آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

زمینه و هدف: اختلال شخصیت مرزی یکی از پرهزینه ترین اختلال های روانی است که از دست دادن منابع بالینی و اجتماعی را به دنبال دارد و با توجه به هزینه های بالای مرتبط با آن، بررسی عوامل مؤثر در ایجاد و تداوم ویژگی های شخصیت مرزی امری ضروری است. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی سازمان شخصیت در رابطه بین بدرفتاری های دوران کودکی با نشانه های شخصیت مرزی انجام شد. مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان 18 تا 45 ساله دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد (32000 =N) در بازه زمانی بهمن تا اسفند 1400 تشکیل داد. نمونه پژوهش شامل 451 نفر از دانشجویان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه آسیب دوران کودکی، پرسشنامه سازمان شخصیت و مقیاس شخصیت مرزی پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای آماری SPSS نسخه 24 و LISREL8.8 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم بدرفتاری های دوران کودکی به سازمان شخصیت مثبت و معنی دار و به نشانه های شخصیت مرزی مثبت و غیر معنی دار بود. مسیر مستقیم سازمان شخصیت به نشانه های شخصیت مرزی مثبت و معنی دار بود. به علاوه مشخص شد که رابطه غیرمستقیم بین بدرفتاری های دوران کودکی و نشانه های شخصیت مرزی از طریق سازمان شخصیت میانجی می شود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش از نقش میانجی سازمان شخصیت در رابطه بین بدرفتاری های دوران کودکی با نشانه های شخصیت مرزی حمایت می کند. این یافته ها نشان می دهد که سازمان شخصیت می تواند نقش غیرمستقیمی در افزایش اثرات بدرفتاری های دوران کودکی بر نشانه های شخصیت مرزی داشته باشد. تقویت ویژگی های روان شناختی مثبت و کاهش عوامل خطرزا ازجمله محیط های آسیب زای کودکی و طراحی برنامه های مداخله و کاربرد آن ها می تواند به کاهش نشانه های شخصیت مرزی کمک کند.

تبلیغات