آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی کژکارکردهای سیاستهای حمایتی در زنان سرپرست خانوار تحت پوشش دو نهاد حمایتی کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی انجام شده است. در این پژوهش با به کارگیری مفهوم طرد اجتماعی، به بررسی جامعه شناختی مسئله تحقیق پرداخته شده است. روش تحقیق نظریه زمینه ای بوده و 36 مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با دو گروه از پاسخگویان، مشتمل بر مددجویان و متخصصین انجام شده است. پس از سنخ شناسی سه گانه طرد اجتماعی و گونه های وابستگی متناظر با آن پدیده مرکزی مبتنی بر یافته های پژوهش تحت عنوان "وابستگی منفعلانه" برساخت شده است. مهمترین علل اصلی این پدیده در چهار مقوله "طرد مزمن" ، "جامعه پذیری وابسته پرورِ زنان" ، "درجاماندگی سیستم حمایتی" و "کلیشه سازی زن سرپرست خانوار" شناخته شده اند. شرایط زمینه ای تحت عنوان "سیاسی شدن حمایتها" و "شرایط فزاینده فراوانیِ زنان سرپرست خانوار " مقوله بندی شده اند. شرایط مداخله گر نیز تحت مقوله های" سوء مدیریت" و "نقص قوانین" بر ساخت شده اند.راهبردهای اصلی در سه مقوله "بازاندیشی سوداگرانه" ، "ناتوان نمایی" و "طرد خود خواسته" مقوله بندی شده اند و پیامدهای این پدیده نیز در دو مقوله "مطالبه گری مستمر" و " اشتغال گریزی" صورت بندی شده اند. در این پژوهش مددجویانی که طرد مزمن و بین نسلی را تجربه کرده اند، ظرفیت بالایی برای وابستگی منفعلانه به حمایتها- به عنوان اصلی ترین کژکارکرد سیاستهای حمایتی- دارند و شایسته است در اتخاذ سیاستهای حمایتی برای مطرودین مزمن متناسب با وضعیت طرد شدگی آنان، نسبت به پیشگیری و کنترل وابسته شدن به حمایتها و رسوب در سیستم حمایتی برای این افراد تمهیداتی اندیشیده شود.

تبلیغات