آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

اخلاق مسیحی از زمان شکل گیری تا کنون تحولات و فراز و نشیب های گوناگونی را از سر گذرانده است. در دوسده اخیر نقدهایی از سوی اندیشمندان، فلاسفه و الاهی دانان غربی به کتاب مقدس و آموزه های آن، شخصیت تاریخی عیسی مسیح، رفتار و عملکرد کلیسا و رهبران آن در قرون میانه، صورت گرفته است. نیکوس کازانتزاکیس، در نوشته های خود، به نقد مسیحیت نهادینه، سیمای ترسیم شده از عیسی مسیح در کتاب مقدس و آموزه های مربوط به او و رهبانیت مسیحی پرداخته است. وی با تکیه بر مؤلفه هایی چون عشق، آزادی و عدالت، مسیحی را ترسیم می کند تا الگوی فراروی بشر در دوران مدرنی باشد که دچار بحران اخلاقی و معنوی است. کازانتزاکیس به نقد مسیحیتی می پردازد که کلیسا و کشیشان با آموزه های جبرگرایانه در صدد توجیه اخلاق منحط جامعه، شکاف فقیر و غنی و سلطه ستمگران و زورگویان بر جامعه است. او رهبانیت مسیحی را تهی از روح خلاقانه ای می داند که انسان امروز را از زمین جدا کرده، ولی او را به آسمان نمی رساند. این پژوهش برآن است که نقدهای کازانتزاکیس بر اخلاق مسیحی را با روش توصیف و تحلیل داده ها در برخی آثار او عرضه نماید.

تبلیغات