چکیده

در این مقاله ابتدا به شناخت زبانگونه ما از هستی و مراحل آن پرداخته شده است. سپس در مرحله دوم، زبانی کردن هستی، "نمادین سازی"، در قالب نشانه های زبانی و ماهیت این نشانه ها در اثر زبانی و ادبی بحث شده است. در ادامه به پدیدار شدن نقشهای متفاوت زبان پرداخته شده است از جمله نقش ارتباطی یا ابزاری که پدید آورنده آثار زبانی است و نقش ناابزاری یا زیباشناختی که پدید آورنده آثار ادبی است. نقش دوم در ارتباط با پدیده برجسته سازی و ماهیت انگیخته ای نشانه ها و ادبیت متن تبیین شده است. بر این اساس ترجمه نقش محور با در نظر گرفتن معیارهای ذکر شده راهی به سوی ترجمه آثار زبانی و به ویژه ادبی معرفی شده است. در آخر نیز ترجمه به مثابه مکالمه ای بین دو زیست جهان زبان مبدا و مقصد مطرح شده است

تبلیغات