده و سرانجام با استفاده از فرهنگ های هشت جلدی سخن، دوجلدی صدری افشار و تک جلدی فارسی گفتاری نمونه هایی در فارسی امروز ذکر شده است. پس از بررسی معنایی این واژه،مشخص شده که «گرفتن» واژه ای چند معنی است و در ساخت های زبانی مرکب بازنمود انواع گوناگونی از طرح واره های تصوری را نشان می دهد. نوع طرح واره های تصوریِ شکل گرفته، معلول مؤلفة معنایی اصلی فعل است که این مؤلفة معنایی از زبان اوستایی تا فارسی نوین میان معانی گوناگون «گرفتن» مشترک باقی مانده است؛ بنابراین، سبب شکل گیری طرح واره هایی تصوری می شود که بین آنها روابط معناییِ شمول و استلزام مشاهده می شود. در واقع، تحلیل مؤلفه ای معنی این واژه در تعامل با تحلیل شناختی معانی آن، چندمعنی بودن «گرفتن» را ثابت می کند.
۱۰.

یای"" پایانی فعل امر در فارسی دری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وجه مفاهیم وجهی امری تمنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 42 تعداد دانلود : 868
در متون منظوم و منثور فارسی دری، افعالی با ساختار ماده مضارع همراه با نویسه ""ی/ ی"" برای بیان مفاهیم وجهی امر و دستور یا دعا و درخواست به کار رفته است. محققان، بدون توجه به تحولات تاریخی زبان فارسی دری، معتقدند که این ساخت مضارع التزامی دوم شخص مفرد برای بیان امر بوده و ""باید"" از آغاز آن حذف شده است و ""ی/ ی"" پایانی این افعال شناسه دوم شخص مفرد است. در این مقاله با بررسی پیشینه تاریخی این ساخت و اشاره به وجه های مختلف و ذکر شواهد متعدد از زبان های دوره باستان و فارسی میانه زردشتی، این نتیجه حاصل شده است که ""ی/ ی"" در این ساخت بازمانده تکواژ تمنایی ساز است و ساختار ماده مضارع همراه با ""ی/ ی"" وجه تمنایی است که بر مفهوم امر یا دعا دلالت داشته است.
۱۱.

جایگزینی حالت اَزی و بایی در زبان اوستایی

نویسنده:

کلید واژه ها: حالت بایی ازی نقش معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 896 تعداد دانلود : 695
در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالت هایی هستند که نقش های معنایی را رمزگذاری می کنند. حالت ازی در شمار حالت های مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالت های غیرمکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم ابزار، همراهی، روش، سبب و عامل در ساخت مجهول است. ازی و بایی در سلسله مراتب حالت در آخرین جایگاه قرار گرفته اند و از یکدیگر متمایز نیستند. در این مقاله، با بررسی شواهدی از زبان اوستایی مشخص شده است که این دو حالت چندمعنا هستند و از نظر کارکرد معنایی با یکدیگر هم پوشانی دارند؛ به بیانی دیگر، می توانند نقش یکدیگر را بر عهده گیرند و همانند یکدیگر رفتار کنند؛ به همین سبب، در زبان اوستایی جایگزین یکدیگر شده اند. حالت ازی علاوه بر نقش معنایی خاستگاه، جایگاه و مسیر، نقش های معنایی روش و سبب را رمزگذاری کرده است و حالت بایی نیز علاوه بر نقش های معنایی همراهی، ابزار، سبب و عامل ساخت مجهول، نقش های معنایی خاستگاه، مسیر و جایگاه را نشان داده است. برای شناخت گستره معنایی و چندمعنایی این دو حالت، انگاره معنایی آنها ترسیم شده است.
۱۲.

گرفتار، صفت بهمن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: griftan griftAr griftārōmand چندمعنایی بهمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 174 تعداد دانلود : 283
در پاره ای از زند بند دوازدهم یسن سی و سه، نام ایزد «بهمن» با صفت griftārو گونة خطی دیگری همنشین شده است. griftārرا در این بند «پذیرنده، گیرنده» معنی کرده اند. در این مقاله با توجه به معانیِ griftan و griftār،  نشان داده شده است که griftārدر این پاره صفت مفعولی به معنی «قابل درک، محسوس» است و از طریق عبارات و جملات سایر متون فارسی میانه، ارتباط این صفت با بهمن نشان داده شده است. در پایان برای این واژه و گونة خطی پس از آن، خوانش griftārōmandبه معنی «قابل درک، محسوس» پیشنهاد شده است.
۱۳.

ابعاد معنایی «انداختن» و «بریدن» با رویکردی درزمانی: چندمعنایی، هم نامی یا هم معنایی بافت مقید؟

کلید واژه ها: ریشه شناسی چندمعنایی هم نامی هم معنایی بافت مقید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 510 تعداد دانلود : 109
مطالعه حاضر پژوهشی معنی شناختی از نوع درزمانی است که در آن نگارندگان به بررسی معانی دو فعل «انداخت/انداز » و «بُرید/بُر » می پردازند. برای چنین بررسی ای، معانی افعال یادشده در دوره های باستان و میانه زبان های ایرانی و سپس، در متون نظم و نثر فارسی دوره اسلامی و در نهایت، در فارسی معاصر ذکر شده و به منظور مقایسه، مورد تعمق قرار گرفته است. ضرورت انجام چنین مطالعه ای گشودن راهی برای تصمیم گیری در مورد چندمعنی بودن فعل های مورد بررسی، وجود هم نامی، یا هم معنایی بافت مقید میان آن ها براساس مستندات تاریخی و شواهد ریشه شناختی است. بنابراین، افزون بر ذکر شواهد ریشه شناختی و مستندات تاریخی برای بررسی معنایی این فعل ها، به ذکر معیارهای تشخیص چندمعنایی از هم نامی نیز خواهیم پرداخت و در انتها خواهیم دید که قائل شدن به همنامی در مورد این افعال منتفی است؛ همچنان که قائل شدن به هم معنایی بافت مقید میان هر فعل و معانی آن نیز درست نیست و هر یک از این دو فعل را باید فعلی چندمعنی در نظر گرفت.
۱۴.

حرف اضافه/ǰɑ/ در گونة بابلیِ زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش ابزار خاستگاه مازندرانی همراهی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی نظری بررسی‌های تاریخی تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی زبان شناسی کاربردی گویش شناسی
تعداد بازدید : 373 تعداد دانلود : 664
در گونة بابلیِ زبان مازندرانی، حرف اضافة /ǰɑ/ پسایند است و بر نقش های معناییِ خاستگاه، همراهی، ابزار و روش دلالت می کند و کارکرد معناییِ آن همانند «از» و «با» در زبان فارسی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که با توجه به تحولات تاریخی زبان های ایرانی، کدام نقش معنایی این حرف اضافه اصلی است و کدام حاصل تغییر معنایی. در این مقاله، صورتِ کهنِ /ǰɑ/ و کارکردهای معنایی آن در دوره های باستان و میانة زبان های ایرانی بررسی و مشخص شده است که /ǰɑ/ بازماندة hačaیا hačāدر زبان های اوستایی و فارسی باستان، و sacāدر زبان سنسکریت است. کارکرد اصلی این حرف اضافه دلالت بر نقش معنایی همراهی بوده  است. در تحولات تاریخی زبان، این حرف اضافه با گسترش معنایی بر نقش های معنایی ابزار، سبب و روش دلالت کرده است. بازمانده های این حرف اضافه در دوره هایِ میانه برای دلالت بر نقش های معناییِ همراهی، ابزار، روش و سبب به کار رفته اند. /ǰɑ/ در گونة بابلی زبان مازندرانی کارکرد اصلی این حرف اضافه را حفظ کرده است. داده های این پژوهش به روش کتابخانه ای و استفاده از شم زبانی گویشوران گردآوری شده و شیوة بررسی آنها توصیفی - تحلیلی است.
۱۵.

گرفتار، صفت بهمن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: بهمن چندمعنایی griftan griftAr griftārōmand

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 51 تعداد دانلود : 311
در پاره ای از زند بند دوازدهم یسن سی و سه، نام ایزد «بهمن» با صفت griftār و گونة خطی دیگری همنشین شده است. griftār را در این بند «پذیرنده، گیرنده» معنی کرده اند. در این مقاله با توجه به معانیِ griftan و griftār، نشان داده شده است که griftār در این پاره صفت مفعولی به معنی «قابل درک، محسوس» است و از طریق عبارات و جملات سایر متون فارسی میانه، ارتباط این صفت با بهمن نشان داده شده است. در پایان برای این واژه و گونة خطی پس از آن، خوانش griftārōmand به معنی «قابل درک، محسوس» پیشنهاد شده است.
۱۶.

نقد و بررسی آبان یشت (سرود اوستایی در ستایش اردوی سور اناهید، تألیف چنگیز مولایی، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، 1392)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 417 تعداد دانلود : 548
«آبان یشت» پژوهش و تحقیق دکتر چنگیز مولایی است که در سال 1392 در مجموعة «ایران باستان» از انتشارات دایرة المعارف بزرگ اسلامی چاپ شده و موضوع آن شرح و بررسی آبان یشت است. آبان یشت نام سرود پنجم از یشت های اوستاست که به ستایش آناهیتا، ایزدبانوی آب ها و نعمت و فراوانی در معتقدات ایرانیان باستان اختصاص دارد. این سرود با 133 بند، در شمار مفصل ترین یشت ها به شمار می رود و از نظر زبانی و درون مایه، در شمار چند یشت کهن اوستاست. مضمون آبان یشت توصیف و ستایش آناهیتا و درخواست یاری از اوست. در این سرود، از شاهان اساطیری و پهلوانان داستان های کهن ایرانیان که با انگیزه های متفاوت آناهیتا را ستوده اند و از لطف او برخوردار شده اند یا از لطف او بی نصیب مانده اند، سخن رفته است. کتاب «آبان یشت» با پیشگفتاری آغاز می شود که محقق در آن، اهمیت این یشت و لزوم پرداختن به آن و شیوة کار خود را بیان کرده است (مولایی، 1392: 1 6) و پس از آن، مقدمه ای دربارة محتوا و ساختار آبان یشت تدوین کرده (همان: 9 14) و به معرفی دست نویس های آبان یشت (همان: 14 20) و ترجمه های پیشین آن (همان: 20 21) پرداخته است. در ادامه، محقق به تفصیل، نام و صفات این ایزدبانو را شرح داده، به بررسی ریشه شناختی آن ها پرداخته و نکاتی دربارة اهمیت این ایزد بانو در اساطیر ایرانی و نقش و کارکرد آن بیان کرده است (همان: 21 38). بخش اصلی کتاب به متن، ترجمه و یادداشت ها اختصاص دارد. هر بند از متن اوستایی واج نویسی شده و در زیر هر بند، ترجمة آن به فارسی ذکر شده است (همان: 39 148). یادداشت های مفصل کتاب دربارة حالت برخی اسم ها و صفات، برخی نکات دستوری، معانی واژه ها و مسائل ریشه شناختی، اسطوره ای و فرهنگی است و البته در بررسی موارد مذکور، به نظرات محققان و ایران شناسانی که به مطالعة «آبان یشت» پرداخته اند، استناد شده است (همان: 149 318). پس از یادداشت ها، منابع ذکر شده و در پایان کتاب، برای نام متون و نیز واژه هایی که در متن کتاب ذکر شده اند، نمایه هایی تنظیم شده است. مولایی در این پژوهش، کتاب ها و مقالات بسیاری را که به نکات مختلف آبان یشت پرداخته اند، مطالعه و مطالب آن ها را در پژوهش خویش ذکر کرده است و در مواردی که بین نظرات محققان، اختلافی وجود داشته، یکی از نظرات را برگزیده و نتیجه گیری کرده است. این کتب و مقالات به زبان های انگلیسی، فرانسه و آلمانی بوده اند و پیداست که محقق برای تدوین چنین اثری وقت بسیاری صرف کرده است تا بتواند حاصل مطالعات انجام گرفته دربارة آبان یشت را در قالب چنین اثری ارائه دهد. در این مقاله، برخی نکات این کتاب شرح و نقد می شود. غالب این نکات تنها دربارة کتاب «آبان یشت» صادق نیست، بلکه پیشنهاد هایی است که در کار بررسی زبان های کهن ایرانی لازم به نظر می رسد و بهتر است به آن ها توجه بیشتری شود.
۱۷.

نام های خاص در ترجمه سنسکریت دادستان مینوی خرد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: قیاس فارسی میانه سنسکریت واج نویسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 124 تعداد دانلود : 451
دادستان مینوی خرد متنی به زبان فارسی میانه،مشتمل بر 63 فصل و در شمار اندرزنامه هاست. در قرن 14 میلادی «نریوسنگ» آن را به زبان سنسکریت ترجمه کرده است.ترجمه نریوسنگ ترجمه ای لفظ به لفظ است و بدون مطالعه متن فارسی میانه قابل درک نیست و زبان آن ویژگی هایی دارد که آن را از سنسکریت کلاسیک متمایز و به زبان های ایرانی نزدیک می سازد. مینوی خرد سرشار از نام ایزدان و شخصیت های اساطیری است. مترجم این نام ها را به شیوه های مختلفی ترجمه کرده که در این مقاله بررسی می شوند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان