آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

برخلاف نبردهای پارسیان و یونانیان در دوره داریوش و خشایارشا، گزارش نبردها در دوره های سپسین (اردشیر یکم، داریوش دوم، اردشیر دوم) با روایاتی آشفته، فرعی و پراکنده در منابع یونانی به یادگار مانده اند. پس از برقراری صلح موسوم به «کالیاس» در سال 449 پ.م. میان پارس و آتن، تاریخ نگاری آتنی توجه خود را از هخامنشیان برگرداند و معطوف به رقیب یونانی اش اسپارت کرد. به این ترتیب، تا شصت سال بعد، یعنی تا زمان صلح موسوم به «آنتالکیداس» (صلح شاه) با یک بی توجهی عمدی نسبت به حضور پیگیرانه هخامنشیان در جبهه های غربی و دخالت های آن دولت در امور جهان یونانی مواجه ایم. منابعِ متأخر تاریخی نیز رخدادهای این دوره را از دریچه چشم تبلیغاتی سده چهارم پیش از میلاد آتن که مقتضیات و محدودیت های خاص خود را داشت، نگریسته اند و پژوهش های جدید نیز اگرچه تلاش درخوری در نور افشاندن به نکات تاریک و مبهم این دوره داشته اند، تقریباً همه از زاویه ای یونان شناسانه و اکثراً یونان محورانه به کشاکش پارس و قدرت های یونانی نگاه کرده اند. پرسش اصلی این پژوهش درباره تداوم نفوذ دولت هخامنشیان در ایونیه و غرب آسیای صغیر در دوره پس از جنگ پلوپونزی تا صلح 387 پ.م است. بر پایه این پژوهش، به نظر می رسد برخلاف آنچه که بسیار گفته شده است، این پیروزی ها صرفاً با طلا و رشوه و تنها با تحمیل صلح شاه به دست نیامده بود و هخامنشیان با ترکیبی از جنگ و دیپلماسی در طول دهه ها به این موفقیت نائل شدند.

تبلیغات