قاسم آهی

قاسم آهی

مدرک تحصیلی: استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، گروه روانشناسی، واحد بیرجند، دانشگاه آزاد اسلامی، بیرجند، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۳ مورد.
۱.

آزمون مدل عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در رابطه با تجارب آسیب زای دوره کودکی با نقش میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تجارب آسیب زا بی ثباتی هیجانی هیجان ابراز شده عملکرد شناختی اختلال دو قطبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 24 تعداد دانلود : 262
مقدمه: مطالعات نشان می دهد که شدت تغییرات در عملکردهای شناختی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی به طور مستقیم با بدتر شدن عملکرد کلی و کیفیت زندگی آنان مرتبط است. هدف: پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل عملکرد شناختی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در رابطه با تجارب آسیب زای دوره کودکی با نقش میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بستری شده در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل در بازه زمانی فروردین ۱۳۹۸ تا پایان شهریور ۱۳۹۹ بود، که تعداد ۳۷۹ نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین و فینک (۱۹۹۸)، بی ثباتی هیجانی اولیور و سیمسون (۲۰۰۴)، سطح هیجان ابراز شده هال و همکاران (۲۰۰۷) و توانایی های شناختی نجاتی (۱۳۹۲) استفاده گردید. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۴ و LISREL نسخه ۸/۸ انجام شد. یافته ها: براساس یافته های تحقیق تجارب آسیب زای دوره کودکی بر بی ثباتی هیجانی (۰/۷۲=β) و هیجان ابراز شده (۰/۶۸=β)، اثر مستقیم و مثبت معنادار و بر روی عملکرد شناختی (۰/۱۰-=β) اثر مستقیم و منفی معنادار دارد (۰/۰۵>P). همچنین تجارب آسیب زای دوره کودکی از طریق متغیر میانجی بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده بر روی عملکرد با ضریب مسیر (۰/۴۷-=β) اثر منفی معنی داری دارد (۰/۰۵>P). نتیجه گیری: براساس نتایج بی ثباتی هیجانی و هیجان ابراز شده دارای نقش میانجی در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و عملکرد شناختی مبتلایان به اختلال دو قطبی هستند؛ لذا در جهت بهبود عملکرد شناختی افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، متغیرهای ثباتی و هیجان ابزار شده باید مورد توجه قرار گیرد.
۲.

نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت در رابطه بین روابط ابژه با خودزنی های غیرخودکشی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تنظیم هیجان خودزنی غیرخودکشی روابط ابژه سازمان شخصیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 714 تعداد دانلود : 593
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت در رابطه بین روابط ابژه با خودزنی های غیرخودکشی دانشجویان بود. پژوهش حاضر بنیادی و توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در سال 1400 بود که 451 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به آزمون روابط ابژه- نسخه کوتاه (TOR-SF؛ باربریس و همکاران، 2020)، سیاهه سازمان شخصیت (IPO؛ ایگارشی و همکاران، 2009)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS-SF؛ کافمن و همکاران، 2016) و سیاهه خود آسیب رسانی (SHI؛ سانسون و همکاران، 1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. اثر مستقیم روابط ابژه (05/0>P)، دشواری در تنظیم هیجان (01/0>P) و سازمان شخصیت (01/0>P) بر خودزنی غیرخودکشی معنادار بود. اثر غیرمستقیم روابط ابژه با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجانی و سازمان شخصیت بر خودزنی غیرخودکشی معنادار بود (01/0>P). دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت می توانند نقش غیرمستقیمی در افزایش اثرات روابط ابژه بر خودزنی غیرخودکشی بگذارند. استفاده یا ایجاد مداخله های آموزشی و درمانی مناسب در این زمینه می تواند به کاهش خودزنی غیرخودکشی کمک کند.
۳.

اثربخشی تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی بر مشکلات یادگیری، اجتناب/ آمیختگی و اضطراب کودکان دارای اختلال خواندن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: آموزش ذهن آگاهی تحریک مستقیم مغز مشکلات یادگیری اضطراب اجتناب و آمیختگی اختلال خواندن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 196 تعداد دانلود : 943
مقدمه: اضطراب پیامد اجتناب و آمیختگی است که مشکلات یادگیری را نیز به همراه دارد، بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی بر مشکلات یادگیری، اجتناب و آمیختگی و اضطراب کودکان دارای اختلال خواندن است. روش ها: . روش این پژوهش نیمه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون و یک گروه کنترل با دوره پیگیری بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی که در پاییز و زمستان 1398 به مرکز اختلالات یادگیری شهرستان سراوان ارجاع داده شده بودند، تشکیل داد. مراجعان بعد از انجام تست وکسلر، پرسشنامه خواندن و نارساخوانی (نما) کرمی و همکاران و فهرست اختلالات خواندن میکائیلی و فراهانی (فرم معلم)، شناسایی شدند و 45 نفر بر اساس ملاک های ورود، به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر)، گروه اول؛ تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی، گروه دوم؛ تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های مشکلات یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران، مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان مارچ و پرسشنامه اجتناب و آمیختگی گریکو و همکاران بود. تجزیه و تحلیل داده ها با اس تفاده از ن رم اف زار SPSS نسخه 25 و ب ه روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد در هر دو گروه مداخله، نمرات مشکلات یادگیری، اضطراب، اجتناب و آمیختگی در دوره پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش یافته است (001/0P<) و این تغییرات در دوره پیگیری ثابت بوده است (05/0P>). نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی تحریک مستقیم مغز بر کاهش مشکلات یادگیری، اضطراب، اجتناب و آمیختگی بود، بنابراین به مشاوران و متخصصان تعلیم و تربیت توصیه می شود که برای افزایش یادگیری و کاهش اضطراب کودکان با اختلال خواندن از تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه استفاده کنند.
۴.

مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شاخص های شناختی (اجتناب تجربه ای و تنظیم هیجان) در زوجین آسیب دیده از روابط فرا زناشویی

کلید واژه ها: درمان هیجان مدار درمان پذیرش و تعهد اجتناب تجربه ای تنظیم هیجان روابط فرازناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 215 تعداد دانلود : 722
زمینه و هدف: روابط فرازناشویی از جمله عواملی است که سلامت خانواده را با چالش مواجه کرده و مهم ترین عامل تهدیدکننده عملکرد، ثبات و تداوم روابط زناشویی است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شاخص های شناختی (اجتناب تجربه ای و تنظیم هیجان) در زوجین آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و تجربی میدانی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه زوجین آسیب دیده از روابط فرا زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400 بود که از بین آن ها، تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه زوج درمانی هیجان مدار، زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه (هر گروه 20 نفر) گمارده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه اجتناب تجربی بوند و همکاران (2007) و پرسشنامه تنظیم هیجان گرانفسکی، کرایج و اسپینهوون (2001) به دست آمد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد براساس بسته مک کی و همکاران (2012) و پروتکل درمان مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار (جانسون، 2004) در ده جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی اجرا شدند. گروه گواه، درمانی دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. در راستای تحلیل استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سه گروه زوج درمانی هیجان مدار، زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه بر شاخص های شناختی اجتناب تجربه ای (08/54=F) و تنظیم هیجان (53/31=F) تفاوت معناداری از نظر آماری وجود دارد. اجتناب تجربه ای و تنظیم هیجان به ترتیب در گروه درمان پذیرش و تعهد در پایان پس آزمون پایین تر و بالاتر از گروه زوج درمانی هیجان مدار و گروه گواه بوده است (01/0>p). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت از نظر تاثیرگذاری، درمان پذیرش و تعهد بیش ترین تاثیر را بر بهبود متغیرهای اجتناب تجربه ای و تنظیم هیجان داشتند.
۵.

نقش هوش فرهنگی در خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان با میانجی گری تفکر راهبردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: هوش فرهنگی خودکارآمدی کارآفرینانه تفکر راهبردی دانشجویان کارآفرین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 859 تعداد دانلود : 55
مقدمه: خودکارآمدی کارآفرینانه نقش مهمی در پرورش نسل کارآفرین و توسعه اقتصادی- فرهنگی یک کشور دارد. ازاین رو مطالعه حاضر باهدف نقش هوش فرهنگی در خودکارآمدی کارآفرینانه با میانجی گری تفکر راهبردی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کارآفرینان مشغول به فعالیت در واحد فناور پارک علم وفناوری خراسان جنوبی در بازه زمانی اردیبهشت تا تیرماه 1398 بودند، که از افراد واجد شرایط 120 نفر دانشجوی کارآفرین به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه های هوش فرهنگی آنگ و همکاران (2004)، تفکر راهبردی گلدمن (2006) و خودکارآمدی کارآفرینانه دی نابل و همکاران (1999) بودند. برای تحلیل داده ها از مدل سازی ساختاری و الگوریتم حداقل مربعات جزئی (PLS) و نرم افزار (SPSS) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مستقیم و معناداری بین هوش فرهنگی با خودکارآمدی کارآفرینانه و تفکر راهبردی و رابطه مستقیم و معناداری بین تفکر راهبردی با خودکارآمدی کارآفرینانه وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفکر راهبردی نقش میانجی در رابطه بین هوش فرهنگی با خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان بازی می کند. نتیجه گیری: با توجه به اثر مستقیم و غیرمستقیم هوش فرهنگی و تفکر راهبردی بر میزان خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان، به نظر می رسد با تقویت هوش فرهنگی و تفکر راهبردی می توان خودکارآمدی کارآفرینانه دانشجویان را بهبود بخشید.
۶.

نقش میانجیگرانه ی عوامل فراتشخیصی در رابطه بین رویدادهای استرس زا با اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: رویدادهای استرس زا اضطراب فراگیری نقش میانجیگرانه عوامل فراتشخیصی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 916 تعداد دانلود : 805
زمینه و هدف: یکی از شایع ترین اختلالات روانشناختی در کودکان، نوجوانان و بزرگسالان، اختلال های اضطرابی است. این اختلال ها شامل مجموعه اختلال هایی هستند که ویژگی مشترک آن ها ترس، اضطراب و آشفتگی های رفتاری است. علل و عوامل متعددی در ایجاد این اختلال دخیل هستند. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجیگرانه ی عوامل فراتشخیصی در رابطه بین رویدادهای استرس زا با اضطراب فراگیر بود. مواد و روش ها: روش تحقیق حاضر علی از نوع غیرآزمایشی بود. جامعه آماری دانشجویان دانشگاههای دولتی وابسته به وزارت علوم شهر تهران بود. از این میان تعداد ۷۰۰ دانشجو به شیوه نمونه گیری دسترس انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه اینترنتی داده ها گردآوری شد. ابزار جمع آوری داده ها عبارت بودند از مقیاس کوتاه اختلال اضطراب فراگیر اسپیتزر و همکاران (۲۰۰۶)، پرسشنامه تحمل ناپذیری بلاتکلیفی فریستون و همکاران (۱۹۹۴)، پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کراج (۲۰۰۶)، پرسشنامه پذیرش و عمل بوند و همکاران (۲۰۱۱)، پرسشنامه رویدادهای مهم زندگی پیکل و همکاران (۱۹۷۱)، و پرسشنامه باورهای فراشناختی ولز و کارترایت- هاوتون (۲۰۰۴). تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار آموس و مدل معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر غیرمستقیم رویدادهای استرس زا بر نشانه های اختلال اضطراب فراگیر با نقش واسطه ای عوامل فراتشخیصی معنادار است (۰۵/۰>p). بررسی ضرایب نشان دهنده آن است که عدم تحمل بلاتکلیفی ضرایب برابری در واسطه گری میان رویدادهای استرس زا و اضطراب فراگیر دارد (۰۵/۰>p). نتایج در خصوص راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم هیجان، اجتناب تجربی و باورهای فراشناختی نشان می دهد که این عوامل فراتشخیصی نقش معناداری در واسطه گری میان رویدادهای استرس زا با نشانه های اختلال اضطراب فراگیر دارند (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها، می توان گفت عوامل فراتشخیصی رابطه ی بین رویدادهای استرس زا با اضطراب فراگیر نقش واسطه ای ایفا می کند. از این رو، توجه به عوامل فراتشخیصی در درمان بیماران دچار نشانگان اختلال اضطراب فراگیر از اهمیت خاصی برخوردار است. تازه های تحقیق شهرام وزیری: Google Scholar, PubMed احمد منصوری: PubMed ,Google Scholar
۷.

مدل پیامدهای تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه با توجه به اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین با نقش میانجی آگاهی فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باورهای غیرمنطقی تعارض زناشویی خودتنظیمی هیجانی طرحواره های ناسازگار اولیه طرحواره درمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 246 تعداد دانلود : 938
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین بر پیامدهای تحصیلی (سرزندگی تحصیلی، یادگیری ادراک شده، رفتار در کلاس، شادی در کلاس، آمادگی برای ورود به دانشگاه و طرح ریزی برای فارغ التحصیلی) با نقش میانجی آگاهی فراشناختی انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل دوره متوسطه دوم شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 99 -1398 بودند. تعداد 392 نفر به همراه یکی از والدین شان به عنوان مشارکت کنندگان، پرسشنامه های ارتباط معلم- شاگرد (Murray & Zvoch, 2010)، ارتباط معلم- والدین (Vickers & Minke, 1995)، آگاهی فراشناختی (Schraw & Dennison, 1994)، سرزندگی تحصیلی (Dehghanizadeh & Chari, 2013)، خرده مقیاس یادگیری ادراک شده (Alavi, 1994 و Marks, 2000)، خرده مقیاس طرح ریزی برای فارغ التحصیل شدن پرسشنامه ملی درگیری دانش آموزی (NSSE)، آمادگی برای ورود به دانشگاه خرده مقیاس دانش آموز (Sokol, 2000) و خرده مقیاس شادی و رفتار در کلاس پرسشنامه ارزیابی ملی پیشرفت تحصیلی (Blazar & Kraft, 2015) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایSPSS 22  و LISREL 8.8 نشان داد که مدل پیشنهادی با داده های پژوهش برازش مناسب دارد. نتایج بیانگر آن بود که روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر پیامدهای تحصیلی دانش آموزان دارد و آگاهی فراشناختی نقش واسطه ای بین روابط معلم- شاگرد و معلم- والدین و پیامدهای تحصیلی دانش آموزان را ایفا می کند. یافته های حاضر، علاوه بر تولید دانش نظری، کاربردهای عملی ویژه ای را جهت ارتقاء پیامدهای تحصیلی دانش آموزان در بردارد.
۸.

مدلیابی ساختاری هوش موفق براساس هوش معنوی با نقش میانجی اهداف پیشرفت در دانش آموزان دوره اول متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: اهداف پیشرفت هوش معنوی هوش موفق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 267 تعداد دانلود : 546
مقدمه: هوش موفق یکی از مفاهیم جامع و کارآمد در حوزه هوش و هوش آزمایی است که می تواند منجر به درگیر کردن یادگیرندگان در فرایند یادگیری، افزایش خلاقیت و مهارت های حل مسئله شود. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اهداف پیشرفت در رابطه بین هوش معنوی با هوش موفق و ارائه الگوی مناسب انجام شد. روش کار: ماهیت پژوهش توصیفی(همبستگی) و پیمایشی است. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم به تعداد3836 نفر که در سال تحصیلی 1400-1399 در مدارس دوره اول متوسطه شهر بیرجند مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. حجم نمونه 400 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه هوش معنوی، پرسشنامه اهداف پیشرفت و پرسشنامه هوش موفق استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS-23 وLISREL8.8 و به کمک روش مدلیابی معادله ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هوش معنوی بر جهت گیری هدف تبحری، عملکردی- رویکردی و هوش موفق اثر مثبت و معنی دار و بر جهت گیری عملکردی-اجتنابی تأثیر منفی و معنی دار دارد (05/0>p). همچنین جهت گیری هدف تبحری و عملکردی-رویکردی به طور مثبت و معنی دار و جهت گیری عملکردی-اجتنابی به طور منفی و معنی دار بر هوش موفق اثر دارند (05/0>p). به علاوه نتایج بیانگر آن بود که اهداف پیشرفت واسطه رابطه بین هوش معنوی و هوش موفق دانش آموزان است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت می کند که اهداف پیشرفت واسطه رابطه بین هوش معنوی و هوش موفق دانش آموزان است.
۹.

ترس از کووید-19 و تمایل به زدن واکسن: نقش میانجی رضایت و اثربخشی ادراک شده واکسن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : 846 تعداد دانلود : 720
زمینه و هدف: شناسایی عواملی که باعث کاهش تردید اولیه نسبت به تزریق واکسن و افزایش پذیرش واکسن در بین عموم می شود، می تواند به تلاش های مداوم برای واکسیناسیون علیه کووید-۱۹ کمک کند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ترس از کووید-19 و تمایل به زدن واکسن با نقش میانجی رضایت (بی تفاوتی) و اثربخشی ادراک شده واکسن انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهر مشهد (11420N=) در سال 1402-1401 تشکیل داد. تعداد اعضای نمونه در این پژوهش 300 نفر در نظر گرفته شد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها مقیاس ترس از کووید-19، مقیاس تمایل به زدن واکسن کووید-19، خرده مقیاس رضایت مدل 5C و مقیاس ارزیابی اثربخشی ادراک شده واکسن کووید-19 بکار رفت. داده ها به کمک تحلیل معادلات ساختاری و استفاده از نرم افزار SPSS-22 و Lisrel 8.8 تحلیل شد. یافته ها: دامنه سنی آزمودنی ها بین 18 تا 30 سال با میانگین سن 75/21 و انحراف معیار سنی 93/1 بود. یافته های پژوهش نشان داد که بیشترین مقدار همبستگی بین ترس از کووید-19 و اثربخشی ادراک شده واکسن وجود دارد. این همبستگی مثبت و معنی دار بود. به علاوه کمترین مقدار همبستگی بین ترس از کووید-19 و تمایل به زدن واکسن شد. این همبستگی نیز مثبت و معنی دار بود. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که رضایت و اثربخشی ادراک شده واکسن در رابطه بین ترس از کووید-19 و تمایل به زدن واکسن نقش میانجی دارد. نتیجه گیری: این یافته ها اهمیت درک نقش عوامل پیش بین درباره کووید-19 و مکانیزم های میانجی روان شناختی پیشایند مبتنی بر مدل باور سلامت و مدل 5C در مورد تمایل به زدن واکسن را برجسته می کند.. بر این اساس رضایت (بی تفاوتی) و اثربخشی ادراک شده واکسن به عنوان عوامل روان شناختی میانجی ظاهر شدند که پذیرش واکسن را تحت تاثیر قرار می دهد.
۱۰.

نقش میانجی سازمان شخصیت در رابطه بین بدرفتاری های دوران کودکی با نشانه های شخصیت مرزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : 347 تعداد دانلود : 162
زمینه و هدف: اختلال شخصیت مرزی یکی از پرهزینه ترین اختلال های روانی است که از دست دادن منابع بالینی و اجتماعی را به دنبال دارد و با توجه به هزینه های بالای مرتبط با آن، بررسی عوامل مؤثر در ایجاد و تداوم ویژگی های شخصیت مرزی امری ضروری است. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی سازمان شخصیت در رابطه بین بدرفتاری های دوران کودکی با نشانه های شخصیت مرزی انجام شد. مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان 18 تا 45 ساله دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد (32000 =N) در بازه زمانی بهمن تا اسفند 1400 تشکیل داد. نمونه پژوهش شامل 451 نفر از دانشجویان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه آسیب دوران کودکی، پرسشنامه سازمان شخصیت و مقیاس شخصیت مرزی پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای آماری SPSS نسخه 24 و LISREL8.8 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مسیر مستقیم بدرفتاری های دوران کودکی به سازمان شخصیت مثبت و معنی دار و به نشانه های شخصیت مرزی مثبت و غیر معنی دار بود. مسیر مستقیم سازمان شخصیت به نشانه های شخصیت مرزی مثبت و معنی دار بود. به علاوه مشخص شد که رابطه غیرمستقیم بین بدرفتاری های دوران کودکی و نشانه های شخصیت مرزی از طریق سازمان شخصیت میانجی می شود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش از نقش میانجی سازمان شخصیت در رابطه بین بدرفتاری های دوران کودکی با نشانه های شخصیت مرزی حمایت می کند. این یافته ها نشان می دهد که سازمان شخصیت می تواند نقش غیرمستقیمی در افزایش اثرات بدرفتاری های دوران کودکی بر نشانه های شخصیت مرزی داشته باشد. تقویت ویژگی های روان شناختی مثبت و کاهش عوامل خطرزا ازجمله محیط های آسیب زای کودکی و طراحی برنامه های مداخله و کاربرد آن ها می تواند به کاهش نشانه های شخصیت مرزی کمک کند.
۱۱.

مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شاخص های معنوی (صبر و بخشش) در زوجین آسیب دیده از روابط فرا زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 722 تعداد دانلود : 957
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شاخص های معنوی (صبر و بخشش) در زوجین آسیب دیده از روابط فرازناشویی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و تجربی میدانی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه زوجین آسیب دیده از روابط فرا زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400 بود که از بین آن ها، تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه زوج درمانی هیجان مدار، زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه (هر گروه 20 نفر) گمارده شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه بخشش ری، لویادونو، فلوک، السزیوسکی، هیم و مادیا (2001) و پرسشنامه صبرخرمایی (1388) به دست آمد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد براساس بسته مک کی و همکاران (2012) و پروتکل درمان مبتنی بر زوج درمانی هیجان مدار جانسون (2004) در ده جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی اجرا شدند. گروه گواه، درمانی دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. در راستای تحلیل استنباطی از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سه گروه زوج درمانی هیجان مدار، زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه بر شاخص های معنوی صبر (59/71=F؛ 001/0>P) و بخشش (80/136=F؛ 001/0>P) تفاوت معناداری از نظر آماری وجود دارد و بخشش و صبر در گروه درمان پذیرش و تعهد در پایان پس آزمون بالاتر از گروه زوج درمانی هیجان مدار و گروه گواه بوده است (01/0>p). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت از نظر تاثیرگذاری، درمان پذیرش و تعهد بیش ترین تاثیر را بر بهبود متغیرهای بخشش و صبر داشتند.
۱۲.

نقش میانجی خود تمایزیافتگی و تنظیم شناختی هیجان در ارتباط کیفیت روابط اُبژه با الگوی تجربه روابط نزدیک در زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : 707 تعداد دانلود : 348
زمینه و هدف: نیاز به برقراری پیوند و صمیمیت و تشکیل روابط نزدیک با دیگران به عنوان انگیزه اساسی و مهم بشر قلمداد شده است. طبق نظریه روابط اُبژه، رابطه زوج ها با هم باورها و تعارضات خانواده، توسط فرزندان درونی سازی می شود و زمانی که فرزندان به سن بزرگ سالی می رسند و روابط صمیمانه جدی برقرار می کنند، دوباره این اُبژه های درونی شده، تجربه و برون فکنی می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش کیفیت روابط اُبژه در الگوی تجربه روابط نزدیک در زوجین با میانجی گری نقش خود تمایزیافتگی و تنظیم شناختی هیجان انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد متأهل دارای تعارضات زناشویی مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی و مشاوره شهر مشهد در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بودند که حداقل ۲ سال ازدواجشان گذشته باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. از مجموع ۳۰۰ پرسشنامه توزیع شده ۲۶۰ پرسشنامه واجد ملاک های لازم جهت تجزیه وتحلیل تشخیص داده شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های تجربه روابط نزدیک، روابط اُبژه بل، تنظیم شناختی هیجان و تمایزیافتگی خود بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که کیفیت روابط اُبژه پیش بینی کننده میزان تجربه روابط نزدیک در زوجین است (۰۵/۰>p). همچنین خود تمایزیافتگی و تنظیم شناختی منفی هیجان نقش میانجی را دارد (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: بنابراین چه در مشاوره های پیش ازدواج و چه در جلسات زوج درمانی اهمیت سنجش متغیرهای مبتنی بر مفاهیم روانکاوی همچون کیفیت روابط اُبژه و خود تمایزیافتگی و تنظیم مداخلات بر مبنای این مفاهیم با توجه به اینکه میزان دخالت خانواده و وابستگی به خانواده همواره به عنوان یکی از مهم ترین علل طلاق مطرح بوده، اهمیت فراوانی دارد.
۱۳.

مدل ساختاری نقش ویژگی های شخصیت بر سلامت جسمانی با میانجی گری امید به زندگی و کنش های شناختی در زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 835 تعداد دانلود : 709
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ویژگی های شخصیت بر سلامت جسمانی با میانجی گری امید به زندگی و کنش های شناختی در زنان سالمند بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است و به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان سالمند مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران بین ماه های اردیبهشت تا خرداد ماه سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل تعداد 384 نفر از زنان سالمند مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران بود که با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی پنج عاملی نئو (مک کری و کاستا، 1980)، پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (1392)، پرسشنامه امید به زندگی ( هزاروسی، 1385) و پرسشنامه سلامت جسمی (اسپنس، هلمریچ و پرد، 1987) به دست آمد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی، ماتریس همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. همچنین کلیه محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار Lisrel 8.80 و SPSS.22 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد ضرایب استاندارد و غیر استاندارد مسیر مستقیم مدل فرضی از ویژگی-های شخصیت به کنش های شناختی (48/0= β؛ 01/0 P)، ویژگی های شخصیت به امید به زندگی (58/0= β؛ 01/0 P)، کنش های شناختی به سلامت جسمی (20/0= β؛ 01/0 P)، امید به زندگی به سلامت جسمی (30/0= β؛ 01/0 P) معنی دار شده است. بررسی شاخص های برازش مدل حاکی از آن است که مدل مورد نظر برازش مطلوبی با داده ها دارد. که امید به زندگی و کنش های شناختی اثر غیرمستقیم بر سلامت جسمانی داشته است، بنابراین وجود رابطه غیرمستقیم بین متغیرهای پژوهش با 95 درصد اطمینان تایید می شود (05/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل ویژگی های شخصیت بر سلامت جسمانی با میانجی گری امید به زندگی و کنش های شناختی در زنان سالمند برازش دارد.
۱۴.

رابطه فعالیت گرایی هیپومانیا، ضعف روحیه و هیجانات منفی مختل کننده مبتنی بر فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا-2 (MMPI-2RF) در اضطراب، افسردگی و انگیزش جنسی مبتلایان به اختلالات عملکرد جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت گرایی هیپومانیا ضعف روحیه هیجانات منفی مختل کننده اضطراب افسردگی و انگیزش جنسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 745 تعداد دانلود : 706
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه فعالیت گرایی هیپومانیا، ضعف روحیه و هیجانات منفی مختل کننده مبتنی بر فرم بازسازی شده پرسشنامه شخصیتی چندوجهی مینه سوتا-2 در اضطراب، افسردگی و انگیزش جنسی مبتلایان به اختلالات جنسی انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه افراد مبتلا به اختلال جنسی که برای درمان مشکلات جنسی به مراکز مشاوره ای و کلینیک های درمانی شهر مشهد مراجعه کرده و دارای پرونده بودند، تشکیل داد. تعداد اعضای نمونه در این پژوهش 336 نفر در نظر گرفته شد. برای انتخاب نمونه روش نمونه گیری در دسترس بکار رفت. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه شخصیت چندوجهی مینه سوتا-2 فرم بازسازی شده و پرسشنامه چندوجهی مشکلات جنسی (خرده مقیاس اضطراب، افسردگی و انگیزش جنسی) انجام شد. برای بررسی فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به کمک نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین فعالیت گرایی هیپومانیا، ضعف روحیه و هیجانات منفی مختل کننده با اضطراب و افسردگی جنسی همبستگی مثبت و معنی دار و با انگیزش جنسی رابطه منفی و معنی دار وجود داشت . به علاوه مشخص شد فعالیت گرایی هیپومانیا، ضعف روحیه و هیجانات منفی مختل کننده 22 درصد واریانس اضطراب جنسی را تبیین کردند. همچنین 23 درصد واریانس افسردگی جنسی از طریق فعالیت گرایی هیپومانیا و ضعف روحیه تبیین شد. به علاوه فعالیت گرایی هیپومانیا و ضعف روحیه روی هم 14 درصد واریانس انگیزش جنسی را تبیین کردند. یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده نقش فعالیت گرایی هیپومانیا، ضعف روحیه و هیجانات منفی مختل کننده در اضطراب، افسردگی و انگیزش جنسی مبتلایان به اختلالات عملکرد جنسی بود.
۱۵.

نقش میانجی سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوره کودکی با نشانگان اختلال دوقطبی در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: اختلال دوقطبی تجارب آسیب زا سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری سوگیری شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 136 تعداد دانلود : 206
زمینه و هدف: با توجه به شیوع و نرخ عود دوباره اختلال دوقطبی، درک عوامل پیش بین و عوامل آسیب پذیری این بیماری از اهمیت بالایی برخوردار است، ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری در رابطه بین تجارب آسیب زای دوره کودکی با نشانگان اختلال دوقطبی در بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی بستری شده در بیمارستان شهید یحیی نژاد بابل تشکیل داد. حجم نمونه ۳۷۹ نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس و در یک بازه زمانی ۱۸ ماهه انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه تجارب آسیب زای کودکی، پرسشنامه افسردگی بک، مقیاس خود گزارشی مانیا و سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری (خرده مقیاس کمال گرایی/ ارزیابی عملکرد مقیاس نگرش های ناکارآمد، خرده مقیاس خود نکوهشگری مقیاس تجربیات افسردگی و خرده مقیاس خودمختاری مقیاس خودمختاری- اجتماع مداری) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS وLISREL و به کمک روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تجارب آسیب زای دوره کودکی بر سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری و نشانگان (افسردگی و مانیا) اختلال دوقطبی اثر دارد (۰۵/۰>p). سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری بر نشانگان (افسردگی و مانیا) اثر دارند (۰۵/۰>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت می کند که سبک های شناختی مرتبط با نظام فعال سازی رفتاری، میانجی رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و نشانگان (افسردگی و مانیا) اختلال دوقطبی هستند.
۱۶.

اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا (گزارش موردی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: اضطراب کرونا درمان شناختی رفتاری عدم تحمل بلاتکلیفی کووید-19

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 235 تعداد دانلود : 327
زمینه و هدف: شیوع و دنیاگیری کووید-19 علاوه بر تعداد زیاد ابتلا و مرگ و میر فراوان، منجر به مشکلات روانشناختی از جمله اضطراب کرونا شده که زنان بیش از مردان در معرض این اضطراب قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع گزارش موردی با خط پایه چندگانه و پیگیری دوماهه بود. سه بیمار زن به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های تعیین شده برای ورود به پژوهش از جامعه آماری مورد نظر انتخاب شدند و به مدت 15 جلسه بر اساس پروتکل درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی تحت درمان قرار گرفتند. شرکت کنندگان سه بار در مرحله خط پایه و در جلسات 3، 6، 9، 12 و 15 و همچنین در جلسات پیگیری ماهیانه به مدت دوماه با تکمیل مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا و پرسشنامه ابعاد نگرانی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر مدل عدم تحمل بلاتکلیفی بر نگرانی و اضطراب کرونای زنان از نظر بالینی و به لحاظ آماری موثر بوده است (05/0>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر عدم تحمل بلاتکلیفی می تواند یک مداخله موثر برای کاهش نگرانی و اضطراب زنان مبتلا به اضطراب کرونا باشد.
۱۷.

مدل ساختاری نقش ویژگی های شخصیت بر تنظیم هیجان با میانجی گری امید به زندگی و کنش های شناختی

تعداد بازدید : 241 تعداد دانلود : 998
زمینه و هدف: تجارب استرس آور در طول زندگی می تواند موجب بروز مشکلات جسمانی در سنین مختلف شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش ویژگی های شخصیت بر تنظیم هیجان با میانجی گری امید به زندگی و کنش های شناختی در زنان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی است و به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران بین ماه های اردیبهشت تا خرداد ماه سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل تعداد 384 نفر از زنان مراجعه کننده به سراهای محله شهر تهران بود که با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی پنج عاملی نئو (مک کری و کاستا، 1980)، پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (1392)، پرسشنامه امید به زندگی ( هزاروسی، 1385) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) به دست آمد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی، ماتریس همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. همچنین کلیه محاسبات آماری با استفاده از نرم افزار Lisrel 8.80 و SPSS .22 انجام گرفت . یافته ها: نتایج نشان داد ضرایب استاندارد و غیراستاندارد مسیر مستقیم مدل فرضی از ویژگی های شخصیت به کنش های شناختی (48/0= β ؛ 01/0 )، ویژگی های شخصیت به امید به زندگی (58/0= β ؛ 01/0 )، ویژگی های شخصیت به تنظیم هیجان (46/0= β ؛ 01/0 )، کنش های شناختی به تنظیم هیجان (47/0= β ؛ 01/0 )، امید به زندگی به تنظیم هیجان (26/0= β ؛ 01/0 ) معنی دار شده است. بررسی شاخص های برازش مدل حاکی از آن است که مدل مورد نظر برازش مطلوبی با داده ها دارد. که امید به زندگی و کنش های شناختی اثر غیرمستقیم بر تنظیم هیجان داشته است، بنابراین وجود رابطه غیرمستقیم بین متغیرهای پژوهش با 95 درصد اطمینان تأیید می شود (05/0> P ) . نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل ویژگی های شخصیت بر تنظیم هیجان با میانجی گری امید به زندگی و کنش های شناختی در زنان برازش دارد .
۱۸.

نقش درماندگی روان شناختی و تاب آوری در کیفیت زندگی ناباروری زنان نابارور شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کیفیت زندگی ناباروری تاب آوری درماندگی روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 601 تعداد دانلود : 738
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش درماندگی روا ن شناختی و تاب آوری در کیفیت زندگی ناباروری زنان نابارور بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان ناباروری که درطول سه ماه به چهار کلینیک درمان ناباروری در سطح شهر مشهد در شش ماهه دوم سال 1398 مراجعه کرده اند، تشکیل می دادند. از این جامعه به شیوه نمونه در دسترس 346 داوطلب زن انتخاب و به پرسشنامه ها پاسخ دادند. جهت سنجش تاب آوری از پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، جهت سنجش درماندگی روان شناختی از پرسشنامه لوی باند و لوی باند (1995) و جهت سنجش کیفیت زندگی ناباروری از پرسشنامه کیفیت زندگی ناباروری بوین و همکاران (2011) استفاده شد. داده های پژوهش به کمک نرم افزار آماری SPSS و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین درماندگی روان شناختی و تاب آوری با کیفیت زندگی ناباروری رابطه معنی داری وجود دارد. این به این معنی است که درماندگی روان شناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) و تاب آوری در پیش بینی کیفیت زندگی ناباروری زنان ناباور نقش دارند.
۱۹.

نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی در رابطه بین تجارب آسیب زای کودکی و تجارب شبه سایکوتیک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: تجارب آسیب زا تنظیم هیجان سوگیری شناختی شبه سایکوتیک طرح واره منفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 950 تعداد دانلود : 204
زمینه و هدف: تجارب شبه سایکوتیک شکل های غیر بالینی و خفیف اختلال های روان پریشی در نظر گرفته می شوند و با پیامدهای منفی نظیر درماندگی، اختلال های روانی و نارسایی های عملکردی همراه اند. همچنین می توانند منجر به بروز روان پریشی بالینی گردند. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی در رابطه بین تجارب آسیب زای دوره کودکی و تجارب شبه سایکوتیک انجام شد. مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بیرجند در سال تحصیلی ۹۹-۱۳۹۸ (۵۷۰۰= N) تشکیل داد. حجم نمونه ۴۰۰ نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه آسیب دوران کودکی، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان، مقیاس ارزیابی سوگیری های شناختی داووس، مقیاس کوتاه طرح واره های اصلی و نسخه ۱۶ ماده ای پرسشنامه پیش مرضی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL و به کمک روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تجارب آسیب زای دوره کودکی بر تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی اثر دارد (۰۵/۰> p). تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی بر تجارب شبه سایکوتیک اثر دارند (۰۵/۰> p). به علاوه تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی میانجی رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و تجارب شبه سایکوتیک هستند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت می کند که تنظیم شناختی هیجان، سوگیری های شناختی و طرح واره های منفی میانجی رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و تجارب شبه سایکوتیک هستند.
۲۰.

مقایسه تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رویکرد تلفیقی طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد تعارضات زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 581 تعداد دانلود : 102
هدف: پژوهش حاضر با هدف ثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رویکرد تلفیقی طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه انجام شد. جامعه آماری شامل 90 نفر از زوجین مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران شهر مشهد در زمستان 1397 بودند که به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و گروه گواه کاربندی شدند. گروه های آزمایشی، با رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و پروتکل تلفیقی طرحواره درمانی مبنتی بر پذیرش و تعهد مورد آموزش قرار گرفتند. هر سه گروه مقیاس تعارضات زناشویی ((MCQ ثنایی و همکاران (1387) را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 24 و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنا داری 0.05 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو درمان بر کاهش تعارضات زناشویی اثربخش می باشندو مقدار F بدست آمده برای هر دو گروه آزمایش در سطح آلفای 01/0 معنی دار بود. همچنین بین اثربخشی دو درمان تفاوت معناداری بود. میانگین تعارضات زناشویی در گروه ACT 2/184 و بعد از درمان4/153 و میانگین تعارضات زناشویی قبل از درمان در گروه طرحواره درمانی مبتنی بر ACT 6/179 و بعد از درمان، 1/132 بدست آمد و مقایسه میانگین ها نشانگر اثربخشی بیشتر طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تعارضات زناشویی بود (P<0.1). نتیجه گیری: با توجه به افزایش نرخ طلاق در کشور، رویکرد تلفیقی طرحواره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند درکاهش تعارضات زناشویی و در نهایت کاهش میل به طلاق موثر باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان