آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

با شکل گیری دهکده جهانی که افزایش ارتباط میان جوامع زبانی مختلف رابه همراه داشت،اختلافات بین فرهنگی بروز کرده،بستری برای ایجادسوء تفاهمات میان طرفین گفتگو شد.به پیامداین پدیداری بود که اواسط دهه هشتادمیلادی گروهی ازکارگزاران فراهم سازی کلاس های زبان خارجی درسطح اروپا و امریکا،برای پیشگیری ازنمودچنین سوءتفاهماتی،مباحث فرهنگی رادربرنامه های آموزشی خودگنجاندند.امانکته قابل تأمل دراین میان،پنهان ماندن این واقعیت ازنظرهابودکه تسلط برفرهنگ جامعه زبانی مقصد،تنها و نهایی ترین راه پیشگیری ازبروز اختلافات بین فرهنگی نیست،چرا که افراد درارتباطات بین فرهنگی نه با فرهنگ مقصد،بلکه بافرهنگ(نوپای) سومی،برآمده ازکنش ها و واکنش ها میان فرهنگ خودی وفرهنگ بیگانه،رو به رویند که توان درک و اداره آن افزون برشناخت فرهنگ مقصد،نیازمندمهارت های فراتری است که به مجموعه این مهارت ها توانش بین فرهنگی اتلاق می شود؛درمقاله حاضر،نگارندگان درابتدا با برشمردن این مهارت ها،به تعریف توانش بین فرهنگی می پردازند و آن رابه عنوان یک ضرورت در آموزش زبان های خارجی معرفی می کنند و در ادامه، با تأکید بر الزام آموزش توانش بین فرهنگی در کلاس های زبان خارجی، چگونگی تحقق این مهم را شرح می د هند.

تبلیغات