آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۸۳

چکیده

متن

 
گسترش عرصه هاى زندگى, پدیدار شدن مسایل و مشکلات تازه و نو, هیچ گاه از دید مکتب الهى دور نیست. دینى جاودانه و آسمانى که انسان و نیازهایش را از بالا مى بیند و نگرشى آسمانى, عمیق و گسترده نسبت به او دارد, نمى تواند تحولات زندگى آدمى را منظور ندارد.
چنین دینى, رمز جاودانگى اش, ارائه قواعد کلى ثابت, تبیین اهداف دائمى و روشن و تجویز انطباق آن بر شرایط و موضوعات جدید است و این همان (تفقّه در دین) یا (اجتهاد) است که رمز بقاى دین است. شهید مطهرى فرموده است:
(اجتهاد یا تفقه در دوره خاتمیت وظیفه بسیار حساس و اساسى برعهده دارد و از شرایط امکان جاوید ماندن اسلام است. اجتهاد را به حق, نیروى محرکه اسلام خوانده اند.1 ابن سینا فیلسوف بزرگ اسلامى با روشن بینى خاصى این مسأله را طرح مى کند. مى گوید:2
کلیات اسلامى ثابت ولا یتغیر و محدود است و اما حوادث و مسایل, نامحدود و متغیر است و هر زمانى مقتضیات مخصوص خود و مسایل مخصوص خود, دارد; به همین جهت ضرورت دارد که در هر عصر و زمانى گروهى متخصص و عالم به کلیات اسلامى و عارف به مسایل و پیش آمدهاى زمان عهده دار اجتهاد و استنباط حکم مسایل جدید از کلیات اسلامى بوده باشند.)3
و نیز گفته است:
(به نظر من یکى از معجزات اسلام خاصیّت اجتهاد است.)4
و نیز فرموده است:
(از خصوصیات اسلام است که امورى را به حسب احتیاج زمان تغییر مى کند, حاجتهاى متغیر را متصل کرده به حاجتهاى ثابت, یعنى هر حاجت متغیرى را بسته است به یک حاجت ثابت, فقط مجتهد مى خواهد, متفقه مى خواهد که این ارتباط را کشف بکند و آن وقت دستور اسلام را بیان بکند این همان قوه محرکه اسلام است.)5
در اینجا با پرسشهاى عدیده روبرو مى شویم:
اجتهاد چگونه حاصل مى آید؟
مجتهد ازچه ویژگیهایى باید برخوردار گردد؟
چه عوامل برون دینى بر ذهنیت مجتهد اثر مى گذارد؟
وظایف و منصبهاى او چیست؟
مردمان در قبال او چه تکلیفى دارند؟ چگونه او را مى شناسند؟ و چگونه از او کسب تکلیف مى کنند؟
و دهها مسأله دیگر.
این پرسشها که در ادوار تاریخى رو به افزایش بوده و هست زمینه ساز مباحث (اجتهاد و مرجعیّت) است.
در آغاز این نوشتار به دو نکته باید توجه داد. 1ـ در این مرحله, موضوع را در حوزه تفکر و اندیشه شیعه دنبال مى کنیم, از این رو از ذکر مسایل و موضوعات اجتهاد و منبع شناسى آن, در میان اهل سنت صرف نظر کرده و آن را به فرصتى دیگر وامى گذاریم. 2ـ سرفصلهایى که ارائه مى شود به مباحث درون دینى اجتهاد و مرجعیت اختصاص دارد و از مباحث برون دینى که برخى کلامى و برخى دیگر جامعه شناسانه به این موضوعات نظر دارد, صرف نظر کرده و اذعان داریم که آن مباحث نیز بسان موضوعات درون دینى, درخور درنگ و تأمل بسیار است و باید صاحبان فکر و اندیشه بدان توجه کنند.
2ـ پیشینه تحقیق
گرچه, درباره وجود اجتهاد در عصر پیامبر(ص) و امامان(ع) تردید شده است, اما قراین بسیار حاکى از وجود چنین امرى در میان فرزانگان مسلمان آنروزگار است.
از قرآن که بگذریم که در (آیه نفر)6 به تفقه امر کرده, در قول و تقریر معصومان(ع) نمونه هاى بسیار مى بینیم. گرچه در صدد اثبات این امر نیستیم, اما اشارتى بر وجود اجتهاد در عصر حضور لازم است.
رسول خدا بر اجتهاد برخى صحابه, صحه گذاشته و آن را تقریر مى کردند.7
ائمه شیعه(ع) با شیوه هاى مختلف, بزرگانِ یاران خویش را بدان ترغیب کرده اند. از قبیل:
1. بیان اینکه: (وظیفه ما القاى اصول است و بر شماست تفریع.)8
2. فرمان افتا به بعضى از صحابه خویش, مانند: فرمان حضرت على(ع) به قثم بن عباس9
3. ارجاع مردم به فقیهان از قبیل: ارجاع به ابوبصیر اسدى10, زکریا بن آدم11, محمد بن مسلم12, یونس بن عبدالرحمن13, عبدالملک بن جریح14, عمرى و فرزندش15, زرارة16, حارث بن مغیرة17.
4. تبیین کیفیت استنباط حکم از قرآن, در مثل از: حکم مسح سر و پا18, مسح بر جبیره19 و بیان سنن حیض20 مى توان یاد کرد.
بجز این شیوه به قراین دیگر نیز برمى خوریم که حاکى از وجود اجتهاد در آن عصر است:
1. نهى از فتوا دادن به غیر علم.21
2. نهى از حکم به غیر ما انزل الله.22
3. نهى از عمل به آراى بنى فضال و عمل به روایات آنان.23
ابن ندیم هم نام تعدادى از فقیهان شیعه در این عصر را آورده است.24
تا این زمان گرچه اجتهاد در میان شیعیان رواج داشت, اما به تألیف و تصنیفى در این باب برنمى خوریم.
درغیبت صغرى که تدوین مجموعه هاى حدیثى آغاز گشت, اشارتهاى مختصرى را در آنها مى بینیم. مثلاً در کتاب (الکافى) در (باب النهى عن القول بغیر العلم)25 روایتهایى در مذمت فتوا بدون علم آمده است. در واقع سابقه پژوهش این موضوع به عصر تدوین (علم اصول) برمى گردد. از این زمان به بعد مسایل اجتهاد و تقلید بدین شرح مورد توجه بوده است:
1. کتب علم اصول. از (الذریعة الى اصول الشریعة) نوشته سید مرتضى علم الهدى (م436ق) گرفته تا (کفایة الاصول) اثرِ آخوند محمد کاظم خراسانى (م1329ق) از (اجتهاد و تقلید) بحث شده است.
2. کتب فقه استدلالى. در ضمن مباحث امر به معروف و نهى از منکر و مباحث قضا از شرایط فقیه جامع الشرایط به اختصار بحث مى شود. در این زمینه مى توان از این کتب نام برد:
الروضة البهیة فى شرح اللمعة الدمشقیة, ج1, کتاب القضا, ص277 ـ 278, شرایع الاسلام, ج1, ص344; قواعد الاحکام, ج1, ص119; جامع المقاصد, ج3, ص490 و…
و گاه نیز در آغاز کتب استدلالى فقه در مقدمات کتاب به برخى از مسایل اجتهاد و افتا اشاره مى شد.
(ذکرى الشیعة) اثر شهید اول را مى توان براى نمونه بیان کرد.
3. شروح استدلالى بر (عروة الوثقى). از آن زمان که (عروة الوثقى) تألیف سید محمد کاظم طباطبایى یزدى(ره) (م1337ق) محور تدریس و تألیف در فقه استدلالى شد, مباحث (اجتهاد و تقلید) به عنوان اولین مبحث در فقه مورد توجه قرار گرفت.
(مستمسک العروة الوثقى) نوشته مرحوم آیت الله العظمى سید محسن حکیم (م1390ق) و (التنقیح فى شرح العروة الوثقى) تقریر درس فقه آیة الله العظمى خویى(ره) (م1370ش)و (ذخیرة العقبى فى شرح العروة الوثقى) نوشته آیت اللّه على صافى گلپایگانى نمونه هاى برجسته اى از این شروحند.
4. تک نگاریها. از قرن دهم به این طرف به نوشته هاى مستقل استدلالى به عنوان (الاجتهاد والتقلید) برمى خوریم, که شیخ آغابزرگ تهرانى, در الذریعه نوزده مورد از آنها را ذکر کرده است.26 ما نیز به تعدادى بیشتر در بخش منابع اشاره خواهیم کرد.
5. رساله هاى عملیه. رساله هاى عملى که حاوى فتاواى مراجع تقلید است, از زمان شیخ اعظم انصارى به این طرف با احکام (اجتهاد و تقلید) آغاز مى گردد.
براى نمونه مى توان از این رساله ها یاد کرد.
(رساله سراج العباد) شیخ اعظم انصارى (م1281ق).
(منهج الرشاد) شیخ جعفر شوشترى (م1303).
6. تک نگاریها در باب مرجعیّت. در این دوره هاى اخیر, نوشته هاى دیگرى پیرامون مرجعیت به عرصه پژوهشها افزوده شد که بیشتر صبغه اجتماعى دارد تا فقهى و استدلالى. دراین خصوص مى توان از این کتب نام برد:
(المعالم الجدیدة للمرجعیة الشیعة), (بحوث فى خط المرجعیّة) و… که در بخش منابع به معرفى این کتب خواهیم پرداخت.
گذرى کوتاه بر پیشینه تحقیق در باب (اجتهاد و مرجعیت) و ملاحظه تاریخى این نوشته ها, حکایت از تطور و تکامل این موضوع در کمیّت و کیفیت دارد.
3. ضرورت پژوهش
همان گونه که پیشینه تحقیق نشان مى دهد, این مسأله مورد توجه فقیهان و اصولیان بوده اما به دلایلى چند زوایاى مبهم و قابل پژوهش در آن بسیار است و پژوهشهاى جدّى و نو را ضرورى مى سازد.
1. به اعتقاد گروهى از اندیشمندان, اجتهاد به معناى (مصطلح) کفایت حل نیازهاى جدید در سطح گسترده را ندارد. پس باید به تبیین و تحلیل اجتهاد (مطلوب) پرداخته شود.
امام خمینى(ره) فرموده اند: (… و همین جاست که اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافى نمى باشد, بلکه باید یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه ها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و به طور کلى در زمینه اجتماعى و سیاسى فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیرى باشد این فرد در مسائل اجتماعى و حکومتى مجتهد نیست و نمى تواند زمام جامعه را به دست گیرد.)27
شهید مطهرى مى فرماید: (اتفاقاً اجتهاد جزء مسایلى است که مى توان گفت روح خودش را از دست داده است. مردم خیال مى کنند که معنى اجتهاد و وظیفه مجتهد فقط این است که همان مسایلى را که در همه زمانها یک حکم دارد, رسیدگى بکند; مثلاً در تیمم آیا یک ضربه زدن کافى است یا حتماً باید دو ضربه بر خاک زد؟ یکى بگوید (اقوى) یک ضربه کافى است و دیگرى بگوید: (احوط) دو ضربه بر خاک بزند, یا مسایلى از این قبیل. در صورتى که اینها اهمیت چندانى ندارد, آنچه اهمیت دارد مسایل نو و تازه اى است که پیدا مى شود و باید دید که این مسایل با کدامیک از اصول اسلامى منطبق است.)28
استاد محمدرضا حکیمى نیز گاه بر لزوم تفکیک میان اجتهاد مصطلح و مطلوب تأکید ورزیده29 و گاه به لزوم توجه به اجتهاد با نظر به (اهداف دین) توصیه کرده است و آن را حیاتى ترین بحث در این مقوله مى داند.30
2. پدیدار شدن موضوعات جدید در باب اجتهاد و مرجعیت, مانند: شوراى افتا, رابطه مرجعیت و حاکمیت, تعدد یا تمرکز مرجعیت و… سببى دیگر براى پرداختن به این موضوع است.
3. طرح شبهاتى دربار برخى آراى گذشته در مسأله اجتهاد, مثل شرط رجولیت در مرجع تقلید, یا اعتراض به برخى متعلقات آن مانند: سبک (رساله نویسى) از دیگر عوامل پردازش جدید این مبحث است.
4. وجود پاره اى ملاحظات اجتماعى و سیاسى عاملى دیگر براى ابهام تعدادى از موضوعات است. با توجه به عوامل یاد شده, اینک در فضاى باز جامعه اسلامى پس از انقلاب اسلامى و از میان رفتن زمینه پاره اى ملاحظات, و در عصر سرعت و فراگیرى ارتباطات, ضرورت پردازش جدى این مبحث, جاى انکار نیست. و چه بهتر که این پژوهشها در شرایط کاملاً آرام حوزه هاى علمى و جو کاملاً متعادل جامعه صورت پذیرد. زیرا اگر چنین تحقیقها پس از رحلت مرجعى انجام شود, از سوى دشمن خارجى برچسب سیاسى خواهد خورد و جو متلاطمِ داخل, نوعى هراس و احتیاط کارى را ایجاب مى کند.
اگر مدتى متصدیان دروس خارج, درس خود را بدان اختصاص دهند و تمام زوایاى آن را ـ فراتر از متن عروة الوثقى ـ به بحث گذارند و مراکز پژوهشى حوزوى به تبیین کارشناسانه آن همت گمارند, و فقیهانِ اهل قلم در کنار استنباط احکام آن, به تحلیل احکام نیز بپردازند, بسیارى از نقاط مبهم روشن گشته, زمینه بهانه جوییهاى خارجى و شایعه هاى داخلى نیز کم خواهد شد.
4ـ سرفصلها
مباحث مربوط به این مسأله را در چهار بخش مى توان تنظیم کرد:
بخش یک. کلیات
1. بررسى و تبیین واژه ها از قبیل: فقه, تفقه, فتوى و افتا, اجتهاد و تقلید, مرجعیت, استنباط.
2. تاریخ ورود هریک در فرهنگ شیعى.
3. تاریخ اجتهاد.
4. مبانى مباحث اجتهاد و تقلید از قبیل: سیره عقلا, شرع و عقل.
بخش دو. اجتهاد
1. ضرورت اجتهاد
2. دانشهاى لازم براى اجتهاد
3. اجتهاد مطلق یا متجزى
4. عوامل موثر در اجتهاد
5. مجتهد و کارشناسى موضوعات
بخش سه. مرجعیت
1. شرایط مرجع از قبیل: اعلمیت, رجولیت و…
2. مناصب مرجع و اختیارات:
الف. افتا
ب. قضاوت
ج. رهبرى
د. وجوهات
3. تمرکز و تعدد مرجعیت.
4. مرجعیت و رهبرى
5. راههاى شناخت مرجع تقلید
6. رساله نویسى:
الف. تاریخچه و سابقه
ب. بررسى سبکها و شیوه هاى رایج
ج. شیوه مطلوب
د. حاشیه نویسى و تعلیقه
7. شوراى افتا:
الف. ضرورت ها
ب. موانع
ج. دار الافتا
بخش چهار. تقلید
1. جواز یا لزوم تقلید
2. قلمرو تقلید
3. تقلید ابتدایى از میت
4. بقاى بر تقلید از میت
5. تبعیض تقلید
5ـ منابع.31
منابع مربوط را در دو قسمتِ (اجتهاد و تقلید) و (مرجعیت) معرفى مى کنیم. با این یادآورى که به منابعى شیعى بسنده شده و با این اعتذار که معرفى را کامل نمى دانیم.
قسمت اول: اجتهاد و تقلید
در این قسمت به جهت تنوع, منابع را در سه گروه شناسایى مى کنیم:
*. کتب مستقل در باب اجتهاد و تقلید
1ـ الاجتهاد و الفتوى فى عصر المعصوم و غیبته, محى الدین موسوى غریفى, دار التعارف, بیروت, 1398ق,135ص, عربى
2ـ اجتهاد و تقلید, ابوالقاسم بن زین العابدین, چاپ دوم, چاپخانه سعادت کرمان, 293ص.
3ـ الاجتهاد و التقلید, سیدرضا صدر, دارالکتب, بیروت, 1976م, 501ص, عربى.
4ـ الاجتهاد و التقلید, احمد آذرى قمى, 2ج, دارالعلم, قم, 1373, 314«399ص, عربى.
5ـ اجتهاد و تقلید, على رحمانى سبزوارى, کنگره شیخ اعظم انصارى, قم, 1373, 36ص.
6ـ الاجتهاد و التقلید, مرتضى اردکانى یزدى, مؤلف, قم, 1370ش, 116ص, عربى.
7ـ اجتهاد و تقلید از نظر شیخ اعظم انصارى, عبدالجواد ابراهیمى, کنگره شیخ انصارى, قم, 1373, 47ص.
8ـ اجتهاد و تقلید در اسلام و شیعه, علامه سید محمدحسین طباطبایى, رسالت, 45ص.
9ـ الاجتهاد و التقلید و شئون الفقیه, محمدمهدى الاصفى, التوحید, قم, 1410, 99ص, عربى.
10ـ الاجتهاد و المنطق الفقهى فى الاسلام, مهدى فضل الله, دار الطلیعة, بیروت, 1987م, 340ص, عربى.
11ـ ادوار اجتهاد, محمد ابراهیم جناتى, کیهان, تهران, 1372, سیزده « 523ص.
12ـ اسلام و مقتضیات زمان, شهید مرتضى مطهرى, صدرا, قم, ج1, ص229 ـ 242, ج2, ص33و93.
(مطالب جلد نخست این کتاب, در پاسدار اسلام, ش126, ص30 نیز چاپ شده است.)
13ـ الاسلام یقود الحیاة, محمد باقر الصدر, دار التعارف, بیروت, 1410ق ـ 1990م, ص13 ـ 25, عربى.
14ـ امام راحل و فقه سنتى, محمدمحمدى گیلانى, مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى, تهران, 193ص.
15ـ بینش و روش اجتهاد در مکتب شیخ انصارى, مهدى هادوى, کنگره شیخ اعظم انصارى, قم, 1373, 44ص.
16ـ تاریخ الفقه و الاجتهاد من وجهة النظر الشیعیة, محمد صادق الجعفرى, کنگره شیخ اعظم انصارى, قم, 1373, 43ص, عربى.
17ـ تفصیل الشریعة فى شرح تحریر الوسیلة, محمد فاضل, مطبعة مهر, قم, 1399ق, 299ص, عربى.
18ـ تقلید, حسن طاهرى خرم آبادى, انتشارات جامعه مدرسین, قم, 40ص.
19ـ التقلید, شیخ مرتضى انصارى, کنگره شیخ انصارى, قم, 1415ق, 96ص, عربى.
20ـ تقلید چیست, على مشکینى, یاسر, قم, 103ص.
21ـ التنقیح فى شرح العروة الوثقى, سید ابوالقاسم الخویى(ره), مقرر: میرزا على غروى تبریزى, مؤسسه آل البیت, قم, ج1, 440ص, عربى.
22ـ التنقید لأحکام التقلید, میرزا ابوطالب, تهران, 1316ق, 207ص, عربى.
23ـ خاتمیت, شهید مرتضى مطهرى, ص107.
24ـ ختم نبوت, شهید مرتضى مطهرى, انتشارات صدرا, قم, 1352, ص91 ـ 102.
25ـ دائرة المعارف الاسلامیة الشیعیة, حسن الامین, بیروت, 1392ق ـ 1972م, ص5 ـ 34, عربى (حاوى چند مقاله).
26ـ الدرالنضید فى الاجتهاد و الاحتیاط و التقلید, محمدحسن مرتضوى لنگرودى, 2ج, انصاریان, قم, 1412ق, 514 « 488ص, عربى.
27ـ ده گفتار, شهید مرتضى مطهرى, انتشارات صدرا, قم, ص76ـ 104.
(این گفتار با نامهاى دیگر نیز چاپ شده است.)
28ـ الراى السدید فى الاجتهاد و التقلید, السید ابوالقاسم الخویى(ره), مقرر: غلامرضا عرفانیان الیزدى, چاپ دوم: المطبعة العلمیه, قم, 1411, 227ص, عربى.
29ـ الرسائل, الامام الخمینى(ره), ج2, چاپخانه مهر, قم, ص94 ـ 172, عربى.
30ـ رساله علمیه (تقلید, مرجعیت, رهبرى), احمد آذرى قمى, ج1, مکتبة ولایت فقیه, 1373. 204ص.
31ـ شورى الفقهاء, مرتضى شیرازى, مؤسسة الفکر الاسلامى, بیروت, 1411ق, 510ص, عربى.
32ـ فلسفه اجتهاد و تقلید, على دشتى, مؤسسه ا مام صادق(ع), قم, 126ص.
33ـ مسائل الاجتهاد و التقلید, حسین نورى همدانى, مکتب المؤلف, قم, 1415ق, 176ص, عربى.
34ـ مسأله اجتهاد و تقلید, مدرسة الامام امیرالمؤمنین, همان, قم, 37ص.
35ـ مطارح الأنظار, تقریرات الشیخ الاعظم الانصارى, مقرر: ابوالقاسم کلانترى, مؤسسه آل البیت, قم, ص252ـ 307, عربى. (دو مقاله مستقل با عنوان (تقلید الحى) و (تقلید الحى الاعلم) در این کتاب موجود است.)
36ـ منابع اجتهاد, محمد ابراهیم جناتى, کیهان, تهران, 1370, 415ص.
(این کتاب به صورت سلسله مقالات در مجله (کیهان اندیشه) از شماره 8تا36 قبلاً چاپ شده است.)
37ـ النظرة الخاطفة فى الاجتهاد, محمد اسحاق الفیاض, مؤسسة دار الکتاب, قم, 1413ق, 93ص, عربى.
38ـ نقش علوم تجربى در اجتهاد, محسن غرویان, کنگره شیخ انصارى, قم, 1373, 16ص.
39ـ همراه با تحول اجتهاد, شهید سید محمد باقر صدر, انتشارات روزبه, تهران, 36ص.
* * اجتهاد و تقلید در ضمن کتب اصول
1ـ الذریعة الى اصول الشریعة, سید مرتضى, ج2, دانشگاه تهران, تهران, 1363, ص792, عربى.
2ـ عدة الاصول, محمد بن الحسن الطوسى, ج2, بمبئى, 1312ق, ص113 ـ 117, عربى.
3ـ معارج الاصول, المحقق الحلى, مؤسسه آل البیت, قم, 1403ق, ص177, عربى.
4ـ مبادى الوصول الى علم الاصول, علامه حلى, مکتب الاعلام الاسلامى, قم, 1404ق, ص239, عربى.
5ـ تهذیب الوصول الى علم الاصول, علامه حلى, تهران, ص99 ـ 107, عربى.
6ـ القواعد و الفوائد, ج1, شهید اول, مکتبة المفید, قم, ص315, عربى.
7ـ ذکرى الشیعة, شهید اول, مکتبة بصیرتى, قم, ص2.
8ـ تمهید القواعد, شهید ثانى, مکتبة بصیرتى, قم, ص45. (همراه ذکرى الشیعه چاپ شده است)
9ـ رساله اصول فقه فارسى, ابوالفتح شریفى گرگانى, شرکت انتشارات علمى و فرهنگى, تهران, 1367, ص233. (در ضمن کتاب (فقه هزار و چهارصد ساله) چاپ شده است)
10ـ معالم الدین, جمال الدین الحسن بن زین الدین, مطبعة الاداب, نجف, 1391, ص455, عربى.
11ـ زبدة الاصول, بهاءالدین محمد العاملى, تهران, 1319ق, ص115ـ124, عربى.
12ـ الوافیة, فاضل التونى, مجمع الفکر الاسلامى, قم, 1412ق, ص241ـ308, عربى.
13ـ هدایة الابرار الى طریق الائمة الاطهار, حسین بن شهاب الدین الکرکى, بغداد, 1396ق, ص298, عربى.(غیر از محقق کرکى است.)
14ـ الاصول الاصلیة, محمد محسن الفیض الکاشانى, دانشگاه تهران, 1390ق, ص147, عربى.
15ـ سفینة النجاة, محمد محسن فیض کاشانى, ترجمه محمدرضا تفرشى, ص70 ـ 124.
16ـ الدرة النجفیة, یوسف البحرانى, 1314ق, ص255 ـ 258, عربى.
17ـ تجرید الاصول, مولى مهدى النراقى, 1317ق, ص230, عربى.
18ـ کشف الغطاء, جعفر کاشف الغطاء, انتشارات مهدوى, اصفهان, ص41, عربى.
19ـ الحق المبین, جعفر کاشف الغطاء, ص61, عربى.
20ـ قوانین الاصول, میرزا ابوالقاسم القمى, ج2, انتشارات اسلامیه, تهران, ص93, عربى.
21ـ مفاتیح الاصول, السید محمد الطباطبایى, مؤسسه آل البیت, قم, ص634 ـ 569, عربى.
22ـ الاصول الاصلیه, عبدالله الشبر, مکتبة المفید, قم, 1404ق, ص228 ـ 284, عربى.
23ـ مناهج الاصول, مولى احمد النراقى, 1262, پایان کتاب (شماره صفحه ندارد), عربى.
24ـ هدایة المسترشدین, محمدتقى الاصفهانى, مؤسسة آل البیت, قم, ص463, عربى.
25ـ الفصول, محمدحسین بن عبدالرحیم الاصفهانى, 1305, ص385 ـ 431, عربى.
26ـ ضوابط الاصول, سید ابراهیم قزوینى, 1275ق, پایان کتاب (شماره صفحه ندارد), عربى.
27ـ نتائج الافکار, سید ابراهیم قزوینى, بمبئى, ص216 ـ 235, عربى.
28ـ القواعد الشریفة, محمد شفیع, ص359 ـ 377, عربى.
29ـ حقائق الاصول, عبدالرحیم النجفى الاصفهانى, پایان کتاب (شماره صفحه ندارد), عربى.
30ـ حل العقود لعقد الفحول, محمد باقر بن مرتضى الطباطبایى, 1291, همراه وسیله الوسائل چاپ شده است, ص54, عربى.
31ـ هدایة الاصول, محمد باقر الموسوى الاصفهانى, مطبعه علمیه, قم, 1384, ص159ـ206, عربى.
32ـ درر اللئالى, محمدرضا الموسوى الشیرازى, 1274ق, پایان کتاب, (شماره صفحه ندارد), عربى.
33ـ قوامع الاصول, محمود العراقى النجفى, ص518 ـ 567, عربى.
34ـ الرسائل, محمد بن ابراهیم الکلباسى, رساله آخر, (شماره صفحه ندارد), عربى.
35ـ تشریح الاصول, ملاعلى النهاوندى, 1316ق, ص285, عربى.
36ـ مقاصد اصول, محمد حسن شریعت سنگلجى, چاپخانه تابان, تهران, 1317ش, ص96.
37ـ حاشیة القوانین, جواد الطارمى, ج2, 1306ق, ص232, عربى.
38ـ کفایة الاصول, محمد کاظم الاخوند الخراسانى, مؤسسه آل البیت, قم, 1409ق, ص463, عربى.
39ـ العناوین, محمد مهدى الکاظمى الخالصى, ج2, مطبعة دارالسلام, بغداد, 1342ق, ص81, عربى.
40ـ مقالات الاصول, ضیاءالدین العراقى, ج2, مکتبة المصطفوى, تهران, 1349ق, ص201, عربى.
41ـ نهایة الافکار, ضیاءالدین العراقى, ج4, مؤسسة النشر الاسلامى, قم, 1405ق, ص215, عربى.
42ـ نهایة الدرایة, محمد حسین الاصفهانى, ج3, انتشارات مهدوى, اصفهان, ص22 ـ 191, عربى.
43ـ بحوث فى الاصول, محمد حسین الاصفهانى, مؤسسة النشر الاسلامى, قم, 1409ق, رساله سوم, عربى.
44ـ ملاک اصول استنباط, محسن شفایى, ج3, دار الکتب الاسلامیة, تهران, 1338, ص94.
45ـ اصول معتبره, محمد حسین الرضوى الکاشانى, شرکة طبع الکتاب, تهران, 1383, ص299.
46ـ منتهى الاصول, حسن البجنوردى, ج2, بصیرتى, قم, ص618, عربى.
ترتیب این قسمت برحسب تاریخ نگارش است. در ضمن از ذکر کتبِ شرح, صرف نظر کردیم.
* * * مقالات
1ـ اجتهاد در تشیع, حوزه, ش5, ص23 ـ 11.
2ـ الاجتهاد فى الشریعة, محمدعلى الطباطبایى, رسالة الاسلام, سال2, ص428, عربى.
3ـ الاجتهاد فى نظر الاسلام, محمد جواد مغنیه, رسالة الاسلام, سال4, ص28, عربى.
4ـ اجتهاد و تاریخ آن, علیرضا فیض, مقالات و بررسیها, ش41 ـ 42, ص53ـ 98.
5ـ اجتهاد و منابع آن, مشکاة, ش9, ص69 ـ 95.
6ـ آزادى تفکر (اجتهاد در فروع), حوزه, ش27, ص97.
7ـ بازنگرى اجتهاد و فقه, حوزه, ش27, ص3ـ 17.
8ـ بانـگ رحیل (سرمقاله مربوط به اجتهاد), حوزه, ش28, ص3.
9ـ تاریخ تـطور اجتهاد, عبـاس مخلصى, فقه, کتاب اول, ص122.
10ـ تحقیق در نظریه اجتهاد, على عابدى شاهرودى, کیهان اندیشه, ش24, 26, 27, 30, 31, 32, 33, 34, 36.
11ـ حول الاجتهاد فى الاسلام, عبدالعزیز الخیاط, التوحید, ش69.
12ـ السمات المطلوبة للجتهد فى الحکومة الاسلامیة, محمد ابراهیم جناتى, الفکر الاسلامى, ش6, ص41, عربى.
13ـ سیر تاریخى تقلید از اعلم, محمد ابراهیم جناتى, کیهان اندیشه, ش6, ص17.
14ـ مصادیق اعلم از آغاز غیبت کبرى تاکنون, محمد ابراهیم جناتى, کیهان اندیشه, ش7, ص10.
15ـ منابع اجتهاد در فقه شیعه و اهل سنت, ناصر مکارم شیرازى, نور علم, ش10, 12, 13, 15.
16ـ نامه, محمدرضا حکیمى, آینه پژوهش, ش9, 10,11.
17ـ ندوة الاجتهاد فى الشریعة الاسلامیة, مهدى محقق, على موسوى, التوحید, ش69, عربى.
18ـ نظریه تعیّن تقلید از مجتهد اعلم, محمد ابراهیم جناتى, کیهان اندیشه, ش51, ص101.
19ـ نظریه شوراى مرجعیت, رهنمون, ش7, ص116.
20ـ نقد متدهاى فقهى و آموزشى حوزه (میزگرد), کیهان اندیشه, ش22, ص6.
21ـ نقد نظریه عدم تعیّن تقلید از اعلم, عباس ظهیرى, کیهان اندیشه, ش55, ص51.
22ـ نقدونظر (ویژه مبانى اجتهاد), سال اول, شماره اول.
23ـ نقش دو عنصر زمان و مکان در استنباط, عباس حسینى قائم مقامى, کیهان اندیشه, ش32, ص36.
24ـ نگاهى دیگر به اجتهاد, حوزه, ش42, ص27.
25ـ ویژگیهاى اجتهاد و مرجع تقلید در پیامهاى امام خمینى(ره), پاسدار اسلام, ش62, ص10.
همانگونه که در (پیشینه تحقیق) گذشت. بخشى از منابع این موضوع در ضمن کتب فقهى در مباحث قضا و امر به معروف آمده و برخى دیگر در ضمن کتب شرح عروة الوثقى, موجود است. و چون در آنجا از تعدادى از آنها نام بردیم, از ذکر تفصیلى این منابع صرف نظر شد.
قسمت دوم: مرجعیت
منابعى که در این قسمت معرفى مى شود, بیشتر به (مرجعیت) به عنوان یک نهاد عالى دینى نظر دارند و مباحث خاص فقهى کمتر در آنها دیده مى شود. این منابع در دو گروه کتب و مقالات ارائه مى گردد.
الف) کتب
1ـ بحوث فى خط المرجعیة, صدرالدین القبانچى, چاپ دوم: 1405ق/ 198م, 159ص, عربى.
2ـ بحثى درباره مرجعیت و روحانیت, سید محمد حسین طباطبایى و دیگران, چاپ دوم: تهران, شرکت سهامى انتشار, هشت « 261ص.
3ـ تشکیلات مذهب شیعه, ابومحمد وکیلى قمى, تهران, 1345, 172ص.
4ـ الحیاة, محمدرضا حکیمى و دیگران,چاپ سوم: قم, انتشارات جامعه مدرسین, 1360, ج2, ص370 ـ 349, عربى.
5ـ مرجع کیست و اختیارات او چیست؟, احمد آذرى قمى, 1372, 32ص.
6ـ المرجعیة الدینیة العلیا عند الشیعة الامامیة, حسین معتوق, بیروت, دار الهدى, 1390ق/ 1970م, 59ص, عربى.
7ـ المعالم الجدیدة للمرجعیة الشیعة, سلیم الحسینى, نشر توحید, 1413ق/ 1992م, 208ص, عربى.
8ـ چگونگى مرجعیت و نشر فتاوى شیخ اعظم انصارى, سید محمد على روضاتى, قم, دبیرخانه کنگره شیخ انصارى, 1373, 16ص.
ب) مقالات
1. اجتهاد و مرجعیت زنان, مینا یادگار آزادى, زنان, سال اول, ش8, ص24.
2. اسس المرجعیة الدینیة و المقترحات حولها, التوحید, ش71.
3. بررسى مسایل مرجعیت و رهبرى در جهان اسلام, حوزه, ش45, ص185.
4. حوزه (ویژه مرجعیت), ش56 ـ 57.
5. حوزه و مرجعیت, آینه پژوهش, سال چهارم, ش22, ص2.
6. رهبرى و مرجعیت, محمدعلى موحدى کرمانى, پاسدار اسلام, ش22, 1362, ص24.
7. زن و مرجعیت, محمد حسین نجفى, فقه (کتاب اول), 1372, ص29.
8. لزوم مرجعیت واحد براى جامعه اسلامى, امامى مقدم, حوزه, ش45, ص181.
9. مرجعیت بعد از فوت آیة الله بروجردى, یاد, ش11, ص47.
10. نقد تئورى تفکیک مرجعیت از رهبرى, سید کاظم حائرى, کیهان اندیشه, ش22, ص33.
11. نقش امام خمینى(ره) در مرجعیت عامه آیة الله بروجردى, محمد دهقانى آرانى, حضور, ش1, ص38.
12. مرجعیت و تشکیلات حوزه, مصاحبه با آیة الله سید ابوالقاسم کاشانى, حوزه, ش42, ص44.
پاورقى:
1. اشاره به سخن علامه اقبال لاهورى است. وى این سخن را در کتاب (احیاى فکر دینى) گفته است.
2. الالهیات, ابن سینا, ص566.
3. ختم نبوت, شهید مطهرى, ص92 ـ 91, انتشارات صدرا, قم, 1354.
4. اسلام و مقتضیات زمان, شهید مطهرى,انتشارات صدرا, 1368, ج1, ص241.
5. همان, ص239ـ241.
6. سوره توبه, آیه122.
7. براى نمونه رجوع شود به: الاجتهاد فى الشریعة الاسلامیة, محمد فوزى فیض الله, مکتبة دارالتراث, الکویت, 1404ق/ 1984, ص15 ـ 16.
8. وسائل الشیعة, ج18, ص40ـ 41, ح51و52.
9. نهج البلاغه, نامه67, صبحى صالح.
10. وسائل الشیعة, ج18, ص103, ح15.
11. همان, ص106, ح27.
12. همان, ص105, ح23.
13. همان, ص107, ح33ـ 35.
14. همان, ص100, ح5.
15. همان, ص99, ح4.
16. همان, ص104, ح19.
17. همان, ص105, ح24.
18. همان, ج1, ص290, ح1.
19. همان, ص327, ح5.
20. همان, ج2, ص538, ح4.
21. همان, ج18, ص16, ح31 ـ 33.
22. همان, ص20ـ17, ب5.
23. همان, ص72, ح79.
24. فهرست ابن ندیم, ص275ـ 279 و تأسیس الشیعة, ص298 ـ 301.
25. الکافى, ج1, ص42.
26. الذریعة الى تصانیف الشیعة, ج1, ص270ـ 273.
27.صحیفه نور, ج21, ص47. (نامه تحکیم برادرى).
28. اسلام و مقتضیات زمان, ج1, ص233.
29. آینه پژوهش, ش9, ص64ـ 66 و ش10, ص65.
30. نقدونظر, سال اول, ش1, 107 به بعد.
31. در این قسمت از بانک اطلاعات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم و پژوهشکده باقرالعلوم نیز استفاده شده است.

*

تبلیغات